در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 95

متن درس

پدیده‌های پنهانی: کاوشی در مفهوم شیطان در الهیات و فلسفه اسلامی

پدیده‌های پنهانی: کاوشی در مفهوم شیطان در الهیات و فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه نود و پنج)

دیباچه

مفهوم شیطان در فرهنگ و معارف اسلامی، چونان دریایی ژرف و ناپیداکرانه است که در ظاهر، نامی آشنا و در باطن، حقیقتی پیچیده و مرموز را در خود نهان دارد. این مفهوم، که ریشه در متون مقدس و روایات دینی دارد، نه‌تنها در حوزه الهیات، بلکه در فلسفه، زبان‌شناسی، و حتی فرهنگ عامه، جایگاهی ویژه یافته است. نوشتار پیش رو، با تکیه بر متون دینی و تأملات عالمانه، به بررسی ریشه‌شناسی واژه شیطان، ماهیت متافیزیکی آن، و مصادیق گوناگونش در موجودات مختلف می‌پردازد. هدف، گشودن دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر این مفهوم است که هم در متون وحیانی ریشه دارد و هم در تجارب بشری بازتاب یافته است. این نوشتار، با نگاهی به درس‌گفتارهای عالمان دینی، تلاش دارد تا این حقیقت پنهان را با زبانی روشن و استوار به تصویر کشد.

بخش نخست: ریشه‌شناسی و معنای لغوی شیطان

ریشه‌شناسی واژه شیطان

واژه شیطان، که در فرهنگ‌های گوناگون نامی شناخته‌شده است، از دو ریشه محتمل «شطن» (یشطن) یا «شاط» (یشیط) برگرفته شده است. اگر ریشه آن «شطن» باشد، نون جزء اصلی کلمه و یاء زائد است؛ اما اگر از «شاط» مشتق شده باشد، یاء جزء کلمه و نون زائد خواهد بود. در کتب لغت، این دو ریشه معانی متفاوتی را به خود گرفته‌اند: «شطن» به معنای دوری از خیر، تاریکی، و پیچیدگی است، حال آنکه «شاط» به معنای بطلان و نابودی اشاره دارد. با تأمل در این دو ریشه، می‌توان دریافت که «شطن» با ویژگی‌های شیطان، یعنی دوری از حقیقت و پیچیدگی در رفتار، سازگاری بیشتری دارد. این معنا، شیطان را چونان موجودی معرفی می‌کند که با فریب و پیچیدگی، از مسیر خیر و رستگاری دور می‌شود.

درنگ: ریشه «شطن» با معنای دوری و پیچیدگی، بیش از «شاط» با معنای بطلان، با ماهیت متافیزیکی شیطان در متون اسلامی همخوانی دارد.

شطون در فرهنگ عامه و استعمال‌های زبانی

در فرهنگ عامه، واژه «شطون» به معانی گوناگونی به کار رفته است. برای نمونه، اصطلاح «بعر شطون» به چاه‌های عمیق و تاریک اطلاق می‌شود که به باور عامه، محل حضور جنیان یا شیاطین است. این استعمال، ریشه در ویژگی‌های شیطان، یعنی دوری از نور و حضور در مکان‌های تاریک و متروکه دارد. همچنین، طناب‌های بلند و پیچیده به دلیل شباهت ساختاری به ویژگی‌های شیطان، «شطون» نامیده شده‌اند. در فرهنگ نظامی کهن، نیزه‌های بلند و کج‌ومعوج که به دلیل پیچیدگی و تخریب‌گری‌شان از دیگر سلاح‌ها متمایز بودند، نیز «شطون» خوانده می‌شدند. این استعمال، نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری زبان در به‌کارگیری واژه‌ای واحد برای مفاهیم گوناگون است که همگی به پیچیدگی و دوری از سادگی اشاره دارند.

