در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

زن و زندگی 42

متن درس

زن و زندگی: جایگاه مادر در تبار انبیاء و اولیاء در پرتو آیات سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (42)

زن و زندگی: جایگاه مادر در تبار انبیاء و اولیاء در پرتو آیات سوره آل عمران

مقدمه

در این بخش از کتاب «زن و زندگی»، به بررسی جایگاه محوری مادر در تبار انبیاء و اولیاء الهی پرداخته می‌شود، با تکیه بر تفسیر آیات سوره آل عمران که به انتخاب الهی آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران اشاره دارد. این بررسی، با نگاهی عمیق به جنبه‌های الهیاتی، جامعه‌شناختی و تاریخی، برتری زن را به‌عنوان زمین پرورش‌دهنده نسل و ریشه تبار انبیاء برجسته می‌سازد. با بهره‌گیری از تمثیلات کشاورزی و تفاوت‌های فرهنگی میان عرب و عجم، این بخش به کاوش نقش مادر در دین و روانشناسی می‌پردازد و نگرش قرآن را در برابر دیدگاه‌های مردسالارانه عجمی قرار می‌دهد. هدف، ارائه تحلیلی جامع و علمی برای مخاطبان متخصص است که نه‌تنها به روشن‌سازی مفاهیم قرآنی می‌پردازد، بلکه پیوندهای معنایی میان آیات، روایات و واقعیات جامعه‌شناختی را نیز آشکار می‌سازد.

بخش اول: انتخاب الهی و پیوستگی نسلی خاندان‌های برگزیده

برتری آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران

﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾
قرآن کریم: خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد (سوره آل عمران، آیه ۳۳).

این آیه، انتخاب الهی دو شخصیت فردی (آدم و نوح) و دو خاندان (آل ابراهیم و آل عمران) را نشان می‌دهد که از ویژگی‌های غیبی و غیرعادی برخوردارند و فراتر از ادراک عادی انسانی قرار دارند. این انتخاب، نه‌تنها برتری فردی را نشان می‌دهد، بلکه بر پیوستگی خاندانی تأکید دارد که از نسل‌های خاص و محدود سرچشمه می‌گیرد. تبار انبیاء و اولیاء محدود به این خطوط خونی خاص بوده و از هر مادر معمولی نشأت نگرفته است.

پیوستگی نسلی و محدودیت تبار

﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾
قرآن کریم: نسل‌هایی که برخی از دیگری ایشان پدید آمده بود و خدا شنوای داناست (سوره آل عمران، آیه ۳۴).

این آیه بر پیوستگی نسلی تأکید دارد، به‌گونه‌ای که خاندان‌ها از یکدیگر مشتق شده‌اند و هیچ عنصر خارجی در این تبار دخیل نیست. آدم و نوح به‌عنوان فصل‌های اولیه این تبار تلقی می‌شوند، در حالی که آل ابراهیم و آل عمران به‌عنوان خاندان‌های گسترده‌تر ظاهر می‌شوند. تمامی انبیاء و اولیاء یا به آل ابراهیم تعلق دارند یا به آل عمران، و هیچ پیامبری خارج از این دو خاندان وجود ندارد. فرزندان آدم و نوح به سطح اولیاء نرسیده‌اند و نسل‌شان قطع شده است. این محدودیت، بیانگر خاص و غیرعادی بودن تبار انبیاء است.

درنگ: تبار انبیاء و اولیاء منحصر به آل ابراهیم و آل عمران است، و این خاندان‌ها از پیوستگی نسلی برخوردارند که ریشه در انتخاب الهی دارد.

بخش دوم: نذر زن عمران و نقش محوری مادر

نذر برای خدمت الهی

﴿إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾
قرآن کریم: هنگامی که زن عمران گفت: پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم در حالی که آزاد از علایق دنیوی و تعهدات باشد، پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی (سوره آل عمران، آیه ۳۵).

زن عمران، مادر مریم، فرزند خود را برای خدمت الهی آزاد می‌کند. این نذر، بدون هیچ معجزه‌ای در این مرحله، بخشی از فرآیند الهی است. زن عمران از آل عمران است، و این خاندان، همراه با آل ابراهیم، تنها خاندان‌های برگزیده الهی را تشکیل می‌دهند. خداوند نسبت به این نذر شنوا و دانا است، که نشان‌دهنده نظارت دقیق الهی بر تبار خاص است.

زایمان دختر و پاسخ الهی

﴿فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ﴾
قرآن کریم: و چون او را بزاد گفت: پروردگارا، من او را دختر زاده‌ام و خدا به آنچه او زاد داناتر بود و پسر چون دختر نیست (سوره آل عمران، آیه ۳۶).

زن عمران انتظار پسر داشت تا او را برای خدمت در معبد نذر کند، اما دختر زایید. خداوند پاسخ می‌دهد که او داناتر است و دختر (مریم) را به‌عنوان برتر از پسر معرفی می‌کند، زیرا از این دختر تبار انبیاء ادامه می‌یابد. این آیه، با تأکید بر «وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ»، برتری مؤنث را در پرورش نسل انبیاء نشان می‌دهد.

درنگ: زن عمران با نذر فرزندش برای خدمت الهی، نقشی محوری در تبار انبیاء ایفا می‌کند، و زایمان دختر (مریم) برتری مؤنث را در الهیات قرآنی نشان می‌دهد.

بخش سوم: برتری مؤنث در تبار انبیاء و تمثیل کشاورزی

تفاوت جنسیتی در قرآن: پسر مانند دختر نیست

عبارت قرآنی «وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ» بیانگر آن است که پسر مانند دختر نیست، برخلاف انتظار زن عمران. در تاریخ قرآن، تبار از اناث دیده می‌شود، در حالی که جوامع عجمی تبار را از ذکور می‌بینند. اگر فرزند زن عمران پسر بود، تباری نداشت، اما از دختر (مریم) تبار انبیاء پدید آمد. این دیدگاه، معکوس نگرش تاریخی عجمی است که «لیس الأنثی کالذکر» را ترویج می‌کند، در حالی که طبیعت و الهیات قرآنی «لیس الذکر کالأنثی» را تأیید می‌کند.

زن به‌عنوان زمین و ریشه نسلی

زن به‌عنوان زمین (بته) تلقی می‌شود که نطفه را می‌گیرد و پرورش می‌دهد. فرزندان متعدد از یک رحم واحد پدید می‌آیند، در حالی که مرد بی‌بته است و فرزندانش پراکنده می‌شوند. از منظر جامعه‌شناختی، حتی اگر زن با چندین مرد ازدواج کند، بته در رحم اوست. عرب‌ها، به‌عنوان بته‌شناس، عبارت «الزرع للزارع» (زراعت برای کشاورز) را بر زن (زمین) اطلاق می‌کنند. در گیاهان، زمین بذر بد را خوب پرورش می‌دهد، اما زمین بد بذر خوب را خراب می‌کند؛ بته در زمین است، نه در بذر.

برتری مادر در دین و روانشناسی

حدیث «الجنة تحت أقدام الأمهات» (بهشت زیر پای مادران است) بر برتری مادر تأکید دارد، زیرا کودک از مادر تغذیه می‌شود، چه در رحم و چه پس از زایمان. از دیدگاه روانشناختی، کودکان به مادر وابسته‌اند، زیرا شیر و روح‌شان از اوست. پدر تنها وجودی موقت است، و این امر با صراحت قرآن در «لیس الذکر کالأنثی» همخوانی دارد. اگر مادر بمیرد، شهید است، در حالی که برای پدر چنین جایگاهی نیست. دستور الهی تنها بر عدم آزار پدر و مادر تأکید دارد، اما مادر وجودی همیشگی است.

درنگ: زن به‌عنوان زمین و ریشه نسلی، نقشی محوری در تبار انبیاء دارد، و قرآن با تأکید بر «لیس الذکر کالأنثی»، برتری مؤنث را در پرورش نسل تأیید می‌کند.

بخش چهارم: تفاوت‌های فرهنگی عرب و عجم در جنسیت و تقویم

مردسالاری عجم و بته‌شناسی عرب

فارس‌ها مردسالار بوده و هستند، در حالی که عرب‌ها قلدرسالار بودند، نه مردسالار. در دین، مادر طلبکار است، و مردسالاری عجم زنان را به کلفتی کشانده است. مدیریت خانه از آن زن است، نه کلفتی. دخالت مرد در امور خانه، زندگی را به هم می‌ریزد. علم دینی باید مدیریت را بر قلدری ترجیح دهد، و هر که بتواند جامعه را اداره کند، شایسته مدیریت است.

تمثیل تقویم: قمری زنده، شمسی مرده

سال قمری (عربی) متنوع و زنده است، در حالی که سال شمسی (عجمی) جامد و مرده است. به همین سان، مرد مرده است و زن زنده و پرورش‌دهنده. مرد کوچک‌ترین خدمتی به نسل نمی‌کند و تنها به عیش خود می‌پردازد، در حالی که مادر نه ماه نطفه را پرورش می‌دهد و پس از زایمان ادامه می‌دهد. سال قمری با تنوع خود، تمثیلی برای مادر (زنده) است، در حالی که سال شمسی خشک و بی‌تنوع، تمثیلی برای پدر (مرده) است.

درنگ: تفاوت‌های فرهنگی عرب (بته‌شناس) و عجم (مردسالار) در جنسیت و تقویم، برتری مادر را به‌عنوان زارع و زمین تأیید می‌کند، در حالی که مردسالاری عجم زنان را به کلفتی کشانده است.

جمع‌بندی

این بخش از کتاب «زن و زندگی»، با تکیه بر تفسیر آیات سوره آل عمران، جایگاه محوری مادر را در تبار انبیاء و اولیاء الهی روشن ساخت. قرآن با تأکید بر «لیس الذکر کالأنثی»، برتری مؤنث را در پرورش نسل تأیید می‌کند و زن را به‌عنوان زمین و ریشه نسلی معرفی می‌نماید. تفاوت‌های فرهنگی میان عرب (بته‌شناس) و عجم (مردسالار) در نگرش به جنسیت و تقویم، به‌عنوان تمثیلی برای برتری مادر به‌کار گرفته شد. انتقادات به علم دینی نیز بر لزوم اولویت مدیریت بر قلدری تأکید دارد، تا جامعه به سوی اداره کارآمد پیش رود. این تحلیل، با پیوندهای معنایی میان آیات، روایات و واقعیات جامعه‌شناختی، درک عمیق‌تری از نقش مادر در الهیات و روانشناسی فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی