متن درس
پدیدههای پنهانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۰۱)
دیباچه
جهان هستی، فراتر از آنچه در نگاه ظاهری انسان میگنجد، سرشار از لایههای پنهان و رازآمیزی است که در متون دینی، بهویژه قرآن کریم، و در سنت عرفانی اسلامی به آن پرداخته شده است. این اثر، با نگاهی عمیق به مفاهیم علوم شیطانی، علوم الهی، ارتباط انسان با موجودات غیبی نظیر جنیان و ملائکه، و ضرورت تحول در نظامهای معرفتی، به کاوش در این قلمروهای ناشناخته میپردازد. هدف این نوشتار، ارائه تبیینی جامع و منسجم از این موضوعات است که همراستا با آیات قرآنی و دیدگاههای عرفانی، راهی به سوی فهم عمیقتر حقیقت برای خوانندگان هموار سازد. همانند دریایی که ژرفای آن در نگاه نخست پنهان است، این متن در پی آن است تا با کاوش در اعماق معرفت، گوهرهای حکمت را آشکار کند.
بخش یکم: علوم شیطانی و تمایز آن از علوم حقیقی
در متون دینی، علوم به دو دسته متمایز تقسیم میشوند: علوم الهی که انسان را به سوی حقیقت رهنمون میسازند، و علوم شیطانی که با ظاهری فریبنده، آدمی را به وادی گمراهی میکشانند. علوم شیطانی، به تعبیر یکی از عالمان دینی، «شَیطَنَة» و «نَکرَی» هستند؛ دانشهایی که به ظاهر عقلانی مینمایند، اما در حقیقت از جوهر معرفت الهی تهیاند. این علوم، بهسان سرابی در بیابان، انسان را به سوی خود میخوانند، اما جز تشنگی و سرگردانی به ارمغان نمیآورند.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه: «و حق را با باطل درنیامیزید و حقیقت را در حالی که میدانید کتمان نکنید.» (سوره بقره، آیه ۴۲)
این آیه به روشنی بر نهی از آمیختن حق با باطل و کتمان حقیقت تأکید دارد. علوم شیطانی، با فریبندگی ظاهری خود، انسان را از درک حقیقت بازمیدارند و به جای روشنگری، او را در تاریکی جهل فرو میبرند. این علوم، در برابر علوم ربانی قرار دارند که با اتصال به سرچشمه حکمت الهی، انسان را به سوی کمال و سعادت هدایت میکنند.
تبیین مفهوم علوم شیطانی
علوم شیطانی، به دانشهایی اطلاق میشود که به جای هدایت به سوی حقیقت، انسان را به سوی باطل و گمراهی میکشانند. این علوم، بهسان غباری بر آینه دل، مانع از انعکاس نور حقیقت میشوند. در متون دینی، تأکید شده است که این نوع دانشها، هرچند در ظاهر عقلانی و سودمند به نظر آیند، در باطن جز بدبختی و نکبت به همراه ندارند. به عنوان مثال، دانشهایی که به قصد فریب، قدرتطلبی یا سلطه بر دیگران به کار گرفته میشوند، در این دسته جای میگیرند.
جمعبندی بخش یکم
علوم شیطانی، به دلیل فقدان پیوند با حقیقت الهی، نهتنها به رشد معنوی انسان کمکی نمیکنند، بلکه او را به سوی تباهی و گمراهی سوق میدهند. در مقابل، علوم الهی، که ریشه در حکمت ربانی دارند، انسان را به سوی فهم عمیقتر حقیقت و دستیابی به کمال هدایت میکنند. این تمایز، بنیادیترین اصل در شناخت علوم حقیقی از علوم فریبنده است.
بخش دوم: علم و جهل شیطانی: آفتهای وجودی بشر
انسان، در مسیر کمال خویش، با دو آفت بزرگ مواجه است: علم شیطانی و جهل شیطانی. علم شیطانی، دانشی است که با وجود ظاهر فریبنده، از حقیقت تهی است و انسان را به سوی تاریکی میکشاند. جهل شیطانی نیز نادانیای است که از پذیرش حقیقت سر باز میزند و آدمی را در ظلمات گمراهی نگه میدارد. این دو، بهسان دو بال پرندهای شوم، انسان را از اوج کمال به سوی پرتگاه تباهی فرو میافکنند.
قرآن کریم در این باره هشدار میدهد:
أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
ترجمه: «یا بر خدا چیزی را میگویید که نمیدانید؟» (سوره بقره، آیه ۸۰)
این آیه به خطر نسبت دادن امور نادرست به خداوند اشاره دارد. علم و جهل شیطانی، هر دو انسان را به سوی گفتار و کردار بیاساس سوق میدهند و او را از مسیر سعادت بازمیدارند. این آفتها، مانع از شکوفایی استعدادهای ذاتی انسان میشوند و او را در چرخهای از نادانی و گمراهی گرفتار میسازند.
پیامدهای علم و جهل شیطانی
علم شیطانی، با فریبندگی خود، انسان را به این توهم میکشاند که به حقیقت دست یافته است، در حالی که جز سرابی نیست که در لحظه نیاز، او را تشنهتر میسازد. جهل شیطانی نیز، با سد کردن راه حقیقتجویی، انسان را در تاریکی نگه میدارد. این دو، در کنار یکدیگر، انسان را از بهرهگیری از استعدادهای الهیاش محروم میکنند و او را به سوی نکبت و سرگردانی میبرند.
جمعبندی بخش دوم
علم و جهل شیطانی، دو مانع بزرگ در مسیر کمال انسانیاند که با فریبندگی و تاریکی، آدمی را از حقیقت دور میکنند. رهایی از این آفتها، نیازمند شناخت دقیق و التزام به علوم الهی است که انسان را به سوی نور و کمال هدایت میکنند.
بخش سوم: علوم استعدادی و نقش مربی و امکانات
انسان، بهسان گوهری نهفته در دل سنگ، دارای استعدادهای بیکرانی است که برای شکوفایی نیازمند تربیت، محیط مناسب و هدایت مربیان الهی است. علوم استعدادی، دانشهایی هستند که انسان را به مراتب والای معرفت رهنمون میسازند، اما این علوم بدون زمینهسازی و امکانات، به فعلیت نمیرسند.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ
ترجمه: «و به شما چیزی را میآموزد که نمیدانستید.» (سوره بقره، آیه ۱۵۱)
این آیه بر نقش خداوند بهعنوان معلم اصلی تأکید دارد که علوم ناشناخته را به انسان میآموزد. اما این آموزش، نیازمند پذیرش و فراهمسازی شرایط از سوی انسان است. مربیان الهی، بهسان باغبانانی که نهال استعداد را میپرورانند، نقش کلیدی در این فرآیند ایفا میکنند.
اهمیت مربی و امکانات
استعدادهای انسانی، بدون هدایت مربی و فراهم بودن امکانات، بهسان بذری در خاک خشک، تلف میشوند. مربیان الهی، با دانش و حکمت خود، راه را به انسان نشان میدهند، و امکانات معنوی، بهسان بارانی که خاک را سیراب میکند، این استعدادها را به فعلیت میرسانند.
جمعبندی بخش سوم
علوم استعدادی، گوهرهای نهفته در وجود انساناند که برای شکوفایی، نیازمند تربیت، هدایت و امکاناتاند. این علوم، با اتصال به سرچشمه حکمت الهی، انسان را به سوی مراتب والای معرفت هدایت میکنند.
بخش چهارم: استعدادهای انسانی و تأثیر آنها در برزخ
انسان، در گذر از این جهان، موظف است استعدادهای خویش را به فعلیت برساند. اگر این استعدادها در دنیا شکوفا نشوند، در برزخ، که مرحلهای میانی بین دنیا و آخرت است، انسان گرفتار سرگردانی و دشواری خواهد شد. کارهایی که در دنیا در لحظهای انجام میشوند، در برزخ ممکن است هزاران سال به طول انجامند، زیرا زمان و مکان در آن عالم، از جنس دیگری است.
برزخ، بهسان پلی میان دو ساحل دنیا و آخرت، فضایی است برای تکمیل فرآیندهای معنوی انسان. اما این تکمیل، در برزخ به مراتب دشوارتر است، زیرا عقربههای وجود در آن عالم، با کندی و دشواری حرکت میکنند. این امر، بر اهمیت بهرهگیری از فرصتهای دنیوی برای شکوفایی استعدادها تأکید دارد.
