متن درس
زن و زندگی: تأملاتی در جایگاه زنان در اسلام
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (43)
مقدمه
در این اثر، با رویکردی عمیق و تحلیلی، به بررسی جایگاه زنان در جامعه اسلامی پرداخته شده است. این نوشتار، با تأمل در شایستگیهای اخلاقی و معنوی زنان، نقد خرافات مرتبط با شخصیتهای مقدس دینی و تحلیل تفاوتهای جایگاه زنان در گذشته و امروز، به دنبال ارائه دیدگاهی جامع و منطبق با نیازهای معاصر است. با استناد به آیات قرآنی و تأملات عقلانی، تلاش شده تا تصویری روشن از نقش دین در هدایت زنان و جامعه ارائه گردد..
بخش اول: شایستگیهای زنان در آیینه دین
ارزیابی شایستگیهای اخلاقی و معنوی
امتهای اسلامی معاصر، در بسیاری از جنبهها، تفاوت چندانی با امتهای یهودی و نصرانی ندارند و گاه در برخی امور، از آنان نیز بدتر عمل میکنند. این وضعیت، پرسشی بنیادین را مطرح میسازد: دین الهی که برای هدایت بشر نازل شده، چه هدفی را دنبال میکند و آیا وجود خارجی ملموسی دارد؟ پاسخ این پرسش را میتوان در نمونههای نادری از افراد شایسته جستجو کرد که مانند ستارگانی در آسمان تاریک جامعه میدرخشند. این افراد، هرچند اندک، گواهی بر امکان تحقق ارزشهای دینی در زندگی هستند.
در تجربههای شخصی، نمونههایی از زنان شایسته مشاهده شده که هرکدام به مثابه مشعلی فروزان، راه هدایت را روشن کردهاند. یکی از این زنان، معلمی بود که به دلیل فضایل اخلاقی و معنوی، به پیغمبری تشبیه شده است. مادر، بهعنوان دومین نمونه، با مهربانی و فداکاری، جایگاهی والا در این منظومه دارد. سومین نمونه، زنی بود که در خلوت شبهای تهران قدیم، در حیاطهای وسیع و آرام، با عظمت و ابهتی بینظیر نماز شب میخواند. این زن، با چادر نمازی که چون کفن سفیدی او را در بر گرفته بود، از دور چنان مینمود که گویی پیغمبری در حال عبادت است. این صحنه، حتی در ذهن کودکی که از پشت بام نظارهگر بود، چنان تأثیری گذاشت که او را به خواندن نماز شب ترغیب کرد.
این زن، با تکرار مداوم نماز، پرسشی را در ذهن ایجاد میکرد: چرا اینقدر به عبادت میپردازد؟ این پایداری در عبادت، نشانهای از عمق ایمان و شایستگی او بود. شایستگی که نه به جنسیت وابسته است و نه به فراوانی، بلکه در ندرت و خلوص آن معنا مییابد. پیغمبری، فارغ از زن یا مرد بودن، در روح بلند و ایمان استوار متجلی میشود.
در میان مردان نیز، نمونههایی از شایستگی دیده شده، اما این فضایل، چه در زنان و چه در مردان، نادر و کمیاباند. دین، به خودی خود، امتیازی گرانقدر است، اما آلودگیهای بشری، این امتیاز را گاه به آتشی سوزان یا نیرویی منفی بدل میکنند. در سپهر جمعی بشریت، خاصیت ادیان شاید در درازمدت، در هزارههای آینده، یا در لایههای پنهان تاریخ آشکار شود، آنجا که خداوند قلیلی از بندگان شکرگزار خویش را هدایت میکند.
