در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

زن و زندگی 32

متن درس

زن و زندگی: بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

زن و زندگی: خواستگاری و مهریه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه سی‌ودوم

مقدمه

کتاب حاضر، بازنویسی علمی و نظام‌مند درس‌گفتارهای استاد در موضوع جایگاه زن در زندگی و جامعه اسلامی است. این اثر با هدف ارائه دیدگاهی نوین و هماهنگ با نیازهای جامعه معاصر، به بررسی نقش زنان در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و دینی می‌پردازد. با تکیه بر اصول اسلامی و نقد کلیشه‌های فرهنگی، این درس‌گفتارها به دنبال ترویج برابری، احترام به جایگاه زن و استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی و هنری در راستای ارزش‌های دینی هستند..

بخش اول: بازاندیشی در خواستگاری و مهریه

بازتعریف نقش زن در فرآیند خواستگاری

در فرهنگ سنتی، خواستگاری عمدتاً فرآیندی یک‌طرفه بوده که در آن مرد نقش فعال و زن نقش منفعل را ایفا می‌کرده است. این دیدگاه، که ریشه در سنت‌های اجتماعی دارد، با تحولات کنونی جامعه که زنان در عرصه‌های آموزشی، حرفه‌ای و اجتماعی حضوری فعال دارند، همخوانی ندارد. پیشنهاد می‌شود که زنان نیز بتوانند به‌صورت آگاهانه و فعال در انتخاب همسر مشارکت کنند. این رویکرد، کلیشه‌های جنسیتی را به چالش می‌کشد و فضایی برابر برای انتخاب مبتنی بر تفاهم و شناخت متقابل فراهم می‌آورد.

این بازتعریف، بر اصل برابری و اختیار در انتخاب همسر تأکید دارد. با توجه به حضور زنان در فضاهای عمومی مانند دانشگاه‌ها و محیط‌های کاری، فرصت برای گفت‌وگو و شناخت متقابل فراهم شده است. چنین رویکردی می‌تواند به کاهش ازدواج‌های تحمیلی و افزایش رضایت در زندگی مشترک منجر شود. برای تحقق این امر، تحول فرهنگی در جامعه ضروری است تا زنان بدون مواجهه با قضاوت‌های اجتماعی، بتوانند علایق و تمایلات خود را در فرآیند خواستگاری بیان کنند.

درنگ: مشارکت فعال زنان در فرآیند خواستگاری، گامی در جهت برابری جنسیتی و تقویت انتخاب آگاهانه در ازدواج است.

نقد نگاه منفعل به زن در فرآیند ازدواج

نگاه سنتی که زن را صرفاً در جایگاه انتخاب‌شونده قرار می‌دهد، با واقعیت‌های اجتماعی امروز ناسازگار است. تشبیه زنان به اشیایی مانند سیب یا خیار، که در انتظار انتخاب شدن توسط مردان هستند، نه‌تنها تحقیرآمیز است، بلکه با حضور فعال زنان در فضاهای عمومی مانند مدارس، دانشگاه‌ها و محیط‌های کاری تناقض دارد. در این فضاها، زنان و مردان فرصت تعامل و شناخت متقابل دارند و می‌توانند بر اساس تفاهم و انتخاب آگاهانه، زندگی مشترک را آغاز کنند.

این نقد، دعوتی است به بازاندیشی در فرهنگ ازدواج. زنان دیگر در کنج خانه‌ها محدود نیستند؛ آن‌ها در کنار مردان، در عرصه‌های اجتماعی حضور دارند و این حضور، بستری برای انتخاب دوسویه و مبتنی بر شناخت فراهم کرده است. چنین تحولی، به جای تحمیل نقش‌های منفعل، زنان را به‌عنوان شریکی برابر در فرآیند ازدواج مطرح می‌کند.

درنگ: نگاه منفعل به زنان در ازدواج، با واقعیت‌های اجتماعی امروز ناسازگار است و نیازمند بازنگری فرهنگی است.

مهریه: نقد نگاه مادی و تأکید بر رویکرد نقدی

مهریه، به‌عنوان حقی شرعی و قانونی برای زنان، باید از حالت نمایشی و تعهدات غیرواقعی مانند تعداد زیاد سکه، به ابزاری برای حمایت مالی واقعی تبدیل شود. پیشنهاد می‌شود که مهریه به‌صورت نقدی و در ابتدای ازدواج پرداخت شود تا پشتوانه‌ای مالی برای زن فراهم آورد. این رویکرد، از تبدیل مهریه به معامله‌ای تجاری جلوگیری می‌کند و بر استقلال مالی زن تأکید دارد.

تعهدات غیرواقعی، مانند تعداد زیاد سکه، اغلب بار روانی سنگینی بر مرد تحمیل می‌کند و کارکرد حمایتی مهریه را تضعیف می‌کند. مهریه نقدی، با حذف این بار روانی، به زنان امکان می‌دهد تا از پشتوانه مالی واقعی برخوردار شوند و در عین حال، روابط زناشویی را از فشارهای مادی غیرضروری دور نگه می‌دارد.

درنگ: مهریه نقدی، به‌عنوان پشتوانه مالی واقعی، استقلال زنان را تقویت می‌کند و از تبدیل ازدواج به معامله تجاری جلوگیری می‌نماید.

نتیجه‌گیری بخش اول

بازاندیشی در فرآیند خواستگاری و مهریه، گامی اساسی در راستای هماهنگی فرهنگ ازدواج با نیازهای جامعه معاصر است. مشارکت فعال زنان در انتخاب همسر، نقد نگاه منفعل سنتی و تأکید بر مهریه نقدی، نه‌تنها به تقویت جایگاه زنان در خانواده و جامعه کمک می‌کند، بلکه بستری برای روابط زناشویی مبتنی بر تفاهم و احترام متقابل فراهم می‌آورد.

بخش دوم: ظهور زن در پرتو اسلام

تمایز میان زیبایی ذاتی و رنگ‌آمیزی مصنوعی

زیبایی ذاتی، که در نگاه اسلامی مورد تأکید قرار گرفته، از رنگ‌آمیزی مصنوعی و ظاهرسازی متمایز است. زیبایی در اسلام، امری درونی و طبیعی است که از اصالت و خودباوری نشئت می‌گیرد و نیازی به آرایش افراطی یا تزئینات غیرضروری ندارد. در مقابل، رنگ‌آمیزی مصنوعی اغلب نشانه‌ای از کمبود اعتمادبه‌نفس یا تلاش برای جبران نقص‌های ظاهری است.

زنان برخوردار از اعتمادبه‌نفس، به زیبایی طبیعی خود اکتفا می‌کنند و نیازی به جبران با ابزارهای ظاهری ندارند. این دیدگاه، به مانند گلی که در طبیعت خود می‌شکفد، بر اصالت و خودباوری زنان تأکید دارد و آن‌ها را از اسارت در چنبره ظاهرسازی رها می‌سازد.

درنگ: زیبایی ذاتی، که ریشه در اصالت و خودباوری دارد، در نگاه اسلامی بر رنگ‌آمیزی مصنوعی برتری دارد.

نقد تحریفات فرهنگی در ارائه اسلام

برخی تحریفات فرهنگی، چه به‌صورت افزودن رنگ و لعاب غیرضروری و چه به‌صورت ارائه نادرست (زغال‌آلود کردن)، مانع از درک صحیح زیبایی‌های اسلام می‌شوند. اسلام به‌صورت ذاتی دارای جذابیت و زیبایی است و نیازی به این تحریفات ندارد. چالش اصلی، ارائه اسلام به‌صورت خالص و بدون دخل و تصرف است، مانند چشمه‌ای زلال که نیازی به رنگ‌آمیزی ندارد.

این تحریفات، گاه از سوی کسانی اعمال می‌شود که به جای نمایش حقیقت اسلام، آن را با افزودنی‌های غیرضروری یا تفسیرهای نادرست مخدوش می‌کنند. ارائه صحیح اسلام، نیازمند تلاشی آگاهانه برای زدودن این تحریفات و بازگرداندن آن به اصالت خویش است.

درنگ: ارائه خالص و بدون تحریف اسلام، گامی در راستای نمایش زیبایی ذاتی آن است.

زنان و کمبودهای اجتماعی

زنانی که به رنگ‌آمیزی مصنوعی روی می‌آورند، اغلب در تلاش برای جبران کمبودهای اجتماعی یا روانی هستند. این رفتار، مانند پوشاندن زخمی با ظاهری فریبنده، ریشه در فقدان اعتمادبه‌نفس یا فشارهای اجتماعی دارد. در مقابل، زنانی که از خودباوری برخوردارند، به ظاهر طبیعی و رفتار عادی خود اکتفا می‌کنند و نیازی به جبران با ابزارهای ظاهری ندارند.

این تحلیل، نشان‌دهنده تأثیر فرهنگ و جامعه بر رفتار زنان است. جامعه‌ای که به زنان اعتمادبه‌نفس و فرصت‌های برابر اعطا کند، نیاز به ظاهرسازی را کاهش می‌دهد و به آن‌ها امکان می‌دهد تا با اصالت و طبیعی بودن، درخشش یابند.

درنگ: اعتمادبه‌نفس و اصالت، زنان را از نیاز به رنگ‌آمیزی مصنوعی بی‌نیاز می‌سازد.

نتیجه‌گیری بخش دوم

ظهور زن در پرتو اسلام، با تأکید بر زیبایی ذاتی، اصالت و خودباوری، مسیری است برای رهایی از تحریفات فرهنگی و ظاهرسازی‌های غیرضروری. اسلام، به مانند آیینه‌ای زلال، زنان را به سوی خودباوری و شکوفایی هدایت می‌کند و جامعه را به ارائه چهره‌ای خالص از این دین فرامی‌خواند.

بخش سوم: زن همدل و همراه

ظلم تاریخی به زنان

زنان در طول تاریخ، چه به نام دین و چه به نام پیشرفت، مورد ظلم قرار گرفته‌اند. محدود کردن آن‌ها به نقش‌های خانگی یا محروم کردنشان از فعالیت‌های اجتماعی مانند تحصیل، ورزش یا حضور در فضاهای عمومی، به مشکلات روانی و اجتماعی مانند بددلی، شکاکیت و نارضایتی منجر شده است. این محدودیت‌ها، مانند قفسی نامرئی، زنان را از شکوفایی بازمی‌دارد.

ایجاد فرصت‌های برابر برای رشد و شکوفایی زنان، نه‌تنها به سلامت روان و جسم آن‌ها کمک می‌کند، بلکه به تقویت بنیان‌های خانواده و جامعه می‌انجامد. جامعه‌ای که زنان را در تنگنا قرار دهد، از توانمندی‌های نیمی از سرمایه انسانی خود محروم می‌شود.

درنگ: محدودیت‌های تحمیلی بر زنان، مانعی برای شکوفایی آن‌ها و پیشرفت جامعه است.

نقش زنان در تبلیغ و ترویج ارزش‌ها

زنان می‌توانند در کنار مردان، نقش مؤثری در تبلیغ و ترویج ارزش‌های دینی و اجتماعی ایفا کنند. همراهی و همدلی زن و مرد در این مسیر، مانند دو بال یک پرنده، به تحقق اهداف مشترک کمک می‌کند. زنی که در این مسیر همراه باشد، نه‌تنها به تقویت پیوندهای خانوادگی یاری می‌رساند، بلکه به ترویج ارزش‌های متعالی در جامعه کمک می‌کند.

این همراهی، نیازمند ایجاد فضایی است که در آن زنان بتوانند آزادانه و با اعتمادبه‌نفس، در فعالیت‌های اجتماعی و دینی مشارکت کنند. چنین مشارکتی، به مانند نهری که به دریا می‌پیوندد، به غنای فرهنگی و دینی جامعه می‌افزاید.

درنگ: همراهی زنان در ترویج ارزش‌های دینی و اجتماعی، به تقویت پیوندهای خانوادگی و اجتماعی می‌انجامد.

تأثیر قدرت زنان بر مردان

مردانی که از نظر روانی ضعیف هستند، از توانمندی و استقلال زنان هراس دارند، اما مردان قوی از قدرت و سلامت زنان استقبال می‌کنند. این امر، مانند نسیمی که درختان نیرومند را استوارتر می‌سازد، به ایجاد روابط سالم‌تر در خانواده و جامعه کمک می‌کند.


فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ

(قرآن کریم، سوره زخرف، آیه ۵۴): «پس قوم خود را سبک شمرد و آنان از او اطاعت کردند.» این آیه نشان‌دهنده تأثیر منفی تحقیر و تضعیف دیگران است و در اینجا به ضرورت احترام به توانمندی‌های زنان اشاره دارد. مردانی که زنان را تحقیر می‌کنند، نه‌تنها به آن‌ها آسیب می‌رسانند، بلکه بنیان‌های خانواده و جامعه را تضعیف می‌کنند.

درنگ: احترام به توانمندی‌های زنان، به روابط سالم‌تر و جامعه‌ای قوی‌تر منجر می‌شود.

نتیجه‌گیری بخش سوم

زن همدل و همراه، به مانند ستونی استوار در بنای خانواده و جامعه است. رفع ظلم‌های تاریخی، ایجاد فرصت‌های برابر و حمایت از توانمندی‌های زنان، نه‌تنها به شکوفایی آن‌ها کمک می‌کند، بلکه به تقویت پیوندهای اجتماعی و دینی می‌انجامد.

بخش چهارم: زن و هنر خوانندگی

موسیقی و تأثیر آن در ترویج ارزش‌ها

موسیقی، مانند رودی جاری، می‌تواند ابزاری برای ترویج ارزش‌های دینی و انقلابی باشد. موسیقی‌هایی که با محتوای ارزشی و معنوی تولید می‌شوند، مانند نسیمی که روح را نوازش می‌دهد، احساسات مثبت را در مخاطبان برمی‌انگیزد و آن‌ها را به سوی اهداف متعالی هدایت می‌کند. این موسیقی‌ها، با برانگیختن احساسات معنوی، می‌توانند جایگزین آثار غیراخلاقی شوند و تأثیر عمیقی بر مخاطبان بگذارند.

برای نمونه، موسیقی‌هایی که برای شهدا یا اماکن مقدس تولید می‌شوند، می‌توانند قلب و روح مخاطبان را به سوی ارزش‌های والا سوق دهند و انگیزه‌ای برای حرکت در مسیر حق ایجاد کنند.

درنگ: موسیقی ارزشی، ابزاری قدرتمند برای ترویج ارزش‌های دینی و انقلابی است.

نقد دیدگاه‌های فقهی درباره صدای زن

دیدگاه‌هایی که صدای زن را به‌صورت مطلق حرام می‌دانند، فاقد پشتوانه معتبر دینی هستند و نیازمند بازنگری‌اند. این دیدگاه‌ها، که گاه صدای زن را به عورت تشبیه می‌کنند، نه‌تنها با منطق و عقل سازگار نیستند، بلکه با واقعیت‌های اجتماعی و نیازهای فرهنگی جامعه معاصر نیز همخوانی ندارند. صدای زن، اگر به گناه منجر نشود، می‌تواند مانند نسیمی پاک، در خدمت اهداف متعالی قرار گیرد.

این نقد، دعوتی است به بازاندیشی در احکام مرتبط با صدای زن. به جای محدودیت مطلق، باید شرایط و محتوای استفاده از صدای زن بررسی شود تا از ظرفیت‌های آن در راستای ارزش‌های دینی بهره گرفته شود.

درنگ: صدای زن، در صورتی که به گناه منجر نشود، می‌تواند در خدمت اهداف متعالی قرار گیرد.

ضرورت تربیت هنرمندان متعهد

نیاز به تربیت هنرمندانی مانند ام‌کلثوم، که با هنر خود ارزش‌های فرهنگی و دینی را ترویج می‌کنند، به شدت احساس می‌شود. فقدان چنین هنرمندانی، مانند خالی ماندن صحنه‌ای از بازیگران توانمند، باعث رواج موسیقی‌های غیراخلاقی شده است. تربیت هنرمندان متعهد، می‌تواند خلأ فرهنگی موجود را پر کند و به مانند چراغی در تاریکی، مسیر ارزش‌های دینی را روشن سازد.

این هنرمندان، با تولید آثار ارزشی، می‌توانند جایگزینی برای موسیقی‌های غیراخلاقی ارائه دهند و تأثیر عمیقی بر فرهنگ جامعه بگذارند.

درنگ: تربیت هنرمندان متعهد، راهکاری برای پر کردن خلأ فرهنگی و ترویج ارزش‌های دینی است.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

هنر خوانندگی، اگر در خدمت ارزش‌های دینی و انقلابی قرار گیرد، می‌تواند مانند پلی به سوی معرفت و معنویت عمل کند. نقد دیدگاه‌های نادرست فقهی و تربیت هنرمندان متعهد، گامی در راستای بهره‌گیری از ظرفیت‌های هنری زنان برای اعتلای فرهنگ اسلامی است.

بخش پنجم: زنان سنتی و متجدد

تعارض میان زنان سنتی و متجدد

در جامعه کنونی ایران، دو گروه زنان سنتی و متجدد وجود دارند که هر دو ریشه در فرهنگ این سرزمین دارند. این دو گروه، مانند دو شاخه از یک درخت، نباید به تقابل و حذف یکدیگر بپردازند. بلکه باید راه‌حلی برای همزیستی و همکاری آن‌ها یافت، تا مانند نغمه‌های هماهنگ یک سمفونی، به وحدت ملی کمک کنند.

این همزیستی، نیازمند گفت‌وگو و احترام متقابل است. هیچ‌یک از این گروه‌ها را نمی‌توان از جامعه حذف کرد، زیرا هر دو بخشی از هویت فرهنگی ایران هستند.

درنگ: همزیستی زنان سنتی و متجدد، گامی در راستای وحدت ملی و غنای فرهنگی است.

نقد نگاه تبعیض‌آمیز به زنان

نگاه تبعیض‌آمیز که برخی از زنان را به دلیل تفاوت‌های فرهنگی یا اجتماعی طرد می‌کند، مانند دیواری است که جامعه را تکه‌تکه می‌سازد. همه زنان، چه سنتی و چه متجدد، بخشی از پیکره جامعه‌اند و نمی‌توان آن‌ها را از حقوقشان محروم کرد. این دیدگاه، به مانند آیینه‌ای شکسته، وحدت اجتماعی را خدشه‌دار می‌کند.

ایجاد فضایی که در آن همه زنان بتوانند آزادانه مشارکت کنند، به مانند باغی است که در آن گل‌های گوناگون در کنار هم می‌شکفند.

درنگ: احترام به تنوع فرهنگی زنان، به تقویت وحدت اجتماعی کمک می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

زنان سنتی و متجدد، مانند دو بال یک پرنده، می‌توانند در کنار یکدیگر به پرواز جامعه به سوی پیشرفت کمک کنند. نقد نگاه‌های تبعیض‌آمیز و ترویج همزیستی، گامی در راستای وحدت ملی و احترام به تنوع فرهنگی است.

بخش ششم: حقوق زن

نقد اجره‌المثل به‌عنوان توهین به جایگاه زن

سیاست‌های قضایی که زنان را در جایگاه کارگر خانگی قرار می‌دهند و برای آن‌ها اجره‌المثل تعیین می‌کنند، مانند فروکاستن نقش یک ملکه به خدمتکار، جایگاه زن را تحقیر می‌کند. این دیدگاه، که زن را به‌عنوان نیرویی خدماتی در نظر می‌گیرد، با نقش محوری او به‌عنوان شریک زندگی و مادر خانواده ناسازگار است.

اجره‌المثل، که به‌عنوان مزد کار خانگی تعیین می‌شود، مانند برچسبی است که ارزش واقعی زن را نادیده می‌گیرد. این سیاست، نه‌تنها به زنان توهین می‌کند، بلکه بنیان‌های خانواده را تضعیف می‌سازد.

درنگ: اجره‌المثل، با تحقیر جایگاه زن، با نقش محوری او در خانواده ناسازگار است.

جایگاه زن به‌عنوان محور خانواده

زن، مانند ریشه‌ای که درخت خانواده را استوار می‌دارد، محور و سلطان زندگی خانوادگی است. او نه کارگر است و نه نیروی خدماتی، بلکه شریکی برابر و مادری است که هستی خود را در راه خانواده فدا می‌کند. این دیدگاه، با نگاه علمی و دینی به نقش زن همخوانی دارد و بر ضرورت احترام به جایگاه او تأکید می‌ورزد.

زن، مانند خورشیدی است که گرما و نور به خانواده می‌بخشد. نادیده گرفتن این نقش، مانند خاموش کردن این خورشید، به تاریکی و سردی خانواده منجر می‌شود.

درنگ: زن، به‌عنوان محور و سلطان خانواده، شایسته احترام و تکریم است.

نتیجه‌گیری بخش ششم

حقوق زن، فراتر از سیاست‌های قضایی نادرست، باید بر اساس جایگاه محوری او در خانواده و جامعه تعریف شود. نقد اجره‌المثل و تأکید بر نقش زن به‌عنوان ریشه خانواده، گامی در راستای احترام به کرامت انسانی اوست.

جمع‌بندی نهایی

کتاب «زن و زندگی»، با بازنویسی درس‌گفتارهای جلسه سی‌ودوم، رویکردی نوین و علمی به مسائل زنان در جامعه اسلامی ارائه می‌دهد. این اثر، با نقد کلیشه‌های سنتی و تحریفات فرهنگی، به دنبال ترویج برابری، احترام به جایگاه زن و استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی و هنری در راستای ارزش‌های دینی است. تأکید بر زیبایی ذاتی، مشارکت فعال زنان در انتخاب همسر، تبلیغ ارزش‌ها و بازنگری در احکام مرتبط با زنان، نشان‌دهنده تلاش برای هماهنگی میان دین و نیازهای جامعه معاصر است. نقد سیاست‌های قضایی و فرهنگی که جایگاه زن را تحقیر می‌کنند، بر ضرورت بازاندیشی در این حوزه‌ها تأکید دارد. این کتاب، مانند چراغی در مسیر، می‌تواند راهنمایی برای پژوهشگران و سیاست‌گذاران در راستای ارتقای جایگاه زنان در جامعه اسلامی باشد.

با نظارت صادق خادمی