پیامدهای عدم بهرهگیری از استعدادها
انسانی که استعدادهای خود را در دنیا به فعلیت نرساند، در برزخ بهسان مسافری سرگردان در بیابانی بیپایان، گرفتار میشود. این سرگردانی، نتیجه اهمال در بهرهگیری از فرصتهای دنیوی است که میتوانست انسان را به کمال نزدیکتر کند.
جمعبندی بخش چهارم
برزخ، مرحلهای است که انسان در آن با پیامدهای عدم بهرهگیری از استعدادهایش مواجه میشود. این امر، بر اهمیت خودسازی و تربیت نفس در دنیا تأکید دارد، تا انسان از سرگردانی در برزخ رهایی یابد.
بخش پنجم: ارتباط انسان با جنیان و امکانات آن
جنیان، بهعنوان موجوداتی متافیزیکی، در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفتهاند و ارتباط با آنها، در صورت هدایت صحیح، میتواند به کسب قدرتهای معنوی و متافیزیکی منجر شود. این ارتباط، بهسان پلی که دو ساحل ناشناخته را به هم متصل میکند، نیازمند آگاهی و تربیت است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ
ترجمه: «از جن و انس.» (سوره ناس، آیه ۶)
این آیه، به وجود موجوداتی از جن و انس اشاره دارد که میتوانند بر انسان تأثیر بگذارند. اما این تأثیر، میتواند در مسیر هدایت یا گمراهی باشد، و از اینرو، نیازمند هدایت الهی است.
امکانات ارتباط با جنیان
ارتباط با جنیان، در آینده بشر گسترش خواهد یافت و میتواند به کسب قدرتهای معنوی، مانند تسخیرات و مدبرات، منجر شود. این ارتباط، بهسان کلیدی که درهای ناشناخته را میگشاید، نیازمند تربیت و آگاهی است تا به جای گمراهی، به هدایت منجر شود.
جمعبندی بخش پنجم
ارتباط با جنیان، در چارچوب هدایت الهی، میتواند به شکوفایی قدرتهای معنوی انسان منجر شود. این ارتباط، نیازمند تربیت و آگاهی است تا از گمراهی در امان ماند.
بخش ششم: علوم ملائکه و تفاوت آن با علوم انسانی
ملائکه، بهعنوان موجوداتی الهی، دارای علمی ایجادی و وجودی انتشاریاند. علوم آنها، در لحظه و متناسب با ظرف وجودیشان شکل میگیرد، در حالی که علوم انسانی، محفوظی و نیازمند انباشت است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا
ترجمه: «ما هیچ علمی نداریم مگر آنچه تو به ما آموختهای.» (سوره بقره، آیه ۳۲)
این آیه، بر وابستگی کامل ملائکه به علم الهی تأکید دارد. علوم آنها، بهسان جویباری که در لحظه از چشمه میجوشد، ایجادی و لحظهای است.
تفاوت علوم ملائکه و انسان
انسان، به دلیل مقام جمع، هم از علوم محفوظی برخوردار است و هم میتواند به علوم انتشاری دست یابد. این توانایی، انسان را به موجودی منحصربهفرد تبدیل میکند که میتواند با تربیت و تخلیه، به علوم غیبی و الهی دست یابد.
جمعبندی بخش ششم
علوم ملائکه، به دلیل ماهیت ایجادی و انتشاری، از علوم انسانی متمایزند. انسان، با تربیت و تخلیه، میتواند به این علوم نزدیک شود و از آنها بهرهمند گردد.
بخش هفتم: علم یقین و رویت جهنم
علم یقین، بالاترین مرتبه معرفت است که انسان را به درک حقایق غیبی، از جمله رویت جهنم، قادر میسازد. این معرفت، شرط لازم برای ادعای ولایت الهی است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ
ترجمه: «نه، اگر به علم یقین بدانید، * حتماً جهنم را خواهید دید.» (سوره تکاثر، آیات ۵-۶)
این آیه، بر اهمیت علم یقین و تأثیر آن بر ادراک حقایق غیبی تأکید دارد. رویت جهنم، نشانهای از معرفت عمیق است که لازمه ادعای مقامات معنوی است.
اهمیت علم یقین
علم یقین، بهسان نوری که تاریکیهای غیب را روشن میکند، انسان را به درک عمیق حقایق هدایت میکند. این علم، شرط لازم برای دستیابی به مقامات معنوی و ولایت الهی است.
جمعبندی بخش هفتم
علم یقین، کلید دستیابی به حقایق غیبی و شرط لازم برای ادعای ولایت است. این علم، انسان را به سوی فهم عمیقتر حقیقت و رهایی از گمراهی هدایت میکند.
بخش هشتم: قدرت تخلیه و دستیابی به علوم غیبی
قدرت تخلیه، به معنای رهایی ذهن از معلومات صوری و انباشته، شرط لازم برای ارتباط با عوالم غیبی، ملائکه و جنیان است. این فرآیند، بهسان پاک کردن آینه دل از غبار، انسان را برای دریافت نور حقیقت آماده میسازد.
تخلیه، در عرفان اسلامی، مرحلهای اساسی در سلوک است که در آن، سالک از تعلقات ذهنی و مادی رها شده و به سوی دریافت علوم لدنی و غیبی حرکت میکند. این فرآیند، به انسان امکان میدهد تا با موجودات غیبی ارتباط برقرار کند و از علوم آنها بهرهمند شود.
نقش تخلیه در سلوک
تخلیه، بهسان جویباری که از سنگهای مزاحم پاک میشود، ذهن انسان را برای دریافت علوم غیبی آماده میکند. این فرآیند، نیازمند تمرکز، تربیت و رهایی از تعلقات است.
جمعبندی بخش هشتم
قدرت تخلیه، کلید دستیابی به علوم غیبی و ارتباط با موجودات متافیزیکی است. این فرآیند، انسان را از بند معلومات صوری رها کرده و به سوی حقیقت هدایت میکند.
بخش نهم: ضرورت تحول در نظامهای معرفتی دینی
نظامهای معرفتی دینی، بهسان باغی که نیازمند هرس و نوسازی است، باید از تمرکز صرف بر علوم صوری به سوی علوم قدرتی و غیبی حرکت کنند. این تحول، برای پاسخگویی به نیازهای معنوی و عملی جامعه ضروری است.
این تحول، نیازمند بازنگری در ساختارهای آموزشی و تأکید بر علوم قرآنی، عرفانی و غیبی است که به انسان قدرت معنوی و عملی میبخشند. نظامهای معرفتی دینی، باید بهسان پلی باشند که انسان را از خاک به افلاک میرساند.
چالشهای نظامهای معرفتی دینی
تمرکز بیش از حد بر علوم صوری و گذشتهنگری، نظامهای معرفتی دینی را از پویایی و کارآمدی بازمیدارد. این نظامها، باید به سوی آیندهنگری و آموزش علوم قدرتی حرکت کنند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای جامعه باشند.
جمعبندی بخش نهم
تحول در نظامهای معرفتی دینی، ضرورتی انکارناپذیر برای پاسخگویی به نیازهای معنوی و عملی جامعه است. این تحول، با تأکید بر علوم قرآنی و غیبی، انسان را به سوی کمال و اقتدار معنوی هدایت میکند.
جمعبندی نهایی
این اثر، با کاوش در مفاهیم علوم شیطانی، علوم الهی، ارتباط با موجودات غیبی و ضرورت تحول در نظامهای معرفتی، به تبیین لایههای پنهان هستی پرداخته است. علوم شیطانی، با فریبندگی خود، انسان را از حقیقت دور میکنند، در حالی که علوم الهی و استعدادی، با هدایت مربیان و فراهمسازی امکانات، به شکوفایی انسان منجر میشوند. ارتباط با جنیان و ملائکه، در صورت هدایت صحیح، میتواند به کسب قدرتهای معنوی کمک کند. قدرت تخلیه، بهسان کلیدی که درهای غیب را میگشاید، انسان را برای دریافت علوم لدنی آماده میسازد. همچنین، تحول در نظامهای معرفتی دینی، ضرورتی است برای پاسخگویی به نیازهای معنوی و عملی جامعه. این نوشتار، بهسان چراغی در مسیر حقیقت، در پی آن است تا خوانندگان را به سوی فهم عمیقتر هستی و کمال انسانی رهنمون سازد.
با نظارت صادق خادمی