متن درس
تفاوت عقل زن و مرد
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 85)
مقدمه
در این مجموعه، کوشش شده است تا با تأمل در تفاوتهای عقلانی میان زن و مرد، به تبیین جایگاه هر یک در نظام هستی پرداخته شود. این بررسی، که ریشه در درسگفتارهای عمیق و تأملبرانگیز دارد، با رویکردی فلسفی و قرآنی به تحلیل مفاهیم عقل، کمال، و قرب الهی میپردازد. هدف آن است که با نگاهی نظاممند و عالمانه، به بازخوانی و تبیین معانی عقل و نقش آن در سعادت و شقاوت انسان پرداخته شود. این نوشتار، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، روایات معتبر، و استدلالهای عقلی، در پی آن است که تصویری روشن و جامع از این موضوع ارائه دهد، بیآنکه به سادهسازی یا حذف جزئیات روی آورد.
بخش اول: تفاوت عقل زن و مرد در منظر فلسفی و قرآنی
این بخش، با پیوند به مباحث کلی مقدمه، به بررسی تفاوتهای عقلانی میان زن و مرد میپردازد و مفهوم عقل را در دو ساحت متمایز تحلیل میکند: عقل حسابگر و عقل قربزا. این تمایز، محور اصلی بحث در این بخش است.
مفهوم عقل و تمایز آن در دو ساحت
عقل، به مثابه نوری که انسان را به سوی حقیقت رهنمون میسازد، در دو معنای بنیادین مورد بررسی قرار میگیرد. نخست، عقل حسابگر، که در امور دنیوی چون مدیریت، سیاست، اقتصاد، و علوم تجربی به کار میآید. این عقل، ابزار تدبیر زندگی مادی است و سود و زیان را محاسبه میکند. دوم، عقل قربزا، که انسان را به سوی معرفت الهی و تقرب به حق تعالی سوق میدهد. این عقل، با مهار غرایز و تعدیل نفسانیات، انسان را به کمال معنوی میرساند.
درنگ: عقل قربزا، که معیار سعادت و تقرب به خداوند است، با عقل حسابگر، که در امور دنیوی به کار میرود، متفاوت است. این تمایز، مبنای فهم تفاوتهای عقلانی میان زن و مرد را تشکیل میدهد.
در تحلیل این دو نوع عقل، برخی بر این باورند که عقل مرد در ساحت حسابگری از عقل زن پیشی میگیرد. این دیدگاه، نه به معنای برتری مطلق، بلکه به مثابه فضیلتی زائد در نظر گرفته میشود که معیار کمال انسانی نیست. به عبارت دیگر، عقل حسابگر، که در تدبیر امور اجتماعی و علمی برجسته است، نمیتواند به تنهایی معیاری برای قرب به خداوند باشد.
تحلیل قرآنی تفاوت عقل
قرآن کریم، در آیهای که به سرنوشت ابولهب و همسرش اشاره دارد، نمونهای از این تفاوت را به تصویر میکشد:
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ * وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ * فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ
ترجمه: بریده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد. و همسرش، آن هیزمکش آتشافروز، که بر گردنش طنابی از لیف خرما آویخته است.
(سوره مسد، آیات ۱-۳)
این آیه، به تفاوت در کارکرد عقل اشاره دارد. توانمندی ابولهب در امور دنیوی، که از عقل حسابگر او نشأت میگرفت، و زیبایی ظاهری همسرش، هر دو به مثابه کمالاتی دنیوی بودند که به جای سعادت، به شقاوت انجامیدند. این نشان میدهد که عقل حسابگر، بدون هدایت عقل قربزا، ممکن است انسان را به سوی عذاب سوق دهد.
نقد دیدگاه برتری عقل مرد
برخی استدلال میکنند که چون عقل مرد در امور اجتماعی و علمی قویتر است، او به خداوند نزدیکتر است. اما این استدلال، به دلیل اشتراک لفظی در معنای عقل، دچار مغالطه است. عقل قربزا، که انسان را به مهار غرایز و تقرب به حق تعالی میرساند، معیاری است که میان زن و مرد تفاوتی قائل نمیشود.
درنگ: مغالطه اشتراک لفظی در استدلال برتری عقل مرد، ناشی از خلط میان عقل حسابگر و عقل قربزاست. تنها عقل قربزا معیار نزدیکی به خداوند است.
نتیجهگیری بخش اول
این بخش نشان داد که تفاوت عقل زن و مرد، در ساحت عقل حسابگر است و نه در عقل قربزا که معیار اصلی کمال انسانی است. آیات قرآن کریم و تحلیلهای عقلی، بر این نکته تأکید دارند که برتری در امور دنیوی، لزوماً به معنای تقرب به خداوند نیست. این دیدگاه، زمینه را برای بررسی عمیقتر نقش عقل در سعادت انسان فراهم میسازد.
بخش دوم: عقل و کمال در تاریخ و تجربه
با تکیه بر مباحث بخش پیشین، این بخش به بررسی تاریخی و تجربی تفاوتهای عقلانی میان زن و مرد میپردازد و نقش این تفاوتها را در شکلگیری نظامهای اجتماعی و دینی تحلیل میکند.
عقل حسابگر در تاریخ
تجربه تاریخی نشان میدهد که پیامبران الهی و اکثریت قریب به اتفاق سیاستمداران و پادشاهان، از مردان بودهاند. این امر، به عقل حسابگر مردان در تدبیر امور اجتماعی و سیاسی اشاره دارد. با این حال، این برتری در عقل حسابگر، به معنای برتری در عقل قربزا نیست. زنان نیز، در ساحتهای دیگر، از جمله مدیریت خانواده و ایجاد آرامش، نقش بیبدیلی ایفا کردهاند.
نقش زنان در نظام هستی
زیبایی زن، که در قرآن کریم به عنوان عاملی برای آرامش مؤمنان توصیف شده، میتواند به سعادت یا شقاوت منجر شود. استفاده نادرست از این زیبایی، ممکن است به گمراهی فرد یا دیگران بینجامد، در حالی که بهرهگیری صحیح از آن، به سلامت و سعادت کمک میکند. این امر نشاندهنده نقش کلیدی زنان در نظام خلقت است.
درنگ: زیبایی زن، اگر در مسیر صحیح به کار گرفته شود، عاملی برای سعادت است، اما استفاده نابهجا از آن، به شقاوت میانجامد.
آرزوی همسانی در عقل
میتوان آرزو کرد که روزی زنان در هر دو ساحت عقل حسابگر و قربزا، با مردان همسان یا حتی برتر شوند. این آرزو، که ریشه در دعای عید فطر دارد، به تحقق عدالت و شایستهسالاری در جامعه اشاره دارد:
«اللهم ادخلنی فی کل خیر أدخلت محمد و آل محمد و أخرجنی من کل سوء أخرجت منه محمد و آل محمد»؛ خدایا مرا در هر خیری که محمد و آل محمد را وارد کردی وارد کن و از هر بدی که محمد و آل محمد را از آن خارج کردی خارج ساز.
این دعا، آرزویی است برای تحقق کمال در هر دو جنس، که میتواند به تحولات عمیق در جامعه زنان منجر شود.
نتیجهگیری بخش دوم
تاریخ و تجربه نشان میدهند که تفاوتهای عقلانی میان زن و مرد، در ساحت عقل حسابگر برجستهتر است. با این حال، زنان در مدیریت خانواده و ایجاد آرامش، نقش بیبدیلی دارند. آرزوی همسانی در عقل، به عنوان هدفی متعالی، میتواند راهگشای تحولات معنوی و اجتماعی باشد.
بخش سوم: فضیلت عقل حسابگر و نقش آن در سعادت
با اتصال به بخشهای پیشین، این بخش به بررسی فضیلت عقل حسابگر و نقش آن در سعادت انسان میپردازد و دیدگاههای مطرحشده در درسگفتارها را نقد و تحلیل میکند.
فضیلت لازم عقل حسابگر
برخلاف دیدگاه برخی که عقل حسابگر را فضیلتی زائد میدانند، این عقل، معیاری ضروری برای سعادت و شقاوت انسان است. عقل حسابگر، انسان را به شناخت معجزه و تصدیق پیامبران قادر میسازد. این فضیلت، در هر دو جنس زن و مرد یکسان است و تفاوتی میان آنها ایجاد نمیکند.
درنگ: عقل حسابگر، فضیلتی لازم و معیاری برای سعادت است که در زن و مرد به یکسان وجود دارد.
نقد دیدگاه فضیلت زائد
دیدگاه برخی عالمان دینی که عقل حسابگر را فضیلتی زائد میدانند، با توجه به نقش این عقل در شناخت حقیقت و تصدیق نبوت، قابل نقد است. این عقل، ابزار رسیدن به عقل قربزا و بهرهمندی از هدایت الهی است.
نتیجهگیری بخش سوم
عقل حسابگر، به عنوان فضیلتی لازم، نقش کلیدی در سعادت انسان دارد. این فضیلت، که در زن و مرد به یکسان وجود دارد، راه را برای تقرب به خداوند هموار میسازد و نمیتوان آن را صرفاً زائد دانست.
بخش چهارم: جواز تقلید از مجتهد درگذشته
این بخش، با پیوند به مباحث پیشین، به بررسی مسأله تقلید از مجتهد درگذشته میپردازد و دیدگاههای مطرحشده را تحلیل میکند.
تحلیل جواز تقلید
تقلید، به معنای پیروی عملی از دانش یک متخصص، وابسته به حیات یا مرگ او نیست. دانش، ظهور نفس است و چه در حیات و چه پس از مرگ، ارزش خود را حفظ میکند. تبدیل علوم حصولی به حضوری در عالم برزخ، تأثیری بر اعتبار فتوای مجتهد ندارد.
درنگ: تقلید از مجتهد درگذشته، چه به صورت ابتدایی و چه استمراری، مجاز است، زیرا دانش او همچنان معتبر است.
نقد دیدگاههای مخالف
برخی معتقدند که علوم حضوری در برزخ، فتوای مجتهد را بیاعتبار میکند. اما این دیدگاه، با توجه به ماهیت عرفی تقلید، نادرست است. احکام در این دنیا بر اساس ظاهر معتبرند و علم شهودی در برزخ، تکلیفی ایجاد نمیکند.
نتیجهگیری بخش چهارم
تقلید از مجتهد درگذشته، به دلیل اعتبار دانش او، مجاز است. این مسأله، نشاندهنده استقلال دانش از حیات یا مرگ صاحب آن است و ارتباطی با تفاوتهای جنسیتی ندارد.
بخش پنجم: معیار برتری و نقش یقین
این بخش، با تکیه بر مباحث پیشین، به بررسی معیار برتری انسانها و نقش یقین در تقرب به خداوند میپردازد.
عقل عملی و نظری
برخلاف دیدگاه مطرحشده در درسگفتارها که عقل عملی را معیار قرب میداند، معرفت و عقل نظری به تنهایی میتوانند به تقرب منجر شوند. عمل، بدون معرفت، به قرب نمیانجامد.
كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ
ترجمه: هرگز چنین نیست، اگر علم یقین داشتید، به یقین دوزخ را میدیدید.
(سوره تکاثر، آیه ۵-۶)
این آیه نشان میدهد که یقین، به عنوان جلوهای از عقل نظری، معیار اصلی تقرب است.
نقد دیدگاه عقل عملی
تأکید بر عقل عملی به عنوان معیار قرب، نادرست است. یقین، که در عقل نظری متجلی میشود، خود عین قرب است و نیازی به عمل ندارد.
درنگ: یقین، به عنوان جلوه عقل نظری، عین قرب به خداوند است و با عقل عملی تفاوت دارد.
نتیجهگیری بخش پنجم
معیار برتری انسانها، یقین و عقل نظری است که به تقرب به خداوند منجر میشود. این معیار، فارغ از جنسیت، در هر دو صنف زن و مرد قابل تحقق است.
بخش ششم: تجسم علوم و اعمال
این بخش، به بررسی تجسم علوم و اعمال در آخرت میپردازد و دیدگاههای مطرحشده را تحلیل میکند.
تجسم اعمال و علوم
قرآن کریم، بر تجسم تمامی علوم و اعمال انسان در آخرت تأکید دارد:
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لاَ تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لاَ يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الاَْرْضِ وَلاَ أَصْغَرُ مِنْ ذَلِکَ وَلاَ أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
ترجمه: کافران گفتند قیامت به سراغ ما نمیآید. بگو: آری، سوگند به پروردگارم که به یقین خواهد آمد. او دانای نهانهاست که هیچ ذرهای در آسمانها و زمین از او پنهان نیست و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر آنکه در کتابی روشن ثبت شده است.
(سوره سبا، آیه ۳)
این آیه نشان میدهد که علوم و اعمال انسان، چه حصولی و چه حضوری، در آخرت محفوظ میمانند.
نقد دیدگاه تعطیلی علوم حصولی
برخلاف ادعای درسگفتارها که علوم حصولی با مرگ تعطیل میشوند، این علوم در آخرت به صورت حضوری متجلی میشوند و ارزش خود را حفظ میکنند.
درنگ: علوم حصولی در آخرت تعطیل نمیشوند، بلکه به صورت حضوری متجلی شده و بخشی از سرنوشت ابدی انسان را تشکیل میدهند.
نتیجهگیری بخش ششم
تجسم علوم و اعمال در آخرت، نشاندهنده ارزش ابدی دانش و عمل است. این امر، تفاوتهای جنسیتی را تحتالشعاع قرار میدهد و بر اهمیت معرفت و یقین تأکید دارد.
بخش هفتم: عقل و جمال در زن و مرد
این بخش، با اتصال به مباحث پیشین، به تحلیل روایت «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم» میپردازد.
تحلیل روایت
روایت «خرد زنان در زیباییشان و زیبایی مردان در خردشان است»، به تفاوتهای طبیعی میان زن و مرد اشاره دارد. زیبایی زنان، به عنوان جلوهای از عقل حسابگر، در برد کوتاه و ظاهری عمل میکند، در حالی که عقل مردان، در دوراندیشی و باطننگری متجلی میشود.
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ
ترجمه: مردان سرپرست زنانند.
(سوره نساء، آیه ۳۴)
این آیه، به نقش تکمیلی مردان و زنان اشاره دارد، جایی که قوام و وقار مرد، مکمل زیبایی و لطافت زن است.
نقد دیدگاه درسگفتارها
درسگفتارها، این روایت را به صورت تعریفی و نه دستوری تفسیر کرده و جمال را تابع عقل دانستهاند. اما این تفسیر، تفاوتهای طبیعی میان زن و مرد را کمرنگ میکند. روایت، بر تمایز میان زیبایی ظاهری زنان و عقل باطنی مردان تأکید دارد.
درنگ: زیبایی زنان و عقل مردان، به عنوان ویژگیهای تکمیلی، در نظام خلقت مکمل یکدیگرند و نه تابع یکدیگر.
نتیجهگیری بخش هفتم
تفاوتهای عقل و جمال میان زن و مرد، به تکمیل نقشهای آنها در نظام هستی اشاره دارد. این تفاوتها، نه به معنای برتری، بلکه به مثابه هماهنگی در خلقت است.
بخش هشتم: حرکت بدن و نفس
این بخش، به بررسی رابطه نفس و بدن و تأثیر آنها بر یکدیگر میپردازد و دیدگاههای مطرحشده را تحلیل میکند.
رابطه نفس و بدن
بدن، به مثابه جریانی سیال، لحظه به لحظه در حال تغییر است، اما این تغییر، در تناسب با نفس رخ میدهد. مولوی، با تمثیل آب جوی و حوض، به این حقیقت اشاره دارد که بدن، مانند آبی روان، در حال تحول است، اما در ظاهر ثابت مینماید:
شد مبدل آب این جو چند بار * عکس ماه و عکس اختر برقرار
این تمثیل، نشاندهنده حرکت دائمی بدن و ثبات ظاهری آن است. نفس، به عنوان عامل نگهدارنده، بدن را در این تحولات حفظ میکند.
درنگ: بدن، در حال تحول دائمی است، اما این تحول، در تناسب با نفس رخ میدهد و ثبات ظاهری آن، نتیجه حفظ نفس است.
نقد دیدگاه درسگفتارها
درسگفتارها، با تأکید بر تغییر دائمی بدن، از واژگان فلسفی با مسامحه استفاده کردهاند. ثبات بدن، نه به معنای ساکن بودن، بلکه به معنای حفظ هویت آن در سیر تحولات است.
نتیجهگیری بخش هشتم
رابطه نفس و بدن، رابطهای متقابل و جداناشدنی است. بدن، در تحولات خود، تحت تأثیر نفس قرار دارد و این تعامل، در تمامی عوالم ادامه مییابد.
بخش نهم: ترکیب حقیقی نفس و بدن
این بخش، با اتصال به مباحث پیشین، به بررسی ترکیب حقیقی نفس و بدن میپردازد و دیدگاههای مطرحشده را تحلیل میکند.
ترکیب حقیقی نفس و بدن
روایت امیرمؤمنان علیهالسلام، که به قدرت ملکوتی در کندن در خیبر اشاره دارد، نشاندهنده ترکیب حقیقی نفس و بدن است:
«ما قلعت باب خیبر ورمیت به خلف ظهری اربعین ذراعا بقوة جسدیة و لا حرکة غذائیة لکنی ایّدت بقوة ملکوتیة و نفس بنور ربها مضيئة»؛ من در خیبر را نه با نیروی جسمانی و نه با حرکت غذایی کندم، بلکه با نیروی ملکوتی و نفسی که به نور پروردگارش روشن شده بود، یاری شدم.
این روایت، نشان میدهد که معجزات و کرامات، نتیجه ترکیب حقیقی نفس و بدن است و نه جدایی آنها.
درنگ: نفس و بدن، ترکیبی حقیقی و جداناشدنی دارند و معجزات، نتیجه این ترکیب است، نه انفکاک آنها.
نقد دیدگاه جدایی نفس و بدن
درسگفتارها، با تأکید بر جدایی نفس و بدن، از حقیقت ترکیب آنها غفلت کردهاند. نفس، بدن را حفظ و تدبیر میکند و در تمامی عوالم، همراه آن است.
نتیجهگیری بخش نهم
ترکیب حقیقی نفس و بدن، نشاندهنده وحدت وجودی انسان است. این وحدت، در تمامی عوالم حفظ میشود و معجزات، نتیجه این ترکیب است.
بخش دهم: نقد موضوعات خارج از بحث
این بخش، به بررسی موضوعات خارج از بحث حقوق زنان، مانند علوم حصولی و حضوری، میپردازد و دیدگاههای مطرحشده را نقد میکند.
علوم حصولی و حضوری
بحث علوم حصولی و حضوری، ارتباط مستقیمی با حقوق زنان ندارد. درسگفتارها، با نسبت دادن صفات علوم حصولی به علوم حضوری، دچار خطا شدهاند. معرفت، عین وصول است و عمل، در ساحت معرفت عرفانی، نقشی ندارد.
درنگ: معرفت عرفانی، عین وصول است و عمل، در این ساحت، نقشی ندارد.
نقد دیدگاه عملمحوری
درسگفتارها، عمل را به دل نسبت داده و آن را از عقل جدا کردهاند. اما اراده، هم از عقل و هم از دل تأثیر میپذیرد و این جداسازی، علمی نیست.
نتیجهگیری بخش دهم
موضوعات خارج از بحث، مانند علوم حصولی و حضوری، باید در حوزه شناختشناسی بررسی شوند. معرفت، به عنوان غایت خلقت، بر عمل مقدم است و این امر، فارغ از جنسیت، در هر دو صنف زن و مرد صادق است.
جمعبندی نهایی
این مجموعه، با بررسی تفاوتهای عقلانی میان زن و مرد، نشان داد که عقل قربزا، معیار اصلی سعادت و تقرب به خداوند است. تفاوتهای عقل حسابگر، که در امور دنیوی نمود مییابد، نمیتواند معیاری برای برتری معنوی باشد. آیات قرآن کریم، روایات معتبر، و تحلیلهای عقلی، بر این نکته تأکید دارند که زن و مرد، در ساحت عقل قربزا، برابرند و هر دو میتوانند به کمال معنوی دست یابند. نقد دیدگاههای مطرحشده، نشاندهنده ضرورت توجه به معرفت و یقین به عنوان معیارهای اصلی سعادت است. این اثر، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتارها، کوشید تا با زبانی فاخر و ساختاری نظاممند، گامی در جهت تبیین این مفاهیم بردارد.
نقدهای وارد بر درسگفتارها
در ادامه، نقدهای وارد بر درسگفتارها به صورت فهرستوار و با شرح و تفصیل ارائه میشود:
- نقد خلط میان عقل حسابگر و عقل قربزا: درسگفتارها، در تحلیل تفاوت عقل زن و مرد، دچار مغالطه اشتراک لفظی شدهاند. عقل حسابگر، که در امور دنیوی به کار میرود، با عقل قربزا، که معیار تقرب است، خلط شده است. این خلط، به استدلالهای نادرست در باب برتری عقل مرد منجر شده است.
- نقد فضیلت زائد دانستن عقل حسابگر: درسگفتارها، عقل حسابگر را فضیلتی زائد دانستهاند، در حالی که این عقل، معیاری لازم برای سعادت و تصدیق نبوت است.
- نقد تفسیر نادرست روایت عقل و جمال: درسگفتارها، روایت «عقول النساء فی جمالهن» را به صورت تعریفی تفسیر کرده و جمال را تابع عقل دانستهاند، در حالی که این روایت، بر تفاوتهای طبیعی میان زن و مرد تأکید دارد.
- نقد استفاده مسامحهآمیز از واژگان فلسفی: در بحث حرکت بدن و نفس، درسگفتارها از واژگان «ثابت» و «متغیر» با مسامحه استفاده کردهاند، که با دقت فلسفی منافات دارد.
- نقد جداسازی نفس و بدن: درسگفتارها، با تأکید بر جدایی نفس و بدن، از حقیقت ترکیب حقیقی آنها غفلت کردهاند.
- نقد خروج از موضوع بحث: بحث علوم حصولی و حضوری، ارتباط مستقیمی با حقوق زنان ندارد و در درسگفتارها، به اشتباه وارد بحث شده است.
- نقد عملمحوری در معرفت: درسگفتارها، عمل را به دل نسبت داده و آن را از عقل جدا کردهاند، در حالی که اراده، هم از عقل و هم از دل تأثیر میپذیرد.
شرح: عقل حسابگر، ابزار تدبیر امور مادی است و نمیتواند معیاری برای تقرب به خداوند باشد. تأکید بر برتری عقل مرد در این ساحت، بدون توجه به عقل قربزا، به مغالطه انجامیده است.
شرح: عقل حسابگر، انسان را به شناخت معجزه و تصدیق پیامبران قادر میسازد و در هر دو جنس زن و مرد، نقشی کلیدی در سعادت ایفا میکند.
شرح: زیبایی زنان و عقل مردان، به عنوان ویژگیهای تکمیلی، در نظام خلقت مکمل یکدیگرند و نه تابع یکدیگر.
شرح: ثبات بدن، به معنای حفظ هویت آن در سیر تحولات است، نه ساکن بودن. این مسامحه، به ابهام در تحلیل منجر شده است.
شرح: نفس و بدن، ترکیبی جداناشدنی دارند و معجزات، نتیجه این ترکیب است، نه انفکاک آنها.
شرح: این موضوع، باید در حوزه شناختشناسی بررسی شود و معرفت، به عنوان غایت خلقت، بر عمل مقدم است.
شرح: ادعای عملمحوری، علمی نیست و معرفت، عین وصول است و نیازی به عمل ندارد.