بخش دوم: ماهیت متافیزیکی شیطان

شناخت ظاهری و باطنی شیطان

یکی از عالمان دینی در توصیف وجود گفته بود: «وجود مفهومه من أعرف الأشیاء و ذاته فی غایة الخفاء»، یعنی مفهوم وجود برای همگان آشکار است، اما حقیقت آن در نهایت پنهانی است. این سخن در مورد شیطان نیز صدق می‌کند، اما با تفاوتی بنیادین: مفهوم شیطان نزد همگان شناخته‌شده است، اما حقیقت و ذات آن در غایت پیچیدگی و خفاست. این دوگانگی، شیطان را به موجودی بدل کرده که نامش در زبان‌ها جاری است، اما ماهیتش چونان معمایی سربه‌مهر باقی مانده است. برخلاف وجود که هم در مفهوم و هم در مصداق دارای مراتب روشنی و خفاست، شیطان تنها در مفهومش آشکار و در حقیقتش پنهان است.

درنگ: شیطان، برخلاف وجود که هم در مفهوم و هم در مصداق دارای مراتب آشکاری و پنهانی است، تنها در مفهومش شناخته‌شده و در حقیقتش در نهایت خفاست.

صفات و آثار شیطان در متون دینی

در متون دینی، شیطان با صفاتی چون وسوسه، تحریک به فقر، فساد، و فحشاء معرفی شده است. قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: الشَّيْطَانُ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ (بقره: ۲۶۸)، یعنی «شیطان شما را به فحشا فرمان می‌دهد.» این صفات، شیطان را به موجودی بدل کرده که با نفوذ در روان و رفتار انسان، او را از مسیر رستگاری دور می‌سازد. آثار شیطان نیز در ایجاد بیماری، نگون‌بختی، و فساد متجلی می‌شود، چنان‌که در آیه‌ای دیگر آمده است: يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ (بقره: ۲۷۵)، یعنی «شیطان او را از طریق مسّ به تباهی می‌کشاند.» این آثار، نشان‌دهنده نفوذ عمیق شیطان در ابعاد مادی و معنوی زندگی انسان است.

بخش سوم: مصادیق شیطان در موجودات گوناگون

دسته‌بندی شیاطین

شیاطین در متون دینی به سه دسته اصلی تقسیم شده‌اند: شیاطین جن، شیاطین انس، و شیاطین حیوانات. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ (انعام: ۱۱۲)، یعنی «شیاطین انس و جن.» این دسته‌بندی، نشان‌دهنده تنوع مصادیق شیطان در عالم هستی است. شیاطین جن، موجوداتی متافیزیکی‌اند که در مکان‌های متروکه مانند چاه‌های عمیق، قبرستان‌ها، و خرابه‌ها نفوذ می‌کنند. شیاطین انس، انسان‌هایی‌اند که با رفتارهای فریبنده و گمراه‌کننده، به شیطان تشبیه شده‌اند. شیاطین حیوانات نیز به برخی حیوانات خاص اشاره دارند که به دلیل طبیعت ناپاک یا خشن، محل حضور شیاطین تلقی می‌شوند.

شیاطین و حیوانات خاص

شیاطین به حیواناتی گرایش دارند که دارای طبیعت کثیف یا مدفوع زیاد هستند، مانند خوک یا خرس. این انتخاب، ریشه در گرایش شیاطین به محیط‌های ناپاک و خشن دارد. در مقابل، حیوانات کوچک یا شیرین مانند کبوتر و گنجشک، به دلیل طبیعت پاک و ساده‌شان، محل زندگی شیاطین نیستند، هرچند شیاطین می‌توانند به شکل این حیوانات درآیند تا انسان را فریب دهند. این توانایی در تغییر شکل، نشان‌دهنده پیچیدگی و فریبندگی شیطان است که در روایات اسلامی نیز به آن اشاره شده است.

درنگ: شیاطین با حیوانات ناپاک و خشن مانند خوک و خرس همزیستی دارند، اما حیوانات کوچک و شیرین را برای زندگی انتخاب نمی‌کنند.

اطلاق شیطان بر میکروب‌ها و ویروس‌ها

یکی از نکات بدیع در این بحث، امکان اطلاق مفهوم شیطان بر میکروب‌ها، ویروس‌ها، و کثافات است. اگرچه این اطلاق در متون کهن کمتر دیده می‌شود، اما ویژگی‌های شیطان، یعنی پیچیدگی و تخریب‌گری، با رفتار میکروب‌ها و ویروس‌ها سازگاری دارد. این موجودات، مانند شیطان، بلند و پیچیده‌اند و با نفوذ در جسم و روان، بیماری و نگون‌بختی به بار می‌آورند. قرآن کریم در توصیف نزول شیاطین می‌فرماید: هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ * تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ (شعراء: ۲۲۱-۲۲۲)، یعنی «آیا شما را آگاه کنم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ بر هر دروغ‌گوی گناهکار نازل می‌شوند.» این نزول، می‌تواند به‌طور تمثیلی شامل نفوذ میکروب‌ها در بدن انسان نیز باشد.

بخش چهارم: شیطان و مکان‌های متروکه

حضور شیاطین در مکان‌های خلوت

شیاطین به مکان‌های متروکه مانند چاه‌های عمیق، قبرستان‌ها، و خرابه‌ها گرایش دارند، زیرا این مکان‌ها به دلیل خلوت بودن، زمینه‌ساز نفوذ و سلطه آن‌هاست. در روایات آمده است که جنیان در چنین مکان‌هایی سکنی می‌گزینند و گاه با مزاحمت انسان‌ها، واکنش نشان می‌دهند. تجربه‌ای از حضور در توالت‌های متروکه مدرسه فیضیه و حجتیه، که راوی آن را به دلیل رطوبت و بوی نامطبوع، حالتی دگرگون‌کننده توصیف می‌کند، این ارتباط را به‌خوبی نشان می‌دهد. این مکان‌ها، چونان آیینه‌ای تاریک، بازتاب‌دهنده حضور موجوداتی‌اند که از نور و روشنی گریزان‌اند.

تأثیر محیط‌های متروکه بر انسان

محیط‌های متروکه، نه‌تنها به دلیل حضور متافیزیکی شیاطین، بلکه به سبب شرایط مادی مانند رطوبت و ناپاکی، بر جسم و روان انسان تأثیر می‌گذارند. این تأثیر، گاه به شکل بیماری یا آشفتگی روانی بروز می‌کند، چنان‌که راوی از تجربه‌ای سخن می‌گوید که در آن، حضور در محیطی متروکه، او را به حالتی نزدیک به بی‌هوشی کشاند. این تجربه، نشان‌دهنده پیوند عمیق میان محیط و موجودات متافیزیکی است که در فرهنگ اسلامی به شیاطین نسبت داده شده‌اند.

درنگ: مکان‌های متروکه مانند چاه‌های عمیق و قبرستان‌ها، به دلیل خلوت بودن، محل نفوذ و سلطه شیاطین‌اند.

بخش پنجم: محدودیت‌ها و خباثت شیطان

منع شیطان از آسمان‌ها و وحی

شیاطین از دسترسی به آسمان‌ها و وحی الهی منع شده‌اند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: وَرَجَمْنَا الشَّيَاطِينَ (ملک: ۵)، یعنی «و شیاطین را رجم کردیم.» این منع، که با شهاب‌سنگ‌ها همراه است، نتیجه حفاظت الهی از وحی است. خباثت شیطان نیز از همین منع نشأت گرفته است، زیرا محدودیت او را به سوی گمراهی انسان سوق داده است. روایت امر به سجده ابلیس و عصیان او، که در قرآن کریم آمده است (إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا، مریم: ۴۴)، این فرآیند را روشن می‌سازد.

تأثیر محدودیت بر موجودات

محدودیت و منع، نه‌تنها در شیطان، بلکه در انسان، جن، و حتی حیوانات، به خباثت و رفتارهای خطرناک منجر می‌شود. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: الْإِنْسَانُ حَرِيصٌ عَلَى مَا مُنِعَ، یعنی «انسان به آنچه منع شده حریص است.» این اصل، نشان‌دهنده تأثیر منفی محدودیت‌های غیرمنطقی بر رفتار موجودات است. در تربیت اسلامی، تأکید بر تعلیم و مدیریت به جای فرماندهی و محدودیت، راهکاری برای جلوگیری از این پیامدهاست.

بخش ششم: تقیه و مقبولیت عرفی

تقیه معصومین در بیان معارف

معصومین، به دلیل مقبولیت عرفی و اجتماعی، گاه از طرح موضوعات غیرقابل اثبات اجتناب کرده و با تقیه، سخنانی متناسب با فهم مردم بیان می‌کردند. این تقیه، نه برای منافع شخصی، بلکه برای حفظ دین و جلوگیری از درگیری‌های غیرضروری بود. برای نمونه، اطلاق مفهوم شیطان بر میکروب‌ها و ویروس‌ها، به دلیل نبود مقبولیت عرفی در زمان انبیا، کمتر مطرح شده است. این محدودیت، نتیجه فهم و ادراک محدود جوامع گذشته بود.

تفاوت معصوم و دانشمند

معصوم، برخلاف دانشمندانی مانند گالیله که به دلیل طرح مسائل غیرمقبول دچار مشکل شدند، به استمرار دین اولویت می‌داد. این تفاوت، ریشه در عصمت و مسئولیت معصوم در حفظ دین دارد. برای نمونه، کتاب توحید مفضل، که شامل مطالبی متناسب با فهم شاگردانی مانند مفضل است، از نظر علمی با دانش امروزی سازگار نیست، اما به دلیل مقبولیت عرفی زمان خود، ارزش دینی خود را حفظ کرده است.

درنگ: معصومین، با تقیه و توجه به مقبولیت عرفی، از طرح موضوعات غیرقابل اثبات اجتناب کرده و به حفظ دین اولویت می‌دادند.

بخش هفتم: جن و جادو

ارتباط جن و جادو

جن و جادو ارتباط تنگاتنگی دارند، چنان‌که جادوگری بدون حضور جن ممکن نیست. این ارتباط، نتیجه توانایی‌های متافیزیکی جن در نفوذ و فریب است. جادوگر، با بهره‌گیری از جن، به انجام اعمال خارق‌العاده می‌پردازد، و جن نیز از طریق جادوگر، در عالم انسانی نفوذ می‌کند. این پیوند، یکی از مصادیق بارز حضور شیاطین جن در زندگی بشر است.

جمع‌بندی

مفهوم شیطان، چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت اسلامی، در ظاهر درخشان و در باطن پیچیده و مرموز است. این مفهوم، که ریشه در ریشه‌شناسی «شطن» به معنای دوری و پیچیدگی دارد، در قرآن کریم و روایات به‌عنوان موجودی ذوی‌العقول معرفی شده که بر انسان‌های گناهکار نازل می‌شود. مصادیق شیطان، از جن و انس تا حیوانات خاص و حتی میکروب‌ها، نشان‌دهنده گستردگی این مفهوم در عالم هستی است. مکان‌های متروکه، به دلیل خلوت بودن، محل نفوذ شیاطین‌اند، و محدودیت‌های الهی، شیطان را به سوی گمراهی انسان سوق داده است. معصومین، با تقیه و توجه به مقبولیت عرفی، دین را از گزند درگیری‌های غیرضروری حفظ کرده‌اند. انسان با ایمان، استعاذه، و تعادل بین تدين و تمدن، می‌تواند از نفوذ شیطان مصون بماند و به سوی کمال معنوی گام بردارد.

با نظارت صادق خادمی