در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 29

متن درس





تفسیر آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» در سوره حمد: تحلیلی علمی و عرفانی

تفسیر آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» در سوره حمد: تحلیلی علمی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۹)

مقدمه

آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، به‌عنوان سرآغاز قرآن کریم و سوره مبارکه حمد، گوهری درخشان در سپهر معرفت الهی است که نه‌تنها از منظر لفظی و ادبی، بلکه از دیدگاه معنوی، عرفانی و فلسفی نیز دارای لایه‌های عمیقی از معنا است. این عبارت، که دروازه ورود به کلام الهی محسوب می‌شود، در فرهنگ قرآنی نشانه‌ای از توحید عملی است که بندگان را به اتصال با ذات اقدس الهی دعوت می‌کند. این کتاب، با تکیه بر محتوای درس‌گفتارهای جلسه بیست‌ونهم، به تحلیل جامع و نظام‌مند این آیه می‌پردازد و با رویکردی علمی و عرفانی، تمامی جزئیات را با زبانی فاخر و متناسب با مخاطبان تحصیل‌کرده ارائه می‌دهد. ساختار اثر به‌گونه‌ای تنظیم شده که ضمن حفظ امانت به متن اصلی، با افزودن توضیحات تکمیلی، به غنای محتوایی و انسجام آن بیفزاید.

بخش اول: جایگاه و اهمیت آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»

سرآغاز کلام الهی

آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» (به نام خداوند بخشنده مهربان) به‌عنوان سرآغاز سوره حمد، از جایگاهی بی‌بدیل در نظام قرآنی برخوردار است. این عبارت، فراتر از نقشی تشریفاتی، مانند کلیدی است که درهای معرفت الهی را می‌گشاید و انسان را به سوی درک حقایق ربوبی رهنمون می‌سازد.

درنگ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، مانند دروازه‌ای معنوی، هر فعل و قولی را با نام خداوند متبرک کرده و به سوی کمال هدایت می‌کند.

این آیه، با قرار گرفتن در صدر سوره حمد، نه‌تنها آغازگر کلام الهی است، بلکه نشانه‌ای از بسط رحمت الهی است که در تفاسیر عرفانی به تجلی رحمت عام و خاص خداوند تفسیر شده است.

بخش دوم: تحلیل لفظی و ساختاری آیه

محورهای اصلی تحلیل

تفسیر این آیه در دو محور اصلی ارائه شده است: نخست، تجزیه و ترکیب لفظی کلمات، و دوم، بررسی معنوی و عرفانی بدون تکرار مباحث اسماء الحسنی. محور لفظی به قواعد ادبی و نحوی وفادار است، در حالی که محور معنوی به عمق‌بخشی به رابطه بنده و خدا می‌پردازد.

درنگ: تفکیک تحلیل لفظی و معنوی، مانند دو بال معرفت، به فهم جامع‌تر آیه کمک می‌کند و از تکرار مباحث غیرضروری پرهیز می‌شود.

پرهیز از تکرار مباحث صرف و نحو

برای اجتناب از اطناب بی‌فایده، از تکرار مباحث صرف، نحو و لفظی که در تفاسیر کلاسیک به تفصیل آمده، خودداری شده است. این رویکرد، با تمرکز بر نکات نوآورانه، به ارائه محتوایی متمایز و ارزشمند می‌انجامد.

درنگ: پرهیز از تکرار مباحث صرف و نحو، مانند پالایش چشمه معرفت، به زلال‌تر شدن محتوای تفسیری کمک می‌کند.

تحلیل لفظی «باء» در لسان ادب و قرآن

در لسان ادب، «باء» حرف جر است و با «اسم» جار و مجرور می‌سازد که نیازمند متعلق است. اما در لسان قرآن، «باء» حرف بسط است، مشتق از «بَسَطَ» (گشایش)، مشابه «همزة» که حرف فتح و «هو» که حرف هویت حق است.

درنگ: «باء» در قرآن کریم، مانند جویباری از رحمت الهی، به بسط و گشایش معنا اشاره دارد و فراتر از نقش صرفاً نحوی است.

این تفسیر، ریشه در دیدگاه عرفانی دارد که حروف را نه صرفاً ابزار زبانی، بلکه حامل معانی متعالی می‌داند. مقایسه «باء» با «همزة» و «هو» نشان‌دهنده نظام‌مندی حروف در ساختار معنوی قرآن کریم است.

اشتقاق حروف و اسماء

سه حرف «باء»، «همزة» و «هو» از اسماء الهی مشتق شده و خود مبنای ترکیب اسماء الهی‌اند. «باء» از «بسط»، «همزة» از «فتح» و «هو» از هویت حق مشتق شده‌اند. این رابطه دوسویه، نشان‌دهنده پیوند عمیق لفظ و معنا در قرآن کریم است.

درنگ: رابطه حروف و اسماء، مانند آینه‌ای است که لفظ و معنا را در هم بازمی‌تاباند و عمق نظام‌مند قرآن کریم را آشکار می‌سازد.

این دیدگاه، با تفاسیر عرفانی هم‌خوانی دارد و حروف را مظاهر حقایق الهی می‌داند. عدم وجود تناقض یا دور در این رابطه، به دلیل تفاوت مقام لفظی (ترکیب حروف به کلمات) و مقام معنوی (اشتقاق حروف از معانی متعالی) است.

پاسخ به سؤال اشتقاق حروف و اسماء

سؤال مطرح شده که آیا حروف از اسماء گرفته شده‌اند یا اسماء از حروف؟ پاسخ آن است که هر دو درست است: حروف از اسماء مشتق می‌شوند (مثل «باء» از «بسط») و اسماء نیز از ترکیب حروف شکل می‌گیرند (مثل «بسط» از ب، س، ط).

درنگ: رابطه دیالکتیکی حروف و اسماء، مانند رقص نور و سایه، نشان‌دهنده هماهنگی لفظ و معنا در قرآن کریم است.

تفسیر «باء» از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده‌اند: نقطه زیر «باء» در «بِسْمِ اللَّهِ»، نشانه «باء البسط» است، نه «باء الجر»، زیرا «باء الجر» در همه موارد یکسان است و نقطه زیر آن عام نیست.

درنگ: نقطه زیر «باء»، مانند گوهری در صدف، نماد بسط رحمت الهی است که «بِسْمِ اللَّهِ» را به مقام عرفانی ارتقا می‌دهد.

این تفسیر، با روایات عرفانی هم‌سو است و «باء» را مظهر تجلی رحمت الهی می‌داند.

تفاوت مقامي همزة و الف

«همزة» و «الف» تفاوت ماهوی ندارند، بلکه تفاوت آن‌ها مقامی است. «همزة» در ابتدا، وسط یا انتهای کلام قرار می‌گیرد، اما «الف» به دلیل سكون، در ابتدای کلام واقع نمی‌شود.

درنگ: تفاوت مقامی «همزة» و «الف»، مانند جایگاه ستارگان در آسمان کلام، نشان‌دهنده نظم دقیق زبان قرآن کریم است.

رد فرضیه 29 حرف بودن حروف عربی

اگر «همزة» و «الف» به‌عنوان دو حرف جداگانه در نظر گرفته شوند، حروف عربی 29 حرف می‌شوند، اما این فرض نادرست است، زیرا تفاوت آن‌ها مقامی است، نه ماهوی.

درنگ: حروف عربی، مانند نغمه‌های یک آهنگ، در هماهنگی 28 حرفی خود، نظم الهی قرآن کریم را حفظ می‌کنند.

بخش سوم: تحلیل معنوی و عرفانی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»

اشتقاق «اسم» از سمو

«اسم» در «بِسْمِ اللَّهِ» از «سُمو» (بلندی و ارتقا) مشتق شده، نه از «سِمَه» (نشانه). دلیل لفظی آن، جمع «اسماء» و تصغیر «سُوَمَی» است که با «سِمَه» سازگار نیست. از نظر معنوی، «سُمو» به بلندی و عظمت اشاره دارد که با تبرک فعل به نام خداوند هم‌خوانی دارد.

درنگ: «اسم» از «سُمو»، مانند قله‌ای رفیع، فعل بنده را به عظمت الهی متصل می‌کند.

ارتباط با اسماء الحسنی

در بحث اسماء الحسنی، «اللّه» به‌عنوان جامع‌ترین اسم الهی، سرچشمه سایر اسماء است. «الرحمن» و «الرحيم» پس از «إله» قرار گرفته و به رحمت عام و خاص الهی اشاره دارند.

درنگ: «اللّه»، مانند خورشیدی درخشان، تمام اسماء الهی را در خود جمع کرده و «الرحمن» و «الرحيم» پرتوهای رحمت آن‌اند.

متعلق «باء» در «بِسْمِ اللَّهِ»

متعلق «باء» می‌تواند «ابتداء» (آغاز کردن) یا «استعين» (کمک خواستن) باشد. «ابتداء» به دلیل شمول بر کل سوره حمد و سازگاری با مراتب حقي و خلقی مناسب‌تر است.

درنگ: «ابتداء» در «بِسْمِ اللَّهِ»، مانند سرآغاز یک سفر معنوی، فعل را به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

نقد دیدگاه استعانت

تکرار «استعين» با «نَسْتَعِينُ» در سوره حمد مشکلی ندارد، زیرا هر یک نقش متفاوتی دارند. همچنین، تکرار «الرحمن الرحيم» در سوره و «بِسْمِ اللَّهِ» نشان‌دهنده اهمیت و نقش متفاوت هر عبارت است.

درنگ: تکرار در قرآن کریم، مانند نغمه‌های یک سمفونی الهی، معانی متعدد را به زیبایی آشکار می‌سازد.

کلام حقی یا خلقی؟

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» کلامی حقی است، نه صرفاً خلقی. خداوند نیز با این کلام، افعال خود (مانند نزول قرآن) را آغاز می‌کند.

درنگ: «بِسْمِ اللَّهِ» کلامی حقی است که مانند نوری از ذات الهی، در عالم خلق تجلی می‌یابد.

آیا خداوند «بِسْمِ اللَّهِ» می‌گوید؟

خداوند با «بِسْمِ اللَّهِ» از باب عشق و ظهور ذاتی، نه از سر نیاز، فعل خود را آغاز می‌کند.

درنگ: «بِسْمِ اللَّهِ» در کلام خداوند، مانند آوای عشق الهی، از سر حب و ظهور ذات است.

این دیدگاه، با آیه زیر هم‌سو است:

آیه مورد بحث:
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ
ترجمه: خداوند گواهی داد که جز او خدایی نیست.

چرا «قُلْ بِسْمِ اللَّهِ» نیامده؟

برخلاف سوره‌هایی مانند «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، در «بِسْمِ اللَّهِ» عبارت «قُلْ» نیامده، زیرا این کلام هم حقی و هم خلقی است و نیازی به امر «قُلْ» ندارد.

درنگ: غیبت «قُلْ» در «بِسْمِ اللَّهِ»، مانند عمومیت نوری است که هم حق و هم خلق را در بر می‌گیرد.

بخش چهارم: «بِسْمِ اللَّهِ» و توحید عشقی

عشق الهی در «بِسْمِ اللَّهِ»

گفتن «بِسْمِ اللَّهِ» باید از سر عشق و حب به خدا باشد، نه از سر نیاز و گدایی. خداوند نیز با «بِسْمِ اللَّهِ» از باب عشق سخن می‌گوید.

درنگ: «بِسْمِ اللَّهِ»، مانند شعله‌ای از عشق الهی، فعل را به کمال می‌رساند.

این مفهوم با روایت زیر هم‌خوانی دارد:

روایت: كُلُّ أَمْرٍ لَمْ يُبْدَأْ بِبِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَر
ترجمه: هر کاری که با «بِسْمِ اللَّهِ» آغاز نشود، ناقص است.

نقد توحید گدایی

دیدگاهی که «بِسْمِ اللَّهِ» را صرفاً از سر نیاز و ترس از نقص می‌داند، نادرست است. این کلام باید از باب عشق و حب گفته شود.

درنگ: توحید گدایی، مانند سایه‌ای است که نور توحید عشقی را تیره می‌کند.

این نقد با آیه زیر هم‌سو است:

آیه مورد بحث:
أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ
ترجمه: شما به سوی خدا نیازمندید.

این آیه، فقر به خدا را در بستر رابطه‌ای عاشقانه مطرح می‌کند، نه صرف نیاز مادی.

«بِسْمِ اللَّهِ» مشكل‌گشا و خط‌شكن

«بِسْمِ اللَّهِ» به‌عنوان کلامی حبی و عشقی، مشكل‌گشا و خط‌شكن است، نه کلامی از سر تکدی.

درنگ: «بِسْمِ اللَّهِ»، مانند کلیدی الهی، گره‌های معنوی را می‌گشاید و موانع را از سر راه برمی‌دارد.

الگوپذیری از خداوند

آیه زیر بندگان را به الگوپذیری از خداوند و رسول دعوت می‌کند:

آیه مورد بحث:
لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ
ترجمه: برای شما در رسول خدا الگویی نیکوست.

گفتن «بِسْمِ اللَّهِ» از باب تشبه به فعل الهی، بنده را به توحید عملی نزدیک می‌کند.

درنگ: الگوپذیری از «بِسْمِ اللَّهِ» خداوند، مانند دنباله‌روی از ستاره‌ای درخشان، بنده را به سوی کمال هدایت می‌کند.

امکان سلام به خداوند

گفتن «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اللَّه» از نظر عرفانی مانعی ندارد، هرچند در متون دینی وارد نشده است.

درنگ: خطاب مستقیم به خداوند، مانند گفت‌وگوی عاشق با معشوق، دریچه‌ای به سوی قرب الهی می‌گشاید.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» در سوره حمد، مانند گوهری درخشان، ابعاد گسترده‌ای از کلام الهی را آشکار می‌سازد. از منظر لفظی، «باء» به‌عنوان حرف بسط، «اسم» به‌عنوان مظهر سمو و «اللّه» به‌عنوان جامع اسماء الهی تحلیل شده‌اند. از دیدگاه معنوی، این آیه کلامی حقی و عشقی است که هم خداوند در افعال خود و هم بندگان در تبرک افعالشان به‌کار می‌برند. متعلق «باء» به «ابتداء» مناسب‌تر است، زیرا با مراتب حقی و خلقی سازگار است. نقد توحید گدایی و تأکید بر توحید عشقی، مانند نوری است که تاریکی‌های فهم ناقص را زایل می‌کند. «بِسْمِ اللَّهِ» نه‌تنها ذکری تشریفاتی، بلکه کلامی مشكل‌گشا و خط‌شكن است که با نیت خالص، موانع را برطرف می‌سازد. این تفسیر، با پرهیز از تکرار مباحث غیرضروری و تمرکز بر نکات نوآورانه، راهنمایی ارزشمند برای پژوهشگران و مخاطبان تحصیل‌کرده در مسیر فهم عمیق‌تر قرآن کریم است.

با نظارت صادق خادمی