متن درس
تفسیر مفهوم «راسخون فی العلم» در قرآن کریم و روایات
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه سیزدهم
مقدمه
مفهوم «راسخون فی العلم» در قرآن کریم، بهویژه در آیه شریفه وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ (آل عمران: 7)، از جایگاه ویژهای در تفسیر و فهم معارف قرآنی برخوردار است. این مفهوم نهتنها به رابطه عمیق میان آیات محکم و متشابه اشاره دارد، بلکه نقش عالمان راسخ در تبیین باطن قرآن را نیز روشن میسازد. در این کتاب، با رویکردی علمی و آکادمیک، به بررسی این مفهوم از منظرهای ادبی، لغوی، و روایی پرداختهایم. هدف، ارائه تحلیلی جامع و مستدل از «راسخون فی العلم» و ارتباط آن با تأویل قرآن کریم است که با حفظ تمامی جزئیات و محتوای درسگفتارهای اصلی، به زبانی فاخر و متناسب با مخاطبان دانشگاهی نگاشته شده است. این اثر، با ساختار نظاممند، درصدد است تا پیوند عمیق میان قرآن کریم و اهل بیت (ع) را بهعنوان راسخون حقیقی تبیین کند و از منظری استدلالی، خوانشهای نادرست را نقد نماید.
بخش اول: تحلیل ادبی آیه تأویل و مسأله عطف در برابر استیناف
متن آیه و اهمیت آن
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا
اوست که بر تو کتاب را نازل کرد، بخشی از آن آیات محکماند که اساس کتاباند و بخشی دیگر متشابهاند. اما کسانی که در دلهایشان انحراف است، از متشابهات آن پیروی میکنند بهقصد فتنهانگیزی و در پی تأویل آناند. و تأویلش را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند، که میگویند: به آن ایمان آوردیم، همه از سوی پروردگار ماست.
آیه شریفه فوق، محور اصلی بحث در این بخش است. مسأله کلیدی، نحوه خوانش عبارت وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ است که آیا بهصورت عطف (پیوستگی راسخون با خداوند در علم به تأویل) باید فهمیده شود یا بهصورت استیناف (جدایی راسخون از خداوند و اختصاص علم تأویل به خدا).
درنگ: خوانش عطفی آیه، به دلیل پیوستگی معنایی و ساختاری، بر خوانش استینافی ترجیح دارد. استیناف، به گسست کلام و تناقض در سیاق آیه منجر میشود، در حالی که عطف، هماهنگی و انسجام کلام الهی را حفظ میکند.
تحلیل ادبی: عطف یا استیناف؟
از منظر ادبی، عطف به معنای پیوند دادن «راسخون فی العلم» به خداوند در علم به تأویل است. این دیدگاه، مورد تأیید ادیبان برجستهای مانند زمخشري قرار گرفته که با استناد به اصول بلاغت و نحو، عطف را وجه صحیح دانسته است. در مقابل، خوانش استینافی، که برخی از اهل سنت، به نقل از فخر رازی، به عایشه نسبت دادهاند، به دلیل ناسازگاری با سیاق آیه و اصول ادبی، مردود شمرده شده است. استیناف، کلام را دچار گسست میکند و مفهوم آیه را بهگونهای تفسیر میکند که علم تأویل صرفاً به خداوند محدود شود، در حالی که عطف، راسخون را شریک در این علم میداند.
این تمایز، مانند تفاوت میان رودی که به دریا میپیوندد (عطف) و جویباری که راه خود را جدا میکند (استیناف) است. عطف، انسجام و پیوستگی را در کلام الهی حفظ میکند و نشاندهنده آن است که راسخون، به دلیل عمق معرفتی خود، در فهم تأویل با خداوند شریکاند.
بخش دوم: تحلیل لغوی مفهوم «راسخ» و تمایز آن با «ثابت»
معنای لغوی «راسخ»
در کتب لغت، «راسخ» به چیزی اطلاق میشود که دارای ریشهای عمیق و استوار است، اما این معنا از «ثابت» متمایز است. هر راسخی ثابت است، اما هر ثابتی لزوماً راسخ نیست. بهعنوان مثال، کوهی که ریشه در زمین دارد (کَجَبَلٍ رَاسِخٍ)، راسخ نامیده میشود، اما دیواری که صرفاً استوار است (جِدَارٌ ثَابِتٌ)، راسخ نیست، زیرا فاقد ریشهای طبیعی و عمیق است.
درنگ: «راسخون فی العلم» کسانیاند که علمشان ریشهای عمیق و طبیعی در معرفت الهی دارد، نه صرفاً ثبات ظاهری. این ریشهداری، آنها را از دیگر عالمان متمایز میسازد.
نقد کتب لغت و ضرورت استنباط معانی
کتب لغت، به دلیل عدم دقت در باب اشتقاق و دلالت مواد، گاه مانند گزارشهای ژورنالیستی عمل میکنند و نمیتوانند مبنای علمی برای فهم معانی قرآنی باشند. این کتب، مجموعهای از نظرات پراکندهاند که فاقد تحلیل عمیق و نظاممند هستند. از اینرو، عالم دینی باید خود معانی کلمات را با استنباط و اجتهاد استخراج کند، چه در فقه، چه در حکمت، و چه در تفسیر قرآن کریم.
این نقد، مانند آن است که بخواهیم از نقشهای ناقص برای یافتن گنج استفاده کنیم. کتب لغت، تنها خطوط کلی را نشان میدهند، اما برای رسیدن به عمق معنا، باید خود به کاوش پرداخت.
بخش سوم: رابطه راسخون فی العلم با تأویل قرآن
تأویل و رسوخ: پیوندی ناگسستنی
تأویل، به معنای بیان باطن آیات، نیازمند رسوخ عمیق در علم است. «راسخون فی العلم» کسانیاند که به دلیل نفوذ طبیعی در معرفت الهی، قادر به فهم و تبیین تأویلاند. این رسوخ، مانند ریشههای کوه در زمین، از جنس حقیقت است و با ثبات ظاهری تفاوت دارد.
تمایز رسوخ طبیعی و غیرطبیعی
رسوخ درخت در زمین، غیرطبیعی است، زیرا درخت از جنس زمین نیست، اما رسوخ کوه در زمین، طبیعی و ذاتی است، زیرا هر دو از یک جنساند. این تمثیل، رابطه قرآن کریم و اهل بیت (ع) را بهزیبایی نشان میدهد. رابطه قرآن و عترت، مانند رابطه کوه و زمین، ذاتی و ناگسستنی است. این پیوند در روایت مشهور لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضِ (قرآن و عترت تا حوض کوثر از هم جدا نمیشوند) تأیید شده است.
درنگ: رابطه قرآن کریم و اهل بیت (ع)، مانند ریشه کوه در زمین، ذاتی و طبیعی است. این پیوند، آنها را بهعنوان راسخون فی العلم و مفسران حقیقی قرآن معرفی میکند.
اهل بیت (ع) بهعنوان قرآن ناطق
اهل بیت (ع) بهعنوان «قرآن ناطق» معرفی شدهاند، که نشاندهنده همگنی و پیوستگی عمیق آنها با قرآن کریم است. این رابطه، مانند ریشههای کوه در زمین، از جنس واحد است و آنها را قادر به تبیین ظاهر و باطن قرآن میسازد.
بخش چهارم: روایات و جایگاه اهل بیت (ع) بهعنوان راسخون
روایات تفسیری
در تفسیر برهان (جلد 1، ص 270)، حدود 14 روایت در ذیل آیه تأویل نقل شده که راسخون فی العلم را به اهل بیت (ع) تفسیر کردهاند. بهعنوان مثال:
- روایت از امام باقر (ع): نَحْنُ رَاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَنَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ (ما راسخان در علم هستیم و ما تأویل آن را میدانیم).
- روایت از امام صادق (ع): نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ طَاعَتَنَا لَنَا الْأَنْفَالُ وَلَنَا صَفْوَةُ الْمَالِ وَنَحْنُ رَاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ (ما قومی هستیم که خداوند اطاعت ما را واجب کرده، انفال و بهترین اموال از آن ماست و ما راسخان در علم هستیم).
- روایت از پیامبر (ص): لَيْسَ مِنَ الْقُرْآنِ آيَةٌ إِلَّا وَلَهَا ظَهْرٌ وَبَطْنٌ وَلَا مِنْهَا حَرْفٌ إِلَّا وَلَهُ حَدٌّ وَمَطْلَعٌ عَلَى ظَهْرِ الْقُرْآنِ (هیچ آیهای از قرآن نیست مگر اینکه ظاهری و باطنی دارد و هیچ حرفی از آن نیست مگر اینکه حد و مرتبهای در ظاهر قرآن دارد).
این روایات، جایگاه اهل بیت (ع) را بهعنوان راسخون فی العلم و دانایان تأویل قرآن تأیید میکنند. آنها نهتنها مفسران ظاهر قرآن، بلکه دانایان باطن آن هستند.
رابطه رسوخ و تأویل
تأویل، به معنای بیان باطن، با میزان رسوخ در علم رابطهای مستقیم دارد. هرچه رسوخ عمیقتر باشد، توانایی تأویل بیشتر است. بدون رسوخ، تأویل به گمراهی منجر میشود، چه از سوی شیعه و چه سنی.
درنگ: تأویل بدون رسوخ، مانند کوبیدن میخی بدون ریشه در زمین است. راسخون فی العلم، به دلیل نفوذ طبیعی در معرفت، قادر به تبیین باطن قرآناند.
بخش پنجم: نقد دیدگاههای غیرعلمی و ضرورت استدلال کارشناسی
نقد دیدگاه استینافی
دیدگاه استینافی، که تأویل را منحصر به خداوند میداند، به دلیل فقدان استدلال ادبی و لغوی، غیرعلمی تلقی شده است. این دیدگاه، به جای استدلال، به جنجال و خطبازی متکی است و با اصول بلاغت و سیاق آیه سازگار نیست.
روایات بهعنوان بیان کارشناسی
روایات، نه صرفاً به دلیل عصمت، بلکه بهعنوان بیانهای کارشناسی مورد استناد قرار میگیرند. این روایات، عطف را تأیید و استیناف را رد میکنند، و از منظر ادبی و لغوی، با کلام الهی همخوانی دارند.
این رویکرد، مانند آن است که حکیمی در برابر خطیب ناآگاه سخن میگوید. روایات اهل بیت (ع)، مانند مشعلی در تاریکی، راه را برای فهم صحیح قرآن کریم روشن میکنند.
بخش ششم: نقش شیعه در گفتوگوی علمی و جهانی
اهمیت وحدت و استدلال علمی
شیعه باید در مباحث علمی و ادبی، با حفظ وحدت و احترام به سایر مسلمین، دیدگاههای خود را با استدلال ارائه کند. بحث عطف و استیناف، نمونهای از این مباحث است که باید در سطح جهانی مطرح شود. برگزاری سمینارهای بینالمللی و گفتوگوهای علمی، میتواند به تقویت جایگاه علمی شیعه کمک کند.
اقتدار علمی و سیاسی
فقدان اقتدار سیاسی در گذشته، مانع از تبیین قوی معارف دینی شیعه شده بود. امروز، با وجود اقتدار، شیعه باید از این فرصت برای ارائه دیدگاههای علمی خود استفاده کند. این اقتدار، مانند بالی است که شیعه را به سوی اوج معرفت و تبیین حقیقت پرواز میدهد.
درنگ: یک واو عطف در آیه تأویل، میتواند تفاوتهای عمیقی در فهم اعتقادی و علمی ایجاد کند. شیعه باید با استدلال ادبی و علمی، این حقیقت را در جهان اسلام تبیین کند.
جمعبندی
مفهوم «راسخون فی العلم» در قرآن کریم، بهعنوان یکی از کلیدهای فهم معارف قرآنی، از عمق و پیچیدگی ویژهای برخوردار است. تحلیل ادبی نشان میدهد که خوانش عطفی آیه وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ، به دلیل انسجام معنایی و ساختاری، بر خوانش استینافی برتری دارد. از منظر لغوی، تمایز «راسخ» و «ثابت» بر ریشهداری طبیعی و ذاتی راسخون در معرفت الهی تأکید دارد. روایات، بهویژه از اهل بیت (ع)، جایگاه آنها را بهعنوان راسخون و مفسران حقیقی قرآن تأیید میکنند. این تحلیل، بر ضرورت رویکرد علمی و استدلالی در تفسیر قرآن کریم تأکید دارد و شیعه را به ارائه دیدگاههای خود در سطح جهانی با منطق و استدلال دعوت میکند.
مانند درختی که ریشه در خاک حقیقت دارد، راسخون فی العلم، با نفوذ در باطن معرفت، قرآن کریم را برای بشریت تبیین میکنند. این کتاب، تلاشی است برای روشن ساختن این حقیقت و دعوتی به گفتوگوی علمی در جهان اسلام.
با نظارت صادق خادمی