متن درس
ازدواج و طلاق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 75)
مقدمه
نهاد خانواده، چونان قلبی تپنده در پیکرهی اجتماع، کانون عشق، انس و پایداری است که در آن زن و مرد، هر یک با نقشهایی متمایز و مکمل، در پی ساختن آشيانهای مشترکاند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به مسائل بنیادین خانواده، از جمله طلاق و تعدد زوجات، میکوشد تا با رویکردی علمی و فاخر، به تبیین جایگاه زن و مرد در این نهاد مقدس بپردازد. محور بحث، حفظ کرامت انسانی، صیانت از حرمت زندگی مشترک و تعادل میان حقوق و تکالیف زن و مرد است. با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و استدلالهای منطقی، این متن به بررسی چالشهای پیشروی خانواده، بهویژه در زمینهی طلاق و تعدد زوجات، پرداخته و با نگاهی نقادانه و منصفانه، راهکارهایی برای استحکام این نهاد ارائه میدهد.
بخش اول: دفاع زن از کاشانهی خودساخته
خانواده، چونان لانهای است که زن و مرد با تار و پود وجود خویش آن را میسازند. زن، با فداکاری و ازخودگذشتگی، عمر، جوانی و سلامت خویش را وقف این کاشانه میکند تا محیطی سرشار از آرامش و محبت پدید آورد. اما گاه این کاشانهی خودساخته در معرض تزلزل قرار میگیرد؛ زمانی که مرد، به انگیزههای نفسانی یا نیازهای طبیعی، در پی جایگزینی همسر پیشین با دیگری است. این بخش به بررسی این پرسش اساسی میپردازد که چگونه میتوان از حرمت این کاشانه حفاظت کرد و زن را در برابر بیعدالتی و بیآشیانگی مصون داشت.
حفظ کرامت زن در زندگی مشترک
زن، چون گلی در باغ زندگی، نیازمند مراقبت و توجه است تا طراوت و شادابیاش حفظ شود. اگر زن، در اثر کار و تلاش بیوقفه برای مدیریت خانه، به خستگی و فرسودگی دچار شود، نهتنها جوانی و زیباییاش را از دست میدهد، بلکه جایگاهش در قلب همسر نیز متزلزل میگردد. از اینرو، لازم است زنان با آگاهی و هوشمندی، ضمن ایفای نقش در مدیریت خانه، از سلامت جسمی و روحی خویش صیانت کنند. مرد نیز باید با مشارکت در امور خانه، باری از دوش همسر بردارد تا زندگی مشترک، چونان رقصی هماهنگ، به تعادل و زیبایی آراسته شود.
درنگ: زن و مرد هر دو باید با آگاهی از حدود و حقوق خویش، از سلامت جسمی و روحی خود پاسداری کنند تا زندگی مشترک از گزند فرسودگی و تزلزل در امان ماند.
طلاق و مسئلهی بیآشیانگی
طلاق، چونان رهایی پرندهای از قفس، گاه به معنای آزادی است و گاه به بیآشیانگی میانجامد. هنگامی که مرد، پس از سالها زندگی مشترک، همسر خویش را به نفع دیگری ترک میکند، زن نهتنها از کاشانهی خودساخته محروم میشود، بلکه زحمات و فداکاریهایش نیز به هدر میرود. این مسئله، پرسشی بنیادین را پیش میکشد: آیا زن حق ندارد از لانهای که با دستان خویش ساخته دفاع کند؟
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ
نفس آدمی به سوی بدی فرمان میدهد.
(سوره یوسف، آیه ۵۳)
این آیه کریم، به روشنی نشان میدهد که نفس انسانی، اگر مهار نشود، ممکن است به سوی خواستههای ناپسند گرایش یابد. از اینرو، زن و مرد هر دو باید با عقل و شرع، امیال خویش را مدیریت کنند تا زندگی مشترک از آسیبهای نفسانی در امان بماند.
استقلال اقتصادی زن
اسلام، با اعطای استقلال اقتصادی به زن و قرار دادن هزینههای زندگی بر عهدهی مرد، فرصتی طلایی برای زن فراهم آورده تا از نظر مالی به خودکفایی برسد. این استقلال، چونان سپری است که زن را در برابر ناملایمات زندگی، از جمله طلاق، محافظت میکند. با این حال، فرهنگ برخی جوامع، مانع از بهرهمندی زنان از این فرصت شده و آنان را در معرض آسیبپذیری قرار داده است. آگاهی زنان از حقوق خویش و پرهیز از سادهدلی در فداکاری، میتواند این مشکل را مرتفع سازد.
درنگ: استقلال اقتصادی زن، که در اسلام به رسمیت شناخته شده، کلیدی برای حفظ کرامت و امنیت او در برابر چالشهای زندگی مشترک است.
نقد و بررسی: چالشهای طلاق
در بررسی مسائل مرتبط با طلاق، برخی انتقادات به علم دینی مطرح شده که در ادامه بهصورت فهرستوار و با شرح و تفصیل ارائه میگردد:
- نگرش به طلاق بهعنوان حقی یکجانبه برای مرد
- بیتوجهی به مسئلهی بیآشیانگی زن پس از طلاق
- عدم آموزش کافی به زنان و مردان دربارهی مدیریت زندگی مشترک
شرح انتقادات:
1. نگرش به طلاق بهعنوان حقی یکجانبه برای مرد: گرچه طلاق در فقه اسلامی بهعنوان حقی برای مرد شناخته شده، این حق نباید به معنای نادیده گرفتن حقوق زن تفسیر شود. طلاق، چونان شمشیری دو لبه، اگرچه برای رهایی از بنبستهای زندگی مشترک طراحی شده، اما در صورت سوءاستفاده، میتواند به ظلم به زن منجر شود. راهحل، در آگاهیبخشی به مردان و زنان و وضع شرایط عادلانه برای اجرای طلاق است.
2. بیتوجهی به مسئلهی بیآشیانگی زن: بیآشیانگی زن پس از طلاق، نه به قانون طلاق، بلکه به عدم اجرای صحیح عدالت در روابط خانوادگی بازمیگردد. این مشکل، ریشه در ناآگاهی و عدم رعایت حقوق متقابل زن و مرد دارد و با آموزش و تربیت صحیح قابل رفع است.
3. عدم آموزش کافی: یکی از کاستیهای علم دینی در برخی موارد، فقدان آموزش جامع به زوجین پیش از ازدواج است. آموزشهایی که بر حفظ تعادل میان کار و سلامت، و مشارکت مرد در امور خانه تأکید کند، میتواند از فرسودگی زن و تزلزل خانواده جلوگیری کند.
نتیجهگیری بخش اول
دفاع از کاشانهی خودساخته، حقی طبیعی برای زن است که باید با آگاهی و اقتدار از آن صیانت کند. مرد نیز، بهعنوان شریک زندگی، باید با مشارکت و رعایت عدالت، به حفظ این کاشانه یاری رساند. طلاق، گرچه راهحلی شرعی برای پایان دادن به زندگیهای ناسالم است، اما نباید به بیآشیانگی زن منجر شود. استقلال اقتصادی و آگاهی زنان، کلیدهایی برای حفظ کرامت و پایداری خانوادهاند.
بخش دوم: منطق طلاق و تعدد زوجات
پیوند با بخش پیشین، در بررسی چالشهای زندگی مشترک و نقش طلاق در آن نهفته است. این بخش، با تمرکز بر منطق طلاق و تعدد زوجات، به تبیین جایگاه این دو مفهوم در نظام خانواده میپردازد. طلاق، چونان کلیدی برای رهایی از قفس تنگ ناسازگاری، و تعدد زوجات، چونان امکانی برای تعادل در نیازهای طبیعی و اجتماعی، هر دو در چارچوب شرع و عقل معنا مییابند.
منطق طلاق: رهایی یا اسارت؟
طلاق، در ماهیت خویش، عملی است برای آزادسازی زن و مرد از بندهای یک زندگی ناسالم. برخلاف دیدگاههایی که ازدواج را به شکار و تصاحب تشبیه میکنند، این نوشتار ازدواج را پیوندی بر پایهی انس و محبت میداند. مرد، در ازدواج، با پذیرش زن، تعهدی برای حفظ این پیوند میسپارد و در طلاق، این تعهد را رها میکند. اما این رهایی، نباید به معنای ظلم به زن یا محرومیت او از حقوقش باشد.
درنگ: طلاق، رهایی از بنبست زندگی مشترک است، اما نباید به بیعدالتی یا محرومیت زن از حقوقش منجر شود.
طلاق قضایی: مداخلهی عادلانه
در مواردی که مرد از انجام وظایف زناشویی سر باز میزند یا از طلاق امتناع میورزد، مداخلهی قاضی، به نمایندگی از نظام ولایت فقیه، چونان جراحی برای نجات زندگی مشترک عمل میکند. این مداخله، نه از سر احساس، بلکه بر پایهی اصول فقهی و برای حفظ عدالت و جلوگیری از ظلم به زن یا مرد صورت میگیرد.
تعدد زوجات: حق یا ظلم؟
تعدد زوجات، حقی شرعی برای مرد است که در چارچوب شرایط خاص و با رعایت عدالت جایز شمرده شده است. این حق، نه به معنای استثمار زنان، بلکه برای پاسخ به نیازهای طبیعی و اجتماعی مردان طراحی شده است. با این حال، اجرای نادرست این حق، گاه به ظلم به زنان منجر شده و از اینرو، نیازمند نظارت دقیق و احراز شرایط از سوی مراجع صالح است.
فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً
هرچه از زنان که شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار به زنی گیرید. پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک زن آزاد اکتفا کنید.
(سوره نساء، آیه ۳)
این آیه کریم، به روشنی بر لزوم رعایت عدالت در تعدد زوجات تأکید دارد. مردی که توانایی اجرای عدالت میان همسران را ندارد، مکلف است به تکهمسری اکتفا کند.
تکهمسری و چندشوهری: طبیعت یا انحراف؟
تکهمسری، چونان طبیعیترین شکل پیوند زناشویی، بر پایهی انحصار عاطفی و جنسی میان زن و مرد استوار است. در مقابل، چندشوهری، به دلیل آسیبهای جسمی و روحی به زن و اختلال در نظام خانواده، از سوی شرع و طبیعت ممنوع شده است. زن، چون گلی ظریف، در صورت بهرهبرداری مداوم و متعدد، طراوت و شادابی خویش را از دست میدهد و به فرسودگی و تزلزل دچار میشود.
نقد و بررسی: چالشهای تعدد زوجات
در بررسی تعدد زوجات، انتقاداتی به علم دینی وارد شده که به شرح زیر فهرست و تبیین میگردد:
- سوءاستفاده از تعدد زوجات بهعنوان ابزاری برای ظلم به زنان
- نادیده گرفتن عواطف و تمایلات طبیعی زنان در انحصارطلبی
- عدم نظارت کافی بر اجرای شرایط تعدد زوجات
شرح انتقادات:
1. سوءاستفاده از تعدد زوجات: تعدد زوجات، گرچه حقی شرعی برای مرد است، اما در برخی موارد به ابزاری برای استثمار و ظلم به زنان تبدیل شده است. این انحراف، نتیجهی عدم رعایت شرایط شرعی و نظارت ناکافی است.
2. نادیده گرفتن عواطف زنان: طبیعت زن، انحصارطلبی عاطفی و جنسی را اقتضا میکند. بیتوجهی به این تمایل طبیعی، میتواند به تزلزل خانواده و آسیب به زنان منجر شود.
3. عدم نظارت کافی: اجرای تعدد زوجات، نیازمند احراز شرایطی چون توانایی مالی و رعایت عدالت است. فقدان نظارت دقیق، این حق را به ابزاری برای سوءاستفاده تبدیل کرده است.
نتیجهگیری بخش دوم
طلاق و تعدد زوجات، هر دو ابزارهایی شرعی برای مدیریت چالشهای زندگی مشترکاند، اما اجرای نادرست آنها میتواند به ظلم و تزلزل خانواده منجر شود. رعایت عدالت، آگاهیبخشی به زوجین و نظارت دقیق بر اجرای این احکام، کلیدهایی برای حفظ کرامت و پایداری خانوادهاند.
جمعبندی نهایی
خانواده، چونان قلعهای است که زن و مرد با عشق و تعهد آن را بنا میکنند. طلاق و تعدد زوجات، اگرچه در چارچوب شرع جایز شمرده شدهاند، اما نیازمند مدیریت عقلانی و عادلانهاند تا از آسیب به کرامت انسانی و تزلزل خانواده جلوگیری شود. زنان و مردان، با آگاهی از حقوق و تکالیف خویش و با رعایت عدالت و انصاف، میتوانند این نهاد مقدس را از گزند ناملایمات حفظ کنند. این نوشتار، با تبیین چالشها و ارائه راهکارهایی مبتنی بر شرع و عقل، گامی در راستای استحکام خانواده و صیانت از حقوق زن و مرد برمیدارد.