در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 154

متن درس

پدیده‌های پنهان: تبیین اقتدار انسانی در برابر موجودات ماورایی

پدیده‌های پنهان: تبیین اقتدار انسانی در برابر موجودات ماورایی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۴)

دیباچه

انسان، چونان گوهری درخشان در میان آفرینش، جایگاهی رفیع و بی‌مانند دارد. این جایگاه، که در آیینه کلام وحی به‌عنوان خلافت الهی ترسیم شده، از اقتداری بی‌بدیل خبر می‌دهد که انسان را بر فراز موجودات دیگر، از ملائکه و جنیان گرفته تا حیوانات، قرار می‌دهد. با این حال، این اقتدار ذاتی، گاه در سایه موانع درونی و بیرونی، چونان گنجی مدفون، از دسترس دور می‌ماند. این نوشتار، با تکیه بر متون دینی و تحلیل‌های عمیق، به کاوش در ماهیت این اقتدار، موانع پیش روی آن، و راه‌های بازیافتنش می‌پردازد. هدف آن است که با زبانی روشن و استوار، و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات معنوی، مسیری هموار برای فهم این حقیقت والا ارائه شود.

بخش اول: اقتدار ذاتی انسان و جایگاه او در نظام آفرینش

انسان، خلیفه الهی

انسان، در نظام هستی، به‌عنوان خلیفه الهی معرفی شده است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾ (بقره: ۳۰)؛ «و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم.» این آیه، انسان را موجودی معرفی می‌کند که به دلیل برخورداری از اقتدار جمعی، توانایی تسخیر و مدیریت موجودات آسمانی و زمینی را داراست. این اقتدار، که ریشه در آگاهی، علم، و توانمندی‌های وجودی او دارد، انسان را از ملائکه و جنیان متمایز می‌سازد.

درنگ: اقتدار انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، از تراکم وجودی او سرچشمه می‌گیرد که او را قادر به تسخیر موجودات آسمانی و زمینی می‌سازد.

تفاوت انسان با ملائکه و جنیان

ملائکه، با وجود مراتب گوناگون (عالیات، متوسطات، سماوات، و ناسوت ارض)، و جنیان، با حیثیت محدود خود، در برابر انسان که دارای تراکم وجودی است، از جامعیت کمتری برخوردارند. انسان، چونان دریایی بی‌کران، مجموعه‌ای از ارواح لایتناهی را در خود جای داده است که از پوست تا مغز، هر جزء او را به جهانی از امکانات بدل می‌سازد. این تراکم وجودی، انسان را به موجودی چندوجهی تبدیل کرده که از شمارش و محدودیت خارج است.

چرایی عدم بهره‌برداری از اقتدار انسانی

با وجود این اقتدار ذاتی، انسان اغلب از بهره‌برداری کامل از ظرفیت‌های خود بازمی‌ماند. این ناکامی، ریشه در غفلت و موانعی دارد که چونان سدهایی استوار، راه را بر تحقق توانمندی‌های او می‌بندند. به تعبیری، انسان گوهری است که در میان خاکستر موانع پنهان مانده و نیازمند پالایش است تا درخشش خود را بازیابد.

روان‌شناسی دینی بر این باور است که انسان، به دلیل غفلت از ظرفیت‌های وجودی خود، از اقتدار ذاتی‌اش محروم می‌ماند. این غفلت، گاه از موانع درونی مانند ضعف اراده و بیماری، و گاه از موانع بیرونی مانند میکروب‌ها و تأثیرات شیاطین ناشی می‌شود.

بخش دوم: موانع اقتدار انسانی و تأثیرات آن

موانع درونی: بیماری و ضعف جسمانی

یکی از مهم‌ترین موانع اقتدار انسانی، بیماری‌های جسمانی است. سرماخوردگی، شکستگی استخوان، یا عفونت، چونان طوفانی سهمگین، انرژی انسان را تحلیل می‌برند و توانمندی او را به زوال می‌کشانند. برای نمونه، ورزشکاری که به دلیل سرماخوردگی از مسابقه بازمی‌ماند، گواهی است بر این حقیقت که سلامت جسمانی، پیش‌نیاز اقتدار است. بیماری، چونان ویروسی که نیروی بدن را خنثی می‌کند، انسان را از اوج توانمندی به حضیض ناتوانی فرومی‌افکند.

درنگ: بیماری‌های جسمانی، مانند سرماخوردگی یا شکستگی، با تحلیل انرژی بدن، اقتدار انسان را کاهش می‌دهند و سلامت جسمانی را به پیش‌نیاز اقتدار معنوی بدل می‌سازند.

موانع بیرونی: میکروب‌ها، حیوانات، و شیاطین

موانع بیرونی نیز، چونان دشمنانی پنهان، اقتدار انسان را تهدید می‌کنند. این موانع شامل میکروب‌ها، حیوانات تشکلی، و شیاطین جن و انس هستند. میکروب‌ها و حیوانات، با رعایت اصول بهداشتی و دوری از خطر، به‌راحتی قابل‌کنترل‌اند، اما شیاطین جن و انس، چونان دشمنانی زیرک و فریبکار، چالشی عظیم پیش روی انسان قرار می‌دهند. قرآن کریم در این باره هشدار می‌دهد: ﴿وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ﴾ (مؤمنون: ۹۷)؛ «و بگو: پروردگارا! از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم.» این آیه، پناه بردن به خدا را به‌عنوان سپری در برابر نفوذ شیطان معرفی می‌کند.

خودخوری: آفتی درونی

یکی از موانع درونی که اقتدار انسان را به شدت تهدید می‌کند، خودخوری است. حرص، بخل، و طمع، چونان آتشی که از درون شعله می‌کشد، ارواح و سلول‌های انسان را نابود می‌کنند. این خودخوری، که در ادبیات دینی به‌عنوان آفتی ویرانگر شناخته می‌شود، انسان را از درون تهی می‌سازد و توان او را برای مقابله با موجودات ماورایی کاهش می‌دهد. هرچند اثبات علمی این پدیده به دلیل نبود ابزارهای پیشرفته دشوار است، اما تأثیر مخرب آن بر جسم و روان غیرقابل‌انکار است.

درنگ: خودخوری، ناشی از حرص و بخل، ارواح و سلول‌های انسان را نابود می‌کند و اقتدار او را در برابر موجودات ماورایی تضعیف می‌سازد.

تمثیل کلاف به‌هم‌ریخته

ارواح انسان، چونان کلافی از نخ‌های پشمی است که اگر گره بخورد، کارایی خود را از دست می‌دهد. این کلاف به‌هم‌ریخته، که نمادی از اختلال در ارواح لایتناهی انسان است، مانع از تحقق اقتدار او می‌شود. برای باز کردن این گره‌ها، باید با دقت و حوصله، هر بخش از وجود انسان را از اختلال پالایش کرد، تا چونان گوهری صیقل‌یافته، درخشش خود را بازیابد.

بخش سوم: تراکم وجودی انسان و چالش‌های آن

انسان، مجموعه‌ای از ارواح لایتناهی

انسان، برخلاف ملائکه و جنیان که دارای حیثیت محدودند، مجموعه‌ای از ارواح لایتناهی است که در هر جزء از بدن او، از پوست تا استخوان و ماهیچه، حضور دارند. هر سلول بدن انسان، روحی خاص خود دارد که با اختلال در آن، کل نظام وجودی انسان دچار آشوب می‌شود. این تراکم وجودی، چونان جهانی درهم‌تنیده، انسان را به موجودی بی‌مانند تبدیل کرده که از شمارش و محدودیت خارج است.

درنگ: انسان، با دارا بودن ارواح لایتناهی در هر سلول بدن، موجودی چندوجهی است که تراکم وجودی او، هم فرصت و هم چالش اقتدارش را فراهم می‌سازد.

اختلال در تراکم وجودی

تراکم وجودی انسان، اگرچه او را از دیگر موجودات متمایز می‌سازد، در صورت اختلال، چونان انبوهی از مردمان که در تصادفی گروهی به‌هم‌ریخته‌اند، آسیب‌های جدی به او وارد می‌کند. این اختلال، که می‌تواند ناشی از بیماری‌های جسمی یا آفت‌های روانی مانند حرص باشد، اقتدار انسان را در برابر ملائکه و جنیان کاهش می‌دهد. برای نمونه، انسانی که گرفتار بیماری گوارشی است، چونان ماشینی تصادفی، از کارایی بازمی‌ماند.

تسخیر عالم توسط انسان

قرآن کریم، انسان را مسخر موجودات آسمانی و زمینی معرفی می‌کند: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ﴾ (جاثیه: ۱۳)؛ «و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همه را از جانب خود برای شما مسخر کرد.» این آیه، بر اقتدار بالقوه انسان تأکید دارد که با رفع موانع، می‌تواند به تسخیر ملائکه، جنیان، و حیوانات دست یابد.

بخش چهارم: راهکارهای تقویت اقتدار انسانی

تغذیه سالم و تأثیر آن بر اقتدار

تغذیه سالم، چونان آبی زلال که زمینی خشک را سیراب می‌کند، جسم و روح انسان را تقویت می‌سازد. غذای باکیفیت، مانند گوشت پروار، نه‌تنها جسم را نیرومند می‌کند، بلکه اقتدار روانی و معنوی انسان را نیز ارتقا می‌دهد. در مقابل، مواد غذایی بی‌کیفیت، چونان چای نامرغوب، لذت‌های کاذب ایجاد می‌کنند که انسان را از حقیقت دور می‌سازند.

درنگ: تغذیه سالم، با تقویت جسم و روح، اقتدار انسان را در برابر موانع درونی و بیرونی افزایش می‌دهد.

ورزش: کلید دفع موانع جسمانی

ورزش، چونان نسیمی که غبار را از چهره طبیعت می‌زداید، میکروب‌ها و رسوبات بدن را دفع می‌کند. این عمل، نه‌تنها جسم را پاکیزه می‌سازد، بلکه با تقویت گوارش و دفع آلودگی‌ها، زمینه نفوذ شیطان را کاهش می‌دهد. ورزش، از کودک تا سالمند، از بیمار تا سالم، ضرورتی است که سلامت جسمانی و معنوی را تضمین می‌کند.

استجماع: شارژ روح و روان

استجماع، یا شارژ روح، از طریق عبادات، ذکر، و تمرینات روانی، انسان را به مثابه بادکنکی پر از حیات می‌سازد که توانایی جذب و احضار موجودات را دارد. این فرآیند، که با نماز و تعقیبات تقویت می‌شود، انسان را به مقام اقتدار معنوی می‌رساند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ﴾ (مؤمنون: ۹۷)؛ «و بگو: پروردگارا! از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم.» استعاذه، سپری است که انسان را در برابر نفوذ شیطان مصون می‌دارد.

یال و کوپال انسانی

انسان، با استجماع و عبادت، به یال و کوپال می‌رسد؛ اقتداری ظاهری و باطنی که او را در برابر شیطان و جن نفوذناپذیر می‌سازد. این اقتدار، چونان زرهی است که انسان را از گزند دشمنان پنهان حفظ می‌کند و او را به موجودی قدرتمند بدل می‌سازد که قادر به احضار و کنترل موجودات است.

درنگ: استجماع و عبادت، انسان را به یال و کوپال می‌رساند که او را در برابر نفوذ شیطان و جن نفوذناپذیر می‌سازد.

بخش پنجم: علم و اقتدار در نگاه دینی

علم، جریانی طبیعی در انسان

علم، چونان جویباری زلال، به‌طور طبیعی در انسان جاری می‌شود، مشروط بر اینکه موانع روانی و جسمانی، مانند باتلاق‌هایی که جریان آب را متوقف می‌کنند، برطرف شوند. علمای گذشته، مانند شیخ مفید و سید مرتضی، به دلیل سبک زندگی ساده و عاری از موانع، علوم را به‌سرعت جذب می‌کردند. این امر نشان می‌دهد که اقتدار علمی، نیازی به جست‌وجوی بیرونی ندارد، بلکه با پالایش درون، خود به خود در انسان متجلی می‌شود.

موانع علم و حافظه

موانع علم، چونان غباری بر آیینه ذهن، مانع از درخشش دانش می‌شوند. این موانع، که شامل تغذیه نامناسب، عدم ورزش، و خودخوری است، ذهن و حافظه را از کارایی بازمی‌دارند. برای نمونه، انسانی که گرفتار حرص است، چونان موجودی است که سلول‌های خود را می‌بلعد و از کسب علم بازمی‌ماند.

درنگ: علم، جریانی طبیعی در انسان است که با رفع موانع جسمانی و روانی، مانند تغذیه نامناسب و خودخوری، به‌طور خودکار در او متجلی می‌شود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، دارای اقتداری بی‌مانند است که او را قادر به تسخیر موجودات آسمانی و زمینی می‌سازد. این اقتدار، که ریشه در تراکم وجودی و ارواح لایتناهی او دارد، در سایه موانع درونی و بیرونی، گاه از دسترس خارج می‌شود. بیماری‌های جسمانی، خودخوری، و نفوذ شیاطین، چونان سدهایی استوار، مانع از تحقق این اقتدار می‌گردند. با این حال، با تغذیه سالم، ورزش، استجماع، و استعاذه، انسان می‌تواند این موانع را برطرف کرده و به جایگاه راستین خود دست یابد. قرآن کریم، با آیاتی چون ﴿وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ﴾ (جاثیه: ۱۳)، بر این اقتدار تأکید دارد و راهکارهای معنوی و عملی را برای تحقق آن ارائه می‌دهد. این نوشتار، با تکیه بر متون دینی و تحلیل‌های عمیق، تلاش کرد تا این حقیقت را با زبانی روشن و استوار به تصویر کشد.

با نظارت صادق خادمی