در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

زن زندگی 26

متن درس

زن و زندگی

زن و زندگی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه بیست و ششم

مقدمه

موضوع نقش‌های اجتماعی و دینی زنان در اسلام، به دلیل پیچیدگی‌های تاریخی، فرهنگی و دینی، از اهمیت بسزایی برخوردار است و نیازمند تبیینی دقیق و علمی است. این نوشتار، با استناد به درس‌گفتارهای عالمان دینی، به تحلیل جایگاه زنان در ساختارهای اجتماعی و دینی می‌پردازد..

این نوشتار، همانند باغی پربار، به کاوش در ابعاد گوناگون نقش زنان در نظام الهی می‌پردازد و با بهره‌گیری از استعاره‌های قرآنی و روایی، تلاش دارد تا نوری بر جایگاه متعالی زنان در اسلام بتاباند. همان‌گونه که گل‌ها در باغ، هر یک با رنگ و عطر خاص خود، به زیبایی مجموعه می‌افزایند، نقش‌های زنان نیز در جامعه و خانواده، با تنوع و تکامل، به استحکام نظام خلقت یاری می‌رسانند.

بخش اول: جایگاه زنان در نظام نبوت و امامت

عدم تصدی زنان در مناصب نبوت و امامت

در تاریخ انبیا و ائمه علیهم‌السلام، هیچ زنی به منصب نبوت یا امامت منصوب نشده است. این امر، با وجود حضور بانوان برجسته‌ای چون حضرت مریم، حضرت حوا، حضرت زهرا، حضرت خدیجه و حضرت زینب سلام‌الله‌علیهن، که از اولیای کامل و طاهرین بوده‌اند، قابل تأمل است. این بانوان، با وجود مقامات معنوی والا، هیچ‌گاه به مناصب رسمی دینی منصوب نگردیده‌اند.

تحلیل: این موضوع نشان‌دهنده تمایز در نقش‌های جنسیتی در نظام الهی است. عدم انتصاب زنان به این مناصب، نه به دلیل نقصان، بلکه به سبب ویژگی‌های ذاتی و اختصاصی زنان است که با تصدی مناصب رسمی همخوانی ندارد. این دیدگاه، مبتنی بر حکمت الهی و عدالت خداوند است که نقش‌های متفاوتی برای زنان و مردان در نظر گرفته است، همان‌گونه که در طبیعت، هر موجودی برای نقشی خاص آفریده شده است.

درنگ: عدم تصدی زنان در مناصب نبوت و امامت، بیانگر تفاوت در نقش‌های جنسیتی است، نه نقصان یا برتری، و این حکمت الهی، نظم خلقت را تضمین می‌کند.

حکمت الهی در عدم انتصاب زنان به نبوت

خداوند، با وجود حکمت و عدالت بی‌نهایت خود، حتی به صورت نمادین، زنی را به عنوان پیامبر انتخاب نکرده است. این در حالی است که خداوند می‌توانست برای اثبات امکان‌پذیری، زنی را به این مقام برگزیند.

تحلیل: این انتخاب الهی را می‌توان در چارچوب حکمت و نظم خلقت تحلیل کرد. خداوند، با توجه به ویژگی‌های خلقی و نقش‌های اجتماعی، مردان را برای این مسئولیت برگزیده است. این امر به معنای برتری مردان نیست، بلکه بیانگر تفاوت در وظایف و کارکردهای اجتماعی و دینی است، همان‌گونه که در یک ارکستر، هر ساز برای نواختن نغمه‌ای خاص طراحی شده است.

درنگ: حکمت الهی در عدم انتخاب زنان برای نبوت، به تفاوت در نقش‌های خلقی و اجتماعی بازمی‌گردد، نه به نقصان یا برتری جنسیتی.

نقش حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در خلقت

روایتی از عالمان دینی نقل شده است که می‌فرماید: «لولا فاطمه لما خلقتکما» (اگر حضرت زهرا نبود، پیامبر اکرم و حضرت علی علیهما‌السلام خلق نمی‌شدند). با این حال، این جایگاه عظیم معنوی برای ایشان به منصب رسمی تبدیل نشده است.

تحلیل: این روایت، مقام والای معنوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را نشان می‌دهد، اما عدم اعطای منصب رسمی به ایشان، مؤید این است که در نظام الهی، نقش‌های معنوی و اجتماعی زنان در حوزه‌های غیررسمی تعریف شده است. این امر، همانند ستاره‌ای در آسمان خلقت، نورافشانی می‌کند، اما جایگاهش در منظومه‌ای غیر از مناصب رسمی است.

درنگ: جایگاه معنوی والای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، بر نقش غیررسمی زنان در نظام الهی تأکید دارد، که با حکمت خلقت همخوانی دارد.

تفاوت ویژگی‌های ذاتی زنان و مردان

زنان و مردان دارای ویژگی‌های مشترک و اختصاصی هستند. تصدی مناصب رسمی از ویژگی‌های اختصاصی مردان است و زنان به طور طبیعی برای نقش‌های دیگری طراحی شده‌اند.

تحلیل: این دیدگاه بر اساس تفاوت‌های خلقی و روان‌شناختی میان زنان و مردان استوار است. در نگاه اسلامی، این تفاوت‌ها به معنای برتری یا نقصان نیست، بلکه هر جنس برای ایفای نقش‌های خاصی در نظام خلقت آفریده شده است، همان‌گونه که رود و کوه، هر یک نقشی متمایز در طبیعت دارند.

درنگ: تفاوت‌های ذاتی زنان و مردان، نقش‌های متمایزی را در نظام خلقت تعریف می‌کند، بدون آنکه به برتری یا نقصان اشاره داشته باشد.

نقد عملکرد خلفای اموی و عباسی

خلفای اموی و عباسی، با وجود فساد و عیاشی، هیچ‌گاه زنی را به عنوان رئیس یا حاکم منصوب نکردند، حتی از میان زنان یا خویشاوندان خودشان.

تحلیل: این امر نشان‌دهنده وجود یک مانع فرهنگی و اجتماعی عمیق در جوامع آن زمان است که حتی در میان خلفای فاسد نیز رعایت می‌شد. این موضوع، ریشه در ساختارهای اجتماعی و هنجارهای حاکم بر جوامع اسلامی آن دوره دارد، که تصدی زنان را در مناصب رسمی محدود می‌کرد.

درنگ: محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی در جوامع اسلامی دوره اموی و عباسی، مانع از تصدی زنان در مناصب رسمی شد، حتی در میان خلفای فاسد.

محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی در تصدی زنان

حتی در میان خلفایی که به فسق و فجور شهرت داشتند، زنان به مناصب رسمی منصوب نشدند، هرچند نفوذ غیررسمی زنان در این دوره‌ها قابل توجه بود.

تحلیل: این تمایز میان نفوذ غیررسمی و تصدی رسمی، نشان‌دهنده محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی آن دوره است. زنان در بسیاری از موارد نفوذ قابل توجهی در تصمیم‌گیری‌ها داشتند، اما این نفوذ به مناصب رسمی تبدیل نشد، همان‌گونه که سایه‌ای اثرگذار است، اما خود به نور تبدیل نمی‌شود.

درنگ: نفوذ غیررسمی زنان در دوره‌های اموی و عباسی، با وجود محدودیت‌های فرهنگی، از تصди رسمی متمایز بود.

نقش عایشه در تاریخ اسلام

عایشه، با وجود نفوذ سیاسی و رهبری پشت پرده، هیچ‌گاه منصب رسمی نداشت. او طلحه و زبیر را تحریک می‌کرد و در امور سیاسی دخالت داشت، اما به صورت غیررسمی عمل می‌کرد.

تحلیل: این موضوع، تفاوت میان رهبری غیررسمی و تصدی رسمی را نشان می‌دهد. عایشه، با وجود نفوذ سیاسی، به دلیل محدودیت‌های فرهنگی و دینی، نتوانست یا نخواست منصب رسمی خلافی را ادعا کند. این امر، مؤید آن است که حتی زنان برجسته در تاریخ اسلام، در چارچوب‌های غیررسمی عمل می‌کردند.

درنگ: نفوذ سیاسی عایشه، در چارچوب غیررسمی و بدون تصدی مناصب رسمی، نشان‌دهنده محدودیت‌های فرهنگی و دینی در تاریخ اسلام است.

روایات در باب عدم رستگاری قومی با رهبری زنان

روایاتی از بحارالانوار نقل شده است که بر عدم رستگاری قومی با رهبری زنان تأکید دارند:

  • جلد 32، صفحه 194، سطر 13: «لَنْ يَفْلَحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً» (قومی که امرشان را به زنی واگذار کنند، رستگار نمی‌شوند).
  • جلد 32، صفحه 213، سطر 1: «لَنْ يَفْلَحَ قَوْمٌ يُدَبِّرُ أَمْرَهُمْ امْرَأَةٌ» (قومی که تدبیر امورشان به دست زنی باشد، رستگار نمی‌شوند).
  • جلد 32، صفحه 213، سطر 3: «قَوْمٌ يَخْرُجُونَ بَعْدِي فِي فِئَةٍ رَأْسُهَا امْرَأَةٌ» (قومی که پس از من در گروهی به رهبری زنی خروج کنند).
  • جلد 43، صفحه 342، سطر 15: «لَا يَفْلَحُ قَوْمٌ مَلَكَتْ عَلَيْهِمْ امْرَأَةٌ» (قومی که زنی بر آنها حاکم باشد، رستگار نمی‌شوند).
  • جلد 77، صفحه 140، سطر 7: «لَنْ يَفْلَحَ قَوْمٌ أَسْنَدُوا أَمْرَهُمْ إِلَى امْرَأَةٍ» (قومی که کارشان را به زنی واگذار کنند، رستگار نمی‌شوند).
  • جلد 89، صفحه 165، سطر 18: «الْجُمُعَةُ حَقٌّ وَاجِبٌ إِلَّا عَلَى امْرَأَةٍ» (نماز جمعه حقی واجب است، مگر بر زنان).
  • جلد 103، صفحه 288، سطر 3: «كُلُّ الْأَمْرِ تُدَبِّرُهُ امْرَأَةٌ فَهُوَ مَلْعُونٌ» (هر مردی که زنی مدبر او باشد، ملعون است).

تحلیل: این روایات، دیدگاه سنتی در مورد نقش‌های جنسیتی در رهبری را نشان می‌دهند. تأکید بر عدم رستگاری قومی که زنان را در رأس امور قرار دهند، به محدودیت‌های تصدی زنان در مناصب رسمی اشاره دارد، اما این امر به معنای نفی ارزش و جایگاه معنوی زنان نیست، بلکه به تفاوت نقش‌ها تأکید دارد.

بخش دوم: ویژگی‌های زنان صالحه

تعریف زنان صالحه در قرآن کریم

قرآن کریم: «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ» (سوره النساء، آیه 34)

ترجمه: پس زنان شایسته، فرمان‌بردارند و در غیاب [شوهرانشان] به پاس آنچه خدا حفظ کرده، نگهدار [حرمت و ناموس خود و زندگی] هستند.

تحلیل: این آیه، ویژگی‌های زنان صالحه را در دو محور تعریف می‌کند: قنوت (سازگاری و فروتنی) و حفظ غیب (نگهداری حرمت زندگی در غیاب شوهر). این ویژگی‌ها، به معنای کلفتی یا تحقیر نیست، بلکه بیانگر نقش زن در حفظ کیان خانواده و زندگی مشترک است، همان‌گونه که نگهبان باغ، از میوه‌های آن حفاظت می‌کند.

درنگ: زنان صالحه با قنوت و حفظ غیب، کیان خانواده را استوار می‌سازند، که نشانه‌ای از کمال و نقش محوری آن‌ها در زندگی مشترک است.

معنای قنوت در زنان صالحه

قنوت به معنای سازگاری، فروتنی و عدم کله‌شقی و نافرمانی است، نه تسلیم محض یا کلفتی.

تحلیل: قنوت، انعطاف‌پذیری و همکاری در زندگی مشترک را نشان می‌دهد. این ویژگی، زنان را قادر می‌سازد تا با تفاهم و هماهنگی، به حفظ تعادل در زندگی خانوادگی کمک کنند. این امر، همانند جویباری است که با نرمش، مسیر خود را در زمین می‌یابد، بدون آنکه به سنگ‌ها آسیب~~~~

تحلیل: قنوت، به معنای همکاری و تفاهم در زندگی مشترک است، نه تحقیر یا بردگی. این دیدگاه، با اصول عدالت و کرامت انسانی در اسلام همخوانی دارد، و زنان را به عنوان شریک زندگی در حفظ تعادل خانواده یاری می‌رساند.

درنگ: قنوت، نشانه انعطاف‌پذیری و همکاری زنان در زندگی مشترک است، که به استحکام خانواده کمک می‌کند.

معنای حافظات للغیب

«حافظات للغیب» به معنای حفظ ناموس، مال و حرمت زندگی در غیاب شوهر است، که نشان‌دهنده مسئولیت‌پذیری زنان در حفظ کیان خانواده است.

تحلیل: این مفهوم، بر اهمیت نقش زن در استحکام خانواده تأکید دارد. حفظ غیب، به معنای پایبندی به ارزش‌های اخلاقی و دینی در غیاب شوهر است، که نشان‌دهنده تعهد و وفاداری زن به زندگی مشترک است، همان‌گونه که نگهبان، امانت باغ را حفظان می‌کند.

درنگ: حفظ غیب، نشانه تعهد و وفاداری زنان صالحه به ارزش‌های اخلاقی و دینی در زندگی مشترک است.

نقد تفاسیر نادرست از قنوت

تفسیر قنوت به معنای «دست به سینه به خدمت شوهر آماده بودن» تحریف آیه است و با روح آیات قرآنی سازگار نیست.

تحلیل: این نقد، حساسیت به سوءاستفاده از آیات قرآنی برای توجیه دیدگاه‌های نادرست را نشان می‌دهد. قنوت، به معنای همکاری و تفاهم در زندگی مشترک است، نه تحقیر یا بردگی. این دیدگاه، با اصول عدالت و کرامت انسانی در اسلام همخوانی دارد.

درنگ: قنوت، به معنای همکاری و تفاهم است، نه تحقیر یا تسلیم محض، و تفاسیر نادرست از آن با روح آیات قرآنی ناسازگار است.

تفاوت نقش‌های مردان و زنان در قنوت و حفظ غیب

ویژگی‌های قنوت و حفظ غیب برای مردان به همان معنا تعریف نشده است. در عوض، مردی که تحت تدبیر زن باشد، ملعون خوانده شده است.

تحلیل: این تفاوت، نشان‌دهنده تمایز در نقش‌های جنسیتی در اسلام است. زنان به سازگاری و حفظ غیب تشویق شده‌اند، در حالی که مردان به عنوان قوامون (سرپرست) تعریف شده‌اند. این تقسیم نقش‌ها، به معنای همکاری متقابل در زندگی مشترک است، نه برتری یا تحقير.

درنگ: تفاوت در نقش‌های جنسیتی، به همکاری متقابل در زندگی مشترک اشاره دارد، نه به برتری یا تحقير.

نقش مردان در حفظ زندگی مشترک

مردان نیز باید در حفظ زندگی مشترک کوشا باشند، اما این مسئولیت به صورت متفاوتی تعریف شده است.

تحلیل: مردان به عنوان قوامون، مسئول تأمین و مدیریت خانواده هستند. این تقسیم نقش‌ها، به معنای همکاری متقابل در زندگی مشترک است، همان‌گونه که دو بال پرنده، در هماهنگی، پرواز را ممکن می‌سازند.

درنگ: مردان، به عنوان قوامون، مسئول تأمین و مدیریت خانواده هستند، که مکمل نقش زنان در حفظ کیان زندگی مشترک است.

بخش سوم: برخورد با نشوز زنان

تعریف نشوز و مراتب برخورد با آن

قرآن کریم: «وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ» (سوره النساء، آیه 34)

ترجمه: و زنانی که از نافرمانی‌شان بیم دارید، پس آنان را اندرز دهید و در خوابگاه از آنها دوری کنید و آنها را بزنید.

تحلیل: این آیه، مراتب برخورد با نشوز (نافرمانی) زنان را در سه مرحله تعریف می‌کند: موعظه، هجران در خوابگاه، و ضرب. این مراحل، تنها در صورتی اعمال می‌شوند که زن مقصر باشد و مرد از گناه مبرا باشد.

درنگ: مراتب برخورد با نشوز، با رعایت عدالت و کرامت انسانی، تنها در صورت تقصیر زن و سلامت اخلاقی مرد اعمال می‌شود.

موعظه به عنوان اولین گام

موعظه، اولین گام در برخورد با نشوز است و باید از سوی مردی باشد که خود متخلق به اخلاق الهی باشد.

تحلیل: موعظه، نیازمند عقلانیت، معرفت و اخلاق است. مردی که خود گناهکار است، نمی‌تواند مو前沿

تحلیل: موعظه، به معنای اندرز عقلانی و اخلاقی است و از مردی که خود گناهکار است، مشروعیت ندارد.

درنگ: موعظه، به عنوان اولین گام، نیازمند عقلانیت و اخلاق مرد است و نشانه سلامت اخلاقی اوست.

هجران در خوابگاه

هجران در خوابگاه، دومین گام در صورت عدم تأثیر موعظه است.

تحلیل: این مرحله، به معنای دوری عاطفی و فیزیکی موقت است که هدف آن اصلاح رفتار و حفظ زندگی مشترک است، بدون تحقير.

درنگ: هجران در خوابگاه، اقدامی اصلاحی و موقت است که با هدف حفظ زندگی مشترک انجام می‌شود.

ضرب به عنوان آخرین مرحله

ضرب (زدن)، تنها در صورتی مجاز است که نشوز از سوی زن باشد و مرد خود مقصر نباشد. این ضرب باید خفیف و بدون آسیب باشد.

تحلیل: ضرب در این آیه، به معنای تنبیه خفیف و اصلاحی است، نه خشونت یا ستم. این اقدام باید با ظرافت و بدون آسیب انجام شود، همان‌گونه که جراحی دقیق، برای بهبود بیمار انجام می‌شود.

درنگ: ضرب، به عنوان تنبیه خفیف، تنها در شرایط خاص و با رعایت کرامت انسانی مجاز است.

محدودیت‌های ضرب

ضرب نباید منجر به آسیب‌هایی چون کبودی، سیاهی یا شکستگی شود، زیرا در این صورت دیه واجب می‌شود.

تحلیل: این محدودیت‌ها، توجه اسلام به حفظ کرامت و سلامت جسمی و روانی زن را نشان می‌دهد. ضرب، اقدامی اصلاحی است، نه خشونت‌آمیز.

درنگ: ضرب، با محدودیت‌های شدید، به حفظ کرامت و سلامت زن توجه دارد و نباید به خشونت منجر شود.

حق شکایت زنان در صورت ظلم

اگر مردی زنی را به ناحق بزند، زن حق دارد بدون اجازه شوهر به دادگاه مراجعه و شکایت کند.

تحلیل: این دیدگاه، نشان‌دهنده عدالت اسلامی است که به زن اجازه می‌دهد در صورت ظلم، حقوق خود را پیگیری کند. این امر با اصل «لا طاعة لمعصیة الخالق» (اطاعت در برابر معصیت خدا جایز نیست) همخوانی دارد.

درنگ: حق شکایت زنان در صورت ظلم، نشانه عدالت اسلامی و اولویت اطاعت از خدا بر اطاعت از مخلوق است.

عدم اطاعت در صورت معصیت

اطاعت زن از شوهر تا زمانی واجب است که معصیت خدا در میان نباشد. اگر مردی زن را به معصیت وادار کند، اطاعت از او جایز نیست.

تحلیل: این اصل، اولویت اطاعت از خدا بر اطاعت از مخلوق را نشان می‌دهد. زن در صورتی که با معصیت مواجه شود، حق دارد از دستورات شوهر سرپیچی کند و حقوق خود را پیگیری نماید.

درنگ: اطاعت از شوهر، در صورت معصیت خدا، جایز نیست و زن حق پیگیری حقوق خود را دارد.

نقد سوءاستفاده از آیات

سوءاستفاده از آیات قرآنی برای توجیه خشونت علیه زنان، تحریف آیات است. تفاسیر نادرست، مانند توجیه ضرب با دسته بیل یا شلاق، با روح آیات قرآنی ناسازگار است.

تحلیل: این نقد، حساسیت به حفظ روح آیات قرآنی را نشان می‌دهد. ضرب در اسلام، به معنای تنبیه خفیف و اصلاحی است، نه خشونت یا تحقير. این دیدگاه، با اصول عدالت و رحمانیت در اسلام همخوانی دارد.

درنگ: سوءاستفاده از آیات قرآنی برای توجیه خشونت، تحریف است و ضرب، اقدامی اصلاحی و خفیف است، نه خشونت‌آمیز.

نقش قوامون مردان

قرآن کریم: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (سوره النساء، آیه 34)

ترجمه: مردان سرپرست زنان‌اند.

تحلیل: قوامون بودن مردان، به معنای مسئولیت‌پذیری در قبال خانواده است. این مسئولیت، شامل تأمین نیازهای مادی و معنوی و حفظ تعادل در زندگی مشترک است. این سرپرستی، نباید به معنای سلطه یا ظلم تفسير شود.

درنگ: قوامون بودن مردان، به معنای مدیریت عادلانه و اخلاقی خانواده است، نه سلطه یا ظلم.

نقد تفاسیر نادرست از قوامون

تفسیر قوامون به معنای سلطه مطلق یا توجیه خشونت، نشانه مرض تفسیری است.

تحلیل: این نقد، اهمیت تفسیر صحیح آیات قرآنی را نشان می‌دهد. قوامون بودن، به معنای مدیریت عادلانه و اخلاقی خانواده است، نه سلطه یا تحقير.

درنگ: تفسیر نادرست قوامون به معنای سلطه، با روح آیات قرآنی ناسازگار است و نشانه مرض تفسیری است.

جمع‌بندی

این نوشتار، با نگاهی عمیق به نقش‌های اجتماعی و دینی زنان در اسلام، نشان‌دهنده عمق و جامعیت دیدگاه‌های اسلامی در این موضوع است. با استناد به آیات قرآنی و روایات معتبر، بر تفاوت نقش‌های جنسیتی در نظام الهی تأکید شده است، اما این تفاوت به معنای برتری یا نقصان نیست. زنان، به ویژه زنان صالحه، نقش‌های کلیدی در حفظ کیان خانواده و جامعه دارند، اما این نقش‌ها عمدتاً در چارچوب‌های غیررسمی تعریف شده‌اند. آیات قرآنی مانند آیه 34 سوره نساء، با تأکید بر قنوت و حفظ غیب، بر اهمیت همکاری و تفاهم در زندگی مشترک تأکید دارند، در حالی که مراتب برخورد با نشوز، با رعایت اصول عدالت و کرامت انسانی تنظیم شده‌اند.

نقد تفاسیر نادرست و سوءاستفاده از آیات، بر ضرورت فهم دقیق و علمی متون دینی تأکید دارد. این دیدگاه، نه تنها با اصول عدالت و حکمت الهی همخوانی دارد، بلکه برای مخاطبان تحصیل‌کرده و آکادمیک، چارچوبی علمی و منطقی برای تحلیل نقش‌های جنسیتی در اسلام ارائه می‌دهد. همان‌گونه که باغبان، باغ را با دقت و حکمت پرورش می‌دهد، فهم متون دینی نیز نیازمند دقت و حکمت است تا به حقیقت آن دست یابیم.

با نظارت صادق خادمی