متن درس
پدیدههای پنهانی: بررسی معرفتی و علمی نفس انسانی، جنیان، شیاطین و ملائکه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۳)
دیباچه
شناخت پدیدههای متافیزیکی، از جمله نفس انسانی، جنیان، شیاطین و ملائکه، از دیرباز دغدغهای معرفتی برای اندیشمندان و جویندگان حقیقت بوده است. این نوشتار، با تکیه بر متون دینی و تحلیلهای معرفتی، به بررسی این موجودات و ویژگیهای آنها در چارچوبی علمی و نظاممند میپردازد. هدف آن است که با زبانی روشن و متین، مفاهیم پیچیده متافیزیکی را به گونهای تبیین کند که برای خوانندگان فرهیخته قابل فهم و تأمل باشد. این بررسی، با حفظ جامعیت و عمق، تلاش دارد تا با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و تحلیلهای دقیق، نوری بر زوایای پنهان این موضوعات بیفکند.
بخش نخست: نقد ادعاهای غیرمستند و ضرورت رویکرد معرفتی
در جوامع گوناگون، بهویژه در بستر فرهنگ عامه، باورها و ادعاهایی درباره جنیان، ملکوت، لاهوت، عرش و کرسی رواج یافته که فاقد پشتوانه علمی و معرفتیاند. این ادعاها، که گاه در قالب نوشتههایی با انگیزههای تجاری منتشر میشوند، نهتنها به فهم صحیح این مفاهیم کمک نمیکنند، بلکه با ایجاد اغتشاش فکری، مانع از درک دقیق حقیقت میگردند. این آثار، که اغلب توسط افرادی غیرمتخصص نگاشته شدهاند، با افزودن تصاویر خیالی و مطالب غیرمستند، به جای روشنگری، به گمراهی دامن میزنند. چنین رویکردی، همانند بادی است که خاکستر جهل را برمیافرازد و حقیقت را در پرده ابهام فرومیبرد.
درنگ: ادعاهای غیرعلمی درباره جنیان و پدیدههای متافیزیکی، به دلیل فقدان پشتوانه معرفتی، نهتنها به شناخت حقیقت کمک نمیکنند، بلکه با ایجاد اغتشاش فکری، مانع از درک صحیح این مفاهیم میشوند.
برای رفع این کاستی، ضرورتی آشکار در بازنگری این موضوعات با رویکردی علمی و معرفتی احساس میشود. این رویکرد، همانند چراغی در تاریکی، میتواند مسیر حقیقتجویی را روشن سازد و از افتادن در دام شبهعلم و سوءاستفادههای مادی جلوگیری کند.
بخش دوم: تمایز اقتدارات نفسانی و ربوبی
یکی از مفاهیم بنیادین در بررسی پدیدههای متافیزیکی، تمایز میان اقتدارات نفسانی و ربوبی است. اقتدارات نفسانی، که به ابزارهای مادی نظیر رمل و جفر وابستهاند، در قلمرو ناسوت محدودند و از تواناییهای زمینی سرچشمه میگیرند. در مقابل، اقتدارات ربوبی، که مختص انبیا و اولیای الهی است، از اتصال به حقایق الهی نشأت گرفته و نامحدودند. این تمایز، همانند تفاوت میان نوری که از چراغی کوچک ساطع میشود و پرتوی بیکران خورشید، آشکار است.
اقتدارات نفسانی، هرچند در حوزههای خاصی قدرتمند به نظر آیند، به دلیل ماهیت زمینی خود، در برابر اقتدارات ربوبی ناتواناند. ادعاهایی چون تسخیر جنیان، گشایش قفل یا یافتن گمشده، که گاه با شبهعلم و فریب همراه است، نمونههایی از محدودیتهای این اقتداراتاند. این ادعاها، مانند سایهای گذرا، در برابر حقیقت اقتدارات ربوبی رنگ میبازند.
درنگ: اقتدارات نفسانی، به دلیل وابستگی به ابزارهای مادی و محدودیتهای ذاتی، در برابر اقتدارات ربوبی، که از معرفت الهی سرچشمه میگیرند، ناکارآمد و محدودند.
انبیا و اولیا، به دلیل برخورداری از اقتدارات ربوبی، در مواجهه با شیاطین، جنیان و ساحران همواره پیروزند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنْسِ وَالْجِنِّ
«و اینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن قرار دادیم» (سوره انعام، آیه ۱۱۲).
این آیه، وجود دشمنان متافیزیکی برای انبیا را تأیید میکند که به دلیل محدودیت ذاتی خود، در برابر اقتدار ربوبی پیامبران شکست میخورند. این پیروزی، مانند فتح قلهای بلند، از اتصال به حقیقت الهی سرچشمه میگیرد.
