متن درس
پدیدههای پنهانی: تبیین موجودات غیبی و اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۴)
دیباچه
انسان، موجودی است پیچیده و گسترده، که در ظرف آفرینش، همتایی ندارد. این موجود شگفتانگیز، در ارتباط با خود و جهان پیرامون، محتوایی بیکران را در بر میگیرد. از پیوند با عوالم گوناگون تا ارتباط با موجودات، از جنیان و ملائکه تا ذات اقدس الهی، انسان در شبکهای از روابط معنوی و مادی قرار دارد. این نوشتار، با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم و تحلیل عمیق مفاهیم غیبی، به بررسی جایگاه انسان در این شبکه عظیم میپردازد. محور این بررسی، مفهوم نفور (نفرت معنوی) و نقش موجودات غیبی، بهویژه شیاطین، در تأثیر بر روان و رفتار آدمی است. هدف آن است که با نگاهی عمیق و تأملبرانگیز، راههای دستیابی به اقتدار انسانی و رهایی از بند نفور تبیین گردد.
بخش یکم: انسان، موجودی با ظرفیتهای بیکران
ماهیت پیچیده انسان
انسان، بهسان کیسهای است که گاه پر از محتوا و گاه تهی از آن. این تشبیه، به زیبایی بیانگر تفاوت انسانها در ظرفیتهای وجودی آنهاست. برخی انسانها، چون کیسهای پر از اشیاء، با عوالم گوناگون پیوند دارند؛ با خدا، ملائکه، جنیان، و حتی شیاطین در ارتباطاند. برخی دیگر، تنها بخشی از وجودشان پر است و بخش دیگر، خالی از معناست. این تفاوت، نه در ظاهر که در باطن انسانها نهفته است. برخلاف کیسهای که پر یا خالی بودنش آشکار است، انسانها در نگاه ظاهری، این تفاوت را نشان نمیدهند. انسانی که با همه عوالم در تماس است، چون ستارهای درخشان در آسمان وجود میدرخشد، در حالی که انسانی با ارتباطات محدود، چون شمعی کمسو، تنها گوشهای از حقیقت را روشن میکند.
درنگ: انسان، موجودی است با ظرفیت اتصال به همه عوالم، از ناسوت تا ملکوت و از خلق تا حق. این اتصال، اقتدار او را در برابر نفوذ غیبی تقویت میکند، اما ضعف در این پیوند، او را در برابر شیاطین آسیبپذیر میسازد.
انواع ارتباطات انسانی
انسانها در ارتباطات خود، گوناگونی شگفتانگیزی دارند. برخی تنها با ناسوت، یعنی جهان مادی، در ارتباطاند و با انسانها و اشیاء پیرامون خود تعامل دارند. برخی دیگر، به عوالم برزخی و ملکوتی راه یافتهاند و با اموات، ملائکه، یا حتی شیاطین پیوند برقرار میکنند. انسانی که با خدا در ارتباط است، به مقامی میرسد که چون خورشیدی، همه عوالم را در پرتو خود روشن میکند. اما انسانی که ارتباطش با خود ناقص است، چون بیماری که حافظهاش یاری نمیکند یا عصیانی در وجودش ریشه دوانده، درهمریخته و گسسته است. این گسستگی، او را از اقتدار انسانی دور میسازد.
نقش شیاطین در ارتباطات غیبی
در میان ارتباطات انسانی، پیوند با شیاطین جایگاهی ویژه دارد. برخی انسانها، به دلیل کاستیهای معنوی یا اعمال ناپاک، بهآسانی با شیاطین هماهنگ میشوند. این هماهنگی، چون فرکانسی است که میان دو دستگاه همنوا برقرار میشود. شیاطین، در این پیوند، از ضعفهای انسانی بهره میجویند و نفور را در وجود آدمی تقویت میکنند. اما این ارتباط، همواره به زیان انسان است، زیرا شیاطین، بهسان مگسی که بر نجاست مینشیند، از کثافت معنوی تغذیه میکنند.
بخش دوم: نفور، مانعی در برابر حق
مفهوم نفور در قرآن کریم
نفور، نفرتی معنوی است که انسان را از پذیرش حق بازمیدارد. این مفهوم، در آیهای نورانی از قرآن کریم چنین توصیف شده است:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَٰنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَٰنُ ۖ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا ۖ وَزَادَهُمْ نُفُورًا
ترجمه: «و چون به آنان گفته شود: به [خداى] رحمان سجده کنید، گویند: رحمان چیست؟ آیا به آنچه ما را به آن فرمان میدهى سجده کنیم؟ و [این سخن] بر نفرتشان افزود.»
این آیه، نفور کافران را در برابر دعوت به سجده برای رحمان نشان میدهد. نفور، چون غباری بر آینه دل، مانع از دیدن حقیقت میشود. این نفرت معنوی، نه تنها انسان را از خدا دور میکند، بلکه او را در دام شیاطین گرفتار میسازد.
درنگ: نفور، چون بیماری پنهانی است که در لحظه فشار، مانند مرگ، خود را آشکار میکند. خودآزمایی معنوی، راهی است برای تشخیص و دفع این بیماری پیش از آنکه انسان را در تنگنا قرار دهد.
نقش شیاطین در تقویت نفور
شیاطین، بهسان شکارچیانی که در کمین طعمهاند، از نفور انسان بهره میجویند. آنان بر دلهای ناپاک و کثیف فرود میآیند، چنانکه قرآن کریم در سوره شعراء میفرماید:
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ
ترجمه: «آیا شما را آگاه کنم که شیاطین بر چه کسانى فرو مىآیند؟ بر هر دروغزن گناهکارى فرو مىآیند. [آنها] شنیدهها را القا مىکنند و بیشترشان دروغگویانند.»
این آیات، نشان میدهند که شیاطین بر افرادی نازل میشوند که در دلشان کثافت معنوی، دروغ و گناه ریشه دوانده است. این افراد، چون زمینی حاصلخیز برای شیاطین، پذیرای القائات آنها میشوند. اما این القائات، اغلب کاذب و فریبندهاند، چنانکه قرآن کریم تأکید میکند: «وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ».
راههای دفع نفور
برای رهایی از نفور، انسان باید دل خود را از کثافت معنوی پاک کند. این پاکسازی، از طریق تسلیم در برابر حق، عبادت خالصانه، و خودآزمایی معنوی ممکن است. قرآن کریم در سوره زمر، آیه ۱۱، این مسیر را چنین ترسیم میکند:
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ
ترجمه: «بگو: من مأمورم که خدا را با اخلاص در دین پرستش کنم.»
اخلاص در عبادت، چون آبی زلال، دل را از کثافت نفور میشوید و انسان را به مقام تسلیم میرساند. این تسلیم، نه تنها انسان را از نفوذ شیاطین حفظ میکند، بلکه او را به اقتدار معنوی میرساند.
بخش سوم: اقتدار انسانی در برابر موجودات غیبی
انسان کامل و ارتباطات گسترده
انسان کامل، کسی است که با همه عوالم در ارتباط است. او نه تنها با انسانها و اشیاء مادی، بلکه با ملائکه، جنیان، و حتی شیاطین در تعامل است. این تعامل، نه به معنای تسلیم در برابر شیاطین، بلکه به معنای تسلط بر آنهاست. انسان کامل، چون فرمانروایی است که قلمرو وجودش همه عوالم را در بر میگیرد. او با خدا پیوندی ناگسستنی دارد و این پیوند، او را از هرگونه نفوذ شیطانی مصون میدارد.
درنگ: انسان کامل، با اتصال به حق، اقتداری مییابد که نه تنها بر شیاطین، بلکه بر همه عوالم تسلط دارد. این اقتدار، نتیجه اخلاص و تسلیم در برابر اراده الهی است.
نقش عالم برزخ در ارتباطات غیبی
عالم برزخ، یکی از نزدیکترین عوالم به انسان است. این عالم، چون پلی میان ناسوت و ملکوت، امکان ارتباط با اموات و موجودات غیبی را فراهم میکند. اما این ارتباط، نیازمند پاکی دل و دوری از کثافت معنوی است. قبرستانها، که زمانی مکانی برای تأمل در مرگ و برزخ بودند، امروز در معرض تبدیل شدن به پارک و فضای تفریحیاند. این تحول، چون پوشاندن آیینهای با غبار، انسان را از تأمل در حقیقت مرگ بازمیدارد.
خطر نفوذ شیاطین
شیاطین، بهویژه در دلهای ناپاک، بهآسانی نفوذ میکنند. آنان، چون مگسانی که بر نجاست مینشینند، به دنبال کثافت معنویاند. قرآن کریم در سوره شعراء، آیات ۲۱۰ تا ۲۱۲، این حقیقت را روشن میکند:
وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ
ترجمه: «و شیاطین آن [وحی] را فرو نیاوردهاند، و سزاوارشان نیست، و توانش را ندارند. بهراستی که آنها از شنیدن [وحی] محروماند.»
این آیات، نشان میدهند که شیاطین نه تنها به وحی دسترسی ندارند، بلکه حتی توان شنیدن آن را نیز ندارند. این محدودیت، اقتدار الهی را در برابر شیاطین نشان میدهد و مؤمنان را به حفظ پاکی دل ترغیب میکند.
بخش چهارم: خودآزمایی معنوی، راه رهایی
ضرورت خودآزمایی
خودآزمایی معنوی، چون آینهای است که عیوب دل را آشکار میکند. انسان، با تأمل در اعمال و نیات خود، میتواند نفور را تشخیص دهد و پیش از آنکه در لحظه مرگ غافلگیر شود، خود را اصلاح کند. قرآن کریم در سوره کهف، آیه ۱۰۵، این ضرورت را چنین بیان میکند:
يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ
ترجمه: «در آن روز، مردم پراکنده بازمیگردند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود.»
این آیه، انسان را به تأمل در اعمال خود پیش از روز حساب دعوت میکند. خودآزمایی، انسان را از غفلت نجات میدهد و او را به سوی تسلیم در برابر حق هدایت میکند.
نقش نطفه و لقمه در نفور
نطفه و لقمه ناپاک، چون بذری مسموم، نفور را در وجود انسان میکارد. غذای حلال و نطفه پاک، دل را صیقل میدهد و انسان را به سوی حق نزدیک میکند. این مفهوم، با احکام اسلامی که بر اهمیت غذای حلال تأکید دارند، همخوانی دارد. انسان باید در انتخاب لقمه و حفظ پاکی نطفه کوشا باشد تا از نفوذ شیاطین در امان بماند.
درنگ: نطفه و لقمه ناپاک، چون کلیدی است که درِ دل را به روی شیاطین میگشاید. حفظ پاکی در این دو، انسان را از نفور و نفوذ غیبی مصون میدارد.
پیشنهاد آزمایشگاه معنوی
ایده ایجاد آزمایشگاهی برای سنجش نفور، چون ابتکاری نو در پیوند علم و دین، راهی است برای شناخت بهتر کاستیهای معنوی. این آزمایشگاه، میتواند مانند سنجش قند و چربی در بدن، میزان نفور و انکار رحمان را در انسان اندازهگیری کند. این پیشنهاد، گامی است به سوی نوآوری در فهم دین و تقویت اقتدار معنوی انسان.
بخش پنجم: نتیجهگیری و جمعبندی
انسان، موجودی است با ظرفیتهای بیکران که میتواند با همه عوالم، از ناسوت تا ملکوت، در ارتباط باشد. اما این ارتباط، نیازمند پاکی دل و دوری از نفور است. نفور، چون بیماری پنهانی، انسان را از حق دور میکند و او را در دام شیاطین گرفتار میسازد. قرآن کریم، با آیاتی نورانی چون آیه ۶۰ سوره فرقان و آیات ۲۱۰ تا ۲۱۲ و ۲۲۱ تا ۲۲۳ سوره شعراء، راههای دفع نفور و حفظ اقتدار انسانی را نشان میدهد. خودآزمایی معنوی، اخلاص در عبادت، و تسلیم در برابر حق، کلیدهایی هستند که انسان را به سوی کمال هدایت میکنند. پیشنهاد ایجاد آزمایشگاه معنوی، گامی نوآورانه است که میتواند انسان را در شناخت و رفع کاستیهای معنوی یاری دهد.
با نظارت صادق خادمی