در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 75

متن درس





تفسیر آیه ششم سوره حمد: کاوش در غایت صراط مستقیم

تفسیر آیه ششم سوره حمد: کاوش در غایت صراط مستقیم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه هفتادوپنجم (تاریخ ۱/۵/۱۳۸۷)

مقدمه

آیه ششم سوره مبارکه حمد، «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»، دعایی است عمیق که در آن، انسان از خداوند طلب هدایت به سوی راه راست می‌کند. این آیه، نه‌تنها درخواستی برای آغاز مسیر هدایت، بلکه پرسشی بنیادین درباره غایت و نهایت این سیر وجودی را برمی‌انگیزد. تفسیر حاضر، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۷۵، به بررسی مفهوم «صراط مستقیم» و پرسش از مقصد نهایی آن می‌پردازد. این کاوش، با بهره‌گیری از رویکردهای قرآنی، فلسفی و عرفانی، به‌ویژه آرای ملاصدرا و ابن‌عربی، به تحلیل چیستی صراط، تمایز آن از «سَبِیل» و «طَرِیق»، و غایت بی‌پایان هستی می‌پردازد. نوشتار پیش‌رو، با زبانی فاخر و ساختاری نظام‌مند، برای مخاطبان متخصص در علوم قرآنی، فلسفه و عرفان، نگاهی عمیق و جامع به این موضوع ارائه می‌دهد.

بخش اول: مفهوم صراط مستقیم

صراط مستقیم به‌عنوان وصف وجودی

صراط مستقیم، برخلاف تصور رایج، وصفی کمی یا هندسی نیست که به فاصله میان دو نقطه اشاره کند. این واژه، وصفی کیفی و وجودی است که به سیر طبیعی موجودات در ظرف خاص خود دلالت دارد. صراط مستقیم، مسیری متافیزیکی است که موجودات را در راستای تحقق ظرفیت‌های ذاتی‌شان هدایت می‌کند.

اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
ما را به راه راست هدایت کن
درنگ: صراط مستقیم، وصفی وجودی است که سیر طبیعی موجودات را در راستای کمال ذاتی‌شان نشان می‌دهد.

این تعریف، گویی نوری است که مسیر وجودی هر مخلوق را در راستای مقصد الهی روشن می‌سازد. این دیدگاه با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا هم‌خوانی دارد، که حرکت را در تمامی مراتب وجود جاری می‌داند.

تمایز صراط از سبيل و طريق

صراط مستقیم، به دلیل اختصاص به مسیر خاص هر موجود، از «سَبِیل» و «طَرِیق» متمایز است. «سَبِیل» به مسیرهای کلی‌تر و گاه غیرالهی، و «طَرِیق» به راه‌های ابتدایی و ساده اشاره دارد.

وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ
و این است راه راست من، پس آن را پیروی کنید و راه‌های دیگر را دنبال نکنید

این تمایز، گویی شاخه‌هایی از یک درخت است که هر یک به مقصدی متفاوت ختم می‌شود. صراط، مسیر اختصاصی هدایت الهی است که از مسیرهای پراکنده سبيل و طريق متمایز می‌گردد.

جمع‌بندی بخش اول

صراط مستقیم، به‌عنوان وصفی وجودی، سیر طبیعی موجودات را در راستای کمال ذاتی‌شان تبیین می‌کند. این مفهوم، با تمایز از «سَبِیل» و «طَرِیق»، جایگاه ویژه‌ای در نظام هدایتی قرآن کریم دارد.

بخش دوم: پرسش از غایت صراط مستقیم

درخواست هدایت و پرسش از نهایت

دعای «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» درخواستی برای آغاز مسیر هدایت است، اما این پرسش را برمی‌انگیزد که غایت این مسیر کجاست؟ آیا صراط مستقیم، تنها آغاز راه است یا مقصدی نهایی دارد؟

درنگ: دعای «اهْدِنَا» به آغاز مسیر هدایت اشاره دارد، اما پرسش از غایت آن، به بحث غایت خلقت منجر می‌شود.

این پرسش، گویی فانوسی است که در تاریکی وجود، به دنبال مقصد نهایی می‌گردد. انسان در این دعا، نه‌تنها طلب هدایت، بلکه جست‌وجوی مقصد نهایی را نیز مطرح می‌کند.

نقد درخواست محدود به ابتدای مسیر

برخی اعتراض دارند که چرا خداوند تنها ابتدای راه را عطا می‌کند و از مقصد نهایی سخن نمی‌گوید؟ این نقد، تفاوت میان نگاه عامه و نگاه عرفانی را نشان می‌دهد، که اولی به مقصد مادی و دومی به فرآیند بی‌پایان هدایت توجه دارد.

این نقد، گویی شکایتی است از راهنمایی که تنها به آغاز مسیر اشاره می‌کند، اما مقصد را در هاله‌ای از رمز و راز باقی می‌گذارد.

کاوش قرآنی درباره غایت سیر

قرآن کریم درباره مقاصدی مانند بهشت و رضوان سخن گفته، اما جزئیات دقیقی از غایت نهایی ارائه نکرده است. این فقدان شرح صریح، به تأکید بر فرآیند هدایت و نیاز دائمی انسان به آن اشاره دارد.

رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ
خشنودی خداوند بزرگ‌تر است

قرآن کریم، گویی نقشه‌ای است که مقصد را در قالب رضوان الهی ترسیم می‌کند، اما جزئیات آن را به معرفت و کشف واگذار می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

پرسش از غایت صراط مستقیم، به بحثی عمیق درباره مقصد خلقت منجر می‌شود. قرآن کریم، با تأکید بر فرآیند هدایت، انسان را به سوی کشف غایت نهایی رهنمون می‌سازد.

بخش سوم: آرای فلسفی و عرفانی درباره غایت

بررسی آرای ملاصدرا و ابن‌عربی

ملاصدرا در آثار فلسفی خود، مانند «اسفار اربعه»، معتقد است که سیر موجودات در نهایت به سكون در جوار حق ختم می‌شود. این دیدگاه، بیانگر توقف حرکت و رسیدن به آرامش ابدی است. اما این نظر مورد نقد قرار گرفته که با پویایی هستی ناسازگار است.

درنگ: دیدگاه ملاصدرا درباره سكون نهایی در جوار حق، با پویایی بی‌پایان هستی ناسازگار است.

ابن‌عربی نیز با نظریه تجدد امثال، بر بی‌پایانی تجلیات الهی تأکید دارد، که حرکت موجودات را بی‌انتها می‌داند. این دیدگاه، گویی دری است که به سوی بی‌نهایت گشوده می‌شود.

بی‌پایانی هستی و حرکت موجودات

هستی، پایان‌ناپذیر است و حرکت موجودات به سكون ختم نمی‌شود. همان‌گونه که خداوند «الْأَوَّلُ بِلَا أَوَّلٍ وَالْآخِرُ بِلَا آخِرٍ» است، مخلوقات نیز در سیر وجودی خود، از توقف ابدی آزادند.

كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
هر روز او در کاری است

این بی‌پایانی، گویی جریانی است که موجودات را در مسیر تجلیات الهی به پیش می‌برد، بدون آنکه به نقطه‌ای ساکن ختم شود.

نقد ملاصدرا به‌عنوان شارح

ملاصدرا، شارح قدرتمندی است که آرای پیشینیان را نظام‌مند کرده، اما نوآوری او محدود است. او از آرای ابن‌عربی و قونوی بهره برده و تفسیر صراط را چندلایه کرده، اما به تکرار مطالب پیشینیان اکتفا کرده است.

درنگ: ملاصدرا، شارح آرای پیشینیان است، اما نوآوری او در تفسیر صراط محدود است.

این ویژگی، گویی آیینه‌ای است که بازتاب آرای پیشین را نشان می‌دهد، اما نور جدیدی به آن نمی‌افزاید.

جمع‌بندی بخش سوم

آرای فلسفی و عرفانی ملاصدرا و ابن‌عربی، دو دیدگاه متمایز درباره غایت صراط مستقیم ارائه می‌دهند. ملاصدرا به سكون نهایی معتقد است، در حالی که ابن‌عربی بر بی‌پایانی تجلیات تأکید دارد. این تفاوت، عمق و گستردگی بحث غایت خلقت را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: نقد تصورات عامه از بهشت

نقد تصور بازار بهشت

تصور عامه از بهشت به‌عنوان مکانی مادی، مانند بازار کاسبی، نقد شده است. ملاصدرا نیز این تعبیر را به کار برده، اما بهشت جای معرفت است، نه کاسبی یا تجارت.

درنگ: بهشت، جایگاه معرفت است، نه بازار کاسبی یا تجارت.

بهشت، گویی باغی است که در آن، معرفت الهی شکوفا می‌شود، نه بازاری که در آن تجارت مادی جریان دارد.

نهایت سیر در بهشت

در بهشت، انسان از صورتی به صورت دیگر منتقل می‌شود، که نشانه وسعت تجلیات الهی است. این انتقال، نه تکرار بی‌هدف، بلکه سیر در مراتب معرفت است.

این سیر، گویی رقصی است در میان تجلیات الهی، که هر لحظه صورتی نو به خود می‌گیرد.

تأکید بر وسعت‌طلبی در معرفت

قناعت در معرفت، مانع درک حقایق عمیق‌تر است. انسان باید در طلب معرفت، وسعت‌طلب باشد و به اقل اکتفا نکند.

حدیث: اطلبوا العلم
دانش را بجویید

معرفت، گویی اقیانوسی است که قناعت در آن، انسان را از غواصی در اعماق محروم می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بهشت، جایگاه معرفت و سیر در تجلیات الهی است، نه مکانی مادی برای کاسبی. انسان در این مسیر، باید وسعت‌طلب باشد و از قناعت در معرفت پرهیز کند.

بخش پنجم: معرفت صراط و نقش اهل کشف

معرفت صراط و اختصاص آن به اهل کشف

معرفت حقیقی صراط، مختص اهل کشف است. عامه مردم به تقلید اکتفا می‌کنند، اما اهل کشف به حقیقت راه می‌یابند.

هُدًى لِلْمُتَّقِينَ
هدایت برای پرهیزگاران است
درنگ: معرفت صراط، مختص اهل کشف است که از تقلید فراتر می‌روند.

اهل کشف، گویی غواصانی‌اند که در دریای معرفت، به گوهرهای حقیقت دست می‌یابند.

تمایز علم و معرفت

علم به اوصاف می‌پردازد، اما معرفت به حقیقت راه می‌یابد. کشف، از آثار معرفت است و انسان را به درک عمیق صراط رهنمون می‌سازد.

این تمایز، گویی تفاوت میان دانستن نام گل و درک عطر آن است. معرفت، انسان را به حقیقت وجود نزدیک‌تر می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

معرفت صراط، مختص اهل کشف است که با فراتر رفتن از تقلید، به حقیقت راه می‌یابند. تمایز علم و معرفت، نقش کلیدی در فهم عمیق صراط مستقیم دارد.

بخش ششم: قیام و حرکت در هستی

تمایز قائم و متحرک در موجودات

قیام، وصف وجودی است و همه موجودات قائم به قوام خود هستند. این قیام، با حرکت وجودی همراه است و به سكون ختم نمی‌شود.

قیام، گویی ستونی است که حرکت وجودی موجودات را استوار می‌سازد، بدون آنکه به توقف منجر شود.

نقد تخاطب در آیه

درخواست «اهْدِنَا» از انسان است، نه صرفاً فرمانی از سوی خدا. این دعا، بیانگر اختیار و اراده انسان در طلب هدایت است.

این تخاطب، گویی گفت‌وگویی است میان انسان و پروردگار، که در آن، انسان با اختیار خود هدایت را طلب می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

قیام و حرکت، دو وصف بنیادین هستی‌اند که سیر موجودات را در صراط مستقیم ممکن می‌سازند. درخواست هدایت، نشان‌دهنده نقش فعال انسان در این سیر است.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» صراط را به‌عنوان سیر وجودی موجودات در راستای کمال معرفی می‌کند. این سیر، پایان‌ناپذیر است و به سكون ختم نمی‌شود. معرفت صراط، مختص اهل کشف است که از تقلید فراتر می‌روند و به حقیقت راه می‌یابند. نقد تصورات عامه از بهشت و تأکید بر وسعت‌طلبی در معرفت، نشان‌دهنده عمق و جامعیت این تفسیر است. این تحلیل، با پیوند قرآن، فلسفه و عرفان، برای پژوهشگران علوم قرآنی و علوم انسانی، منبعی غنی و الهام‌بخش ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی