در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 106

متن درس

پدیده‌های پنهانی: جایگاه وجودی و ظهوری ملائکه در نظام هستی‌شناختی

پدیده‌های پنهانی: جایگاه وجودی و ظهوری ملائکه در نظام هستی‌شناختی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۶)

دیباچه

جهان هستی، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، لایه‌هایی از وجود را در خود نهان دارد که فهم آن نیازمند تأمل در مراتب گوناگون آفرینش است. ملائکه، به‌عنوان موجوداتی نورانی و مجرد، در این نظام عظیم جایگاهی ویژه دارند. این نوشتار، با نگاهی به آرای یکی از عالمان دینی در کنار آیات قرآن کریم، به کاوش در چیستی و چگونگی حضور و ظهور ملائکه در عوالم مختلف می‌پردازد. هدف، تبیین نقش این موجودات در نظم هستی‌شناختی و مقایسه آن با ظرفیت‌های وجودی انسان است، تا از این رهگذر، درک ژرف‌تری از پیوند میان عالم ملکوت و عالم ناسوت فراهم آید.

بخش یکم: ماهیت وجودی و ظهوری ملائکه

ظهور ملائکه در مراتب گوناگون هستی

ملائکه، چونان آیین‌هایی از نور الهی، در هر عالم و ظرفی به فراخور ظرفیت آن عالم تجلی می‌یابند. در عالم عالی، که قلمرو علل و مبادی است، ظهورشان به نحوی شایسته و متعالی است، و در عالم دانی، که ظرف معلولات است، به‌گونه‌ای متناسب با محدودیت‌های آن عالم ظاهر می‌شوند. این موجودات، تعینات خود را در قالب تشکلات خاص هر عالم اظهار می‌کنند، گویی نقشی از نور بر پرده‌ای از وجود می‌نگارند.

درنگ: انعطاف وجودی ملائکه، امکان حضور و تأثیرگذاری آن‌ها در مراتب گوناگون هستی را فراهم می‌آورد، بدون آنکه به محدودیت‌های مادی گرفتار آیند.

این ویژگی، بیانگر سعه وجودی ملائکه است که از قیود مکانی و زمانی آزادند و می‌توانند در هر ظرف وجودی، نقشی متناسب با آن ایفا کنند.

تفاوت نفس انسانی و عقل در تعلق به ماده

نفس انسانی، در اعمال خود به ابزارهای مادی چون دست، چشم و گوش وابسته است، حال آنکه عقل، فارغ از این تعلقات، تعینات خود را در عالمی مجرد و بی‌واسطه اظهار می‌دارد. این تفاوت، چونان خطی میان دو ساحت وجودی، محدودیت‌های نفس انسانی را در برابر آزادی عقل و ملائکه نمایان می‌سازد.

ملائکه، مشابه عقل، از وابستگی به ماده مبرا هستند و این آزادی، آن‌ها را قادر می‌سازد تا در مراتب گوناگون هستی، بدون مانع حضور یابند.

شباهت ملائکه به نفس انسانی در تنوع قوا

ملائکه، چونان نفس انسانی، از قوای گوناگونی برخوردارند که هر یک در ظرف خاص خود به کار می‌افتند. گمان، وجدان، توهم و دیگر خصوصیات نفسانی، در ملائکه نیز به‌گونه‌ای متعالی وجود دارند. آن‌ها با اراده‌ای ربوبی، این قوا را در قالب‌های مختلف اظهار می‌کنند، گویی باغبانی است که هر شاخه را به فراخور فصل و خاک می‌پروراند.

درنگ: ملائکه، با وجود وحدت ذاتی، قادرند قوای متعدد خود را در ظرف‌های گوناگون به کار گیرند، مشابه نفس انسانی که با وحدت خود، کارهای متفاوتی انجام می‌دهد.

اظهار تعینات در عوالم مختلف

ملائکه در عالم مدبرات، قدرت تدبیری خود را آشکار می‌کنند و در عالم عالیات، به‌صورت مهیمن و مسلط ظهور می‌یابند. در عوالم دیگر، تعیناتشان گاه به‌صورت نفسی، گاه تجردی، گاه مثالی و حتی گاه در قالب ماده جلوه‌گر می‌شود. این تنوع، چونان رنگ‌های گوناگون در یک تابلوی نقاشی، بیانگر توانایی ملائکه در انطباق با مراتب هستی است.

وحدانیت ذاتی ملائکه

برخلاف انسان که نوع او در افراد متعدد متکثر است، ملائکه دارای نوعی منحصربه‌فرد و غیرمتعدد هستند. هر ملک، چونان جبرئیل، شخصیتی مستقل با تعینات و تشونات خاص خود است. این وحدانیت، گویی ستاره‌ای یگانه در آسمان ملکوت است که با نور خود، نظمی بی‌بدیل را رقم می‌زند.

درنگ: وحدانیت ذاتی ملائکه، آن‌ها را از انسان متمایز می‌کند و بر نظم دقیق و منحصربه‌فرد عالم ملکوتی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش یکم

ملائکه، به‌عنوان موجوداتی مجرد و نورانی، در مراتب گوناگون هستی با انعطاف و سعه وجودی ظهور می‌یابند. آن‌ها، فارغ از قیود مادی، تعینات خود را در هر عالم به فراخور ظرفیت آن اظهار می‌کنند. این ویژگی‌ها، همراه با وحدانیت ذاتی، آن‌ها را به موجوداتی هماهنگ و منظم در نظام هستی‌شناختی تبدیل می‌کند.

بخش دوم: نقش جبرئیل و تعینات ملائکه

تشونات و تعینات جبرئیل

جبرئیل، چونان سرداری در عالم ملکوت، با اراده‌ای ربوبی، تعینات و تشونات خود را در قالب عساکر و خلقیات گوناگون اظهار می‌دارد. او خود مستقیماً در همه امور دخالت نمی‌کند، بلکه از طریق شووناتش، تأثیرات خود را در عالم اعمال می‌کند، گویی فرمانروایی است که از طریق لشکریانش، نظم را برقرار می‌سازد.

درنگ: جبرئیل، از طریق شوونات و تعینات خود، بدون دخالت مستقیم، در عالم تأثیر می‌گذارد و نظم ربوبی را اجرا می‌کند.

عدم تجافی در نزول ملائکه

نزول ملائکه، چونان بارانی که از آسمان فرو می‌ریزد، بدون تجافی است. در قرآن کریم آمده است: وَتَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (سوره قدر، آیه ۴)؛ یعنی فرشتگان و روح در آن [شب قدر] به فرمان پروردگارشان برای هر کاری نازل می‌شوند. این نزول، به‌گونه‌ای است که حضور در یک عالم، مانع حضور در عالم دیگر نیست، گویی نور خورشید که در هر مکان می‌تابد، بدون آنکه از مبدأ خود کاسته شود.

درنگ: عدم تجافی در نزول ملائکه، نشان‌دهنده ماهیت غیرمادی آن‌هاست که از محدودیت‌های مکانی و زمانی عالم ناسوت آزادند.

تنوع ظهور جبرئیل در مواجهه با پیامبر

جبرئیل، در مواجهه با پیامبر اکرم (ص)، گاه به‌صورت دحیه کلبی و گاه در قالب شديد القوى ظاهر می‌شد. هر آیه از قرآن کریم، با تشان و اقتدار خاصی نازل می‌گردید، گویی هر آیه، چونان گوهری با درخششی متفاوت، به فراخور ظرفیت خود آشکار می‌شد.

این تنوع، بیانگر انعطاف جبرئیل در انتقال وحی است که با اقتضائات هر آیه هماهنگ می‌گردد.

وحدانیت فعل ملائکه

ملائکه، با وجود وحدت ذاتی و فعلی، قادرند افعال کثیره‌ای را از طریق تعینات و تشونات خود به انجام رسانند. این ویژگی، مشابه نفس انسانی است که با وحدت خود، قوای گوناگون را به کار می‌گیرد، گویی چشمه‌ای است که از یک سرچشمه، جویبارهای متعدد جاری می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

جبرئیل، به‌عنوان یکی از بارزترین ملائکه، از طریق شوونات و تعینات خود، نقش بی‌بدیلی در انتقال وحی و اجرای نظم ربوبی ایفا می‌کند. عدم تجافی در نزول ملائکه و تنوع در ظهور آن‌ها، نشان‌دهنده آزادی از قیود مادی و هماهنگی کامل در نظام ملکوتی است.

بخش سوم: استجماع و ظرفیت‌های انسانی

استجماع و جمع اضداد

انسان، با استجماع، قادر است اضداد را در خود جمع کند، گویی نقاش چیره‌دستی است که رنگ‌های متضاد را در یک تابلو به هماهنگی می‌رساند. خنده و گریه، دو ساحت متضاد نفسانی، در انسانِ برخوردار از استجماع، به‌گونه‌ای هم‌نشین می‌شوند که هیچ‌یک دیگری را نفی نمی‌کند.

درنگ: استجماع، انسان را قادر می‌سازد تا قوای متضاد را مدیریت کرده و به مرتبه‌ای فراتر از محدودیت‌های مادی دست یابد.

مثال‌های عینی از جمع اضداد

ترکیب طعم شور هسته گوشت با شیرینی چای، تمثیلی است از توانایی انسان در جمع اضداد. این هماهنگی، چونان نوایی دل‌انگیز از سازهای گوناگون، نشان‌دهنده ظرفیت انسان در ایجاد وحدت میان کثرات است.

پوکی اراده و فقدان استجماع

جامعه انسانی، به‌ویژه در برخی جوامع، از ضعف اراده و فقدان استجماع رنج می‌برد. این ضعف، چونان سایه‌ای سنگین، مانع تمرکز و مدیریت قوای نفسانی می‌شود و انسان را از دستیابی به کمالات وجودی بازمی‌دارد.

علم دینی، که باید بستری برای پرورش اراده و استجماع فراهم آورد، گاه در این مسیر با چالش‌هایی مواجه است که نیازمند بازنگری و تقویت است.

درنگ: ضعف اراده و فقدان استجماع، چالشی اجتماعی و روان‌شناختی است که نیازمند آموزش و تمرین برای تقویت قوای نفسانی است.

نماز و استجماع

نماز، چونان آیینه‌ای از استجماع، نیازمند تمرکز و هماهنگی قوای نفسانی است. روایتی از یکی از اولیای الهی نقل است که در حال نماز، انگشتری به نیازمندی بخشید، گویی در اوج ارتباط با حق، از امور عالم غافل نبود. این استجماع، چونان پلی میان عالم ناسوت و ملکوت، انسان را به مرتبه‌ای والا ارتقا می‌دهد.

راهکارهای ایجاد استجماع

برای دستیابی به استجماع، انسان باید در خلوت و تاریکی، از محرک‌های مادی چون نور و صدا دوری گزیند. این خلوت، چونان کوره‌ای است که اراده را صیقل می‌دهد و انسان را به قوت نفسانی می‌رساند.

قیام شب و دوری از پراکندگی‌های روزمره، راهی است به سوی تقویت اراده، گویی در سکوت شب، روح انسان بال‌هایی برای پرواز به سوی ملکوت می‌یابد.

درنگ: خلوت و تاریکی، به‌عنوان بستری برای تقویت اراده، انسان را از پراکندگی نفسانی نجات داده و به استجماع می‌رساند.

چالش‌های علم دینی در استجماع

طلاب علوم دینی، گاه به دلیل ضعف اراده، قادر به تمرکز بر یک کار نیستند. این چالش، چونان مانعی در مسیر کمال علمی و معنوی، نیازمند اصلاح از طریق تمرین و تقویت استجماع است.

جمع‌بندی بخش سوم

استجماع، کلید دستیابی انسان به کمالات وجودی است. انسان با تقویت اراده و دوری از محرک‌های مادی، می‌تواند قوای متضاد را در خود جمع کرده و به مرتبه‌ای شبیه به ملائکه دست یابد. علم دینی، در این مسیر، نقشی اساسی در پرورش این ظرفیت‌ها ایفا می‌کند.

بخش چهارم: نظم ملائکه و ارتباط با نظام آفرینش

نظم صدوری ملائکه

نظام ملائکه، بر اساس صدور و بدون تجافی است. کثرت افعال آن‌ها، تحت وحدت ذاتی و نظم سلسله‌مراتبی انجام می‌شود، گویی هر ملک، چونان عضوی از یک پیکره واحد، در هماهنگی کامل با دیگر ملائکه عمل می‌کند.

درنگ: نظم صدوری ملائکه، عالم ملکوتی را به نظامی هماهنگ و بدون اختلال تبدیل می‌کند که در آن کثرت افعال تحت وحدت ذاتی قرار دارد.

شوونات ملائکه و قبض روح

ملائکه‌ای چون عزرائیل، از طریق شوونات و تعینات خود، وظایفی چون قبض روح را انجام می‌دهند، بدون آنکه شخصاً در همه موارد دخالت کنند. این شوونات، گویی لشکریانی هستند که به فرمان سردار خود، نظم عالم را حفظ می‌کنند.

ملائکه تحت دولت یکدیگر

ملائکه، مشابه اسمای الهی، تحت دولت یکدیگر عمل می‌کنند و هر یک شوونات خاص خود را دارند. این سلسله‌مراتب، چونان زنجیره‌ای از نور، نظمی بی‌مانند را در عالم ملکوتی برقرار می‌سازد.

اراده انسانی در مقایسه با ملائکه

اراده انسانی، در صورت تقویت، می‌تواند به مرتبه‌ای برسد که محدودیت‌های مادی را درنوردد، گویی روح انسان، با بال‌های استجماع، در آسمان ملکوت پرواز می‌کند. این ظرفیت، انسان را به جایگاهی فراتر از ملائکه می‌رساند.

درنگ: انسان با تقویت اراده و استجماع، می‌تواند به مرتبه‌ای فراتر از ملائکه دست یابد و محدودیت‌های مادی را پشت سر گذارد.

تأثیر محرک‌های مادی بر اراده

محرک‌های مادی، چونان طوفانی که آرامش دریا را برهم می‌زند، اراده انسانی را تضعیف می‌کنند. نور و صدا، اگر مهار نشوند، قوای نفسانی را پراکنده می‌سازند.

جمع‌بندی بخش چهارم

نظم ملائکه، چونان ارکستری هماهنگ، در عالم ملکوتی جریان دارد و با شوونات و تعینات خود، نظم آفرینش را حفظ می‌کند. انسان، با تقویت اراده و استجماع، می‌تواند به این نظم ملحق شده و نقشی والا در نظام هستی ایفا کند.

نتیجه‌گیری نهایی

ملائکه، چونان ستارگانی در آسمان ملکوت، با وحدانیت ذاتی و فعلی، تعینات و شوونات خود را در مراتب گوناگون هستی اظهار می‌کنند. آن‌ها، با نظمی صدوری و بدون تجافی، در عالم تأثیر می‌گذارند و نقش بی‌بدیلی در حفظ هماهنگی آفرینش دارند. انسان، با ظرفیت استجماع، می‌تواند قوای متضاد را در خود جمع کرده و به مرتبه‌ای فراتر از ملائکه دست یابد. این نوشتار، با تأمل در آرای یکی از عالمان دینی و آیات قرآن کریم، نشان داد که تقویت اراده و دوری از محرک‌های مادی، انسان را به سوی کمالات وجودی رهنمون می‌شود. این کاوش، دریچه‌ای است به سوی فهم ژرف‌تر نظام هستی و جایگاه انسان در آن.

با نظارت صادق خادمی