در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 104

متن درس

پدیده‌های پنهانی: تبیین فلسفی-عرفانی ملائکه، جنیان و شیاطین

پدیده‌های پنهانی: تبیین فلسفی-عرفانی ملائکه، جنیان و شیاطین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۴)

دیباچه

جهان هستی، چونان دریایی بی‌کران، لایه‌های پیدا و پنهان بسیاری را در خود نهفته دارد. در این میان، موجوداتی چون ملائکه، جنیان و شیاطین، به‌سان گوهرهایی مرموز، در اعماق این دریا جای گرفته‌اند و فهم جایگاهشان در نظام خلقت، نیازمند سفری عمیق در ژرفای حکمت الهی است. این نوشتار، با نگاهی فلسفی-عرفانی، می‌کوشد تا پرده از اسرار این موجودات بردارد و با زبانی روشن و استوار، نقش و جایگاه آن‌ها را در منظومه وجود تبیین نماید. آنچه پیش‌روست، سفری است به سوی فهم حقیقت موجوداتی که در همه عوالم، از عقل تا ماده، حضور دارند و با انسان، این خلیفه الهی، در پیوندی ناگسستنی قرار گرفته‌اند.

بخش نخست: حقیقت ملائکه و سعه وجودی

ماهیت ملائکه: وجودات عالی و مجرد

ملائکه، چونان پرتوهای نور الهی، موجوداتی مجرد و متعالی‌اند که در تمامی مراتب خلقت، از عالم عقول تا ناسوت، حضور دارند. برخلاف عقول که در مرتبه‌ای خاص محدودند و نفوس که به ماده وابستگی دارند، ملائکه در همه عوالم ظهور می‌یابند. این حضور گسترده، چونان جویباری که از قله‌های بلند به سوی دشت‌های پست جاری می‌شود، نشانه‌ای از سعه وجودی آن‌هاست. این ویژگی با کلام الهی همخوانی دارد که می‌فرماید:

وَتَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ

فرشتگان و روح در آن [شب] به اذن پروردگارشان نازل می‌شوند (سوره قدر، آیه ۴).

ملائکه، به تعبیر حکمای بزرگ، از عالم قضا متمایزند، زیرا عالم قضا به ناسوت نمی‌رسد، حال آنکه ملائکه در همه مراتب، از عقل تا ماده، چونان نسیمی فراگیر حضور دارند. این گستردگی، نه تنها در عوالم متعالی، بلکه در جزئی‌ترین شئون خلقت، مانند فرآیندهای زیستی انسان، نمود می‌یابد.

درنگ: ملائکه، موجوداتی مجرد با سعه وجودی‌اند که در تمامی عوالم، از عقل تا ناسوت، حضور دارند و با عالم عقول و نفوس تفاوت ماهوی دارند.

تفاوت ملائکه با عقل و نفس

جهان هستی، چونان کتابی چندلایه، مراتب گوناگونی دارد که هر یک موجوداتی خاص را در خود جای داده است. عقل، چونان فانوس روشنایی‌بخش، ذاتاً و فعلاً مجرد است و بی‌نیاز از ابزار مادی عمل می‌کند. نفس، هرچند ذاتاً مجرد است، در فعل خود به ماده وابسته است و از طریق حواس ظاهری، مانند چشم و گوش، با جهان تعامل می‌یابد. اما ملائکه، چونان پرندگانی که در آسمان‌های گوناگون پرواز می‌کنند، در هر عالم تعینی متناسب با آن عالم می‌یابند. این تعین، در عالم عقول به صورت تجرد کامل و در عالم ناسوت به صورت ظهورهای مادی، مانند جبرئیل در قالب‌های گوناگون، ظاهر می‌شود.

سعه وجودی در برابر جمع وجودی

سعه وجودی ملائکه، چونان دریایی است که همه کرانه‌ها را در بر می‌گیرد، اما جمع وجودی انسان، چونان گوهری است که همه رنگ‌ها و نقش‌ها را در خود جای داده است. ملائکه، هرچند در همه عوالم حاضرند، در هر عالم به وظیفه‌ای خاص محدودند. انسان اما، به دلیل مقام جمع، نه تنها در همه عوالم حضور دارد، بلکه قادر است افعال گوناگونی، از خیر تا شر، انجام دهد. این تمایز، چونان تفاوت میان آفتابی که همه‌جا می‌تابد و آیینه‌ای است که همه تصاویر را بازمی‌تاباند.

جمع‌بندی بخش نخست

ملائکه، به‌سان ستارگانی در آسمان خلقت، در همه مراتب وجودی حضور دارند و با سعه وجودی خود، از عقل تا ماده را در بر می‌گیرند. این موجودات، با تجرد ذاتی و تعینات متناسب با هر عالم، از عقول و نفوس متمایزند. انسان اما، با مقام جمع، توانایی انجام افعال متنوع را دارد که او را از ملائکه جدا می‌سازد. این تبیین، دریچه‌ای است به سوی فهم جایگاه ملائکه در نظام هستی.

بخش دوم: نقش ملائکه در تدبیر خلقت

تدبیر الهی و حضور ملائکه

ملائکه، چونان کارگزاران حکیم الهی، در همه شئون خلقت نقش تدبیری دارند. این نقش، از فرآیندهای زیستی، مانند هضم غذا در معده و روده، تا امور متعالی، مانند عبادت و شفاعت، گسترده است. هر ملَک، چونان سپاهی منظم، وظیفه‌ای خاص دارد و در جایگاه خود، چونان چرخ‌دنده‌ای در دستگاه عظیم خلقت، عمل می‌کند. این نظم، نشانه‌ای از حکمت بی‌پایان الهی است که در کلام قرآن کریم نیز بازتاب یافته است:

وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ

و هیچ یک از ما نیست مگر اینکه برای او مقامی معلوم است (سوره صافات، آیه ۱۶۴).

درنگ: ملائکه، به‌عنوان مدبرات الهی، در همه شئون خلقت، از فرآیندهای زیستی تا عبادت و شفاعت، نقش دارند و هر یک وظیفه‌ای خاص بر عهده دارند.

ملائکه و ماده

ملائکه، هرچند ذاتاً نورانی و غیرخاکی‌اند، می‌توانند در عالم ناسوت با تعینات مادی ظهور یابند. این ظهور، چونان لباسی است که روحی متعالی را در خود جای می‌دهد. جبرئیل، به‌سان پرنده‌ای که در قالب‌های گوناگون ظاهر می‌شود، نمونه‌ای از این تعینات است. این ویژگی، ملائکه را از انسان، که ذاتاً خاکی است، متمایز می‌سازد. قرآن کریم درباره خلقت موجودات دیگر می‌فرماید:

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ

و جن را پیش از آن از آتش سوزان آفریدیم (سوره حجر، آیه ۲۷).

جمع‌بندی بخش دوم

ملائکه، چونان نسیمی که در همه گوشه‌های خلقت می‌وزد، در تدبیر امور عالم نقش دارند. حضور آن‌ها در همه شئون، از زیستی تا متعالی، و توانایی ظهور در قالب‌های مادی، نشانه‌ای از حکمت الهی است. این نقش تدبیری، نظم و هماهنگی خلقت را تضمین می‌کند و ملائکه را به‌عنوان کارگزاران الهی در نظام هستی معرفی می‌نماید.

بخش سوم: انسان، ملائکه و میدان کشاکش

انسان و مقام جمع

انسان، چونان گوهری در صدف خلقت، دارای مقام جمع است که او را قادر می‌سازد تا نه تنها در همه عوالم حضور یابد، بلکه افعال گوناگونی، از خیر تا شر، انجام دهد. این جامعیت، چونان آیینه‌ای است که همه رنگ‌ها را بازمی‌تاباند. ملائکه اما، هرچند در همه عوالم حاضرند، به وظایف خاصی محدودند و فاقد اختیار در معصیت‌اند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ

خدا را در آنچه فرمانشان داده نافرمانی نمی‌کنند و آنچه را فرمان داده شوند انجام می‌دهند (سوره تحریم، آیه ۶).

انسان کامل و تمایز با ملائکه

انسان کامل، چونان قله‌ای در کوهستان وجود، از ملائکه متمایز است. او نه تنها در همه عوالم حضور دارد، بلکه به دلیل عصمت و اختیار، می‌تواند در مراتب وجودی سیر کند و افعال متعالی انجام دهد. این ویژگی، انسان کامل را به جایگاهی رفیع می‌رساند که فراتر از سعه ملائکه است.

درنگ: انسان، با مقام جمع، قادر به انجام افعال متنوع و حضور در همه عوالم است، در حالی که ملائکه، با سعه وجودی، به وظایف خاص محدودند.

میدان کشاکش: انسان، ملائکه و شیاطین

انسان، چونان کشتی‌گیری در میدان خلقت، در برابر شیاطین قرار دارد. ملائکه، به‌سان یارانی وفادار، در این کشاکش به او مدد می‌رسانند. این میدان، چونان عرصه‌ای است که خیر و شر در آن به مصاف هم می‌روند. انسان، با استمداد از ملائکه، می‌تواند در برابر وسوسه‌های شیطانی مقاومت کند. قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ

کسانی که گفتند پروردگار ما الله است و سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آن‌ها نازل می‌شوند (سوره فصلت، آیه ۳۰).

جمع‌بندی بخش سوم

انسان، با مقام جمع، در میدانی از کشاکش با شیاطین قرار دارد. ملائکه، به‌عنوان مددکاران الهی، او را در این مبارزه یاری می‌کنند. انسان کامل، با عصمت و اختیار، جایگاهی فراتر از ملائکه دارد و می‌تواند در مراتب وجودی سیر کند. این تبیین، جایگاه انسان را در نظام خلقت روشن می‌سازد.

بخش چهارم: جنیان و شیاطین: کثرت و محدودیت

ماهیت جنیان و شیاطین

جنیان و شیاطین، چونان سایه‌هایی در عالم ناسوت، دارای کثرت عددی‌اند، اما فاقد سعه وجودی ملائکه و جمع وجودی انسان‌اند. آن‌ها، که از آتش سوزان آفریده شده‌اند، تنها در عالم ناسوت حضور پررنگی دارند و در عوالم عقول و نفوس یافت نمی‌شوند. قرآن کریم می‌فرماید:

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ

و جن را پیش از آن از آتش سوزان آفریدیم (سوره حجر، آیه ۲۷).

ابلیس و شیاطین

ابلیس، چونان فرمانده‌ای در میان جنیان، موجودی واحد است که شر کثیر دارد. شیاطین اما، شامل جنیان و انسان‌های شرورند که در پی اغوای انسان‌اند. قرآن کریم درباره ابلیس می‌فرماید:

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

گفت: پروردگارا، چون مرا گمراه کردی، من نیز در زمین برایشان [گناه را] می‌آرایم و همه را گمراه می‌کنم (سوره حجر، آیه ۳۹).

محدودیت‌های جنیان و شیاطین

جنیان و شیاطین، هرچند کثیرند، در افعال خود محدودند و نمی‌توانند مانند انسان همه کار انجام دهند یا مانند ملائکه در همه عوالم حضور یابند. آن‌ها تنها به وسوسه و اختلال قادرند و این محدودیت، آن‌ها را از انسان و ملائکه متمایز می‌سازد.

درنگ: جنیان و شیاطین، با کثرت عددی اما بدون سعه وجودی، در عالم ناسوت فعال‌اند و در افعال خود محدودند.

جمع‌بندی بخش چهارم

جنیان و شیاطین، با کثرت عددی اما بدون سعه وجودی، در عالم ناسوت فعال‌اند و در برابر انسان، که دارای مقام جمع است، و ملائکه، که سعه وجودی دارند، محدودیت‌هایی دارند. ابلیس، به‌عنوان موجودی خاص، و شیاطین، به‌عنوان جنیان و انسان‌های شرور، در پی اغوای انسان‌اند، اما توانایی‌هایشان در برابر حکمت الهی محدود است.

بخش پنجم: استحضار نفس و ارتباط با ملائکه

استحضار نفس: کلید ارتباط با ملائکه

استحضار نفس، چونان جمع‌آوری پراکندگی‌های ذهن و قلب، مقدمه‌ای است برای ارتباط با ملائکه و دفع شیاطین. انسان، که چونان دریاچه‌ای پر از امواج متلاطم است، نیازمند تمرکز و مراقبه است تا از غفلت رهایی یابد. این فرآیند، زمینه‌ساز جذب ملائکه و دوری از وسوسه‌های شیطانی است.

نقش اذکار و عبادات

اذکار، دعاها و قرائت قرآن کریم، چونان چشمه‌هایی زلال، انسان را به عالم ملکوت متصل می‌کنند و ملائکه را به او نزدیک می‌سازند. این اعمال، مانند تطهیر نفس، زمینه‌ساز حضور ملائکه و دفع شیاطین‌اند. قرآن کریم می‌فرماید:

وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً

و پروردگارت را در دل خود با تضرع و ترس یاد کن (سوره اعراف، آیه ۲۰۵).

صفات و تأثیرات معنوی

صفات نیک، مانند ذکر و عبادت، چونان عطری دل‌انگیز، ملائکه را جذب می‌کنند، در حالی که گناه و صفات منفی، مانند غفلت، شیاطین را به انسان نزدیک می‌سازند. این مکانیزم، چونان استشمام مورچه‌ها از شیرینی، به‌طور غریزی عمل می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ

کسانی که تقوا پیشه کرده‌اند، چون وسوسه‌ای از شیطان به آن‌ها برسد، متذکر می‌شوند و ناگهان بینا می‌گردند (سوره اعراف، آیه ۲۰۱).

درنگ: استحضار نفس و اذکار، انسان را به ملائکه متصل و از شیاطین دور می‌کنند، و صفات نیک، ملائکه را جذب و صفات منفی، شیاطین را نزدیک می‌سازند.

جمع‌بندی بخش پنجم

استحضار نفس و اذکار، چونان کلیدی برای گشودن درهای ملکوت، انسان را به ملائکه متصل و از شیاطین دور می‌کنند. این فرآیند، نیازمند مراقبه و تمرکز است تا انسان در میدان کشاکش معنوی، با یاری ملائکه، بر وسوسه‌های شیطانی غلبه یابد.

بخش ششم: حکمت الهی در نظام خلقت

نظام احسن و جایگاه موجودات

جهان هستی، چونان تابلویی حکیمانه، نظام احسنی است که در آن هر موجودی جایگاهی خاص دارد. ملائکه، جنیان و شیاطین، هر یک در این نظام، نقشی ایفا می‌کنند. انسان، با اختیار خود، در میدانی از آزمایش قرار دارد که با استمداد از ملائکه، می‌تواند بر شیاطین غلبه کند. این نظام، نشانه‌ای از حکمت بی‌پایان الهی است.

ضرورت تبیین مدرن

تبیین موجودات غیبی، چونان گشودن پنجره‌ای به سوی حقیقت، نیازمند نگاهی نو و سیستماتیک است. علوم ربوبی، که چونان گنجی در حوزه‌های علمی نهفته است، باید با استدلال‌های عقلی و نقلی و تطبیق با نیازهای زمانه، احیا گردد تا از حاشیه‌نشینی در برابر پرسش‌های مدرن در امان ماند.

جمع‌بندی بخش ششم

نظام خلقت، چونان باغی پر از گل‌های گوناگون، هر موجودی را در جایگاهی خاص قرار داده است. ملائکه، جنیان و شیاطین، هر یک در این نظام نقشی دارند و انسان، با اختیار و استمداد از ملائکه، می‌تواند در مسیر کمال سیر کند. تبیین مدرن این موضوعات، گامی است به سوی احیای علوم ربوبی و پاسخ به نیازهای معاصر.

نتیجه‌گیری

جهان هستی، چونان آیینه‌ای است که حقیقت الهی را بازمی‌تاباند. ملائکه، با سعه وجودی، در همه عوالم حضور دارند و نقش تدبیری ایفا می‌کنند. انسان، با مقام جمع، قادر به انجام افعال متنوع و سیر در مراتب وجودی است. جنیان و شیاطین، با کثرت عددی اما بدون سعه، در عالم ناسوت فعال‌اند و محدودیت‌هایی در افعالشان دارند. استحضار نفس، اذکار و عبادات، چونان پلی به سوی ملکوت، انسان را به ملائکه متصل و از شیاطین دور می‌کنند. این تبیین، با نگاهی فلسفی-عرفانی، جایگاه این موجودات را در نظام خلقت روشن می‌سازد و بر ضرورت احیای علوم ربوبی با رویکردی مدرن تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی