در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 134

متن درس

پدیده‌های پنهانی

پدیده‌های پنهانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۴)

دیباچه

سخن از شرك و تأثیرات ژرف آن بر انسان و جامعه، از دیرباز در کانون توجه متفکران و عالمان دینی قرار داشته است. این نوشتار، با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم و تأمل در معانی عمیق آن، به بررسی پیامدهای شرك در ابعاد فردی، روانی و اجتماعی می‌پردازد. محور اصلی این بررسی، آیه‌ای از سوره حج است که با بیانی تمثیلی، سقوط انسان مشرک را به فروافتادن از آسمان و گرفتار شدن در چنگال موجودات ویرانگر یا فروغلتیدن در ورطه‌ای عمیق و دورافتاده تشبیه کرده است. این اثر، با نگاهی ژرف به این آیه و تفاسیر عرفانی و فلسفی آن، کوشیده است تا لایه‌های پنهان این حقیقت را در قالبی روشن و منسجم برای خوانندگان آشکار سازد. همچنین، با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات، تلاش شده تا مفاهیم معنوی و متافیزیکی به زبانی روان و تأثیرگذار ارائه گردد.

بخش نخست: تمثیل سقوط و ربایش در قرآن کریم

تبیین آیه نورانی

قرآن کریم در سوره حج، آیه ۳۱، با بیانی تمثیلی و ژرف، وضعیت انسان مشرک را چنین توصیف می‌کند:

حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ

حق‌گرایان به سوی خدا، نه شرک‌ورزان به او؛ و هر کس به خدا شرک ورزد، گویی از آسمان فروافتاده، پس پرندگان او را می‌ربایند یا باد او را به مکانی دورافکنده می‌برد.

این آیه، شرك را به سقوطی عظیم از اوج کمال توحیدی به سوی حضیض تباهی تشبیه می‌کند. انسان مشرک، که از مسیر حق‌گرایی به سوی خدا منحرف می‌شود، گویی از آسمان معرفت و معنویت فرو می‌افتد و در این سقوط، یا طعمه موجوداتی ویرانگر می‌گردد یا در گردابی عمیق و دورافتاده فرو می‌رود. این تمثیل، نه‌تنها به انحراف اعتقادی اشاره دارد، بلکه فروپاشی روانی و معنوی انسان را نیز به تصویر می‌کشد.

پرندگان و باد: استعاره‌ای از شیاطین و تباهی

در تفسیر این آیه، «طَيْر» (پرندگان) به موجودات شیطانی مانند ابلیس، وسواس و خناس تفسیر شده است. این موجودات، که در عالم غیب فعال‌اند، با دور شدن انسان از توحید، به قلب، روح و ذهن او هجوم می‌برند و او را تکه‌تکه می‌کنند. همچنین، «رِيح» (باد) که انسان را به سوی «مَكَانٍ سَحِيقٍ» (مکانی عمیق و دورافتاده) فرو می‌برد، نمادی از نیروی ویرانگری است که انسان را به سوی تباهی کامل می‌کشاند.

درنگ: شرك، انسان را از اوج توحید به حضیض تباهی فرو می‌افکند و او را در معرض هجوم شیاطین یا سقوط در ورطه‌ای عمیق قرار می‌دهد.

این تفسیر، شرك را نه‌تنها انحرافی اعتقادی، بلکه عاملی برای تخریب بنیادهای وجودی انسان می‌داند. انسان مشرک، با از دست دادن پیوند خود با مبدأ هستی، در برابر نیروهای ویرانگر بی‌دفاع می‌ماند.

بخش دوم: شیاطین و موجودات متافیزیکی

تمایز میان شیاطین زمینی و آسمانی

در نگرش عرفانی و فلسفی، موجودات متافیزیکی به دو دسته زمینی (ارضی) و آسمانی (طَيْر) تقسیم می‌شوند. شیاطین زمینی، که به موجوداتی شبیه دایناسورها تشبیه شده‌اند، دارای ظاهری ترسناک و قدرتی ویرانگرند. این موجودات، که گویی از استخوان و ماهیچه‌ای سخت و نفوذناپذیر ساخته شده‌اند، قادرند با اندک تماسی، انسان را چون پر کاهی در هم بشکنند. در مقابل، شیاطین آسمانی، که در آیه به «طَيْر» تعبیر شده‌اند، موجوداتی‌اند که در عالم غیب عمل می‌کنند و با سرعت و شدت، روح و روان انسان را هدف قرار می‌دهند.

درنگ: شیاطین زمینی و آسمانی، هر یک با ویژگی‌های خاص خود، انسان مشرک را در ساحت‌های مادی و معنوی مورد هجوم قرار می‌دهند.

این تمایز، نشان‌دهنده گستردگی تأثیرات شرك بر انسان است. شیاطین زمینی، با تأثیر بر جسم و روان، و شیاطین آسمانی، با نفوذ به قلب و ذهن، انسان را در تمامی ابعاد وجودی‌اش تهدید می‌کنند.

نقش ملائکه در حفاظت از انسان

در برابر این موجودات ویرانگر، ملائکه الهی قرار دارند که به‌عنوان اسکورت‌های معنوی، انسان را از گزند شیاطین حفظ می‌کنند. این ملائکه، که در عرفان اسلامی به «مدبرات» معروف‌اند، انسان را در میان خطرات عالم غیب و ماده هدایت و محافظت می‌کنند. اما با ارتکاب شرك، این حفاظت الهی برداشته می‌شود و انسان در برابر هجوم شیاطین بی‌دفاع می‌ماند.

درنگ: ملائکه الهی، با هدایت و حفاظت از انسان، او را از خطرات شیاطین مصون می‌دارند، مگر آنکه شرك، این سپر حفاظتی را از میان ببرد.

این مفهوم، به اهمیت حفظ توحید در زندگی انسان اشاره دارد. توحید، چون سپری است که انسان را در برابر نیروهای ویرانگر حفظ می‌کند، و شرك، این سپر را از او می‌ستاند.

بخش سوم: نعمت غفلت الهی

غفلت، موهبتی برای آرامش انسان

یکی از مواهب الهی به انسان، نعمت غفلت است که او را از آگاهی کامل نسبت به موجودات ترسناک اطرافش بازمی‌دارد. اگر انسان از حضور شیاطین زمینی و آسمانی و خطرات عالم غیب آگاه می‌شد، وحشت ناشی از این آگاهی، او را از زندگی عادی بازمی‌داشت. این غفلت، چون پرده‌ای است که انسان را از درک کامل این موجودات محافظت می‌کند و به او اجازه می‌دهد تا در آرامش به حیات خود ادامه دهد.

درنگ: نعمت غفلت الهی، انسان را از وحشت ناشی از آگاهی از موجودات متافیزیکی حفظ می‌کند و آرامش زندگی او را تضمین می‌نماید.

این مفهوم، با نظریه‌های عرفانی و کلامی اسلامی همخوانی دارد که غفلت را عاملی برای حفظ تعادل روانی انسان می‌دانند. بدون این موهبت، انسان در برابر عظمت و وحشت عالم غیب، دچار فروپاشی می‌گردید.

تمثیل انسان مست و شیر

برای تبیین این مفهوم، تمثیلی از انسانی آورده شده که در حالت مستی، سوار بر شیر شده و ماری را در دست گرفته، بی‌هراس رجز می‌خواند. اما پس از بازگشت به هوشیاری، از مواجهه با شیر و مار وحشت‌زده می‌شود. این تمثیل، نشان‌دهنده تأثیر غفلت بر شجاعت کاذب انسان است. شرك، چون مستی، انسان را از درک خطرات معنوی بازمی‌دارد، اما با بیداری معنوی، وحشت این خطرات آشکار می‌گردد.

درنگ: شرك، چون مستی، انسان را از درک خطرات معنوی غافل می‌کند، اما بیداری معنوی، وحشت این خطرات را آشکار می‌سازد.

این تمثیل، به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه شرك، انسان را در توهمی از امنیت کاذب فرو می‌برد و او را در معرض خطرات عظیم قرار می‌دهد.

بخش چهارم: پیامدهای شرك در جامعه

شرك و ناهنجاری‌های اجتماعی

شرك، نه‌تنها بر فرد، بلکه بر جامعه نیز تأثیرات مخربی دارد. جامعه‌ای که از توحید دور می‌شود، به سوی ظلم، فساد، ناجوانمردی و ناهنجاری سوق می‌یابد. این انحراف، به افزایش اضطراب، اختلالات روانی و فروپاشی اجتماعی منجر می‌شود. در مقابل، جامعه‌ای که بر پایه توحید استوار است، شفاف، شکوفا و دارای عزت و همت است.

درنگ: شرك، بنیادهای اخلاقی و معنوی جامعه را تضعیف می‌کند و به ناهنجاری‌های اجتماعی و روانی منجر می‌شود.

این دیدگاه، با نظریه‌های جامعه‌شناسی دینی همخوانی دارد که انحرافات اعتقادی را ریشه ناهنجاری‌های اجتماعی می‌دانند. جامعه توحیدی، چون چشمه‌ای زلال، حیات‌بخش و شکوفاست، اما جامعه شركی، چون گردابی است که همه چیز را به سوی تباهی می‌کشاند.

تنهایی و انزوای معنوی

شرك، انسان را در انزوای معنوی قرار می‌دهد، که خود نوعی شکنجه روانی است. در این انزوا، انسان از ارتباط با خدا محروم می‌شود و در معرض هجوم شیاطین قرار می‌گیرد. این انزوا، به افزایش اضطراب و اختلالات روانی منجر می‌شود و انسان را در ورطه‌ای عمیق فرو می‌برد.

درنگ: شرك، انسان را در انزوای معنوی قرار می‌دهد و او را در برابر تأثیرات مخرب شیاطین بی‌دفاع می‌سازد.

این مفهوم، به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه دوری از توحید، انسان را از سپر حفاظتی الهی محروم می‌کند و او را در معرض خطرات روانی و معنوی قرار می‌دهد.

بخش پنجم: نقش ذکر و دعا در حفاظت از انسان

اهمیت ذکر در دفع شر شیاطین

ذکرهایی چون «بسم الله الرحمن الرحیم» و «قل أعوذ برب الفلق»، به‌عنوان ابزاری برای تقویت ارتباط انسان با خدا، او را از شر شیاطین حفظ می‌کنند. این اذکار، ملائکه را فعال کرده و سپری معنوی در برابر هجوم موجودات غیبی ایجاد می‌کنند. در روایتی آمده است: «هر کس بسم الله الرحمن الرحیم را با اخلاص بگوید، ملائکه او را در بر می‌گیرند و از گزند شیاطین محافظت می‌کنند.»

درنگ: ذکر و دعا، انسان را در سپر حفاظتی ملائکه قرار می‌دهد و از هجوم شیاطین مصون می‌دارد.

این عمل، چون کلیدی است که درهای رحمت الهی را می‌گشاید و انسان را از تاریکی‌های شرك و گناه به سوی نور توحید هدایت می‌کند.

تمثیل ذکر بلند

در تمثیلی زیبا، گفته شده که ذکر باید چنان بلند و با اخلاص ادا شود که ملائکه آن را بشنوند و انسان را در برابر خطرات حفظ کنند. این تمثیل، به اهمیت حضور قلب در ذکر و تأثیر آن بر فعال‌سازی نیروهای الهی اشاره دارد.

درنگ: ذکر با اخلاص، ملائکه را به یاری انسان فرا می‌خواند و او را از خطرات غیبی محافظت می‌کند.

این مفهوم، نشان‌دهنده قدرت معنوی ذکر است که چون نوری در تاریکی، انسان را از گزند شیاطین حفظ می‌کند.

بخش ششم: مفهوم سحیق و تباهی

سحیق: ورطه تباهی

«مَكَانٍ سَحِيقٍ» در آیه، به مکانی عمیق و دورافتاده اشاره دارد که انسان مشرک در آن فرو می‌افتد. این مکان، نمادی از تباهی کامل است که انسان در آن از هرگونه نجات محروم می‌شود. در تفسیر عرفانی، سحیق به حفره‌های شیطانی تعبیر شده که انسان را به سوی نابودی معنوی و روانی می‌کشاند.

درنگ: سحیق، نمادی از تباهی کامل است که انسان مشرک را به سوی نابودی معنوی و روانی می‌کشاند.

این مفهوم، به زیبایی نشان می‌دهد که شرك، انسان را از اوج کمال به حضیض تباهی فرو می‌افکند و او را در ورطه‌ای بی‌بازگشت گرفتار می‌سازد.

بخش هفتم: جامعه توحیدی در برابر جامعه شركی

ویژگی‌های جامعه توحیدی

جامعه توحیدی، که بر پایه حق‌گرایی و دوری از شرك استوار است، چون چشمه‌ای زلال، شفاف، شکوفا و دارای عزت و همت است. این جامعه، با تکیه بر صراط مستقیم، به سوی رشد و تعالی حرکت می‌کند و از ناهنجاری‌ها و اضطراب‌ها مصون می‌ماند.

درنگ: جامعه توحیدی، با شفافیت و شکوفایی، به سوی تعالی و عزت پیش می‌رود.

این ویژگی‌ها، جامعه توحیدی را به مثابه باغی پربار می‌سازد که در آن، انسان‌ها در سایه هدایت الهی به کمال می‌رسند.

ناهنجاری‌های جامعه شركی

در مقابل، جامعه شركی، که از توحید دور شده، به گردابی از ظلم، فساد و ناجوانمردی فرو می‌رود. این جامعه، با افزایش اضطراب و اختلالات روانی، به سوی فروپاشی سوق می‌یابد و از عزت و شکوفایی محروم می‌گردد.

درنگ: جامعه شركی، به دلیل انحراف از توحید، به سوی ناهنجاری و فروپاشی سوق می‌یابد.

این تمایز، نشان‌دهنده اهمیت توحید به‌عنوان بنیان سعادت فردی و اجتماعی است. جامعه شركی، چون زمینی سوخته، از حیات و شکوفایی محروم می‌ماند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با بررسی آیه نورانی سوره حج و تأمل در تفاسیر عرفانی و فلسفی آن، به تبیین پیامدهای شرك در ابعاد فردی، روانی و اجتماعی پرداخت. شرك، انسان را از اوج توحید به حضیض تباهی فرو می‌افکند و او را در معرض هجوم شیاطین یا سقوط در ورطه‌ای عمیق قرار می‌دهد. ملائکه الهی، با هدایت و حفاظت، انسان را از این خطرات مصون می‌دارند، اما شرك، این سپر حفاظتی را از میان می‌برد. ذکر و دعا، چون نوری در تاریکی، انسان را از گزند شیاطین حفظ می‌کند. جامعه توحیدی، با شفافیت و شکوفایی، در برابر جامعه شركی، که به ناهنجاری و اضطراب گرفتار است، قرار می‌گیرد. این بررسی، بر اهمیت حفظ توحید به‌عنوان مبنای سعادت فردی و اجتماعی تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی