در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

زن و زندگی 22

متن درس

زن و زندگی: بازتابی فقهی و قرآنی بر جایگاه زنان

زن و زندگی: بازتابی فقهی و قرآنی بر جایگاه زنان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 22

مقدمه

جایگاه زنان در اسلام، موضوعی است که در پرتو آیات قرآن کریم و احکام فقهی، از منظری عمیق و چندوجهی قابل بررسی است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد، به تبیین نقش زنان در عرصه‌های علمی، اجتماعی، و خانوادگی می‌پردازد. هدف این است که با نگاهی نوین و مبتنی بر اصول قرآنی، پیش‌فرض‌های نادرست و عرف‌های سنتی مورد بازنگری قرار گیرند تا تصویری روشن‌تر از شایستگی‌ها و حقوق زنان در چارچوب شریعت اسلامی ارائه شود. این کتاب، با ساختاری نظام‌مند، به تحلیل مسائل کلیدی مرتبط با زنان، از علم و اجتهاد تا مالکیت و روابط خانوادگی، می‌پردازد و بر برابری شایستگی‌های انسانی فارغ از جنسیت تأکید دارد.

بخش اول: زن و علم

اهل ذکر و شمول آن بر زنان و مردان

قرآن کریم در آیه 43 سوره نحل می‌فرماید:

فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

(اگر نمی‌دانید، از اهل ذکر بپرسید). این آیه، مرجعیت علمی را به کسانی نسبت می‌دهد که از دانش و آگاهی برخوردارند، بدون آن‌که جنسیت را به‌عنوان معیاری برای این صلاحیت مطرح کند. اهل ذکر، افرادی هستند که به دلیل دانایی و معرفت، شایستگی پاسخگویی به پرسش‌های دینی و علمی را دارند. این دیدگاه، درهای علم را به روی زنان و مردان به یکسان می‌گشاید و هرگونه تبعیض جنسیتی را در این حوزه نفی می‌کند.

درنگ: اهل ذکر بودن، به دانش و شایستگی وابسته است، نه به جنسیت. زنان و مردان، در صورت احراز صلاحیت علمی، می‌توانند مرجع دانش دینی باشند.

اجتهاد زنان و فقدان محدودیت ذاتی

اجتهاد، به‌عنوان فرآیند استنباط احکام شرعی از منابع معتبر، هیچ‌گونه محدودیت ذاتی برای زنان ندارد. همان‌گونه که یک زن می‌تواند در علوم دیگر مانند پزشکی یا مهندسی به مراتب عالی دست یابد، در حوزه اجتهاد نیز این امکان برای او فراهم است. این دیدگاه، ریشه در اصل شایستگی و صلاحیت علمی دارد و هرگونه پیش‌فرض مبنی بر ناتوانی زنان در اجتهاد را رد می‌کند. استعاره‌ای فاخر در این زمینه می‌توان آورد: همان‌گونه که خورشید بر همه زمین نور می‌افکند، علم نیز فارغ از جنسیت، ذهن‌های شایسته را روشن می‌سازد.

درنگ: اجتهاد، میدان شایستگی‌های علمی است و زنان، همانند مردان، می‌توانند در این عرصه بدرخشند.

اتباع از زنان و امکان‌پذیری آن

تقلید یا اتباع در احکام شرعی از زنان مجتهد، در صورت احراز شرایط علمی و صلاحیت، کاملاً جایز است. برخی عالمان دینی بر این باورند که تقلید از یک زن مجتهد، همانند تقلید از یک مرد مجتهد، هیچ مانعی ندارد. این دیدگاه، برابری در مرجعیت دینی را تقویت می‌کند و نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری فقه در پذیرش شایستگی‌های علمی است. به‌سان رودی که از سرچشمه‌های گوناگون تغذیه می‌شود، مرجعیت دینی نیز می‌تواند از دانش زنان و مردان بهره‌مند گردد.

درنگ: تقلید از زنان مجتهد، مشروط به صلاحیت علمی، جایز و منطبق با اصول فقهی است.

نقد پیش‌فرض‌های جنسیتی در احکام شرعی

برخی احکام و عرف‌های سنتی، مانند ترجیح مردان در صف اول نماز جماعت، ریشه در عرف‌های اجتماعی دارند تا احکام قطعی شرع. برای مثال، این‌که مردان در صف اول و زنان در صف‌های بعدی قرار گیرند، توصیه‌ای استحبابی است و نه واجب. در شرایطی که یک زن از صلاحیت لازم برخوردار باشد، می‌تواند به‌عنوان امام جماعت عمل کند. این دیدگاه، مانند نسیمی است که غبار پیش‌داوری‌ها را از چهره حقیقت می‌زداید.

درنگ: بسیاری از ترجیحات جنسیتی در احکام، ریشه در عرف دارند و نه در احکام قطعی شرعی.

جایگاه زنان در نقش‌های اجتماعی و علمی

زنان، همانند مردان، می‌توانند در نقش‌های اجتماعی و علمی مانند استادی دانشگاه، پزشکی، یا جراحی ایفای نقش کنند. این نقش‌ها، که مستلزم دانش و مهارت‌اند، نشان‌دهنده توانمندی زنان در عرصه‌های گوناگون است. تفاوت بین اجتهاد و دیگر حرفه‌ها صرفاً در ماهیت موضوع نیست، بلکه در میزان شایستگی و توانایی فرد است. زنان می‌توانند در هر حوزه‌ای، از جمله فتوا دادن، به همان اندازه که در دیگر علوم موفق‌اند، بدرخشند. این حقیقت، مانند ستاره‌ای است که در آسمان دانش می‌درخشد و راه را برای همگان روشن می‌کند.

درنگ: زنان در نقش‌های علمی و اجتماعی، از جمله اجتهاد و فتوا، می‌توانند به همان اندازه مردان موفق باشند.

نقد رویکردهای مردسالارانه در علم دینی

برخی رویکردهای سنتی در علم دینی، که زنان را به‌عنوان موجوداتی ضعیف یا ناتوان در اجتهاد و مرجعیت معرفی می‌کنند، با واقعیت‌های قرآنی و منطق علمی سازگار نیستند. چنین پیش‌فرض‌هایی، که ریشه در فرهنگ‌های تاریخی و اجتماعی دارند، در جهان معاصر مانعی برای گفت‌وگوی علمی و دینی تلقی می‌شوند. این دیدگاه‌ها، مانند دیوارهایی فرسوده‌اند که در برابر باد حقیقت فرو می‌ریزند.

درنگ: پیش‌فرض‌های مردسالارانه در علم دینی، با اصول قرآنی و منطق علمی همخوانی ندارند.

نمونه‌های تاریخی زنان برجسته

نمونه‌های تاریخی مانند بلقیس، خدیجه کبری (س)، و حضرت فاطمه زهرا (س) نشان‌دهنده شایستگی‌های زنان برای رهبری و مرجعیت‌اند. این زنان، به دلیل محدودیت‌های اجتماعی و تاریخی، فرصت بروز کامل توانایی‌هایشان را نیافتند، اما این محدودیت‌ها ناشی از ناتوانی ذاتی نبود، بلکه از شرایط محیطی سرچشمه می‌گرفت. این نمونه‌ها، مانند گوهرهایی در صدف تاریخ‌اند که درخشش آن‌ها همچنان الهام‌بخش است.

درنگ: موانع رشد زنان در گذشته، ناشی از شرایط اجتماعی بود و نه ناتوانی ذاتی.

نقد تمسخر و تحقیر زنان در برخی روایات سنتی

برخی روایات و داستان‌های سنتی که زنان را به‌صورت غیرمنصفانه تحقیر می‌کنند (مانند داستان غش کردن زنی در مواجهه با موقعیت غیرمنتظره)، فاقد اعتبار علمی و دینی‌اند. چنین داستان‌هایی نمی‌توانند معیار معتبری برای ارزیابی توانمندی‌های زنان باشند، همان‌گونه که واکنش‌های مشابه در مردان نیز نمی‌تواند معیاری برای قضاوت درباره آنان باشد. این نقد، مانند آینه‌ای است که حقیقت را از تحریف جدا می‌سازد.

درنگ: روایات تحقیرآمیز درباره زنان، فاقد اعتبار علمی و دینی‌اند.

تفسیر آیه قوامون و نقد برداشت‌های سنتی

قرآن کریم در آیه 34 سوره نساء می‌فرماید:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ

(مردان سرپرست زنان‌اند، به دلیل آن‌که خدا برخی را بر برخی برتری داده و به دلیل آن‌که از اموالشان خرج می‌کنند). این آیه به معنای سرپرستی مطلق مردان بر زنان نیست، بلکه به مسئولیت‌های مالی و اجتماعی در چارچوب خانواده اشاره دارد. تفسیرهای سنتی که این آیه را دلیلی بر برتری ذاتی مردان تلقی می‌کنند، نیازمند بازنگری در پرتو شرایط اجتماعی معاصرند.

درنگ: آیه قوامون به مسئولیت‌های مالی و اجتماعی اشاره دارد، نه برتری ذاتی مردان.

نقد محدودیت‌های اجتماعی زنان در جوامع اسلامی

برخی محدودیت‌های اجتماعی در جوامع اسلامی، مانند ممنوعیت تقلید از زنان یا محدودیت در نقش‌های رهبری، نتیجه عرف‌های نادرست و نه احکام قطعی شرعی‌اند. اسلام، معیارهای موضوعی را برای شایستگی در نظر می‌گیرد و جنسیت نمی‌تواند مانعی برای احراز صلاحیت‌های علمی و دینی باشد. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل‌های عرف‌های نادرست را می‌گشاید.

درنگ: محدودیت‌های اجتماعی زنان، ریشه در عرف دارند و نه در احکام شرعی.

بخش دوم: زن و زندگی با حیوانات

تأثیر روابط غیرمتعارف بر نسل بشر

پدیده‌هایی مانند زندگی برخی زنان با حیوانات (مانند سگ) در جوامع غربی، از منظر شرعی و اجتماعی مورد نقد قرار می‌گیرند. این روابط، که گاهی به‌عنوان جایگزین ازدواج یا زندگی مشترک انسانی انتخاب می‌شوند، می‌توانند به قطع نسل بشر منجر شوند. این پدیده، به‌دلیل تأثیرات منفی بر نظم اجتماعی و خانوادگی، ناپسند است. مانند درختی که ریشه‌هایش از خاک جدا شده، این روابط بنیان خانواده را سست می‌کنند.

درنگ: روابط غیرمتعارف با حیوانات، نظم اجتماعی و خانوادگی را مختل می‌کند.

نقد حقوقی و شرعی ارث‌بری حیوانات

در برخی جوامع، قوانینی برای ارث‌بری حیوانات از صاحبانشان وضع شده که با اصول شرعی سازگار نیست. این امر، نشانه‌ای از انحراف در ارزش‌های انسانی است و بر اهمیت حفظ نظم اجتماعی و خانوادگی تأکید دارد. مانند گوهری که در جای نادرست قرار گیرد، این قوانین ارزش‌های انسانی را به حاشیه می‌رانند.

درنگ: ارث‌بری حیوانات، با اصول شرعی و ارزش‌های انسانی ناسازگار است.

تعدی به حیوانات و احکام شرعی

هرگونه تعدی به حیوانات، مانند سوءاستفاده از آنها در روابط غیرمتعارف، از منظر شرعی ناپسند است. با این حال، احکام شرعی مانند حد در این موارد به‌طور مستقیم اعمال نمی‌شود، بلکه تعزیر (مجازات‌های غیرمشخص) ممکن است در نظر گرفته شود. این دیدگاه، تعادل بین رعایت حقوق حیوانات و حفظ نظم اجتماعی را نشان می‌دهد.

درنگ: تعدی به حیوانات، ناپسند است و ممکن است مشمول تعزیر شود.

بخش سوم: زن و اطاعت از شوهر

حدود اطاعت از شوهر

اطاعت از شوهر در چارچوب احکام شرعی، تا جایی که به معصیت یا نقض واجبات منجر نشود، لازم است. برای مثال، اگر شوهر از همسرش بخواهد که نماز را نخواند، این درخواست به دلیل نقض واجب شرعی، لازم‌الاجرا نیست. اما اگر درخواست او در مورد اموری باشد که در حوزه استحباب یا امور غیرواجب قرار می‌گیرد (مانند زمان خواندن نماز)، اطاعت از شوهر واجب است. این اصل، مانند خطی است که مرز میان واجب و مستحب را روشن می‌سازد.

درنگ: اطاعت از شوهر تا جایی لازم است که به معصیت یا نقض واجبات منجر نشود.

تفاوت اطاعت در برابر معصیت و استحباب

اطاعت از شوهر، پدر، یا هر مقام دیگری، زمانی که به نقض واجبات یا ارتکاب محرمات منجر شود، جایز نیست. این اصل، استقلال فردی زن در برابر احکام الهی را نشان می‌دهد و هیچ‌کس، حتی شوهر، نمی‌تواند او را به معصیت وادار کند. مانند سپری است که زن را در برابر درخواست‌های غیرشرعی محافظت می‌کند.

درنگ: اطاعت در برابر معصیت یا نقض واجبات، جایز نیست.

بخش چهارم: زن و مالکیت

مالکیت مستقل زن

زنی که مالی به او اعطا شده، مالکیت کامل و مستقل بر آن مال دارد و می‌تواند آن را به هر نحوی که بخواهد مصرف کند، مشروط بر آن‌که به شئونات همسر یا حرمت او لطمه‌ای وارد نشود. این اصل، استقلال مالی زنان را در چارچوب احکام شرعی تأیید می‌کند. مانند درختی است که میوه‌هایش متعلق به خود اوست، اما در سایه خانواده رشد می‌کند.

درنگ: زن مالکیت مستقل بر اموال خود دارد، مشروط بر رعایت شئونات زوجیت.

محدودیت‌های مصرف مال توسط زن

اگر مصرف مال توسط زن به شئونات شوهر لطمه بزند (مانند بخشیدن مال به دشمن شوهر)، شوهر می‌تواند مانع این اقدام شود. اما در مواردی که مصرف مال به شئونات زوجیت ارتباطی ندارد (مانند انفاق در راه خدا)، شوهر حق دخالت ندارد. این دیدگاه، تعادل بین استقلال مالی زن و رعایت شئونات خانوادگی را نشان می‌دهد.

درنگ: شوهر تنها در مواردی می‌تواند مانع مصرف مال زن شود که به شئونات زوجیت لطمه وارد شود.

تفاوت مالکیت در رابطه زن و شوهر با عبد و مولا

در رابطه عبد و مولا، مال عبد به‌طور کامل تحت مالکیت مولا قرار دارد، اما در رابطه زن و شوهر، زن مالکیت مستقل بر اموال خود دارد. این استقلال، حتی در مواردی که شوهر رضایت ندارد، تا زمانی که به شئونات زوجیت لطمه‌ای وارد نشود، حفظ می‌شود. این تفاوت، مانند تمایز بین دو رود است: یکی که در مسیر خود آزادانه جریان دارد و دیگری که در سایه‌ای دیگر محصور است.

درنگ: مالکیت زن در رابطه زوجیت، مستقل است و با رابطه عبد و مولا متفاوت است.

حفظ حریم خصوصی زن در برابر شوهر

زن، همانند مرد، حق حفظ حریم خصوصی خود را دارد. شوهر نمی‌تواند زن را وادار کند که تمامی افکار، معلومات، یا اسرار خود را با او در میان بگذارد. این اصل، احترام به استقلال فردی زن در چارچوب رابطه زوجیت را نشان می‌دهد. مانند باغی است که هر درخت در آن، حریم خود را دارد.

درنگ: زن حق حفظ حریم خصوصی خود را در برابر شوهر دارد.

نقد روان‌شناختی روابط زوجین

از منظر روان‌شناختی، حفظ برخی اسرار و اطلاعات شخصی توسط زن یا مرد، نه‌تنها به رابطه زوجیت لطمه نمی‌زند، بلکه می‌تواند به حفظ صلابت و استقلال فردی کمک کند. این دیدگاه، بر اهمیت تعادل در روابط زوجین تأکید دارد و از تحمیل توقعات غیرمنطقی جلوگیری می‌کند. مانند دو بال پرنده‌ای است که برای پرواز، به تعادل نیاز دارند.

درنگ: حفظ حریم خصوصی در روابط زوجین، به صلابت و استقلال فردی کمک می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر اصول قرآنی و فقهی، به تبیین جایگاه زنان در اسلام پرداخت و با نگاهی نوین، پیش‌فرض‌های نادرست و عرف‌های سنتی را مورد نقد قرار داد. تأکید بر برابری زنان و مردان در دسترسی به علم، اجتهاد، و مرجعیت، همراه با بازنگری در تفسیر آیات قرآنی مانند آیه قوامون، نشان‌دهنده تلاش برای ارائه فهمی متناسب با شرایط اجتماعی معاصر است. استقلال مالی و فردی زنان در چارچوب شئونات زوجیت، و نقد روابط غیرمتعارف و رویکردهای مردسالارانه، از دیگر محورهای این کتاب است. این اثر، دعوتی است به بازاندیشی در علم دینی و تطبیق آن با نیازهای جامعه، بدون فاصله گرفتن از اصول بنیادین اسلامی.

با نظارت صادق خادمی