معرفت و دیانت، چون گوهری کمیاب، در انحصار خواص است و نمیتوان آن را به تودههای مردم تعمیم داد. هدایت واقعی، مانند نسیمی لطیف، تنها بر دلهای آماده و پاک میوزد، در حالی که بخش اعظم جامعه ممکن است در تاریکی جهل و نادانی باقی بماند.
|
نکات کلیدی: – امتهای اسلامی معاصر، گاه در برخی جنبهها از دیگر امتها بدتر عمل میکنند و این پرسشی درباره هدف دین ایجاد میکند. – شایستگیهای اخلاقی و معنوی در زنان و مردان، نادر و کمیاب است و به خواص محدود میشود. – دین، امتیازی والاست که آلودگیهای بشری میتواند آن را به نیروی منفی بدل کند. – هدایت الهی، در درازمدت و برای قلیلی از بندگان شکرگزار محقق میشود. |
بخش دوم: نقد خرافات در روایات دینی
بازنگری در روایات مرتبط با حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)
بسیاری از روایات و داستانهایی که در فرهنگ دینی رایج شدهاند، از خرافات و مهملات سرچشمه میگیرند و به جای روشنگری، تاریکی و گمراهی را ترویج میکنند. یکی از این روایات، داستان زنی اشرافی از هندوستان است که با لباسهای نو به خانه شیخی میآید و به دنبال «بیبی» میگردد. همسر شیخ، که لباسهایی کهنه بر تن داشت، از شرم نمیگوید که خود او بیبی است و ادعا میکند بیبی حضور ندارد. این زن، سپس از شیخ درخواست پیراهنی نو میکند تا در مواجهه با میهمانان، شرمنده نشود. شیخ در پاسخ میگوید: «راست میگویی، تو بیبی نیستی، بیبی واقعی حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) بود که روزها پوست حیوانات را برای خوراک دامها میانداخت و شبها بر آن میخوابید.»
این روایت، نمونهای از خرافات بیاساسی است که به نام دین ترویج شده و باید مورد نقد جدی قرار گیرد. حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)، بانویی پاکیزه و متعالی بودند و این ادعاها که ایشان بر پوست کثیف گوسفندان میخوابیدند، جز دروغ و تحریف نیست. چنین روایاتی، نه تنها با عقل و منطق سازگار نیست، بلکه چهرهای غیرواقعی و غیرانسانی از این شخصیت مقدس ارائه میدهد. آیا ممکن است بانویی که مظهر پاکیزگی و تقوا بود، در چنین شرایط ناسالمی زندگی کند؟ این سخنان، از مقوله خرافات درویشی و بدبختی است که به جای تعالی، مسلمانان را به سوی تحقیر و عقبماندگی سوق داده است.
زندگی انسانی، نیازمند رعایت بهداشت و پاکیزگی است. حتی اگر نان خالی یا نان و سبزی خوراک روزانه باشد، این سادگی فضیلت است، اما زندگی در کثافت و ناپاکی، حماقت است نه تقوا. ادعاهایی مانند اینکه با ششصد تومان نمیتوان زندگی کرد، با محاسبات عقلانی رد میشود. اگر روزی پنج تخممرغ برای صبحانه مصرف شود، در یک ماه صدوپنجاه تخممرغ، معادل ده کیلوگرم، هزینهای حدود صد هزار تومان خواهد داشت. این محاسبه ساده نشان میدهد که زندگی با حداقلها ممکن است، اما خرافات و داستانهای بیاساس، ذهنیت جامعه را مسموم کرده است.
نود درصد از اینگونه روایات در کتابهای دینی، بیاساس و مزخرف هستند. علم دینی نیازمند بازنگری عمیق است تا از نفوذ این خرافات جلوگیری شود و رویکردی عقلانی و مبتنی بر واقعیات ترویج یابد. این نقد، نه تنها به حفظ حرمت شخصیتهای مقدس کمک میکند، بلکه راه را برای زندگی عزتمندانه و منطبق با اصول انسانی هموار میسازد.
|
نکات کلیدی: – روایات خرافی درباره حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) مانند زندگی بر پوست کثیف گوسفندان، بیاساس و تحریفآمیز است. – حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) مظهر پاکیزگی و تقوا بودند و چنین روایاتی با عقل و منطق ناسازگار است. – زندگی انسانی نیازمند رعایت بهداشت است؛ سادگی فضیلت است، اما ناپاکی حماقت. – علم دینی نیازمند بازنگری است تا از خرافات پاک شود و رویکردی عقلانی ترویج یابد. |
بخش سوم: تحول جایگاه زنان در گذر زمان
تحلیل تاریخی و قرآنی جایگاه زنان
در گذشته، زنان برای حفظ امنیت و جلوگیری از تعدی، خود را به فردی منسوب میکردند تا امانی یابند. این وضعیت، نشانهای از دشواریهای زمانهای بود که در آن، زنان از حقوق و جایگاه اجتماعی محدودی برخوردار بودند. در قرآن کریم، آیهای در این باره نازل شده است:
فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ
(قرآن کریم: هر آنچه از زنان که شما را پسند افتاد، دو، سه یا چهار به زنی گیرید.)
این آیه، متناسب با شرایط اجتماعی آن زمان نازل شده و تعدد زوجات را در چارچوبی مشخص جایز دانسته است. اما قرآن بلافاصله شرط عدالت را مطرح میکند:
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً
(قرآن کریم: پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یکی بس کنید.)
این آیات، نه بهعنوان حکمی بالذات دینی، بلکه بهعنوان پاسخی به شرایط اجتماعی و فرهنگی اعراب در آن زمان نازل شدهاند. در آن دوران، تعدد زوجات امری رایج بود و زنان، به دلیل فقدان استقلال اقتصادی و اجتماعی، به حمایت مردان وابسته بودند. اما قرآن با تأکید بر عدالت، این سنت را محدود کرد و تکهمسری را در صورت ناتوانی از رعایت عدالت توصیه نمود.
در آن زمان، زنان در شرایطی سخت زندگی میکردند؛ گاه کنار گاو و گوسفندان، در محیطهایی تنگ و محقر. حتی پیامبر (ص) با نه همسر، هر یک در فضایی محدود و ساده زندگی میکردند. این ازدواجها، بیش از آنکه از روی شهوت باشد، برای حمایت و حفظ آبرو بود. اعراب آن زمان، به دلیل فرهنگ توحشآمیز، شهوت را در همه ابعاد زندگی بروز میدادند، اما دین با وضع قوانین، تلاش کرد این وضعیت را سامان دهد.
امروزه، شرایط بهکلی دگرگون شده است. زنان رشد مضاعفی یافتهاند و بسیاری از مردان را از نظر توانایی و استقلال، پشت سر گذاشتهاند. در گذشته، زنی که از خانه خارج میشد، در معرض خطر بود و نیاز به حمایت داشت، مانند شرایط کنونی در برخی مناطق مانند افغانستان، جایی که زنان از امنیت و آزادی کافی برخوردار نیستند. اما در جوامع امروزی، زنان نه تنها کار میکنند، بلکه گاه در مشاغل و نقشهای اجتماعی از مردان پیشی گرفتهاند. این تحول، ضرورت بازنگری در احکام و تعابیر دینی را برجسته میکند.
در قرآن کریم، آیه دیگری نیز به این موضوع اشاره دارد:
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا
(قرآن کریم: پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یکی یا آنچه مالک شدهاید بس کنید؛ این به اینکه ستم نکنید نزدیکتر است.)
این آیه، به شرایطی اشاره دارد که در آن، به دلیل جنگها و اسارتها، زنان بیسرپرست و اسیران فراوان بودند. قرآن، ازدواج با این زنان را راهی برای حمایت از آنان و یتیمانشان معرفی میکند. ملاک این حکم، سرپرستی و رفع بیکسی زنان و یتیمان است، نه صرفاً ازدواج با یتیمان یا وابستگانشان. این آیات، در آن زمان، راهی برای ورود به خانوادههای بیسرپرست و حمایت از آنان فراهم میکرد.
اما در دنیای امروز، با شصت درصد طلاق و افزایش استقلال زنان، این احکام نیازمند اجتهاد و بهروزرسانی هستند. زنان امروزی، که درآمد و استقلال دارند، نیازی به آقابالاسر یا حمایت سنتی ندارند. جامعه مدرن، با چالشهای جدیدی مانند فساد، بیکسی و طلاق مواجه است، اما این مشکلات، به روشهای گذشته قابل حل نیستند. اجتهاد، مانند تعبیر خوابی است که باید از زمان گذشته به شرایط کنونی منتقل شود. بدون اقتصاد، امنیت و مدیریت تخصصی، هیچ حکمی نمیتواند کارآمد باشد.
در گذشته، زنان بیسرپرست، یتیمان و اسیران، سه گروه اصلی بودند که قرآن برایشان راهحلهایی ارائه کرد: کمک به یتیمان، ازدواج با زنان بیسرپرست، یا استفاده از امهها در صورت ناتوانی از عدالت. اما امروز، این راهحلها باید با شرایط جدید تطبیق یابند. جامعهای که در آن زنان قالی میبافتند، در آب برنج میکاشتند یا بهعنوان ابزار کار مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند، با جامعهای که زنان در آن منشی، آشپز و همکار هستند، تفاوت دارد.
در این میان، خرافاتی مانند مقایسه پیامبر (ص) با کوروش کبیر، که یکی زن داشت و دیگری چندین همسر، بیمعناست. زمان، مکان و شرایط اجتماعی این دو کاملاً متفاوت بود. پیامبر (ص) برای حمایت از زنان بیسرپرست و حفظ آبرویشان ازدواج میکرد، نه از روی شهوت. اما این تفاوتها، نیازمند فهمی عمیق و اجتهادی است که آیات را با واقعیتهای کنونی همراستا کند.
امروزه، جامعه با فساد، طلاق و مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکند. در شبکههای اجتماعی، زنان و مردان از تنهایی و نیازهایشان سخن میگویند، اما دین در غیاب امنیت و اقتصاد، نمیتواند به تنهایی راهحل ارائه دهد. هر فرد، مسئول اعمال خویش است و هیچکس نمیتواند برای دیگری تکلیف تعیین کند، مگر آنکه قدرت و توانایی اجرای آن را داشته باشد.
|
نکات کلیدی: – آیات قرآنی درباره تعدد زوجات، متناسب با شرایط اجتماعی زمان اعراب نازل شده و بر عدالت تأکید دارد. – زنان در گذشته به دلیل نبود استقلال، نیازمند حمایت بودند، اما امروز رشد مضاعف یافتهاند. – اجتهاد برای تطبیق احکام با شرایط کنونی ضروری است، مانند تعبیر خواب که گذشته را به حال میآورد. – جامعه مدرن با چالشهایی مانند طلاق و فساد مواجه است که نیازمند مدیریت تخصصی و اقتصادی است. |
جمعبندی نهایی
این اثر، با بررسی شایستگیهای زنان، نقد خرافات دینی و تحلیل تحولات جایگاه زنان در گذر زمان، به دنبال ارائه دیدگاهی جامع و منطبق با نیازهای معاصر است. شایستگیهای اخلاقی و معنوی، هرچند نادر، گواهی بر امکان تحقق ارزشهای دینی در زندگی هستند. نقد خرافات، ضرورت بازنگری در علم دینی را برجسته میکند تا از تحریفات و مهملات پاک شود. تحول جایگاه زنان، از وابستگی در گذشته به استقلال در امروز، نیازمند اجتهادی پویاست که آیات قرآنی را با واقعیتهای اجتماعی همراستا کند. در نهایت، حل مشکلات جامعه، از جمله طلاق و بیکسی زنان، نیازمند مدیریت تخصصی، اقتصاد پایدار و تجربه عملی است. دین، در این مسیر، میتواند راهنمایی باشد، اما بدون زیرساختهای لازم، کارآمدی خود را از دست میدهد. هر فرد، در غیاب قدرت و توانایی دیگران، مسئول اعمال خویش است و باید با عقل و تدبیر، راه خود را در این جهان پرچالش بیابد.
| با نظارت صادق خادمی |