متن درس
کتاب فطرت و روابط زن و مرد
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 72)
مقدمه
در این اثر، به بررسی عمیق و علمی موضوع روابط زن و مرد در چارچوب فطرت انسانی و احکام اسلامی پرداخته میشود. این نوشتار با تکیه بر اصول فطری و طبیعی، به تبیین نقشهای زن و مرد در پیوند زناشویی و نقد دیدگاههای مطرحشده در این حوزه میپردازد. هدف آن است که با نگاهی دقیق و منصفانه، به بازخوانی احکام و مفاهیم مرتبط با مهر، نفقه، و عشق در نظام حقوقی و اخلاقی اسلام پرداخته شود تا تصویری روشن و علمی از این موضوعات برای مخاطبان دانشگاهی ارائه گردد. متن پیشرو، با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر فارسی، تلاش دارد تا ضمن حفظ اصالت علمی، جاذبهای ادبی و معنوی را نیز به خواننده عرضه کند.
بخش اول: عشق فطری و نقشهای طبیعی زن و مرد
در این بخش، به بررسی مفهوم عشق فطری و نقشهای طبیعی زن و مرد در پیوند زناشویی پرداخته میشود. این بررسی، با نگاهی به آیات قرآن کریم و نقد دیدگاههای غیرمستند، تلاش دارد تا تصویری دقیق از جایگاه عشق در روابط زن و مرد ارائه دهد.
عشق آغازین و جایگاه آن در فطرت
عشق، چونان نهالی است که در خاک فطرت انسانی ریشه دارد و با آبیاری صداقت و وفا به بار مینشیند. در نگاه قرآنی، عشق آغازین زن به مرد، برخلاف برخی دیدگاههای غیرمستند، نه تنها با قانون طبیعت ناسازگار نیست، بلکه در مواردی چون داستان دختران حضرت شعیب علیهالسلام، مورد تأیید قرار گرفته است. قرآن کریم در سوره قصص، آیه ۲۵، به این پیوند اشاره میکند:
فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا
ترجمه: پس یکی از آن دو (دختران) نزد او آمد در حالی که با شرم و حیا گام برمیداشت، گفت: پدرم تو را دعوت میکند تا پاداش آبی که برای ما کشیدی به تو بدهد.
(سوره قصص، آیه ۲۵)
این آیه، به روشنی نشاندهنده آن است که ابتکار زن در پیشنهاد پیوند زناشویی، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه میتواند در بستر فطرت و حیا، امری مقبول باشد. با این حال، برخی دیدگاهها، عشق آغازین زن را نکوهش کرده و آن را به شکست شخصیت زن یا ناپایداری پیوند زناشویی مرتبط میدانند. این دیدگاه، فاقد پشتوانه علمی و تجربی است و نمیتوان میان پایداری عشق و آغازگر بودن مرد یا زن، تلازمی قطعی برقرار کرد.
درنگ: عشق فطری، چه از سوی زن آغاز شود و چه از سوی مرد، اگر با صداقت و تعهد همراه باشد، به استحکام پیوند زناشویی میانجامد و تفاوتی در ماهیت آن وجود ندارد.
نقد دیدگاههای غیرمستند درباره عشق زن
برخی نویسندگان، بدون استناد به پژوهشهای علمی، مدعی شدهاند که عشق آغازین زن به ناپایداری و سستی منجر میشود. این ادعا، نه تنها با واقعیتهای تجربی همخوانی ندارد، بلکه با اصول فطری نیز سازگار نیست. بررسی ازدواجهای ناموفق نشان میدهد که ناپایداری پیوندها، نه به آغازگر بودن زن یا مرد، بلکه به عوامل متعددی چون نبود تعهد، تفاوتهای فرهنگی، یا فقدان تفاهم وابسته است. وفاداری، چونان گوهری است که در پرتو ایمان و تربیت اخلاقی در وجود انسانها شکوفا میشود و نمیتوان آن را به جنسیت خاص نسبت داد.
