متن درس
تفسیر سوره حمد و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه بیستم
مقدمه
تفسیر قرآن کریم، بهعنوان یکی از برجستهترین علوم اسلامی، دریچهای است به سوی فهم معارف الهی و کشف حقیقت وجود. سوره حمد، که فاتحةالکتاب و عصاره معانی قرآن کریم است، جایگاهی بیمانند در این مسیر دارد. این سوره، با عبارت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» آغاز میشود که به تنهایی، توحید، ربوبیت و رحمت بیکران الهی را در خود جای داده است. این کتاب، با تمرکز بر سوره حمد و بهویژه عبارت «بِسْمِ اللَّهِ»، در پی تبیین اصول تفسیری، جایگاه مثانی بودن قرآن و جامعیت این عبارت در نظام معرفتی و وجودی اسلام است. با رویکردی نظاممند و علمی، این اثر میکوشد تا دیدگاهی نوین و عمیق ارائه دهد که هم برای پژوهشگران علوم دینی و هم برای مخاطبان آکادمیک، راهگشا باشد.
بخش اول: اصول و مبانی تفسیر سوره حمد
تمایز تفسیر و تأویل
تفسیر قرآن کریم، علمی است که به تبیین معانی ظاهری و باطنی آیات میپردازد، در حالی که تأویل، به کشف لایههای عمیقتر و باطنی معانی اشاره دارد. این تمایز، مبنای روششناختی برای ورود به سوره حمد است، زیرا بدون رعایت اصول علمی، فهم آیات الهی از مسیر حقیقت منحرف میشود. تفسیر، پلی است میان ظاهر کلام الهی و باطن آن، و تأویل، سفری است به سوی ژرفای معانی که تنها با انس و معرفت دستیافتنی است.
اهمیت اصول علمی در تفسیر
هر علمی، از ریاضیات تا فقه، بر پایه اصول خود استوار است. در تفسیر قرآن کریم نیز، اصول علمی مقدم بر کتب و عبارات هستند. بدون فهم قوانین تفسیری، مطالعه کتب تفسیری به تنهایی نمیتواند به فهم عمیق منجر شود. همانگونه که در فقه، خواندن کتب فقهی بدون تسلط بر اصول فقه، به فقیه شدن نمیانجامد، در تفسیر نیز تسلط بر اصول، شرط فهم صحیح است. این اصول، مانند ستارگان راهنما، مسیر تفسیر را روشن میکنند و از گمراهی در پیچ و خم اقوال غیرمستند جلوگیری میکنند.
نقد اقوال غیرمستند
بسیاری از اقوال تفسیری، بهویژه در موضوعاتی چون مکی یا مدنی بودن سوره حمد، فاقد سند معتبر هستند. برای مثال، ابن عباس و قتاده سوره حمد را مکی، و مجاهد آن را مدنی دانستهاند. برخی نیز قائل به نزول دوبار (در مکه و مدینه) شدهاند. این اقوال، به دلیل فقدان شواهد محکم، از اعتبار علمی برخوردار نیستند. قرآن کریم، کتابی است که با شواهد و دلایل متقن باید فهمیده شود، نه با گمانهزنیها یا اقوال بدون پشتوانه.
بخش دوم: جایگاه سوره حمد در قرآن کریم
جامعیت سوره حمد
سوره حمد، با وجود دارا بودن هفت آیه (سبعالمثانی)، عصاره تمام قرآن کریم است. این سوره، مانند دری گرانبها، کل معارف الهی را در خود جای داده است. عبارت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، که آیه آغازین این سوره است، به تنهایی تمامیت سوره حمد را در بر میگیرد، و سوره حمد، به نوبه خود، تمامیت قرآن را نمایندگی میکند. این جامعیت، مانند خورشیدی است که پرتوهای آن، همه جوانب هستی را روشن میکند.
مکی یا مدنی بودن سوره حمد
درباره مکی یا مدنی بودن سوره حمد اختلافاتی وجود دارد. مرحوم طبرسی در مجمعالبیان مینویسد: «فاتحةالکتاب مکیة عن ابن عباس و قتاده»، در حالی که مجاهد آن را مدنی دانسته است. برخی نیز معتقدند سوره حمد دوبار نازل شده است: یکبار در مکه و یکبار در مدینه. این اختلافات، که گاه به غایت تضاد میرسد، نشاندهنده نبود شواهد قطعی است. نزول مکرر قرآن، بدون دلیل معتبر، پذیرفتنی نیست، زیرا قرآن کریم از تکرار بیمبنا مبراست.
شواهد قرآنی و روایی نشان میدهند که سوره حمد از اولین سور نازله است، اما نه اولین سوره. آیات آغازین سوره علق، یعنی:
بخوان به نام پروردگارت که آفرید.
اولین آیات نازله بر پیامبر اکرم (ص) هستند. استدلال برخی که سوره حمد به دلیل ضرورت در نماز، اولین سوره نازله است، مخدوش است، زیرا تشریع نماز در مراحل بعدی صورت گرفته است.
نقد شأن نزولهای غیرمستند
شأن نزولها و اقوال تفسیری بدون پشتوانه معتبر، مانند کاخی بیبنیان، فرو میریزند. تنها روایات معتبر از معصومین (ع) یا شواهد قرآنی میتوانند مبنای تفسیر قرار گیرند. برای مثال، روایتی که مرحوم طبرسی از امیرالمؤمنین (ع) نقل میکند که «اول ما نزل علیه بمکة فاتحةالکتاب ثم اقرأ باسم ربک الذی خلق»، با شواهد قرآنی تناقض دارد، زیرا آیات سوره علق، به دلیل حیرت و تأمل پیامبر (ص) در دریافت آنها، اولین آیات نازله هستند.
بخش سوم: تبیین «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»
جامعیت «بِسْمِ اللَّهِ» در هستی
عبارت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، مانند کلیدی طلایی، درهای هستی را میگشاید. این عبارت، ظهور تمام اسماء و صفات الهی است. «بِسْمِ» عنوان، «اللَّهِ» معنون، «الرَّحْمَنِ» فعلیت عام، و «الرَّحِيمِ» سعادت خاص است. از «ب» (آغاز) تا «میم» (کمال)، این عبارت کل هستی را در بر میگیرد، چنانکه اگر هیچ آیهای جز این نازل نمیشد، کافی بود برای هدایت بشر.
به نام خداوند رحمتگر مهربان.
مثانی بودن «بِسْمِ اللَّهِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» خود مثانی است، زیرا دارای نظمی وجودی است که مانند تار و پود قالی، آیات را در هم تنیده و هماهنگ میکند. مثانی، از ریشه «ثناء»، به معنای انعطاف، تطابق و هماهنگی است. این وصف، ذاتی و نفسی است، نه وابسته به تکرار در نماز، چنانکه برخی مانند شیخ طوسی پنداشتهاند. تعریف مثانی به تکرار در نماز، مانند آن است که عظمتی آسمانی را به امری زمینی فروکاهیم.
خواب آیات و نقش اولیاء الهی
آیات قرآن کریم، مانند فرشی نفیس، دارای «خواب» و نظمی وجودی هستند. اولیاء الهی، با انس و قرائت مستمر قرآن، این خواب را درک میکنند. این خواب، در لفظ، معنا و چینش آیات مشهود است، چنانکه آیه:
پس آنچه از قرآن میسر شد بخوانید.
بر قرائت مستمر تأکید دارد تا این نظم درک شود.
نقش نقطه تحت «باء»
در تفاسیر عرفانی، نقطه تحت «باء» در «بِسْمِ اللَّهِ» به مقام ولایت، بهویژه امیرالمؤمنین (ع) اشاره دارد. فخر رازی نیز این معنا را نقل کرده است که: «بِنا عُبِدَ الله، بِنا ظَهَرَ الوُجُود»، یعنی به واسطه اولیاء، خدا پرستیده شد و وجود ظهور یافت. این نقطه، مانند سرچشمهای است که تمام هستی از آن جوشیده است.
بخش چهارم: مثانی بودن قرآن کریم
مثانی بهعنوان وصف ذاتی قرآن
کل قرآن کریم مثانی است، چنانکه در آیه:
خداوند بهترین سخن را فرو فرستاد، کتابی همانندپذیر و دوتایی.
به این امر اشاره شده است. مثانی، وصفی است که به انعطاف و هماهنگی آیات اشاره دارد، نه به تکرار در نماز یا امور خارجی.
تکرار «بِسْمِ اللَّهِ» بهعنوان ذکری کامل
تکرار «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، مانند سفری بیپایان در اقیانوس هستی است. هر بار گفتن این ذکر، سیر وجودی انسان را کاملتر میکند. برخلاف برخی اذکار که مکرر گفته میشوند، «بِسْمِ اللَّهِ» گاه به اشتباه تنها یکبار گفته میشود، در حالی که تکرار آن، کل هستی را در بر میگیرد.
نقد تربیت تخطیری
تربیت مبتنی بر ترس از نگفتن «بِسْمِ اللَّهِ»، مانند معلمی است که با چوب، شاگردان را به درس خواندن وامیدارد. این رویکرد، نادرست است. «بِسْمِ اللَّهِ» باید از سر معرفت و عشق گفته شود، نه از ترس عذاب یا ناکامی.
بخش پنجم: رحمن و رحیم در نظام هستی
تمایز رحمن و رحیم
«الرَّحْمَنِ» اسم عام است که تمام فعلیتهای هستی، از بهشت تا جهیم، را در بر میگیرد. «الرَّحِيمِ» اما اسم خاص است که به سعادت تامه و لقاء الهی اشاره دارد. تقدم «الرَّحْمَنِ» بر «الرَّحِيمِ» در «بِسْمِ اللَّهِ»، به دلیل عام بودن رحمن و خاص بودن رحیم است. جابجایی این دو، نظم معنایی و وجودی را مختل میکند.
نظم لفظی و معنایی
نظم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، مانند آهنگ دلنشینی است که از «ب» (آغاز) تا «میم» (کمال) جریان دارد. این نظم، نه تنها لفظی، بلکه وجودی است و کل هستی را از ظهور تا کمال در بر میگیرد.
جمعبندی نهایی
سوره حمد و بهویژه عبارت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، چونان گوهری درخشان در تاج قرآن کریم میدرخشد. این عبارت، با جامعیت بینظیر خود، توحید، ربوبیت و رحمت الهی را در بر میگیرد و به تنهایی میتواند کل معارف قرآنی را نمایندگی کند. مثانی بودن قرآن و سوره حمد، به انعطاف و هماهنگی وجودی آیات اشاره دارد که در «بِسْمِ اللَّهِ» به اوج میرسد. نقد اقوال غیرمستند و تأکید بر اصول علمی، راه را برای فهم عمیقتر قرآن کریم هموار میکند. تکرار «بِسْمِ اللَّهِ»، مانند نسیمی است که روح را به سوی لقاء الهی میبرد، و قرائت مستمر قرآن، کلیدی است برای درک خواب و نظم آیات.