در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 164

متن درس

پدیده‌های پنهانی: تأملاتی در معرفت، ایمان و خلقت

پدیده‌های پنهانی: تأملاتی در معرفت، ایمان و خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۴)

دیباچه

جهان هستی، چونان آیینه‌ای است که در هر ذره‌اش، جلوه‌ای از حقیقت الهی هویدا می‌گردد. این کتاب، با تأمل در آیات قرآن کریم و روایات، به کاوش در مفاهیم ژرف معرفت، ایمان، خلقت و نقش موجودات پنهان چون جنیان و شیاطین در نظام هستی می‌پردازد. هدف آن است که با نگاهی عمیق و منسجم، پرده از رازهای نهفته در این مفاهیم برداشته شود و مسیر هدایت انسان به سوی حقیقت روشن گردد. این نوشتار، با تکیه بر متون دینی و تحلیل‌های دقیق، راهی به سوی فهم بهتر رابطه انسان با خدا، جهان و خویشتن می‌گشاید.

بخش یکم: معرفت، جوهره هدایت

نزول معرفت و وراثت انبیا

معرفت، چونان گوهری ناب، از جانب پروردگار به انبیا نازل شده و دست‌نخورده در سینه‌های پاک آنان جای گرفته است. این حقیقت الهی، از طریق واسطه‌هایی چون عالمان و اصحاب انبیا، به سوی جامعه انسانی جاری می‌شود. عالمان، به‌منزله وارثان انبیا، نقشی کلیدی در انتقال این معرفت دارند و چونان پلی میان حقیقت الهی و مردمان، معرفت را به قلب‌های آماده می‌رسانند. این سلسله‌مراتب معرفتی، نشان‌دهنده نظم الهی در هدایت بشر است که از انبیا آغاز شده و به عالمان و سپس به آحاد مردم می‌رسد.

درنگ: معرفت، چونان جریانی زلال، از انبیا به عالمان و از عالمان به جامعه تسری می‌یابد و نقش عالمان دینی در این انتقال، چونان نگهبانان گنج حقیقت، بی‌بدیل است.

برتری معرفت بر عمل

معرفت، چونان ریشه‌ای است که درخت عمل صالح را بارور می‌سازد. بدون معرفت، اعمال، هرچند پرشمار، چونان پوسته‌ای بی‌جان، فاقد روح و اثرند. در روایتی آمده است که جبرئیل، در شگفت از بنده‌ای که پیوسته نماز می‌گزارد، از پروردگار خواست تا معرفت او را بسنجد. پاسخ بنده، که خدا را در حد یک مالک زمین (خردار) می‌شناخت، نشان‌دهنده فقدان معرفت عمیق بود. این روایت، چونان آیینه‌ای، کاستی‌های عبادت بدون پشتوانه معرفتی را نمایان می‌سازد.

درنگ: معرفت، چونان نوری است که مسیر عمل را روشن می‌کند؛ بدون آن، عبادت چونان جسمی بی‌روح، ارزشی محدود دارد.

جمع‌بندی بخش یکم

معرفت، به‌منزله جوهره هدایت، از انبیا به عالمان و از ایشان به جامعه جاری می‌شود. این حقیقت، عمل را معنا می‌بخشد و بدون آن، اعمال، هرچند ظاهری باشکوه، فاقد عمق و اثرند. عالمان دینی، چونان حاملان این گنج الهی، وظیفه‌ای خطیر در حفظ و انتقال آن دارند.

بخش دوم: صابرین و جایگاه والای ایمان

ویژگی‌های صابرین در قرآن کریم

صابرین، گروهی از اهل ایمان‌اند که در برابر آزمون‌های الهی، چونان صخره‌ای استوار، مقاومت می‌ورزند. قرآن کریم در آیات متعدد، ویژگی‌های این گروه را تبیین کرده است:

إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (بقره: ۱۵۳)

«همانا خدا با شکیبایان است.»

وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ (بقره: ۱۵۴)

«و به کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده نگویید.»

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ (بقره: ۱۵۵)

«و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی می‌آزماییم.»

وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ (بقره: ۱۵۵)

«و به شکیبایان بشارت ده.»

أُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (بقره: ۱۵۷)

«آنان همان هدایت‌یافتگانند.»

صابرین، به دلیل ایمان و صبرشان، از فشار قبر و سؤال نکیر و منکر معاف‌اند. ایشان، چونان مسافرانی که به زیارت حق نائل می‌شوند، روحشان توسط عزرائیل، بدون واسطه عساکر، قبض می‌گردد. این جایگاه والا، نشان‌دهنده مقام ویژه صابرین در نظام الهی است.

درنگ: صابرین، با صبر و ایمان، به مرتبه‌ای می‌رسند که عزرائیل شخصاً روحشان را قبض می‌کند، بدون فشار قبر و نکیر و منکر، و این نشان‌دهنده هدایت الهی آن‌هاست.

معنای إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره: ۱۵۶)

«ما از آن خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم.»

این آیه، رابطه وجودی انسان با خدا را چونان ظهوراتی از اسمای الهی تبیین می‌کند. إِنَّا لِلَّهِ به معنای تعینات و ظهورات الهی است، نه فرزندی از صلب خدا. إِلَيْهِ رَاجِعُونَ نیز به بازگشت مستقیم به ذات الهی اشاره ندارد، بلکه فرایندی چندمرحله‌ای را در عوالم برزخ، قیامت، بهشت یا دوزخ نشان می‌دهد. این رجوع، چونان حرکت گلوله در لوله‌ای پیچ‌دار، مانوری غیرمستقیم است که در نهایت به سوی اسمای الهی رهنمون می‌شود.

درنگ: رجوع انسان به خدا، سفری چندمرحله‌ای است که در عوالم مختلف، تحت اسمای الهی، به سوی حقیقت رهنمون می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

صابرین، با صبر و ایمان، به مرتبه‌ای والا دست می‌یابند که از فشارهای برزخی معاف‌اند و مورد بشارت الهی قرار می‌گیرند. آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ رابطه وجودی انسان با خدا را به‌منزله ظهورات الهی تبیین می‌کند و رجوع را سفری چندمرحله‌ای در عوالم الهی می‌داند.

بخش سوم: قبله و واسطه‌های الهی

نقش قبله در هدایت

قبله، چونان نشانه‌ای ظاهری، انسان را از محسوسات به سوی معانی باطنی رهنمون می‌سازد. قرآن کریم، مسجدالحرام را به‌عنوان قبله مومنان تعیین کرده است:

فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ (بقره: ۱۴۴)

«روی خود را به سوی مسجدالحرام کن.»

این نماد ظاهری، چونان پلی است که انسان را از محسوسات به سوی غیب رهنمون می‌سازد. خداوند، واسطه‌هایی چون رسول و امام را برای قرب به خود پذیرفته است:

لِيَقْرَبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى (زمر: ۳)

«تا ما را به خدا نزدیک‌تر کنند.»

این واسطه‌ها، برخلاف بت‌پرستی که محسوسات را به جای خدا می‌پرستد، مسیر هدایت را هموار می‌کنند.

درنگ: قبله و واسطه‌های الهی، چونان نشانه‌هایی هستند که انسان را از محسوسات به سوی حقیقت غیبی هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

قبله، به‌عنوان نماد ظاهری، و واسطه‌های الهی، چونان رسول و امام، مسیر قرب به خدا را برای انسان هموار می‌سازند. این پذیرش واسطه‌ها، نشان‌دهنده انعطاف دین در استفاده از محسوسات برای هدایت است.

بخش چهارم: مرگ و خلقت استمراری

موت طبیعی و اخترامی

مرگ، چونان دروازه‌ای به سوی عوالم دیگر، به دو گونه طبیعی و اخترامی تقسیم می‌شود. موت طبیعی، پایان عمر طبیعی است، اما موت اخترامی، ناشی از حوادث، یا دفعی (مانند قتل) یا تدریجی (ناشی از سستی‌ها و کاستی‌ها) است. تفاوت عمر در مناطق مختلف، نشان‌دهنده تأثیر عوامل محیطی و اخترامی بر مرگ است.

درنگ: موت اخترامی تدریجی، نتیجه انتخاب‌های نادرست انسان است که به مرگ زودرس می‌انجامد.

خلقت استمراری و اختلاف در عالم

جهان هستی، چونان تابلویی پویا، در هر لحظه در حال خلق است. این خلقت استمراری، شامل خلق هویت، اختلاف (تنوع موزون) و تصریف (تحولات) است:

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ (آل‌عمران: ۱۹۱)

«آسمان‌ها و زمین را آفرید.»

تخلف (بی‌نظمی) در عالم وجود ندارد، بلکه اختلاف، تنوعی موزون است که نظام خلقت را حفظ می‌کند.

درنگ: خلقت استمراری، با اختلاف و تصریف، نشان‌دهنده نظم و هماهنگی عالم است که در هر لحظه تحت اراده الهی خلق می‌شود.

انسان به‌عنوان خالق

انسان، چونان آیینه‌ای از صفات الهی، قادر به خلق در حد خویش است:

اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ (زمر: ۶۲)

«خدا آفریننده هر چیز است.»

این خلق، با ابزار و رویه‌های مادی انجام می‌شود، برخلاف خلق الهی که بی‌واسطه است. انسان، در چارچوب محدودیت‌هایش، می‌تواند خلاقیت‌هایی متناسب با ظرفیت خود بروز دهد.

درنگ: انسان، به‌عنوان خالق در حد خویش، می‌تواند صفات الهی را در خلاقیت‌های خود متجلی سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

مرگ، به‌عنوان گذرگاهی به عوالم دیگر، تحت تأثیر عوامل طبیعی و اخترامی است. خلقت استمراری، با اختلاف و تصریف، نظم عالم را حفظ می‌کند و انسان، به‌عنوان مخلوقی دارای صفات الهی، قادر به خلق در حد خویش است.

بخش پنجم: اسمای الهی و حب

نزول اسمای الهی

اسمای الهی، چونان نوری که بر عالم می‌تابد، در همه مخلوقات، به‌ویژه انسان، متجلی‌اند:

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى (اعراف: ۱۸۰)

«و برای خدا نام‌های نیکوست.»

هیچ اسمی عقیم نیست و همه در انسان موجودند، از حیات تا قهار، که با تربیت و معرفت فعلیت می‌یابند.

درنگ: اسمای الهی، در انسان متجلی‌اند و با تربیت و معرفت، به فعلیت می‌رسند.

حب و عشق الهی

حب، چونان جریانی وجودی، در همه موجودات جاری است:

يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ (بقره: ۱۶۵)

«آنان را مانند خدا دوست دارند، ولی کسانی که ایمان آورده‌اند، خدا را بیشتر دوست دارند.»

اشد حب، که همان عشق است، در مومنان به اوج می‌رسد و نشان‌دهنده مرتبه بالای ایمان است.

درنگ: حب الهی، چونان نیروی محرکه خلقت، در مومنان به عشق تبدیل می‌شود و ایمان را به اوج می‌رساند.

جمع‌بندی بخش پنجم

اسمای الهی، در انسان متجلی‌اند و با تربیت به فعلیت می‌رسند. حب، به‌عنوان نیروی محرکه خلقت، در مومنان به عشق الهی تبدیل می‌شود و مرتبه‌ای والا از ایمان را رقم می‌زند.

بخش ششم: شکر و طیبات

مصرف طیبات و شکر الهی

قرآن کریم، مومنان را به مصرف طیبات و شکر الهی دعوت می‌کند:

كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (بقره: ۱۷۲)

«از پاکیزه‌هایی که روزی‌تان کردیم بخورید و خدا را شکر کنید، اگر او را می‌پرستید.»

ناس به مصرف حلال امر شده‌اند:

كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا (بقره: ۱۶۸)

«از آنچه در زمین است، حلال بخورید.»

اما مومنان به مصرف طیبات، که فراتر از حلال است، دعوت شده‌اند. شکر، فرایندی عملی است که نیازمند معرفت به نعمت و منعم است:

وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ (سبأ: ۱۳)

«و اندکی از بندگانم شکرگزارند.»

درنگ: شکر، چونان پلی به سوی معرفت، نیازمند شناخت نعمت و منعم است و مومنان را به مرتبه‌ای والا از ایمان می‌رساند.

هویت و معرفت در شکر

هویت، چونان پایه‌ای برای ایمان حقیقی، در آیه إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ برجسته است. بدون هویت، ایمان سطحی و کلیشه‌ای است و به معرفت منجر نمی‌شود. انسان بی‌هویت، چونان کاه در باد، در برابر وسوسه‌ها سست است.

درنگ: هویت، چونان ستونی استوار، ایمان را از سستی حفظ می‌کند و شکر را به معرفت پیوند می‌زند.

جمع‌بندی بخش ششم

مصرف طیبات و شکر الهی، مومنان را به سوی معرفت و ایمان عمیق رهنمون می‌سازد. هویت، به‌عنوان پایه‌ای برای ایمان، انسان را از بی‌هویتی و سستی در برابر وسوسه‌ها حفظ می‌کند.

بخش هفتم: شیطان و خطوات آن

خطوات شیطان و دشمنی آشکار

شیطان، چونان دشمنی پنهان در جنگلی انبوه، با گام‌های تدریجی و متنوع، انسان را به گمراهی می‌کشاند:

وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (بقره: ۱۶۸)

«و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است.»

خطوات شیطان، شامل اعمال و افکار باطل است که تنها بر کسانی تأثیر می‌گذارد که ضعف نفسانی چون شك و وهم دارند.

درنگ: خطوات شیطان، چونان دام‌هایی پنهان، تنها بر انسان‌هایی با ضعف نفسانی اثر می‌گذارند.

امر شیطان به سوء و فحشا

شیطان، با پیچیدگی و عمق، انسان را به سوی بدی و زشتی سوق می‌دهد:

إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ (بقره: ۱۶۹)

«او شما را تنها به بدی و زشتی امر می‌کند.»

سوء (بدی) و فحشا (زشتی بدتر)، مراتب گمراهی‌اند که شیطان با استفاده از ضعف‌های نفسانی، انسان را به سوی آن‌ها می‌کشاند. اولیای خدا، به دلیل یقین، از این امر مصون‌اند.

درنگ: شیطان، با امر به سوء و فحشا، انسان را به گمراهی عملی سوق می‌دهد، اما یقین اولیای خدا، چونان سپری در برابر اوست.

جمع‌بندی بخش هفتم

شیطان، با خطوات تدریجی و امر به سوء و فحشا، انسان‌های ضعیف را گمراه می‌کند. اولیای خدا، با یقین و معرفت، از تأثیر شیطان مصون‌اند و مسیر هدایت را می‌پیمایند.

بخش هشتم: صراط مستقیم و آزادی در دین

تنوع در صراط مستقیم

صراط مستقیم، چونان راه‌های متعددی به سوی قله حقیقت، متنوع و گسترده است:

أَهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (فاتحه: ۶)

«ما را به راه راست هدایت کن.»

این تنوع، امکان آزادی و انتخاب را برای انسان فراهم می‌کند، مشروط به پرهیز از خطوات شیطان.

درنگ: صراط مستقیم، با تنوع و آزادی، انسان را به سوی خدا هدایت می‌کند، مشروط به پرهیز از انحرافات شیطانی.

آزادی در دین

دین الهی، چونان دریایی وسیع، استبداد را نفی می‌کند. انسان آزاد است که مسیر خویش را برگزیند، مشروط به اینکه از خطوات شیطان دوری جوید. این آزادی، نقدی بر تفاسیر خشک و استبدادی از دین است.

درنگ: دین، با نفی استبداد، آزادی انسان را در چارچوب پرهیز از خطوات شیطان تضمین می‌کند.

جمع‌بندی بخش هشتم

صراط مستقیم، با تنوع و آزادی، انسان را به سوی خدا هدایت می‌کند. دین الهی، با نفی استبداد، مسیرهای متعددی برای قرب به خدا فراهم می‌سازد، مشروط به پرهیز از انحرافات شیطانی.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، چونان سفری در ژرفای معارف قرآنی، به کاوش در مفاهیم معرفت، ایمان، خلقت و نقش شیطان پرداخت. معرفت، به‌عنوان جوهره هدایت، از انبیا به عالمان و جامعه جاری می‌شود و عمل را معنا می‌بخشد. صابرین، با صبر و ایمان، به مرتبه‌ای والا می‌رسند که از فشارهای برزخی معاف‌اند. قبله و واسطه‌های الهی، مسیر قرب به خدا را هموار می‌کنند. خلقت استمراری، با اختلاف و تصریف، نظم عالم را حفظ می‌کند و انسان، به‌عنوان خالق در حد خویش، صفات الهی را متجلی می‌سازد. شکر، پلی به سوی معرفت است و شیطان، با خطوات تدریجی، تنها بر انسان‌های ضعیف اثر می‌گذارد. صراط مستقیم، با تنوع و آزادی، انسان را به سوی خدا هدایت می‌کند. این تأملات، دعوتی است به سوی خودشناسی، معرفت و پیمودن راه حقیقت در پرتو آیات الهی.

با نظارت صادق خادمی