نتیجهگیری بخش اول
عشق فطری، فارغ از اینکه از سوی زن یا مرد آغاز شود، در صورتی که با ایمان و تعهد همراه باشد، به استحکام پیوند زناشویی میانجامد. قرآن کریم، با تأیید نمونههایی از عشق آغازین زن، این دیدگاه را تأیید میکند که فطرت انسانی، فارغ از جنسیت، بستری برای شکوفایی عشق است. دیدگاههای غیرمستند که وفاداری را صرفاً به عشق پاسخگونه زن محدود میکنند، با واقعیتهای علمی و تجربی همخوانی ندارند.
بخش دوم: مهر و جایگاه آن در پیوند زناشویی
پیوند با بخش پیشین: در بخش اول، عشق فطری به عنوان پایهای برای روابط زن و مرد بررسی شد. در این بخش، به موضوع مهر به عنوان یکی از عناصر کلیدی پیوند زناشویی پرداخته میشود و دیدگاههای غیرمستند در این زمینه نقد میگردد.
مهر در فرهنگ قرآنی
مهر، چونان نشانهای از صداقت مرد در پیوند زناشویی، در فرهنگ قرآنی جایگاهی والا دارد. قرآن کریم در سوره نساء، آیه ۴، به این موضوع اشاره میکند:
وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً
ترجمه: و مهریه زنان را به عنوان هدیهای از روی رغبت به آنان بپردازید.
(سوره نساء، آیه ۴)
این آیه، مهر را نه به عنوان وثیقهای در برابر حق طلاق، بلکه به عنوان پیشکشی از سوی مرد برای ابراز صداقت و احترام به زن معرفی میکند. برخلاف برخی دیدگاهها که مهر را نشانهای از سستی پیوند یا وثیقهای در برابر طلاق میدانند، مهر در فرهنگ قرآنی، نمادی از تعهد و محبت است که میتواند غیرمالی، مانند آموزش سورهای از قرآن کریم، باشد.
نقد دیدگاههای نادرست درباره مهر
برخی نویسندگان، مهر را به عنوان عاملی برای تضعیف حقوق زن یا نشانهای از نابرابری معرفی کردهاند. این دیدگاه، با واقعیتهای قرآنی و تجربی همخوانی ندارد. آمارهای رسمی نشان میدهند که مهر، در بسیاری از موارد، نه تنها مانع طلاق نمیشود، بلکه به دلیل تعیین مبالغ غیرواقعی، به چالشی در روابط زناشویی تبدیل شده است. مهر، نه قانون طبیعت است و نه تلازمی با استحکام پیوند زناشویی دارد، بلکه نشانهای از صداقت و تعهد مرد در آغاز پیوند است.
درنگ: مهر در فرهنگ قرآنی، پیشکشی از سوی مرد برای ابراز صداقت و احترام است، نه وثیقهای در برابر طلاق یا نشانهای از نابرابری.
نتیجهگیری بخش دوم
مهر، به عنوان نشانهای از صداقت و تعهد در پیوند زناشویی، در فرهنگ قرآنی جایگاهی والا دارد. دیدگاههایی که مهر را به نابرابری یا وثیقهای در برابر طلاق تقلیل میدهند، با اصول قرآنی و واقعیتهای تجربی سازگار نیستند. مهر، چه مالی باشد و چه غیرمالی، نمادی از احترام و محبت است که به استحکام پیوند زناشویی کمک میکند.
بخش سوم: نفقه و عدالت در روابط زن و مرد
پیوند با بخش پیشین: در بخش دوم، مهر به عنوان نشانهای از صداقت بررسی شد. این بخش، به موضوع نفقه و نقش آن در برقراری عدالت میان زن و مرد در پیوند زناشویی میپردازد.
حکمت نفقه در اسلام
نفقه، چونان جریانی است که زندگی مشترک را سیراب میکند و عدالت را در روابط زن و مرد برقرار میسازد. اسلام، با وضع نفقه، نه زن را به بردگی مرد میکشاند و نه مرد را مالک زن میداند، بلکه هر دو را انسانهایی آزاد و دارای کرامت میشناسد. نفقه، حقی است که در برابر محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی زن در زندگی مشترک به او اعطا شده است. قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۲۳۳، به این موضوع اشاره دارد:
وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ
ترجمه: و بر عهده کسی که فرزند برای اوست، تأمین خوراک و پوشاک مادران به شایستگی است.
(سوره بقره، آیه ۲۳۳)
این آیه، نفقه را به عنوان حقی معقول و متناسب با شأن زن معرفی میکند که نه به معنای مالکیت مرد بر زن است و نه زن را به جیرهخواری میکشاند.
نقد دیدگاههای نادرست درباره نفقه
برخی دیدگاهها، نفقه را به عنوان نشانهای از مالکیت مرد بر زن یا محدودیت اقتصادی زن تفسیر کردهاند. این برداشت، با اصول قرآنی و واقعیتهای اجتماعی سازگار نیست. نفقه، نه به دلیل نیاز مالی زن، بلکه به منظور جبران محدودیتهایی که ازدواج برای زن به همراه دارد، وضع شده است. زن متأهل، برخلاف زن مجرد، در انتخاب شغل و فعالیتهای اجتماعی خود با محدودیتهایی مواجه است که رضایت شوهر و شأن خانواده را در نظر میگیرد. از اینرو، نفقه، جبرانی است برای این محدودیتها، نه نشانهای از ضعف یا وابستگی زن.
درنگ: نفقه، جبرانی است برای محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی زن در زندگی مشترک، نه نشانهای از مالکیت مرد یا ضعف زن.
نتیجهگیری بخش سوم
نفقه، به عنوان یکی از احکام قرآنی، با هدف برقراری عدالت و تعادل در روابط زن و مرد وضع شده است. این حکم، نه زن را به بردگی میکشاند و نه مرد را مالک زن میداند، بلکه هر دو را در چارچوب فطرت و کرامت انسانی به یکدیگر پیوند میدهد. نقدهای غیرمستند که نفقه را به مالکیت یا ضعف زن نسبت میدهند، با اصول قرآنی و واقعیتهای اجتماعی همخوانی ندارند.
بخش چهارم: نقدهای وارد بر دیدگاههای غیرعلمی
پیوند با بخش پیشین: در بخشهای پیشین، به بررسی عشق، مهر، و نفقه در چارچوب فطرت پرداخته شد. این بخش، به نقدهای وارد بر دیدگاههای غیرعلمی و غیرمستند اختصاص دارد که به اشتباه، احکام اسلامی را به نابرابری یا جانبداری نسبت دادهاند.
فهرست نقدهای وارد
در ادامه، نقدهای وارد بر دیدگاههای غیرعلمی که در متن اصلی مطرح شدهاند، به صورت دقیق فهرست و بررسی میشوند:
- نقد اول: دیدگاههایی که عشق آغازین زن را به سستی و ناپایداری پیوند زناشویی نسبت میدهند، فاقد پشتوانه علمی و تجربی هستند. این دیدگاهها، بدون استناد به پژوهش، وفاداری را به جنسیت خاص محدود میکنند، در حالی که وفاداری، نتیجه ایمان و تربیت است و نه جنسیت.
- نقد دوم: ادعای برخی نویسندگان مبنی بر اینکه مهر نشانهای از نابرابری یا وثیقهای در برابر طلاق است، با فرهنگ قرآنی سازگار نیست. مهر، پیشکشی از سوی مرد برای ابراز صداقت است و نه نشانهای از نابرابری.
- نقد سوم: تفسیر نفقه به عنوان نشانهای از مالکیت مرد بر زن یا ضعف اقتصادی زن، با اصول قرآنی و واقعیتهای اجتماعی ناسازگار است. نفقه، جبرانی برای محدودیتهای زن در زندگی مشترک است.
- نقد چهارم: دیدگاههایی که زن را به دلیل زایمان یا عادت ماهانه ناتوان از فعالیتهای اقتصادی مشابه مرد میدانند، به افراط در تفاوتهای طبیعی زن و مرد منجر شده و نقش مکمل زن و مرد را نادیده میگیرند.
- نقد پنجم: ادعای جانبداری اسلام از زن یا مرد در احکام مالی، با اصل عدالت قرآنی مغایرت دارد. اسلام، نه جانبدار زن است و نه مرد، بلکه به عدالت و تعادل میان آنها حکم میکند.
تبیین و تفصیل نقدها
نقد اول: دیدگاههایی که عشق آغازین زن را نکوهش میکنند، بدون استناد به پژوهشهای علمی، وفاداری را به جنسیت خاص نسبت میدهند. این دیدگاه، نه تنها با آیات قرآنی مانند داستان دختران شعیب علیهالسلام ناسازگار است، بلکه با واقعیتهای تجربی نیز همخوانی ندارد. عشق، اگر با تعهد و ایمان همراه باشد، فارغ از آغازگر بودن زن یا مرد، به استحکام پیوند میانجامد.
نقد دوم: مهر، در فرهنگ قرآنی، نشانهای از صداقت و احترام است، نه وثیقهای در برابر طلاق. ادعای برخی نویسندگان که مهر را نشانهای از نابرابری میدانند، با واقعیتهای قرآنی و تجربی همخوانی ندارد. مهر میتواند غیرمالی باشد و به شأن زن و توافق طرفین بستگی دارد.
نقد سوم: نفقه، نه نشانهای از مالکیت مرد بر زن است و نه زن را به جیرهخواری میکشاند. این حکم، برای جبران محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی زن در زندگی مشترک وضع شده است. دیدگاههایی که نفقه را به ضعف زن نسبت میدهند، با اصول قرآنی ناسازگارند.
نقد چهارم: تأکید بیش از حد بر تفاوتهای طبیعی زن و مرد، مانند زایمان یا عادت ماهانه، به عنوان مانعی برای فعالیتهای اقتصادی زن، به افراط منجر شده و نقش مکمل زن و مرد را نادیده میگیرد. زن و مرد، هر دو در جامعه و خانواده نقشهای مکمل دارند و نباید یکی را به نفع دیگری تضعیف کرد.
نقد پنجم: ادعای جانبداری اسلام از زن یا مرد در احکام مالی، با اصل عدالت قرآنی مغایرت دارد. اسلام، با وضع احکامی چون مهر و نفقه، به دنبال برقراری تعادل و عدالت میان زن و مرد است، نه جانبداری از یکی به زیان دیگری.
نتیجهگیری بخش چهارم
نقدهای وارد بر دیدگاههای غیرعلمی، نشاندهنده ضرورت بازخوانی دقیق احکام اسلامی در چارچوب فطرت و عدالت است. این نقدها، با تکیه بر آیات قرآنی و واقعیتهای تجربی، بر نادرستی دیدگاههایی تأکید دارند که احکام اسلامی را به نابرابری یا جانبداری نسبت میدهند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بررسی عمیق و علمی موضوعات عشق، مهر، و نفقه در روابط زن و مرد، تلاش کرد تا تصویری روشن و منسجم از این مفاهیم در چارچوب فطرت انسانی و احکام قرآنی ارائه دهد. عشق فطری، فارغ از جنسیت، بستری برای استحکام پیوند زناشویی است. مهر، نشانهای از صداقت و احترام، و نفقه، جبرانی برای محدودیتهای زن در زندگی مشترک است. نقد دیدگاههای غیرعلمی نشان داد که احکام اسلامی، نه به جانبداری از زن یا مرد، بلکه به برقراری عدالت و تعادل میان آنها میپردازد. این اثر، با تکیه بر آیات قرآنی و اصول فطری، دعوتی است به بازاندیشی در روابط زن و مرد با نگاهی عمیق، علمی، و متعهد به حقیقت.