متن درس
زن و زندگی – برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه شصت و یکم)
مقدمه
این بخش از کتاب «زن و زندگی»، با تکیه بر نگرشی عمیق و انتقادی، به بررسی جایگاه زنان در جوامع گوناگون، تفاوتهای جنسیتی در گذشته و حال، و تأثیرات تاریخی و فرهنگی بر علم دینی میپردازد. با رویکردی علمی و نظاممند، این نوشتار تلاش دارد تا با بهرهگیری از آیات قرآنی، مثالهای تاریخی و معاصر، و تحلیلهای اجتماعی، درک جامعی از مسائل مرتبط با زنان و نقش فرهنگ و دین در این حوزه ارائه دهد..
بخش اول: وضعیت زنان در افغانستان و مقایسه با جوامع غربی
آمار جنایات علیه زنان در افغانستان
بررسی آماری جنایات علیه زنان در کشورهای غربی غیرمسلمان و مقایسه آن با افغانستان نشاندهنده شدت بالای خشونت علیه زنان در این کشور است. این تحلیل بر لزوم تحقیقات میدانی و روانشناختی تأکید دارد تا تأثیرات این جنایات بر سلامت روانی زنان بررسی شود. دادههای کمی و کیفی در علوم اجتماعی، ابزارهایی کلیدی برای درک آسیبهای اجتماعی هستند و این دیدگاه با اصول علمی همخوانی دارد.
روانشناسی زنان افغانستان و تأثیر آزارها
زنان افغانستان به دلیل تجربههای مکرر آزار، اذیت و تجاوز، از منظر روانی، اخلاقی، اجتماعی و فردی دچار آسیبهای عمیق هستند. این تحلیل، بر تأثیرات بلندمدت خشونت بر سلامت روان تأکید دارد و با نظریههای روانشناسی اجتماعی در مورد تروما همراستاست. رویکردهای درمانی و پیشگیرانه برای حمایت از این زنان، ضرورتی انکارناپذیر است.
نقش افراطگرایان در آسیب به زنان
برخی افراد که خود را با نمادهای دینی معرفی میکنند، عامل اصلی جنایات علیه زنان و بیایمانی آنان هستند. این نقد، سوءاستفاده از دین برای توجیه خشونت را هدف قرار داده و بر تناقض بین ادعای ایمان و رفتارهای غیراخلاقی تأکید دارد. اصلاح تفسیرهای افراطی از دین، گامی اساسی در جهت بهبود وضعیت اجتماعی زنان است.
نتیجهگیری بخش اول
این بخش با بررسی وضعیت زنان در افغانستان و مقایسه آن با جوامع غربی، بر ضرورت تحلیلهای آماری و روانشناختی تأکید دارد. نقد سوءاستفاده از دین و تأثیرات آن بر زنان، زمینهساز اصلاحات اجتماعی و فرهنگی است که میتواند به بهبود وضعیت زنان منجر شود.
بخش دوم: تفاوتهای جنسیتی در گذشته و حال و نقد رویکردهای غربی
تفاوتهای زن و مرد در تاریخ و معاصر
تفاوتهای زیستی و فرهنگی بین زن و مرد، در گذشته و حال وجود داشته و همچنان پابرجاست. غرب با نفی این تفاوتها، به دنبال حذف هویتهای جنسیتی است. این دیدگاه، ریشه در تحلیل تاریخی و اجتماعی دارد و به نقد ایدئولوژیهای برابرگرایانه افراطی میپردازد که ممکن است واقعیتهای انسانی را نادیده بگیرد.
تلاش غرب برای حذف تفاوتهای جنسیتی
غرب در پی آن است که تفاوتهای جنسیتی در پوشش، علم، سواد و درآمد را بهطور کامل حذف کند. این رویکرد، با هدف افزایش مشارکت زنان در اشتغال (از سی درصد به صد درصد) دنبال میشود، اما در برخی موارد به بیعفتی و عریانی منجر شده است. حفظ تفاوتهای طبیعی، ضرورتی برای حفظ هویت انسانی است.
نمونههای عریانی در جوامع غربی
در برخی مراکز تفریحی غرب، زنان بدون پوشش کامل ظاهر میشوند و این امر بدون اعتراض پذیرفته شده است. این مثالها، تناقض در رویکرد غرب به تفاوتهای جنسیتی را نشان میدهد، جایی که سؤال از پوشش سینه زنان در مقایسه با مردان، بهعنوان نشانهای از نفی تفاوتها مطرح میشود.
قانونمندی عریانی در غرب
غرب در حال قانونمندی مکانهایی است که پوشش در آنها محدود یا حذف شده است. این روند، بخشی از تلاش برای یکسانسازی جنسیتی است و نشاندهنده تغییرات عمیق اجتماعی است که نیازمند بررسی فرهنگی و انتقادی است.
نتیجهگیری بخش دوم
این بخش با بررسی تفاوتهای جنسیتی و نقد رویکردهای غربی، بر لزوم حفظ هویتهای طبیعی و بازنگری در روندهای فرهنگی تأکید دارد. تحلیل این مسائل، زمینهساز درک عمیقتر از تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بر جایگاه زنان است.
بخش سوم: تاریخ پوشش و رفتارهای اجتماعی در دوران باستان
پوشش مردان در تاریخ ایران
در گذشته، مردان در کشورهایی مانند ایران، پوششی مشابه زنان، مانند دامن، استفاده میکردند. این پوشش، که بهصورت پیشبند بدون پاچه طراحی شده بود، برای حفظ عفت عمومی و پنهان کردن تحریکات زیستی بود.
هدف از پوشش دامن در مردان
دامن در پوشش مردان، برای پنهان کردن برجستگیهای زیستی در صورت تحریک طراحی شده بود. این تحلیل، بر جنبههای زیستی و اجتماعی پوشش تأکید دارد و نشاندهنده سیر تحول پوشش در تاریخ است.
تلاشهای علمی در مستندسازی پوشش
مجموعهای دویستصفحهای درباره تاریخ پوشش تدوین شده که در صورت انتشار، اثری منحصربهفرد خواهد بود. این تلاش علمی، ارزش آکادمیک بالایی دارد و بر ضرورت مستندسازی تاریخ پوشش تأکید میکند.
کشتار کودکان در تاریخ
در جوامع باستانی، کودکان بهمنظور جلوگیری از تبدیل شدن به نیروی کار یا سرباز کشته میشدند، اما افراد مسن به دلیل کاستی، از این امر مستثنا بودند. زنان نیز برای بهرهکشی در کارگری یا فساد مورد استفاده قرار میگرفتند.
نیازهای جنسی در دوران فرعون
در دوران فرعونیان، گرمای محیط و شرایط زندگی مردان را به سمت نیازهای جنسی بالا سوق میداد. این امر با خرید زنان برای استفاده جنسی همراه بود، که با جوامع سردمزاج معاصر تفاوت دارد.
نمونه معاصر در جوامع اسلامی
در برخی جوامع معاصر، مانند عربستان، چندزنی همچنان رواج دارد. این مثال، همراه با نقد سلطه استعماری بر کشورهای اسلامی، نشاندهنده تداوم برخی رفتارهای تاریخی و تأثیرات خارجی بر جوامع است.
نتیجهگیری بخش سوم
این بخش با بررسی تاریخ پوشش و رفتارهای اجتماعی، بر تأثیرات زیستی، فرهنگی و محیطی بر جوامع گذشته و حال تأکید دارد. مستندسازی علمی و نقد رفتارهای اجتماعی، گامی در جهت فهم عمیقتر تاریخ و فرهنگ است.
بخش چهارم: فساد اجتماعی و فشارهای آموزشی
فساد در نظام آموزشی
روایتی از یک کلیپ نشاندهنده پیشنهاد نامناسب استاد دانشگاه به دانشجو برای کسب نمره است. این امر، فساد در نظام آموزشی را برجسته کرده و بر لزوم افشای چنین رفتارهایی تأکید دارد.
فشار والدین بر فرزندان
فشار والدین برای کسب نمره بالا، فرزندان را به سمت فساد سوق میدهد. کاهش این فشارها و پذیرش شکستهای تحصیلی، میتواند از آسیبهای اخلاقی جلوگیری کند.
رفتار فرعونیان با زنان و کودکان
قرآن کریم: قَالَ سَنَقْتُلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ (سوره اعراف، آیه ۱۲۷)
ترجمه: گفت: ما پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده نگاه میداریم و ما بر ایشان چیرهایم.
این آیه، سلطه فرعونیان را نشان میدهد که زنان را برای بهرهکشی نگه میداشتند و کودکان را میکشتند. این رفتار، نمونهای از ظلم اجتماعی در تاریخ است.
نتیجهگیری بخش چهارم
این بخش با بررسی فساد در نظام آموزشی و فشارهای اجتماعی، بر لزوم اصلاح رفتارها و کاهش فشارهای غیرضروری تأکید دارد. آیات قرآنی، چارچوبی برای تحلیل این مسائل فراهم میکنند.
بخش پنجم: نقد علم دینی و تأثیرات استعمار
تأثیر استعمار بر علم دینی
استعمار، علم دینی را به مسیری از دروغ و گمراهی کشانده است. بازگشت به معرفت الهی و کنار گذاشتن متون حاشیهای، ضرورتی برای اصلاح این حوزه است.
تمرکز بر متون حاشیهای در آموزش دینی
تمرکز بیش از حد بر متون حاشیهای، مانند حاشیه ملاعبدالله، از توجه به قرآن کاسته است. این نقد، بر لزوم بازنگری در اولویتهای آموزش دینی تأکید دارد.
تحقیقات میدانی در جوامع مختلف
تحقیقات میدانی در جوامع گوناگون، از جمله یهود، مسیحیت و سواحل، نشاندهنده تعهد به درک رفتارهای اجتماعی است. اصل «انسان حریص علما منع» بیانگر این است که ممنوعیت، کنجکاوی را افزایش میدهد.
نقد عرفهای نادرست در علم دینی
عرفهایی مانند پرهیز از ذکر نام زنان در اعلامیهها، به محدودیتهای غیرضروری منجر شده است. اصلاح این عرفها، برای امنیت و کرامت زنان ضروری است.
استعاره چشمه و آب دستی
استعاره چشمه، که باید خود آب داشته باشد، به طبیعت زن اشاره دارد. نقد تفسیرهای افراطی که زنان را عامل تحریک میدانند، بخشی از مبارزه با تأثیرات استعماری است.
نقد رفتارهای دینی با استناد به قرآن
قرآن کریم: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ (سوره انفال، آیه ۲۱)
ترجمه: و مانند کسانی مباشید که گفتند شنیدیم حال آنکه نمیشنوند.
این آیه، نقدی بر کسانی است که به دین گوش میدهند اما عمل نمیکنند. شرالدواب، به انسانهایی اشاره دارد که از معرفت دینی فاصله گرفتهاند.
نتیجهگیری بخش پنجم
این بخش با نقد تأثیرات استعمار بر علم دینی و عرفهای نادرست، بر لزوم بازگشت به معرفت الهی و اصلاح آموزشهای دینی تأکید دارد. آیات قرآنی، چارچوبی برای این نقد فراهم میکنند.
جمعبندی نهایی
بخش شصت و یکم از کتاب «زن و زندگی»، با نگاهی تحلیلی و انتقادی، به بررسی وضعیت زنان، تفاوتهای جنسیتی، و تأثیرات تاریخی و استعماری بر علم دینی پرداخته است. با استناد به آیات قرآنی و مثالهای تاریخی و معاصر، این نوشتار بر اصلاح عرفهای نادرست و بازگشت به معرفت الهی تأکید دارد. این بخش، پایهای برای تحقیقات آکادمیک در حوزه مطالعات جنسیتی و دینی فراهم میکند و بر اهمیت رویکردهای علمی در تحلیل آسیبهای اجتماعی دلالت دارد. مانند چشمهای که باید خود آب داشته باشد، این نوشتار دعوتی است به بازنگری در رفتارهای اجتماعی و دینی برای رسیدن به جامعهای عادلانهتر.