بخش سوم: ویژگیهای انبیا و اولیا در تعاملات اجتماعی
انبیا و اولیا، به دلیل برخورداری از اقتدارات ربوبی، بدون ایجاد مزاحمت برای مردم، حتی گناهکاران را به سوی خود جذب میکنند. این ویژگی، مانند مغناطیسی است که دلها را به سوی حقیقت میکشاند. برخلاف افرادی که از اقتدارات نفسانی برخوردارند و گاه با ایجاد ترس یا محدودیت، دیگران را از خود دور میکنند، انبیا با کرامت و معرفت، پیوندی معنوی با مردم برقرار میسازند.
این تفاوت، مانند فرق میان چشمهای زلال است که همه را سیراب میکند و برکهای گلآلود که تنها عدهای محدود را به خود جذب میکند. انبیا و اولیا، با اتصال به حق، نهتنها مردم را به سوی خود میکشاندند، بلکه با وجود گناهان برخی، مانع حضور آنها نمیشدند.
بخش چهارم: اقتدارات ربوبی و ارتباط با عالم ملکوت
اقتدارات ربوبی، انبیا و اولیا را به مرتبهای میرساند که بتوانند با عالم ملکوت، لاهوت و ملائکه ارتباط برقرار کنند. این ارتباط، مانند پلی است که زمین را به آسمان متصل میسازد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ
«و اینگونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم» (سوره انعام، آیه ۷۵).
این آیه، بر نمایش ملکوت به حضرت ابراهیم (ع) تأکید دارد که نشاندهنده دستیابی به معرفت الهی از طریق رویت است. این مرتبه، مانند قلهای است که تنها با صعود معنوی قابل دسترسی است و فراتر از علوم ظاهری و ابزارمحور قرار دارد.
بخش پنجم: محدودیتهای تسخیر و رویت در اقتدارات نفسانی
افرادی که از اقتدارات نفسانی برخوردارند، ممکن است توانایی تسخیر جنیان یا رویت محدود داشته باشند، اما این تواناییها به دلیل ماهیت زمینی خود، ناقص و محدودند. این محدودیتها، مانند دیواری است که انسان را در قلمرو ناسوت محصور میکند و مانع از دستیابی به کمال معرفتی میشود.
تسخیر جنیان یا رویت در این سطح، به دلیل وابستگی به ابزارها یا معلومات محدود، نمیتواند به شناخت عمیق و پایدار منجر شود. این امر، مانند تلاش برای دیدن افق با چشمانی بسته است که تنها سایههایی مبهم را نشان میدهد.
بخش ششم: تفاوت علم و معلومات در انسان و جنیان
انسان از نظر علم و ادراک بر جنیان برتری دارد، اما جنیان از نظر معلومات و قدرت ظاهری بر انسان چیرهاند. جنیان، به دلیل علاقه به علم و زیبایی، به راحتی توسط عالمان یا زیبارویان تسخیر میشوند. این تفاوت، مانند تمایز میان جوهرهای است که در عمق میدرخشد و ظاهری که تنها در سطح جلب توجه میکند.
انسان، با پرورش علم و معرفت، میتواند جنیان را تحت تأثیر قرار دهد، در حالی که جنیان، به دلیل محدودیت ادراکی، نمیتوانند به این سطح از کمال دست یابند. این برتری معرفتی، مانند کلیدی است که قفلهای ناشناخته را میگشاید.
بخش هفتم: ماهیت جنیان و تفاوت خلقت آنها با انسان
جنیان از آتش خلق شدهاند، در حالی که انسان از گِل، معجونی از آب، خاک، باد و آتش، آفریده شده است. این تفاوت در خلقت، بر ویژگیهای نفسانی و قدرتی آنها تأثیر میگذارد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ
«و جن را پیش از آن از آتش سوزان آفریدیم» (سوره حجر، آیه ۲۷).
این آیه، بر تفاوت خلقت انسان و جن تأکید دارد. انسان، به دلیل جامعیت خلقت خود، تواناییهای ادراکی و معرفتی بالاتری دارد، در حالی که جنیان، به دلیل خلقت از آتش، از قدرت ظاهری بیشتری برخوردارند. این تمایز، مانند تفاوت میان خاکی است که بارور میشود و آتشی که شعلهور میگردد.
بخش هشتم: نقد باورهای نادرست درباره جنیان
باورهای عامهپسند درباره جنیان، مانند نسبت دادن مفاهیمی چون بختک یا موجودات ترسناک به آنها، ناشی از جهل و سوءتفاهم است. این باورها، مانند پردهای از مه، حقیقت جنیان را پنهان میکنند و با آنچه در قرآن کریم درباره آنها آمده همخوانی ندارند.
جنیان، موجوداتی با ویژگیهای خاصاند که در قرآن کریم بهوضوح توصیف شدهاند. نسبت دادن صفات خیالی و ترسناک به آنها، مانند نقاشی کردن صورتهایی موهوم بر دیوار حقیقت است که تنها به گمراهی میانجامد.
درنگ: باورهای نادرست درباره جنیان، که با خرافات و شبهعلم آمیختهاند، مانع از فهم صحیح ماهیت این موجودات میشوند و نیازمند تصحیح با تکیه بر متون معتبر دینیاند.
بخش نهم: دوگانگی در نگرش به نفس
در حوزه معرفتی، دوگانگی آشکاری در نگرش به نفس انسانی، حیوانی و نباتی وجود دارد. دانشمندان طبیعی، نفس را مادّی میدانند و عالم را صرفاً در چارچوب ماده تفسیر میکنند. در مقابل، فلاسفه، نفس را مجرد و متمایز از ماده میشناسند. متکلمان نیز، با تأکید بر تجرد خدا، سایر موجودات را مادّی میپندارند. این دوگانگی، مانند جدالی میان دو نگاه است که یکی به ظاهر مینگرد و دیگری به باطن.
این اختلاف، ریشه در مبانی معرفتی دارد. فلاسفه، با تأکید بر تجرد نفس، به بعد متافیزیکی آن توجه دارند، در حالی که دانشمندان طبیعی به ماده محدودند. این تفاوت، مانند جدایی میان راهی است که به سوی آسمان میرود و مسیری که در زمین میماند.
بخش دهم: نقد دیدگاه متکلمان درباره ملائکه
متکلمان، ملائکه را موجوداتی مادّی با ویژگیهای لطیف میدانند و گاه آنها را با بال و پر تصور میکنند. این دیدگاه، مانند نقاشیای است که به جای حقیقت، خیالی کودکانه را به تصویر میکشد. فلاسفه، در مقابل، ملائکه را موجوداتی مجرد میدانند که از ماده و محدودیتهای آن مبرا هستند.
این تفاوت، ناشی از سطحینگری متکلمان در تفسیر روایات است. تصور ملائکه بهصورت موجودات مادّی با بال، با حقیقت متافیزیکی آنها سازگار نیست و به سوءتفاهم منجر شده است. این سوءتفاهم، مانند خطایی است که راه را از مقصد دور میکند.
بخش یازدهم: تنوع موجودات و نفس حیوانی
حیوانات، دارای نفس و ادراکاند و تنوع آنها از انسان و جنیان بیشتر است. برخی حیوانات در صفات خاصی از انسان برترند، اما انسان، به دلیل جامعیت، اراده و ادراک، جایگاه ممتازی دارد. این تنوع، مانند باغی است که هر گل آن رنگ و بویی خاص دارد، اما انسان، چون باغبانی است که بر همه آنها اشراف دارد.
تنوع حیوانات، بهویژه موجودات دریایی و صحرایی، نشاندهنده پیچیدگی عالم خلقت است. انسان، با استفاده از ادراک و اراده خود، میتواند از این تنوع برای شناخت بهتر خود و عالم بهره ببرد.
بخش دوازدهم: نفس در جنیان و ملائکه
جنیان و ملائکه، مانند انسان و حیوان، دارای نفساند. قرآن کریم بر وجود نفس در جنیان تأکید دارد:
يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الإِنْسِ
«روزی که همه آنها را گرد میآورد، ای گروه جن، شما از آدمیان بسیار استکثار کردید» (سوره انعام، آیه ۱۲۸).
این آیه، بر وجود نفس در جنیان و ارتباط آنها با انسان تأکید دارد. ملائکه نیز، به دلیل داشتن صفات ارادی و ادراکی، دارای نفساند و از این جهت با انسان و جنیان اشتراک دارند.
بخش سیزدهم: موانع عرفان و سلامت نفس
خشونت و خودآزاری، مانند خاری در مسیر عرفان، مانع دستیابی به معرفت است. این اعمال، به جای سلامت نفس، به عقده و بیماری روانی منجر میشوند. عرفان صحیح، مانند جویباری زلال، بر تعادل و سلامت نفس استوار است و از تخریب و خودزنی به دور است.
سلامت نفس، که از طریق پرهیز از خودآزاری و حفظ تعادل به دست میآید، زمینهساز دستیابی به علوم لدنی و معرفت الهی است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
«و پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید» (سوره حجر، آیه ۹۹).
این آیه، بر اهمیت عبادت در دستیابی به یقین و معرفت تأکید دارد. سلامت نفس، مانند زمینی حاصلخیز، انسان را برای دریافت مواهب الهی آماده میسازد.
درنگ: سلامت نفس و پرهیز از خودآزاری، زمینهساز دستیابی به علوم لدنی و معرفت الهی است، در حالی که خشونت و خودزنی به بیماری روانی و دوری از حقیقت منجر میشود.
بخش چهاردهم: نقش خلوت و طهارت در معرفت
خلوت و طهارت، مانند کلیدی برای گشودن درهای عالم غیب، انسان را برای ارتباط با موجودات متافیزیکی آماده میکنند. پرهیز از شلوغی و آلودگیهای مادی و معنوی، مانند پاک کردن آینهای غبارگرفته، زمینهساز شهود و معرفت است.
انسان، با ایجاد فضایی برای خلوت و طهارت، میتواند به عالم غیب متصل شود و با موجوداتی چون ملائکه و جنیان ارتباط برقرار کند. این امر، مانند یافتن ساحلی آرام در میان طوفان زندگی است که روح را به آرامش میرساند.
بخش پانزدهم: نقد روشهای آموزشی مرسوم
روشهای آموزشی مرسوم، که محدود به علوم طبیعی و ابزارهای مادیاند، مانند قفسی هستند که پرنده روح را در خود محصور میکنند. این روشها، هرچند در قلمرو ناسوت کارآمدند، نمیتوانند به معرفت لدنی و اتصال به عالم غیب منجر شوند.
علم دینی، برای دستیابی به کمال، نیازمند بهرهگیری از روشهای معرفتی است که فراتر از محدودیتهای مادی عمل میکنند. این روشها، مانند پلی هستند که انسان را از ناسوت به سوی ملکوت هدایت میکنند.
بخش شانزدهم: نقش روحالقدس در هدایت
روحالقدس، مانند معلمی نزدیک و مهربان، نقش کلیدی در تأیید و هدایت انسان به سوی معرفت الهی دارد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدْسِ
«و به عیسی بن مریم نشانههای روشن دادیم و او را با روحالقدس تأیید کردیم» (سوره بقره، آیه ۸۷).
روحالقدس، مانند نسیمی الهی، انسان را به سوی کمالات معنوی هدایت میکند. این تأیید، نهتنها برای انبیا، بلکه برای همه مؤمنان ممکن است و به یک تلنگر معنوی وابسته است.
بخش هفدهم: ضرورت قرب برای وصول به معرفت
ایجاد زمینه قرب، از طریق خلوت، طهارت و سلامت نفس، مانند آمادهسازی زمینی برای کشت است که انسان را برای دریافت مواهب الهی آماده میکند. بدون این زمینه، انسان در کثرت و شلوغی مادی گرفتار میماند و نمیتواند به معرفت و شهود دست یابد.
قرآن کریم، در اشاره به این حقیقت، میفرماید:
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدْسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ
«بگو روحالقدس آن را از جانب پروردگارت به حق نازل کرده تا کسانی که ایمان آوردهاند را استوار سازد و هدایت و بشارت برای مسلمانان باشد» (سوره نحل، آیه ۱۰۲).
این آیه، بر نقش روحالقدس در ایجاد قرب و هدایت تأکید دارد. انسان، با خلوت و طهارت، میتواند به این مرتبه دست یابد و از مواهب الهی بهرهمند شود.
درنگ: خلوت، طهارت و سلامت نفس، مانند کلیدی برای گشودن درهای عالم غیب، انسان را برای دریافت مواهب الهی و ارتباط با موجودات متافیزیکی آماده میکنند.
جمعبندی
این نوشتار، با بررسی پدیدههای متافیزیکی مرتبط با نفس انسانی، جنیان، شیاطین و ملائکه، نشان داد که این موضوعات در چارچوبی علمی و معرفتی قابل تحلیلاند. تمایز میان اقتدارات نفسانی و ربوبی، مانند خطی است که حقیقت را از توهم جدا میسازد. اقتدارات نفسانی، به دلیل محدودیتهای ذاتی، در برابر اقتدارات ربوبی انبیا و اولیا ناکارآمدند. جنیان، با خلقت از آتش، از قدرت ظاهری برخوردارند، اما انسان، با علم و معرفت، بر آنها برتری دارد. ملائکه، بهعنوان موجودات مجرد، دارای نفس و صفات ارادیاند و در هدایت انسان نقش دارند.
سلامت نفس، خلوت و طهارت، مانند بذرهایی هستند که در زمین روح کاشته میشوند و انسان را به سوی علوم لدنی و ارتباط با عالم غیب هدایت میکنند. نقد روشهای آموزشی مرسوم، نشاندهنده ضرورت بازنگری در علم دینی است تا از محدودیتهای مادی فراتر رود. روحالقدس، مانند مشعلی در مسیر معرفت، انسان را به سوی کمال هدایت میکند. در نهایت، عرفان صحیح، با دوری از خودآزاری و تأکید بر سلامت نفس، انسان را به سوی حقیقت رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی