در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 14

متن درس




تأویل آیات محکمات و متشابهات: پژوهشی در سوره آل عمران

تأویل آیات محکمات و متشابهات: پژوهشی در سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه چهاردهم

مقدمه

تأویل آیات قرآن کریم، به‌ویژه در پرتو آیه هفتم سوره آل عمران، دریچه‌ای است به سوی فهم باطن کلام الهی که از منظر معرفت‌شناختی و روش‌شناختی، چالش‌هایی عمیق پیش روی پژوهشگران قرار می‌دهد. تأویل، برخلاف تفسیر که بر ظاهر آیات متمرکز است، به کشف معانی نهان و باطنی کلام وحی می‌پردازد. این پژوهش، با محوریت تحلیل آیه محکمات و متشابهات، در پی تبیین معیارهای صحت تأویل و چگونگی ارزیابی آن است. ساختاری نظام‌مند، مبتنی بر اصول عقلانی و دینی، برای سنجش تأویل ارائه می‌شود تا از انحراف و گمراهی مصون ماند. در این راستا، آیه مذکور نه‌تنها چارچوبی برای فهم محکمات و متشابهات ارائه می‌دهد، بلکه خود دارای تأویلی است که عصمت را به‌عنوان محور معرفتی معرفی می‌کند.

بخش نخست: تبیین مفاهیم تأویل و تفسیر

تفاوت تأویل و تفسیر

تأویل، به‌سان کلیدی برای گشودن درهای باطن آیات الهی، به کشف معانی عمیق و نهان می‌پردازد، در حالی که تفسیر، چون چراغی بر ظاهر آیات، به تبیین معنای ظاهری آن‌ها بسنده می‌کند. این تمایز، ریشه در لایه‌بندی معانی قرآن کریم دارد؛ تأویل به عمق معرفت راه می‌یابد و تفسیر بر سطح کلام استوار است. تأویل، به دلیل پیوند با باطن، نیازمند رسوخ در علم و معرفت است، در حالی که تفسیر با ابزارهای زبانی و روایی در دسترس همگان قرار می‌گیرد. این تفاوت، ضرورت معیارهای دقیق برای تأویل را آشکار می‌سازد، چرا که فقدان چارچوب‌های روش‌مند، خطر انحراف و گمراهی را در پی دارد.

درنگ: تأویل، دریچه‌ای به سوی باطن آیات است و تفسیر، نوری بر ظاهر آن‌ها. این تمایز، بنیان معرفت‌شناختی تأویل را تشکیل می‌دهد.

ضرورت معیارهای صحت تأویل

پرسش از صحت تأویل، همانند پرسش از درستی یک معادله ریاضی یا قیاس منطقی، امری بنیادین است. در ریاضیات، با عملیات معکوس مانند جمع و تفریق، صحت نتیجه سنجیده می‌شود؛ در منطق، با بررسی شکل قیاس و شرایط آن، درستی استدلال آشکار می‌گردد. اما در تأویل، که به باطن آیات راه می‌برد، معیارهای عینی چگونه‌اند؟ فقدان چارچوب‌های مشخص، خطر خیال‌پردازی و وسوسه‌های شیطانی را افزایش می‌دهد. از این‌رو، تأویل نیازمند معیارهایی است که آن را از گمراهی متمایز سازد، معیارهایی که ریشه در خود قرآن کریم و اصول عقلانی دارند.

بخش دوم: معیارهای ارزیابی تأویل

دو اصل بنیادین در تأویل

برای سنجش صحت تأویل، دو اصل بنیادین ارائه شده است که چون ستون‌های استوار، تأویل را از گمراهی مصون می‌دارند:

  1. عدم تعارض با ظاهر آیات: تأویل، چه در آیات محکم و چه در متشابه، نباید ظاهر آیه را نفی کند. اگر تأویلی با معنای ظاهری آیه در تعارض باشد، به گمراهی می‌انجامد.
  2. انطباق با محکمات: تأویل آیات متشابه باید به آیات محکم ارجاع داده شود. محکمات، به‌عنوان «أُمُّ الْكِتَاب»، مرجع و محور تأویل‌اند و هر تأویلی که با آن‌ها سازگار نباشد، باطل است.

این دو اصل، چون دو بال، تأویل را در مسیر هدایت نگه می‌دارند. محکمات، به‌سان ریشه‌های تنومند درخت معرفت، مرجعی برای سنجش تأویل متشابهات‌اند، و ظاهر آیات، چون پوسته‌ای که باطن را در بر می‌گیرد، نباید با تأویل در تناقض باشد.

درنگ: تأویل صحیح، در هماهنگی با ظاهر آیات و در انطباق با محکمات قرار دارد. هر انحرافی از این دو اصل، به گمراهی منجر می‌شود.

نقش رسوخ در تأویل

تأویل، به میزان رسوخ در علم وابسته است، چنان‌که بنای معرفت به استحکام پایه‌هایش وابسته است. هرچه رسوخ عمیق‌تر باشد، تأویل دقیق‌تر و صحیح‌تر است. کسی که فاقد رسوخ است، اگر به تأویل بپردازد، چون بنایی بی‌پایه، به فروپاشی می‌رسد. تلازم میان رسوخ و تأویل، همانند رابطه استحکام پی و ارتفاع بنا در معماری است. تأویل بدون رسوخ، گمراهی است، و رسوخ، میزان توانایی تأویل‌کننده را تعیین می‌کند.

تشخیص صحت تأویل توسط تأویل‌کننده

تأویل‌کننده، به دلیل آگاهی از میزان رسوخ خود، می‌تواند صحت تأویلش را ارزیابی کند. اما این خودآگاهی، شرط لازم اما ناکافی است. دیگران نیز باید بتوانند تأویل را با معیارهای عینی، یعنی عدم تعارض با ظاهر و انطباق با محکمات، بسنجند. این معیارها، چون ترازویی دقیق، تأویل را از ادعاهای بی‌اساس متمایز می‌سازند.

نقش برهان در تأویل

برهان، چون مشعلی فروزان، در هیچ حوزه‌ای از معرفت دینی خاموش نمی‌شود. حق پرسش از صحت تأویل، حتی از خداوند متعال و معصومان، محفوظ است. برهان، ابزار عقلانی است که تأویل را در چارچوبی نظام‌مند قرار می‌دهد و از ادعاهای بی‌پایه مصون می‌دارد. این اصل، تأویل را به‌عنوان دانشی عقلانی و روش‌مند تثبیت می‌کند.

بخش سوم: تحلیل آیه محکمات و متشابهات

متن و ترجمه آیه

آیه: هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ

ترجمه: اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد؛ بخشی از آن آیات محکم است که مادر کتاب‌اند و بخشی دیگر متشابه. اما کسانی که در دل‌هایشان انحراف است، از متشابهات پیروی می‌کنند تا فتنه‌انگیزی کنند و تأویل آن را بجویند، در حالی که تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند. آنان می‌گویند: به آن ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست. و جز خردمندان متذکر نمی‌شوند.

تأویل خود آیه

آیه هفتم سوره آل عمران، خود دارای تأویلی است که لایه‌ای عمیق‌تر از تفسیر ظاهری را آشکار می‌سازد. محکمات در ظاهر، آیات روشن و صریح‌اند، اما در باطن، به عصمت (خداوند، پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)) اشاره دارند. متشابهات نیز در باطن، به گمراهان و ائمه کفر مرتبط‌اند. این تأویل، عصمت را به‌عنوان جوهره محکمات و انحراف را به‌عنوان باطن متشابهات معرفی می‌کند.

درنگ: آیه محکمات و متشابهات، خود دارای تأویلی است که محکمات را به عصمت و متشابهات را به گمراهی پیوند می‌دهد.

چهار دسته در آیه

آیه، امت اسلامی را به چهار گروه تقسیم می‌کند، که هر یک نقش متمایزی در فهم و تأویل قرآن کریم دارند:

  1. محکمات: آیات روشن و صریح، که «أُمُّ الْكِتَاب» نامیده شده‌اند و در باطن، به عصمت الهی، نبوی و امامت اشاره دارند.
  2. متشابهات: آیات چندمعنایی و مبهم، که در باطن به گمراهان و ائمه کفر مرتبط‌اند.
  3. زيغون: کسانی که در دل انحراف دارند و متشابهات را برای فتنه‌انگیزی و تأویل نادرست دنبال می‌کنند.
  4. أولوا الألباب: خردمندانی که به محکمات متذکرند و از آن‌ها پیروی می‌کنند، و به دلیل سنگینی تبعیت از عصمت، به‌عنوان متذکران معرفی شده‌اند.

این تقسیم‌بندی، ساختاری جامع از امت اسلامی ارائه می‌دهد که در آن محکمات و متشابهات، محور دو جریان متضاد هدایت و گمراهی‌اند.

جامعیت «الکتاب»

«الْكِتَاب» در آیه، نه‌تنها به قرآن کریم، بلکه به کل هستی اشاره دارد، چنان‌که در آیه‌ای دیگر آمده است: لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (ترجمه: هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن ثبت است). محکمات و متشابهات، دو بخش اصلی این کتاب‌اند که از خلق تا حق و از نعیم تا جهیم را در بر می‌گیرند.

بخش سوم: تأویل در ظرف عصمت و غیر معصوم

تأویل معصوم

معصوم، هنگام تأویل، نه‌تنها ظاهر آیات را نفی نمی‌کند، بلکه تأویلش با محکمات کاملاً سازگار است. عصمت، تضمین‌کننده صحت تأویل است، زیرا معصوم از هرگونه خطا و انحراف مصون است. تأویل معصوم، الگویی کامل برای فهم باطن آیات ارائه می‌دهد و هیچ‌گاه با ظاهر یا محکمات در تعارض نیست.

تأویل غیر معصوم

غیر معصوم نیز می‌تواند تأویل کند، اما این تأویل باید با احتیاط و رعایت دو اصل بنیادین (عدم تعارض با ظاهر و انطباق با محکمات) انجام شود. تأویل بدون رسوخ، گناهی بزرگ و گمراهی است، همانند فتوای غیر مجتهد در فقه که معصیت محسوب می‌شود. غیر معصوم باید با دقت و ملاحظه، در مسیر معرفت گام بردارد تا از انحراف مصون بماند.

درنگ: تأویل غیر معصوم، تنها با رعایت احتیاط و اصول روش‌مند (عدم تعارض با ظاهر و انطباق با محکمات) ممکن است.

نسبیت تأویل

تأویل، به دلیل نسبیت رسوخ، خود نسبی است. هر فرد به میزان رسوخ خود می‌تواند تأویل کند، اما در رأس، عصمت قرار دارد. این نسبیت، راه را برای غیر معصومان باز می‌کند، اما با شرط رعایت اصول و احتیاط. تأویل در اوج خود، در ظرف عصمت قرار دارد، چنان‌که آیه می‌فرماید: وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ (ترجمه: و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند).

بخش چهارم: محکمات، متشابهات و دو جریان هدایت و گمراهی

نقش ضيغون و متشابهات

ضيغون، کسانی‌اند که در دل انحراف دارند و متشابهات را برای فتنه‌انگیزی و تأویل نادرست دنبال می‌کنند. متشابهات، به دلیل ابهام ظاهری، زمینه سوءاستفاده ضيغون را فراهم می‌کنند، در حالی که محکمات، به دلیل وضوح و صراحت، مانع انحراف‌اند. ضيغون، با دنبال کردن متشابهات، در پی فتنه و گمراهی‌اند، چنان‌که آیه می‌فرماید: فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ.

أولوا الألباب و محکمات

أولوا الألباب، خردمندانی‌اند که به محکمات متذکرند و از آن‌ها پیروی می‌کنند. تبعیت از محکمات، به دلیل پیوند با عصمت، امری سنگین و نیازمند عقل است. از این‌رو، به‌جای «تبعیت»، واژه «تذکر» به کار رفته است، چنان‌که آیه می‌فرماید: وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (ترجمه: و جز خردمندان متذکر نمی‌شوند). این تذکر، نشان‌دهنده عمق و سنگینی رابطه با محکمات است که تنها از عهده خردمندان برمی‌آید.

عصمت و ام‌الکتاب

ام‌الکتاب، در باطن، به عصمت (خداوند، پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)) اشاره دارد. محکمات، بدون عصمت، ناقص و سست‌اند. عصمت، جوهره محکمات است و هر تأویلی باید به این مرجع بازگردد تا از گمراهی مصون بماند. محکمات، به‌سان قلبی تپنده در کالبد قرآن کریم، محور هدایت و معرفت‌اند.

درنگ: ام‌الکتاب، در باطن، عصمت است و محکمات، بدون پیوند با عصمت، ناقص‌اند.

تفاوت محکمات و متشابهات

محکمات، نسبت به همه روشن و قطعی‌اند، در حالی که متشابهات، به دلیل ابهام ظاهری، نسبی‌اند و ممکن است برای برخی مبهم باشند. این نسبیت، به تفاوت درک مخاطبان بازمی‌گردد، اما محکمات، به دلیل وضوح، همگانی و فراگیرند. متشابهات، چون سایه‌ای در برابر نور محکمات، زمینه‌ساز گمراهی ضيغون‌اند، در حالی که محکمات، چون خورشیدی فروزان، راه هدایت را روشن می‌کنند.

بخش پنجم: تأویل و روایات

روایات نیز تأویل را به دو دسته محکمات (معصومان) و متشابهات (دشمنان) تقسیم می‌کنند. تمام آیات قرآن کریم، یا به نعیم (هدایت) و یا به جهیم (گمراهی) مرتبط‌اند. این دوگانه، نشان‌دهنده ساختاری بنیادین در قرآن است که هر آیه‌ای را یا در مسیر هدایت یا در مسیر گمراهی قرار می‌دهد. چنان‌که در روایتی آمده است: «هر آیه‌ای که در قرآن وارد شده، یا از ما است یا از دشمنان ما». این تقسیم‌بندی، نشان‌دهنده دو جریان متضاد جمالی و جلالی در قرآن کریم است.

قرآن کریم، چون کتابی جامع، هم نعیم را در بر دارد و هم جهیم را، چنان‌که می‌فرماید: شِفَاءٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا (ترجمه: شفایی برای مؤمنان است و برای ظالمان جز زیان نمی‌افزاید). این جامعیت، نشان‌دهنده آن است که قرآن کریم، نه‌تنها هدایت‌گر مؤمنان است، بلکه هشداردهنده گمراهان نیز هست.

جمع‌بندی

آیه هفتم سوره آل عمران، چون نقشه‌ای جامع، چارچوبی برای فهم محکمات و متشابهات و تأویل آن‌ها ارائه می‌دهد. تأویل، به‌عنوان کشف باطن آیات، نیازمند رسوخ در علم و رعایت دو اصل بنیادین است: عدم تعارض با ظاهر آیات و انطباق با محکمات. محکمات، به‌عنوان «أُمُّ الْكِتَاب» و در باطن، عصمت، مرجع تأویل‌اند، در حالی که متشابهات، به دلیل ابهام، زمینه‌ساز گمراهی ضيغون‌اند. تأویل در اوج خود، در ظرف عصمت قرار دارد، اما غیر معصومان نیز با احتیاط و رعایت اصول می‌توانند تأویل کنند. تقسیم‌بندی آیه به چهار گروه (محکمات، متشابهات، زيغون و أولوا الألباب) نشان‌دهنده ساختار امت اسلامی و دو جریان متضاد هدایت و گمراهی است. قرآن کریم، چون دریایی بی‌کران، هم نعیم را در بر دارد و هم جهیم را، و تأویل آن، نیازمند رویکردی نظام‌مند، عقلانی و مبتنی بر عصمت است تا از انحراف مصون بماند.

با نظارت صادق خادمی