در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

زن و زندگی 79

متن درس

کاوش در جایگاه زن و مرد در فرهنگ قرآنی و روایی

کاوش در جایگاه زن و مرد در فرهنگ قرآنی و روایی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 79)

مقدمه

شناخت جایگاه زن و مرد در نظام آفرینش، نه به‌عنوان دو موجود متضاد، بلکه به‌مثابه دو رکن مکمل در سپهر هستی، از دغدغه‌های بنیادین فرهنگ دینی است. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات معتبر، به بررسی صفات کمالی و نقش‌های اجتماعی و معنوی زن و مرد می‌پردازد. با بهره‌گیری از زبانی فاخر و ساختاری علمی، این اثر می‌کوشد تا ضمن حفظ اصالت متون دینی، به پرسش‌های بنیادین در باب تفاوت‌های ذاتی و اکتسابی این دو صنف پاسخ دهد. ساختار متن، با نگاهی نظام‌مند، شامل مقدمه، بخش‌های اصلی با عناوین و زیرعناوین تخصصی، نتیجه‌گیری‌های هر بخش و جمع‌بندی نهایی است.

بخش اول: تبیین صفات کمالی زن و مرد در روایات

این بخش، با تمرکز بر روایت «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم»، به تحلیل ویژگی‌های ذاتی و اکتسابی زن و مرد می‌پردازد و جایگاه آن‌ها را در نظام خلقت بررسی می‌کند.

ماهیت عقل و جمال در فرهنگ دینی

در فرهنگ دینی، عقل نه صرفاً دانش اکتسابی، بلکه مجموعه‌ای از کمالات باطنی است که از ایمان آغاز شده و تا مراتب والای معنوی امتداد می‌یابد. این عقل، در مرد به‌صورت اقتدار در سیاست‌ورزی الهی و تدبیر معنوی نمود بیشتری دارد. در مقابل، جمال، به‌معنای لطافت باطنی و عاطفه‌ای است که در زن به‌گونه‌ای برجسته‌تر متجلی می‌شود. روایت مورد بحث، با تأکید بر این دو صفت، زن را مظهر لطافت و زیبایی باطنی و مرد را مظهر اقتدار عقلانی معرفی می‌کند.

درنگ: عقل، به‌معنای سیاست‌ورزی الهی و تدبیر معنوی، در مرد غلبه دارد، در حالی که جمال، به‌معنای لطافت و عاطفه باطنی، در زن برجستگی بیشتری می‌یابد.

تحلیل روایت و نقد تفاسیر ناصواب

روایت «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم» به‌صراحت از غلبه جمال در زن و اقتدار عقلانی در مرد سخن می‌گوید. با این حال، برخی تفاسیر، با تقلیل عقل به دانش و آگاهی، از معنای اصیل آن غفلت کرده‌اند. این رویکرد، به ابهام در فهم تفاوت‌های ذاتی زن و مرد انجامیده است.

انتقاد شماره ۱: تقلیل عقل به دانش و آگاهی: برخی تحلیل‌ها، عقل را به تحصیلات و آگاهی محدود کرده‌اند، در حالی که عقل در فرهنگ دینی، به کمالات معنوی و باطنی اشاره دارد. این تقلیل، مانع از درک دقیق تفاوت‌های ذاتی زن و مرد شده است.

تبیین انتقاد: عقل، به‌معنای توانمندی در دریافت الهامات الهی و تدبیر در مسیر تعالی معنوی، در مرد برجستگی بیشتری دارد. در مقابل، جمال زن، به‌عنوان مظهر لطافت و عاطفه، مکمل این اقتدار است. غفلت از این معنا، به تفسیر ناصحیح روایت انجامیده است.

تفاوت‌های ذاتی و مکمل بودن زن و مرد

روایت مورد نظر، تفاوت‌های زن و مرد را نه به‌عنوان نقص، بلکه به‌صورت صفات کمالی و مکمل تبیین می‌کند. عقل مرد، در سیاست‌ورزی و تدبیر الهی، و جمال زن، در لطافت عاطفی و شور باطنی، دو وجه از نظام آفرینش را نمایندگی می‌کنند. این تفاوت‌ها، به‌معنای برتری یکی بر دیگری نیست، بلکه هر یک در جایگاه خود، به تکامل نظام انسانی یاری می‌رساند.

درنگ: زن و مرد، در عقل و جمال، مکمل یکدیگرند و تفاوت‌های آن‌ها، نه نشانه نقص، بلکه جلوه‌ای از تنوع در نظام خلقت است.

نتیجه‌گیری بخش اول

این بخش نشان داد که روایت علوی، با تأکید بر تفاوت‌های ذاتی زن و مرد، به تبیین جایگاه مکمل آن‌ها در نظام آفرینش می‌پردازد. نقدهای ارائه‌شده، ضرورت بازنگری در تفاسیر ناصواب را آشکار ساخت و بر اهمیت فهم دقیق صفات کمالی تأکید کرد.

بخش دوم: جایگاه زن و مرد در نظام تربیتی و اجتماعی

پیوند با بخش پیشین: پس از تبیین تفاوت‌های ذاتی، این بخش به بررسی نقش زن و مرد در نظام تربیتی و اجتماعی می‌پردازد و تأثیر این تفاوت‌ها را بر روابط خانوادگی و اجتماعی کاوش می‌کند.

نقش عاطفی و تربیتی زن

زن، به‌واسطه لطافت عاطفی و شور باطنی، در تهییج و انگیزش افراد به سوی ارزش‌های والا، به‌ویژه در کانون خانواده، نقش‌آفرین است. با این حال، این توانایی به معنای انحصار در زنان نیست، زیرا مرد نیز، با اقتدار عقلانی و استحکام در عشق‌ورزی، می‌تواند نقشی مشابه ایفا کند.

انتقاد شماره ۲: مغالطه در تعمیم نقش عاطفی زنان: متن اصلی، با تأکید بیش از حد بر نقش عاطفی زنان، از توانایی مردان در ایفای نقش‌های مشابه غفلت کرده و به مغالطه ترکیب دچار شده است.

تبیین انتقاد: گرچه زنان در ایجاد انگیزه و تهییج عاطفی توانمندترند، اما مردان نیز، با تکیه بر استحکام عقلانی و وفاداری به خیر و صلاح، می‌توانند نقشی مکمل در تربیت ایفا کنند. این غفلت، به برداشت ناصحیح از نقش‌های جنسیتی انجامیده است.

مدیریت مرد بر زن در قرآن کریم

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ

مردان سرپرست زنانند و بر آن‌ها مدیریت دارند.

(سوره نساء، آیه ۳۴)

این آیه کریمه، مسئولیت مردان در مدیریت و هدایت زنان را تبیین می‌کند. این مدیریت، نه به معنای مالکیت، بلکه به‌معنای سیاست‌ورزی در راستای خیر و صلاح خانواده و جامعه است.

نقش زن و مرد در پیدایش خانواده

قرآن کریم، با تشبیه زنان به کشتزار و مردان به مبدأ نسب، نقش مکمل هر دو را در تشکیل خانواده تبیین می‌کند:

نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ

زنان شما کشتزار شما هستند.

(سوره بقره، آیه ۲۲۳)

انتقاد شماره ۳: خطا در منشأ دانستن زن: متن اصلی، با تأکید بر نقش مادر به‌عنوان مبدأ پیدایش فرزند، از نقش مرد به‌عنوان مصدر نسب غفلت کرده و به خطا، زن را منشأ اصلی خانواده دانسته است.

تبیین انتقاد: قرآن کریم، با تأکید بر نقش مرد به‌عنوان مبدأ نسب و زن به‌عنوان ظرف رشد، بر مکمل بودن این دو در تشکیل خانواده تأکید دارد. این خطا، به برداشت ناصحیح از نقش زن در خانواده انجامیده است.

نقش صله رحم در تربیت اجتماعی

قرآن کریم، با تأکید بر صله رحم، به اهمیت پیوندهای خانوادگی در تربیت اجتماعی اشاره دارد:

الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الاَْرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

آنان که پیمان خدا را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر کرده می‌گسلند و در زمین به فساد می‌پردازند، آنان زیان‌کارانند.

(سوره بقره، آیه ۲۷)

صله رحم، به‌عنوان یک اصل فطری و عقلایی، نه تنها در خانواده‌های دینی، بلکه در همه جوامع انسانی، به تربیت اخلاقی و اجتماعی کمک می‌کند.

انتقاد شماره ۴: مغالطه در انحصار صله رحم به خانواده‌های دینی: متن اصلی، با تأکید بر نقش دین در صله رحم، از فطری بودن این اصل در همه جوامع غفلت کرده و به مغالطه جعل علت دچار شده است.

تبیین انتقاد: صله رحم، یک اصل فطری و عقلایی است که در همه جوامع، اعم از دینی و غیر دینی، به تربیت اجتماعی کمک می‌کند. تأکید انحصاری بر نقش دین، به برداشت ناصحیح از این اصل انجامیده است.

نتیجه‌گیری بخش دوم

این بخش، با بررسی نقش زن و مرد در نظام تربیتی و اجتماعی، بر مکمل بودن آن‌ها تأکید کرد. آیات قرآن کریم، با تبیین مدیریت مرد و نقش زن به‌عنوان ظرف رشد، به اهمیت پیوندهای خانوادگی و اجتماعی اشاره دارند. نقدهای ارائه‌شده، ضرورت دقت در تفسیر نقش‌های جنسیتی را آشکار ساخت.

بخش سوم: آفرینش زن و مرد در قرآن کریم

پیوند با بخش پیشین: پس از بررسی نقش‌های تربیتی و اجتماعی، این بخش به کاوش در مبدأ آفرینش زن و مرد و تفاوت‌های ذاتی آن‌ها در قرآن کریم می‌پردازد.

گوهر واحد آفرینش

قرآن کریم، با تأکید بر آفرینش زن و مرد از نفس واحد، بر وحدت گوهر وجودی آن‌ها تأکید دارد:

خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا

شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را از او پدید آورد.

(سوره زمر، آیه ۶)

این آیه، بر وحدت گوهر انسانی زن و مرد تأکید دارد، اما تفاوت‌های صنفی آن‌ها را نفی نمی‌کند.

انتقاد شماره ۵: خطا در تفسیر نفس واحد: متن اصلی، با تفسیر نفس واحد به‌عنوان ذات کلی، از معنای شخصی و فردی آن غفلت کرده و به خطا، تفاوت‌های صنفی زن و مرد را نادیده گرفته است.

تبیین انتقاد: نفس واحد در آیه، به حضرت آدم اشاره دارد و خلقت حوا از او، تفاوت صنفی میان زن و مرد را تأیید می‌کند. این تفاوت، نه به معنای نقص، بلکه به‌معنای تنوع در نظام خلقت است.

منشأ گرایش زن و مرد

قرآن کریم، گرایش میان زن و مرد را به‌عنوان نشانه‌ای الهی تبیین می‌کند:

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا

اوست که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را از او پدید آورد تا به او آرام گیرد.

(سوره اعراف، آیه ۱۸۹)

این گرایش، دوسویه است و نه تنها از مرد به زن، بلکه از زن به مرد نیز جریان دارد.

انتقاد شماره ۶: یک‌سویه دانستن گرایش: متن اصلی، با تأکید بر گرایش مرد به زن، از گرایش دوسویه زن و مرد غفلت کرده و نقش شهوت را در پیوند ازدواج نادیده گرفته است.

تبیین انتقاد: گرایش میان زن و مرد، امری دوسویه است که ریشه در شهوت و عشق دارد. این پیوند، نه تنها به مودت الهی، بلکه به غریزه انسانی نیز وابسته است.

نتیجه‌گیری بخش سوم

این بخش، با بررسی آفرینش زن و مرد در قرآن کریم، بر وحدت گوهر انسانی و تفاوت‌های صنفی آن‌ها تأکید کرد. نقدهای ارائه‌شده، ضرورت فهم دقیق آیات و پرهیز از تفاسیر ناصواب را آشکار ساخت.

بخش چهارم: زن در ساحت قرآن کریم

پیوند با بخش پیشین: پس از کاوش در آفرینش زن و مرد، این بخش به بررسی جایگاه زن در قرآن کریم و نقش او در نظام انسانی و معنوی می‌پردازد.

جایگاه انسانی زن

قرآن کریم، با تأکید بر انسانیت مشترک زن و مرد، جنسیت را امری بدنی و نه ذاتی می‌داند. خطاب‌های قرآنی، به انسانیت انسان معطوف است و زن و مرد را به‌طور یکسان به ایمان و عمل صالح دعوت می‌کند.

انتقاد شماره ۷: غفلت از تحلیل علمی آیات: متن اصلی، با تکیه بر اصول فلسفی غیرمستند، از تحلیل علمی و روان‌شناختی آیات غفلت کرده و به تفسیر ناصحیح برخی آیات انجامیده است.

تبیین انتقاد: تحلیل آیات قرآنی، نیازمند رویکردی علمی و مبتنی بر متون دینی است. تکیه بر اصول فلسفی غیرمستند، به برداشت‌های ناصحیح از جایگاه زن در قرآن کریم منجر شده است.

نقش زن در خلافت الهی

گرچه مردان به خلافت الهی دست یافته‌اند، این امر به معنای انحصار خلافت در مردان نیست. زنان نیز، در صورت فراهم بودن شرایط، می‌توانند به این مقام نائل شوند.

درنگ: خلافت الهی، نه انحصاری به مردان است و نه به معنای برتری آن‌ها. زنان نیز، با فراهم شدن شرایط تربیتی، می‌توانند به این مقام دست یابند.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

این بخش، با بررسی جایگاه زن در قرآن کریم، بر انسانیت مشترک زن و مرد و امکان دسترسی زنان به خلافت الهی تأکید کرد. نقدهای ارائه‌شده، ضرورت تحلیل علمی و دقیق آیات را آشکار ساخت.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در جایگاه زن و مرد در فرهنگ قرآنی و روایی، نشان داد که تفاوت‌های ذاتی این دو صنف، نه نشانه نقص، بلکه جلوه‌ای از تنوع و تکامل در نظام آفرینش است. آیات قرآن کریم و روایات معتبر، با تأکید بر مکمل بودن زن و مرد، به تبیین نقش‌های متمایز آن‌ها در نظام تربیتی و اجتماعی می‌پردازند. نقدهای ارائه‌شده، بر ضرورت بازنگری در تفاسیر ناصواب و پرهیز از پیش‌فرض‌های نادرست تأکید کرد. این بررسی، با حفظ اصالت متون دینی، به فهم عمیق‌تر جایگاه زن و مرد در فرهنگ دینی یاری رساند.

با نظارت صادق خادمی