در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

زن و زندگی 87

متن درس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

طبیعت زن و دنیا در روایات اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه 87

مقدمه

این نوشتار به بررسی عمیق و نظام‌مند جایگاه زن و دنیا در فرهنگ دینی و آیات قرآن کریم و روایات اسلامی می‌پردازد. با تکیه بر تحلیل‌های دقیق و علمی، تلاش شده است تا با زبانی فاخر و آکادمیک، مفاهیم مرتبط با طبیعت زن، دنیا، بلوغ، و قیمومیت مرد بر زن در چارچوب تعالیم دینی تبیین گردد. این بررسی با حفظ امانت به محتوای اصلی، از تمثیلات و استعارات فاخر بهره جسته تا ضمن حفظ جذابیت ادبی، عمق معرفتی و علمی موضوعات را برای مخاطبان متخصص و دانشگاهی به نمایش بگذارد.

بخش اول: طبیعت زن و دنیا در روایات اسلامی

این بخش به تحلیل روایات مرتبط با زن و دنیا اختصاص دارد و با بخش‌های بعدی پیوندی معنایی در جهت تبیین جایگاه زن در نظام آفرینش برقرار می‌کند.

زن، عقرب شیرین یا مار نرم؟

در روایات اسلامی، زن به‌عنوان موجودی لطیف و در عین حال پیچیده توصیف شده است. روایتی که زن را به عقرب تشبیه می‌کند و می‌فرماید: «المرأة عقرب، حلوة اللبسة»، به معنای آن است که زن، با وجود شیرینی ظاهری، دارای طبیعتی است که می‌تواند در صورت عدم مراقبت، آسیب‌رسان باشد. این تشبیه نه در مقام نکوهش زن، بلکه برای تبیین اقتضای طبیعی اوست. همان‌گونه که عقرب با نیش خود گزنده است، اما این گزندگی ذاتی و نه از سر شرارت است، زن نیز دارای جذابیتی است که می‌تواند مرد را به خود وابسته سازد، اما این وابستگی اگر مدیریت نشود، ممکن است به گمراهی منجر گردد.

در مقابل، روایت دیگری از حضرت امیر علیه‌السلام، دنیا را به ماری نرم و خوش‌خط‌وخال تشبیه می‌کند که با وجود زیبایی ظاهری، سمی کشنده دارد: «فانما مثل الدنيا مثل الحية، لين مسها قاتل سمها». این روایت، دنیا را نه به‌خودی‌خود نکوهش می‌کند، بلکه از جذب شدن به آن هشدار می‌دهد. تفاوت میان این دو روایت در این است که زن، خود به‌عنوان شکوفه دنیا معرفی شده و دارای شیرینی ذاتی است، در حالی که دنیا، به ماری نرم تشبیه شده که زیبایی‌اش فریبنده و سم آن قاتل است.

درنگ: زن و دنیا، هرچند در روایات به موجوداتی گزنده تشبیه شده‌اند، اما این تشبیه برای تبیین اقتضائات طبیعی و هشدار به انسان در مدیریت تعامل با آن‌هاست، نه نکوهش ذات آن‌ها.

برخلاف تفسیر برخی که این روایات را به زن‌پرستی یا دنیاپرستی معطوف کرده‌اند، حقیقت این است که روایات، از ذات زن و دنیا سخن می‌گویند، نه از خلق و خوی انسانی در مواجهه با آن‌ها. زن، به‌عنوان موجودی که حیات‌بخش و نشاط‌آفرین است، در نظام آفرینش جایگاهی والا دارد و نمی‌توان او را به صرف تشبیه به عقرب، مورد نکوهش قرار داد.

نقد تفاسیر نادرست

برخی تفاسیر، با خلط میان زن و دنیاپرستی، به خطا رفته‌اند. به عنوان مثال، ادعا شده که روایت «المرأة عقرب» در مذمت نگاه به نامحرم است، در حالی که متن روایت هیچ اشاره‌ای به معصیت یا نگاه به نامحرم ندارد. این تفسیر، با افزودن معانی غیرمرتبط به روایت، از معنای ظاهری آن فاصله گرفته است.

1. خلط زن با دنیاپرستی:

این تفسیر، با نسبت دادن ویژگی‌های منفی به زن به‌جای تبیین اقتضای طبیعی او، به خطا می‌رود. روایت از ذات زن سخن می‌گوید، نه از رفتارهای انسانی در مواجهه با او.

2. تحمیل معنای معصیت:

افزودن معنای معصیت به روایت، بدون وجود قرینه در متن، تفسیری نادرست است که از حقیقت روایت فاصله می‌گیرد.

این نقدها نشان می‌دهند که تفسیر دقیق روایات، نیازمند توجه به معنای ظاهری و پرهیز از تحمیل معانی خارجی است.

نتیجه‌گیری بخش اول

زن در روایات اسلامی، موجودی لطیف و حیات‌بخش است که با تشبیه به عقرب، نه نکوهش، بلکه به اقتضای طبیعی او اشاره شده است. دنیا نیز، با تشبیه به مار، هشداری است برای پرهیز از فریفتگی به زیبایی‌های ظاهری آن. این بخش نشان داد که تفسیر دقیق این روایات، نیازمند توجه به معنای ظاهری و پرهیز از تحمیل معانی غیرمرتبط است.

بخش دوم: بلوغ، شرافت یا تکلیف؟

این بخش، با پیوند به بحث پیشین، به بررسی مفهوم بلوغ در فرهنگ دینی می‌پردازد و تفاوت میان شرافت و تکلیف را تبیین می‌کند.

بلوغ، گذر به سوی شرافت

بلوغ، مرحله‌ای است که انسان را به سوی پذیرش مسئولیت‌های دینی و اجتماعی سوق می‌دهد. برخلاف برخی تفاسیر که بلوغ را صرفاً تکلیف و زحمت می‌دانند، این مرحله، شرافتی است که انسان را به گفت‌وگو با خداوند متعال نائل می‌سازد. اولیای الهی، تکلیف را نه زحمت، بلکه حلاوتی می‌بینند که به جان انسان طراوت می‌بخشد.

درنگ: بلوغ، هم تکلیف است و هم شرافت. این مرحله، انسان را به پذیرش مسئولیت و در عین حال به کسب شرف و منزلت الهی دعوت می‌کند.

با این حال، تکلیف برای عموم مردم، همراه با زحمت است و تنها اولیای الهی‌اند که در آن حلاوت می‌یابند. این تفاوت، به طبیعت انسانی و درجات ایمان بازمی‌گردد.

نقد دیدگاه تکلیف‌محور

1. تحدید بلوغ به تکلیف:

تفسیری که بلوغ را تنها به تکلیف فرومی‌کاهد، از شرافت ذاتی آن غفلت کرده و به خطا می‌رود.

2. نادیده گرفتن حلاوت تکلیف:

تکلیف برای اولیای الهی، نه زحمت، بلکه شرافت و حلاوت است. نادیده گرفتن این جنبه، به معنای تحریف حقیقت بلوغ است.

نتیجه‌گیری بخش دوم

بلوغ، مرحله‌ای است که انسان را به سوی شرافت و مسئولیت سوق می‌دهد. این بخش نشان داد که تفسیر بلوغ به‌عنوان صرف تکلیف، ناقص است و باید به جنبه شرافت و حلاوت آن نیز توجه داشت.

بخش سوم: زن، ریحانه یا قهرمانه؟

این بخش، با تکیه بر بخش‌های پیشین، به بررسی جایگاه زن در روایات و تفاوت او با مرد در نظام آفرینش می‌پردازد.

زن، شکوفه حیات

روایت نهج‌البلاغه که زن را «ریحانه» می‌خواند و نه «قهرمانه»، بر لطافت و ظرافت زن تأکید دارد: «انّ المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة». قهرمانه، به معنای ابزاری برای کارهای سخت مانند آب‌کشی از چاه است، در حالی که ریحانه، به گل و شکوفه‌ای اشاره دارد که نیازمند مراقبت و لطافت است. این روایت، زن را موجودی می‌داند که باید با احترام و مراقبت با او رفتار شود تا از پژمردگی و آسیب در امان بماند.

روایت دیگری از حضرت صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «مَن اتّخذ امرأة فلیکرمها فانّما امرأة احدکم لعبة فلا یضیّعها». واژه «لعبة» در اینجا به معنای بازیچه نیست، بلکه به نشاط و شادابی زن اشاره دارد که باید از آن به نیکی بهره برد، بدون استثمار یا بهره‌کشی.

درنگ: زن، به‌عنوان ریحانه، موجودی لطیف و نشاط‌آفرین است که نیازمند مراقبت و احترام است، نه ابزاری برای کارهای سخت یا بهره‌کشی.

نقد تفاسیر نادرست

1. تحریف معنای لعبة:

تفسیر «لعبة» به معنای بازیچه، از حقیقت روایت دور است و لطافت زن را نادیده می‌گیرد.

2. تحمیل معنای تربیت زودهنگام:

ادعای اینکه روایت به تربیت زودهنگام زن اشاره دارد، با متن روایت سازگار نیست و معنای ظاهری آن را تحریف می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش سوم

زن در فرهنگ دینی، به‌عنوان ریحانه‌ای لطیف و نشاط‌آفرین معرفی شده که نیازمند مراقبت و احترام است. این بخش نشان داد که تفسیرهای نادرست از روایات، می‌توانند حقیقت جایگاه زن را مخدوش کنند.

بخش چهارم: قیمومیت مرد و جایگاه زن در نظام اجتماعی

این بخش، با پیوند به بحث‌های پیشین، به تحلیل قیمومیت مرد و جایگاه زن در نظام اجتماعی و خانوادگی می‌پردازد.

قیمومیت، مدیریت یا استبداد؟

قیمومیت مرد بر زن، نه به معنای استبداد یا مردسالاری، بلکه به معنای مدیریتی شایسته در چارچوب قوانین شرعی است. قرآن کریم می‌فرماید:

وَلهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۖ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ

و برای زنان حقوقی است همانند آنچه بر آن‌هاست، به شایستگی؛ و برای مردان بر زنان درجه‌ای برتری است.

(سوره بقره، آیه ۲۲۸)

این آیه، بر برابری حقوقی زن و مرد در چارچوب شایستگی تأکید دارد، اما درجه برتری مرد را در مدیریت و مسئولیت خانوادگی و اجتماعی بیان می‌کند. این برتری، نه جانبداری از مرد، بلکه هماهنگ با طبیعت و مسئولیت‌های اوست.

درنگ: قیمومیت مرد، مدیریتی شایسته و مسئولانه است که در چارچوب شرع و با رعایت عدالت و احترام به زن اعمال می‌شود.

نقد دیدگاه‌های نادرست

1. انکار قیمومیت مرد:

ادعای اینکه قیمومیت مرد تنها به رابطه زناشویی محدود است، با ظاهر آیات و روایات سازگار نیست. قیمومیت، شامل مدیریت مرد بر زنان خانواده، از جمله مادر، است.

2. نادیده گرفتن فضیلت قیمومیت:

تفسیری که قیمومیت را صرفاً مسئولیت اجرایی و بدون فضیلت معنوی می‌داند، از حقیقت آن غفلت کرده و ارزش معنوی مدیریت شایسته را نادیده می‌گیرد.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

قیمومیت مرد، مدیریتی شایسته و مسئولانه است که در چارچوب شرع و با رعایت عدالت اعمال می‌شود. این بخش نشان داد که قیمومیت، نه استبداد، بلکه فضیلتی است که به قرب الهی منجر می‌شود.

بخش پنجم: حضور اجتماعی زن در قرآن کریم

این بخش، با تکیه بر مباحث پیشین، به بررسی حضور اجتماعی زن در آیات قرآن کریم می‌پردازد.

معاشرت به معروف

قرآن کریم در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا ۖ وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ۚ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، برای شما جایز نیست که زنان را به اکراه به ارث ببرید و آن‌ها را در تنگنا قرار ندهید تا بخشی از آنچه به آن‌ها داده‌اید بازپس گیرید، مگر آنکه مرتکب فاحشه آشکاری شوند. و با آن‌ها به شایستگی معاشرت کنید؛ و اگر از آن‌ها ناخشنود شدید، شاید چیزی را ناخوش دارید و خداوند در آن خیر فراوانی قرار دهد.

(سوره نساء، آیه ۱۹)

این آیه، بر معاشرت شایسته با زنان تأکید دارد و از رفتار ناشایست با آن‌ها نهی می‌کند. «معاشرت به معروف»، به معنای رفتار مطابق با عرف پسندیده و فطرت انسانی است که شرع آن را تأیید کرده است.

درنگ: معاشرت به معروف، رفتار با زنان را در چارچوب عرف پسندیده و فطرت انسانی قرار می‌دهد و از هرگونه ظلم یا اجحاف به آن‌ها نهی می‌کند.

نقد تفاسیر نادرست

1. تعمیم آیه به حضور اجتماعی:

تفسیری که آیه را به حضور اجتماعی زنان تعمیم می‌دهد، از معنای ظاهری آن فاصله گرفته و به خطا می‌رود. آیه، به مسائل خانوادگی و احکام مالی زن و شوهر اشاره دارد.

2. نادیده گرفتن عرف در معروف:

تفسیرهایی که معروف را بدون توجه به عرف پسندیده و فطرت انسانی معنا می‌کنند، از حقیقت آیه دور می‌افتند.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

آیه شریفه نساء، بر معاشرت شایسته با زنان در چارچوب نظام خانوادگی تأکید دارد و نمی‌توان آن را به حضور اجتماعی زنان تعمیم داد. این بخش نشان داد که تفسیر دقیق آیات، نیازمند توجه به معنای ظاهری و زمینه آن‌هاست.

بخش ششم: ولایت و رهبری زنان

این بخش، با تکیه بر مباحث پیشین، به بررسی امکان رهبری و ولایت زنان در جامعه اسلامی می‌پردازد.

امکان رهبری زنان

برخلاف برخی دیدگاه‌ها که ولایت و رهبری را منحصر به مردان می‌دانند، هیچ مانع شرعی برای عهده‌داری مناصب رهبری، قضاوت یا مرجعیت دینی توسط زنان وجود ندارد، مشروط بر احراز شرایط لازم. ولایت، باطن نبوت و امامت است و زنان با داشتن شرایط، می‌توانند این مناصب را عهده‌دار شوند.

درنگ: زنان در صورت احراز شرایط، می‌توانند مناصب رهبری، قضاوت و مرجعیت دینی را عهده‌دار شوند، و هیچ مانع شرعی برای این امر وجود ندارد.

نقد دیدگاه‌های محدودکننده

1. محدودیت ولایت به مردان:

ادعای اینکه ولایت تنها به مردان اختصاص دارد، با اصول شرعی سازگار نیست و از حقیقت ولایت به‌عنوان باطن نبوت و امامت غفلت می‌کند.

2. معیار نادرست کار بدنی:

محدود کردن رهبری زنان به دلیل کار بدنی دشوار، معیاری غیرمنطقی است، زیرا بسیاری از مشاغل دشوار برای زنان مجاز است.

نتیجه‌گیری بخش ششم

زنان در صورت احراز شرایط، می‌توانند مناصب رهبری و ولایت را عهده‌دار شوند. این بخش نشان داد که محدودیت‌های غیرشرعی بر زنان، از حقیقت جایگاه آن‌ها در نظام دینی دور است.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با بررسی جایگاه زن و دنیا در روایات اسلامی و آیات قرآن کریم، نشان داد که زن، به‌عنوان موجودی لطیف و حیات‌بخش، دارای جایگاه والایی در نظام آفرینش است. روایات، نه در مقام نکوهش زن، بلکه برای تبیین اقتضائات طبیعی او و هشدار به انسان در مدیریت تعامل با اوست. قیمومیت مرد، مدیریتی شایسته و مسئولانه است که در چارچوب شرع و عدالت اعمال می‌شود. همچنین، زنان در صورت احراز شرایط، می‌توانند مناصب رهبری و ولایت را عهده‌دار شوند. این بررسی، با تکیه بر تحلیل‌های دقیق و علمی، از تحریف‌ها و تفاسیر نادرست فاصله گرفته و حقیقت جایگاه زن را در فرهنگ دینی تبیین کرد.

با نظارت صادق خادمی