در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 62

متن درس

شیطان‌شناسی: کاوش در رابطه‌ی انسان و ملائکه در نظام هستی

شیطان‌شناسی: کاوش در رابطه‌ی انسان و ملائکه در نظام هستی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت و دوم)

دیباچه

در گستره‌ی معارف اسلامی، رابطه‌ی انسان با ملائکه چون رودی زلال در ژرفای هستی جاری است که شناخت آن، دریچه‌ای به سوی فهم نظم الهی و جایگاه انسان در عالم می‌گشاید. این رابطه، که در آیات نورانی قرآن کریم و روایات اسلامی با ظرافت و عمق توصیف شده، نه‌تنها از منظر متافیزیکی و الهیاتی، بلکه از جنبه‌های عملی و وجودی نیز اهمیتی بی‌بدیل دارد. در چارچوب شیطان‌شناسی، ملائکه به‌عنوان موجوداتی نورانی که در تدبیر عالم و حفظ انسان نقش دارند، جایگاهی والا دارند. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم، روایات معتبر و تحلیل‌های استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی این رابطه‌ی پیچیده می‌پردازد، گویی سفری است به سوی قله‌های معرفت که انسان را به تأمل در جایگاه خود و تعاملش با موجودات ربوبی دعوت می‌کند.

بخش یکم: پیچیدگی و امکان‌پذیری رابطه‌ی انسان و ملائکه

پیچیدگی مفهومی رابطه‌ی انسان و ملائکه

رابطه‌ی انسان با ملائکه، از منظر مفهومی، چون هزارتویی است که در آن هر راهرو به حقیقت جدیدی منتهی می‌شود. این پیچیدگی از تعدد و تنوع اوصاف ملائکه در قرآن کریم سرچشمه می‌گیرد، اوصافی که هر یک نقشی خاص در نظام هستی ایفا می‌کنند. با این حال، وصول به این رابطه، در ظرف امکان، آسان‌تر از تصور آن است. گویی تصوری که ذهن بشر از این موجودات نورانی می‌سازد، چون سایه‌ای است که در برابر نور حقیقت کم‌رنگ می‌شود، اما با آمادگی وجودی و معرفت، انسان می‌تواند به این نور نزدیک شود. این امکان‌پذیری، دریچه‌ای است که انسان را به سوی تعامل معنوی با ملائکه رهنمون می‌سازد.

درنگ: رابطه‌ی انسان با ملائکه، گرچه از منظر مفهومی پیچیده است، اما وصول به آن از طریق آمادگی وجودی و معرفت در ظرف امکان آسان‌تر از تصور آن است.

تصور چیدمان هندسی ملائکه

تصور چیدمان ملائکه در اطراف انسان، گویی تلاش برای ترسیم نقشه‌ای است که در آن هر نقطه به موجودی نورانی اشاره دارد. قرآن کریم در آیه‌ی شریفه‌ی لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ (رعد: ۱۱) «برای او فرشتگانی است که پیاپی از پیش‌رو و پشت سرش او را از امر خدا حفظ می‌کنند»، به وجود ملائکه‌ای اشاره دارد که با اوصافی چون معقبات، سائق، شهیق، رقيب، عتيد و قعيد، انسان را در برگرفته‌اند. این چیدمان، که گاه به‌صورت پیش‌رو، پشت سر، راست و چپ توصیف شده، چنان پیچیده است که تصور هندسی آن، ذهن را به چالش می‌کشد. گویی ملائکه چون ستارگانی در آسمان وجود انسان می‌درخشند و او را در مسیری الهی هدایت می‌کنند.

درنگ: چیدمان هندسی ملائکه در اطراف انسان، با اوصافی چون معقبات، سائق، شهیق، رقيب و عتيد، پیچیدگی رابطه‌ی انسان و ملائکه را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش یکم

رابطه‌ی انسان با ملائکه، گرچه در ظاهر پیچیده و دشوار به نظر می‌رسد، اما با آمادگی وجودی و معرفت، امکان وصول به آن فراهم می‌شود. تصور چیدمان ملائکه در اطراف انسان، چون نقشه‌ای است که نظم الهی را در حفظ و هدایت انسان آشکار می‌سازد. این بخش، زمینه را برای بررسی دقیق‌تر اوصاف ملائکه و نقش‌های آن‌ها در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: اوصاف و نقش‌های ملائکه در قرآن کریم

اوصاف ملائکه در سوره‌ی قاف

قرآن کریم در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره‌ی قاف، با بیانی روشن، اوصاف ملائکه را چنین توصیف می‌کند: إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ * مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «هنگامی که دو فرشته دریافت‌کننده، یکی از راست و دیگری از چپ نشسته‌اند و هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه نزد او نگهبان و آماده‌ای است». در این آیات، ملائکه با اوصاف متلقیان، قعيد، رقيب و عتيد معرفی شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که رقيب و عتيد، دو ذات مستقل‌اند و نه صفت و موصوف، که این امر نشان‌دهنده‌ی اهمال برخی مفسران و مترجمان در فهم دقیق این اوصاف است. این تمایز، گویی خطی است که حقیقت ذات ملائکه را از تفسیرهای نادرست جدا می‌سازد.

درنگ: رقيب و عتيد در آیات سوره‌ی قاف، دو ذات مستقل‌اند و نه صفت و موصوف، که این تمایز بر ضرورت دقت در فهم اوصاف ملائکه تأکید دارد.

تمایز ذات و صفت در اوصاف ملائکه

برخی مفسران به‌اشتباه رقيب و عتيد را صفت و موصوف پنداشته‌اند، در حالی که این دو، ذواتی مستقل‌اند. این خطا، گویی سایه‌ای است که بر نور حقیقت افتاده و از فهم دقیق اوصاف ملائکه جلوگیری کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر بررسی دقیق ذات و صفت در متون قرآنی، از خلط مفاهیم پرهیز می‌دهند و بر لزوم فهمی عمیق از این اوصاف تأکید دارند. این دقت، چون مشعلی است که مسیر معرفت را روشن می‌سازد.

درنگ: تمایز میان ذات و صفت در اوصاف ملائکه، از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند و بر ضرورت فهم دقیق متون قرآنی تأکید دارد.

اشراف الهی و ملائکه بر انسان

آیه‌ی شریفه‌ی وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا (انعام: ۶۱) «و او بر بندگانش چیره است و بر شما نگهبانانی می‌فرستد تا زمانی که مرگ یکی از شما فرا رسد، فرستادگان ما جانش را می‌ستانند»، اشراف دوگانه‌ی الهی و ملائکه‌ای را بر انسان نشان می‌دهد. خداوند به‌عنوان قاهر بر بندگان، اشرافی مطلق دارد و ملائکه، به‌عنوان حافظان، با ارسال الهی بر انسان نظارت می‌کنند. این اشراف، گویی نوری است که از عرش الهی بر عالم ناسوت می‌تابد و انسان را در برمی‌گیرد.

درنگ: اشراف الهی و ملائکه‌ای بر انسان، نظم دوگانه‌ای را در نظام هستی نشان می‌دهد که خداوند با قاهریت و ملائکه با حفظ و نظارت بر آن حاکم‌اند.

تمایز ملائکه‌ی حفظه و متوفین

در آیه‌ی مذکور، پرسشی مطرح می‌شود که آیا ملائکه‌ی حفظه همان متوفین (فرستادگان مرگ) هستند یا خیر. روایات، مانند آنچه در تفسیر عیاشی نقل شده، نشان می‌دهد که ملائکه‌ی حفظه انسان را تا لحظه‌ی امر الهی حفظ می‌کنند و سپس او را به ملائکه‌ی متوفین می‌سپارند. این تمایز، گویی نقش‌های تخصصی ملائکه را چون دانه‌های تسبیحی منظم در نظام هستی به نمایش می‌گذارد.

درنگ: ملائکه‌ی حفظه و متوفین، نقش‌های متفاوتی دارند و انسان را در مراحل مختلف حیات و مرگ همراهی می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

اوصاف و نقش‌های ملائکه در قرآن کریم، چون ستارگانی در آسمان معرفت می‌درخشند و نظم الهی را در حفظ و هدایت انسان آشکار می‌سازند. تمایز میان ذات و صفت، اشراف الهی و ملائکه‌ای، و نقش‌های تخصصی حفظه و متوفین، پیچیدگی و زیبایی این نظام را نشان می‌دهد. این بخش، زمینه را برای بررسی تعامل انسان و ملائکه در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: تعامل انسان و ملائکه در نظام هستی

تنوع نقش‌های ملائکه

ملائکه، با نقش‌های متعدد چون معقبات، سائق، شهیق، رقيب، عتيد و قعيد، گویی سپاهیان نورانی‌اند که انسان را در مسیر حیات همراهی می‌کنند. این تنوع، نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی نظام تدبیر الهی است که هر جزء آن با دقتی بی‌نظیر در جای خود قرار گرفته است. معقبات، که از پیش‌رو و پشت سر انسان را حفظ می‌کنند، گویی نگهبانانی‌اند که انسان را در برابر خطرات الهی و غیرالهی محافظت می‌کنند.

درنگ: تنوع نقش‌های ملائکه، از معقبات تا رقيب و عتيد، پیچیدگی و نظم نظام تدبیر الهی را در حفظ و هدایت انسان نشان می‌دهد.

معقبات من بین یدیه و من خلفه

آیه‌ی شریفه‌ی لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ (رعد: ۱۱) به معقباتی اشاره دارد که از پیش‌رو و پشت سر انسان قرار دارند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به روایت عیاشی، این آیه را چنین تفسیر می‌کنند که رقيب در پیش‌رو و معقبات در پشت سر انسان‌اند. این تفسیر، نیازمند تقدیر لفظی است تا تناقض ظاهری میان مفرد و جمع برطرف شود. این چیدمان، گویی دایره‌ای از نور است که انسان را در برگرفته و او را در مسیر الهی هدایت می‌کند.

درنگ: معقبات، با قرار گرفتن در پیش‌رو و پشت سر انسان، او را در دایره‌ای از نور الهی حفظ و هدایت می‌کنند.

حرکت دوری انسان و ملائکه

استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که حرکت انسان در نظام هستی، نه افقی و نه عمودی، بلکه دوری است. این حرکت دوری، ملائکه را به‌صورت فراگیر در اطراف انسان قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای که معقبات، سائق، شهیق، رقيب و عتيد، او را احاطه کرده‌اند. این دیدگاه، گویی انسان را چون نقطه‌ای در مرکز دایره‌ای از نور ملائکه می‌داند که در هر لحظه تحت نظارت و حفاظت الهی است.

درنگ: حرکت دوری انسان در نظام هستی، ملائکه را به‌صورت فراگیر در اطراف او قرار می‌دهد و او را در احاطه‌ی نور الهی نگه می‌دارد.

واقعیت عینی ملائکه

برخلاف دیدگاه‌های مجازی که ملائکه را صرفاً نمادین می‌دانند، قرآن کریم آن‌ها را به‌عنوان موجوداتی عینی و واقعی معرفی می‌کند که وظایفی چون حفظ، ثبت اعمال و توفی را بر عهده دارند. این واقعیت عینی، گویی ستون‌های استواری است که نظام هستی را برپا نگه می‌دارد و انسان را به تأمل در حقیقت این موجودات دعوت می‌کند.

درنگ: ملائکه در قرآن کریم به‌عنوان موجوداتی عینی و واقعی با وظایف مشخص معرفی شده‌اند که نقش محوری در نظام هستی دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

تعامل انسان و ملائکه، با تنوع نقش‌های این موجودات نورانی، چون دایره‌ای از نور، انسان را در نظام هستی احاطه کرده است. معقبات، رقيب، عتيد و دیگر اوصاف، نظم الهی را در حفظ و هدایت انسان نشان می‌دهند. حرکت دوری انسان و واقعیت عینی ملائکه، جایگاه متعالی این موجودات را در نظام خلقت آشکار می‌سازد. این بخش، زمینه را برای بررسی رابطه‌ی معنوی انسان و ملائکه در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: رابطه‌ی معنوی انسان و ملائکه

استغفار و شفاعت ملائکه

قرآن کریم در آیه‌ی شریفه‌ی الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا (غافر: ۷) «آنان که عرش را برمی‌دارند و کسانی که پیرامون آنند، پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش می‌طلبند»، از استغفار ملائکه برای مؤمنان سخن می‌گوید. این نقش، گویی محبتی است که ملائکه به انسان نشان می‌دهند و چون پلی میان عالم ناسوت و عرش الهی، مؤمنان را به سوی رحمت الهی رهنمون می‌سازند.

درنگ: ملائکه با استغفار برای مؤمنان، محبت و توجه خود را به انسان نشان می‌دهند و پلی میان ناسوت و عرش الهی می‌سازند.

رؤیت ملائکه و آمادگی وجودی

رؤیت ملائکه، نیازمند آمادگی وجودی، معرفت و ظرفیت است. قرآن کریم در آیه‌ی شریفه‌ی وَمَا رَأَى أَيْدِيهِمْ إِلَيْهِ تَصِلُ فَنَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً (ابراهیم: ۱۱) «و چون ندید دست‌هایشان به سوی آن دراز شود، ایشان را ناشناس یافت و از آنان ترسی در دل گرفت»، به ترس حضرت ابراهیم (ع) از ملائکه اشاره دارد. این ترس، به دلیل عدم شناخت اولیه‌ی او از ملائکه بود که نشان‌دهنده‌ی ضرورت آمادگی برای مواجهه با این موجودات نورانی است.

درنگ: رؤیت ملائکه نیازمند آمادگی وجودی و معرفت است، و حتی انبیا مانند ابراهیم (ع) در مواجهه اولیه با آن‌ها دچار ترس شدند.

ترس حضرت ابراهیم و اطمینان ملائکه

در ادامه‌ی آیه‌ی مذکور، ملائکه به حضرت ابراهیم (ع) اطمینان می‌دهند: قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ (ابراهیم: ۱۱) «گفتند: مترس، ما به سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم». این اطمینان، نشان‌دهنده‌ی مأموریت خاص ملائکه و عدم قصد آسیب به ابراهیم (ع) است. این تعامل، گویی گفت‌وگویی است میان نور و انسان که پیچیدگی رابطه‌ی انبیا و ملائکه را آشکار می‌سازد.

درنگ: اطمینان ملائکه به حضرت ابراهیم (ع)، مأموریت خاص آن‌ها و پیچیدگی تعامل انبیا با ملائکه را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

رابطه‌ی معنوی انسان و ملائکه، از طریق استغفار، رؤیت و تعاملات خاص، چون نوری است که انسان را به سوی رحمت الهی هدایت می‌کند. آمادگی وجودی برای رؤیت ملائکه و فهم تعاملات انبیا با آن‌ها، ضرورت ارتقای ظرفیت معنوی را نشان می‌دهد. این بخش، زمینه را برای بررسی تفاوت درجات انبیا و نقد رویکردهای محدود به مادیت فراهم می‌آورد.

بخش پنجم: تفاوت درجات انبیا و نقد رویکردهای مادی

تفاوت درجات انبیا و تعامل با ملائکه

قرآن کریم در آیه‌ی شریفه‌ی تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ (بقره: ۲۵۳) «این پیامبران‌اند که برخی را بر برخی برتری دادیم»، به تفاوت درجات انبیا اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که این تفاوت را می‌توان از طریق بررسی تعامل هر پیامبر با ملائکه فهمید. برای مثال، ترس حضرت ابراهیم (ع) در مواجهه با ملائکه و مأموریت آن‌ها به سوی قوم لوط، نشان‌دهنده‌ی مراتب مختلف انبیا در تعامل با این موجودات نورانی است. این تفاوت، گویی مراتبی است که هر پیامبر بر اساس ظرفیت وجودی خود در آن قرار گرفته است.

درنگ: تفاوت درجات انبیا را می‌توان از طریق تعامل آن‌ها با ملائکه، مانند ترس ابراهیم (ع) یا مأموریت ملائکه به سوی قوم لوط، فهمید.

هوس رؤیت ملائکه و محدودیت‌های وجودی

انسان، به دلیل محدودیت‌های وجودی، گاه هوس رؤیت ملائکه دارد، اما این امر نیازمند آمادگی و ظرفیت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حتی انبیا مانند ابراهیم (ع) در مواجهه با ملائکه دچار ترس شدند، که این امر ضرورت ارتقای ظرفیت وجودی را نشان می‌دهد. این هوس، گویی اشتیاقی است که در دل انسان شعله‌ور است، اما بدون آمادگی، چون پرنده‌ای است که به سوی آفتاب پرواز می‌کند و بال‌هایش می‌سوزد.

درنگ: رؤیت ملائکه، به دلیل محدودیت‌های وجودی انسان، نیازمند آمادگی و ظرفیت است و بدون آن، اشتیاق به رؤیت ناکام می‌ماند.

نقد رویکرد مادی در علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره از رویکرد برخی جریان‌های علم دینی که به مسائل مادی محدود شده و از توجه به حقایق معنوی مانند ملائکه غفلت کرده‌اند، انتقاد می‌کنند. این محدودیت، گویی قفسی است که ذهن را از پرواز به سوی حقایق متعالی بازمی‌دارد. توجه به ابعاد معنوی، مانند شناخت ملائکه و نقش آن‌ها، ضرورتی است که علم دینی را از یک‌سویه‌نگری نجات می‌دهد و به سوی جامعیت رهنمون می‌سازد.

درنگ: غفلت علم دینی از حقایق معنوی مانند ملائکه، ضرورت توجه به ابعاد متافیزیکی را در کنار مسائل مادی برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

تفاوت درجات انبیا، که از تعامل آن‌ها با ملائکه آشکار می‌شود، و ضرورت آمادگی برای رؤیت این موجودات نورانی، انسان را به سوی ارتقای ظرفیت وجودی دعوت می‌کند. نقد رویکردهای مادی در علم دینی، بر لزوم توجه به حقایق معنوی تأکید دارد و راه را برای فهم عمیق‌تر رابطه‌ی انسان و ملائکه هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با کاوش در رابطه‌ی انسان و ملائکه در پرتو آیات قرآن کریم و تحلیل‌های استاد فرزانه قدس‌سره، تصویری جامع از این تعامل پیچیده ارائه داد. ملائکه، با نقش‌های متنوعی چون حفظ، ثبت اعمال، توفی و استغفار، چون ستارگانی در آسمان هستی انسان را احاطه کرده‌اند. تمایز میان ذات و صفت، حرکت دوری انسان در احاطه‌ی ملائکه، و ضرورت آمادگی برای رؤیت آن‌ها، از جمله نکات کلیدی این بررسی است. نقد رویکردهای محدود به مادیت در علم دینی، دعوتی است به بازنگری در فهم حقایق معنوی و گامی به سوی معرفتی جامع‌تر. این کاوش، گویی سفری است در ژرفای هستی که انسان را به تأمل در جایگاه خود و رابطه‌اش با موجودات نورانی دعوت می‌کند و بستری برای پژوهش‌های آتی در حوزه‌های الهیات، فلسفه و معرفت دینی فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی