در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 121

متن درس





تفسیر علمی آیه دوم سوره بقره

تفسیر علمی و فاخر آیه دوم سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 121)

مقدمه

قرآن کریم، چونان گوهری تابناک در آسمان معرفت، راهنمایی است که انسان را از تاریکی‌های جهل به سوی نور هدایت رهنمون می‌سازد. آیه دوم سوره بقره، به‌عنوان یکی از آیات کلیدی این سوره عظیم، با تأکید بر مفاهیم وقایه (صیانت)، خوف (ترس)، حزن (اندوه) و خشیت (ترس متعالی)، دریچه‌ای به سوی فهم ساختار وجودی انسان و جایگاه او در عالم ناسوت می‌گشاید. این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای علمی و تحلیل‌های فلسفی و روان‌شناختی، به تفسیر این آیه پرداخته و مفاهیم آن را در چارچوبی نظام‌مند و آکادمیک برای مخاطبان متخصص ارائه می‌دهد. با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و زبانی متین، این اثر می‌کوشد تا عمق معانی قرآنی را با نگاهی علمی و جهانی به تصویر کشد، بی‌آنکه از شأن والای کلام الهی کاسته شود.

بخش اول: مفهوم وقایه و صیانت وجودی

وقایه به‌عنوان ظرف صیانت

وقایه، چونان سپری استوار، مکانیسمی الهی است که انسان، حیوان و حتی موجودات غیرجاندار را در برابر مخاطرات حفظ می‌کند. این مفهوم، نه‌تنها در بعد جسمانی، بلکه در ساحت‌های روانی و متافیزیکی نیز عمل می‌کند، و انسان را از بیماری، انحراف و نابودی مصون می‌دارد.

از منظر روان‌شناسی اجتماعی، وقایه معادل تاب‌آوری (resilience) است که فرد را در برابر تهدیدات محیطی و درونی محافظت می‌کند. در فلسفه اسلامی، این مفهوم به عقل و معرفت گره خورده است، که چونان مشعلی فروزان، انسان را از تاریکی‌های جهل و عصيان دور می‌سازد. مخاطراتی که وقایه در برابر آنها ایستادگی می‌کند، شامل بیماری‌های جسمانی، اختلالات روانی و انحرافات معنوی است که در طبیعت انسان و عالم ناسوت به‌صورت ذاتی وجود دارند.

درنگ: وقایه، به‌عنوان ساختاری چندلایه، انسان را در برابر مخاطرات جسمانی، روانی و معنوی حفظ می‌کند و بنیادی برای صیانت وجودی او فراهم می‌آورد.

متعلقات مخاطرات

مخاطرات، که هدف وقایه از دفع آنهاست، در سه حوزه اصلی تعریف می‌شوند: فیزیولوژی بدن (جسم)، روح و روان، و اهداف غایی و معرفتی (حقیقت الهی). این تقسیم‌بندی، انسان را چونان موجودی کل‌نگر به تصویر می‌کشد که در برابر تهدیدات جسمانی (مانند بیماری)، روانی (مانند اضطراب) و معنوی (مانند دوری از حقیقت) آسیب‌پذیر است.

در این چارچوب، جسم به‌عنوان ظرف مادی انسان، روح و روان به‌عنوان مرکز هیجانات و آگاهی، و حقیقت الهی به‌عنوان مقصد نهایی وجود او معرفی می‌شود. این سه‌گانه، با رویکردهای کل‌نگر در روان‌شناسی و فلسفه هم‌خوانی دارد و بر ضرورت صیانت جامع تأکید می‌ورزد.

درنگ: مخاطرات در سه ساحت جسم، روان و حقیقت الهی تعریف می‌شوند که وقایه به‌عنوان سپری در برابر آنها عمل می‌کند.

هدایت به‌عنوان مسیر صیانت

هدایت الهی، چونان راهنمایی نورانی، مسیری برای صیانت انسان در برابر مخاطرات فراهم می‌آورد. آیه ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (ترجمه: ما او را به راه راست هدایت کردیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس) بر این حقیقت تأکید دارد که هدایت، مسیری فطری است که برای همه انسان‌ها، اعم از مؤمن و کافر، فراهم شده است.

این مفهوم، در روان‌شناسی مثبت‌گرا، با هدفمندی و جهت‌گیری به سوی زندگی معنادار هم‌خوانی دارد. هدایت، به‌عنوان یک ساختار شناختی و ارزشی، انسان را در مسیر صحیح قرار می‌دهد و او را از پرتگاه‌های انحراف مصون می‌دارد.

درنگ: هدایت الهی، مسیری صیانتی است که انسان را در برابر مخاطرات ناسوت هدایت می‌کند و بنیادی برای کمال او فراهم می‌آورد.

بخش دوم: خوف، حزن و خشیت در ساختار وجودی انسان

خوف، حزن و خشیت به‌عنوان پاسخ‌های طبیعی

خوف (ترس از آینده)، حزن (اندوه گذشته) و خشیت (ترس متعالی و حرمت‌آمیز) پاسخ‌هایی طبیعی به مخاطرات هستند که در ساختار وجودی انسان ریشه دارند. این هیجانات، که در روان‌شناسی به‌عنوان هیجانات بنیادین شناخته می‌شوند، به ترتیب معادل اضطراب پیش‌بینی‌کننده، افسردگی واکنشی و احترام متعالی به امر قدسی هستند.

خوف، انسان را به آینده‌ای نامعلوم پیوند می‌دهد، حزن او را به گذشته‌ای ازدست‌رفته متصل می‌سازد، و خشیت، که ترسی متعالی و آمیخته با احترام است، او را به سوی عظمت الهی رهنمون می‌کند. این هیجانات، نشانه‌ای از سلامت آفرینش انسان هستند، زیرا بدون آنها، انسان قادر به تشخیص مخاطرات و حفظ بقای خود نخواهد بود.

درنگ: خوف، حزن و خشیت، به‌عنوان هیجانات طبیعی، در ساختار وجودی انسان ریشه دارند و برای صیانت او ضروری‌اند.

جهان‌شمول بودن هیجانات

خوف، حزن و خشیت، فارغ از دین، ایمان یا فرهنگ، در همه انسان‌ها وجود دارند. این هیجانات، بخشی از فطرت انسانی هستند و حتی در غیاب باور دینی، در ساختار روان‌شناختی انسان حضور دارند. این دیدگاه، با رویکردهای روان‌شناختی انسان‌گرا هم‌خوانی دارد که هیجانات را جهانی و فطری می‌دانند.

قرآن کریم نیز با تأکید بر این ویژگی‌ها، آنها را نشانه‌ای از سلامت آفرینش معرفی می‌کند. نبود این هیجانات، به نقص در تشخیص مخاطرات و در نتیجه، نابودی انسان منجر می‌شود.

درنگ: خوف، حزن و خشیت، به‌عنوان ویژگی‌های فطری، در همه انسان‌ها وجود دارند و نشانه سلامت آفرینش‌اند.

ضرورت کنترل و تربیت هیجانی

خوف، حزن و خشیت باید تربیت و کنترل شوند تا انسان به بی‌باکی یا بزدلی نیفتد. عدم کنترل این هیجانات، به اختلالات روانی نظیر اضطراب فراگیر یا افسردگی منجر می‌شود. قرآن کریم، با آیاتی نظیر ﴿لَا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا﴾ (ترجمه: نترسید و اندوهگین نباشید) و ﴿لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا﴾ (ترجمه: اندوهگین مباش که خدا با ماست)، بر ضرورت تربیت هیجانی تأکید دارد.

این تأکید، با رویکردهای روان‌شناسی تربیتی هم‌خوانی دارد که تنظیم هیجانی را برای سلامت روان ضروری می‌دانند. تربیت صحیح، انسان را از پرتگاه‌های ترس و اندوه نجات می‌دهد و او را به سوی آرامش و کمال هدایت می‌کند.

درنگ: تربیت هیجانی خوف، حزن و خشیت، برای جلوگیری از بی‌باکی یا بزدلی و حفظ سلامت روان ضروری است.

مذمت خوف و حزن برای مؤمنان

قرآن کریم، در آیاتی نظیر ﴿لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ (ترجمه: نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین می‌شوند) و ﴿فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ (ترجمه: کسانی که از هدایتم پیروی کنند، نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین می‌شوند)، خوف و حزن را برای مؤمنان مذموم می‌داند. ایمان، چونان سپری استوار، مؤمن را از خوف و حزن رها می‌سازد و او را به آرامش و اطمینان رهنمون می‌کند.

این آیات، نقش ایمان را به‌عنوان مکانیسمی روان‌شناختی برای افزایش تاب‌آوری برجسته می‌سازند. مؤمن، با تکیه بر ایمان، از هیجانات منفی رهایی می‌یابد و به سوی کمال رهنمون می‌شود.

درنگ: ایمان، به‌عنوان سپری در برابر خوف و حزن، مؤمن را به سوی آرامش و اطمینان هدایت می‌کند.

بخش سوم: جایگاه ناسوت و ارزش بی‌نهایت آن

انسان به‌عنوان موجودی جمعی

انسان، به‌عنوان موجودی جمعی، تمامی طیف‌های وجودی از عصمت تا عصيان و از کمال تا نقص را در خود جای داده است. این ویژگی، او را از سایر موجودات متمایز می‌کند و زمینه‌ساز نیاز به وقایه و هدایت است.

در فلسفه وجودی، انسان به‌عنوان موجودی با ظرفیت‌های متضاد شناخته می‌شود که می‌تواند در مسیر کمال یا انحطاط حرکت کند. این جمع‌گرایی، با نظریه‌های هایدگر درباره “بودن در جهان” هم‌خوانی دارد، جایی که انسان در مواجهه با محدودیت‌های مادی به آگاهی وجودی دست می‌یابد.

درنگ: انسان، به‌عنوان موجودی جمعی، ظرفیت‌های متضاد کمال و نقص را در خود جای داده و نیازمند صیانت و هدایت است.

جایگاه ناسوت در مقام جمعی انسان

ناسوت، به‌عنوان ظرف وجودی انسان، بستری است که تمامی امکانات وجودی در آن متجلی می‌شود. برخلاف ملائکه و سایر موجودات که فاقد ناسوت انسانی‌اند، انسان در این عالم توانایی دستیابی به مقام جمعی را دارد.

این مفهوم، با تأکید قرآن بر هدایت در ناسوت (﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ﴾) تأیید می‌شود. ناسوت، چونان صحنه‌ای است که انسان در آن امتحان می‌شود و سرنوشت ابدی خود را رقم می‌زند.

درنگ: ناسوت، به‌عنوان ظرف وجودی انسان، بستری برای تجلی امکانات وجودی و دستیابی به مقام جمعی است.

ارزش بی‌نهایت ناسوت

عمر ناسوتی انسان، که بین 50 تا 100 سال است، در مقایسه با ابدیت عوالم دیگر، ارزشی بی‌نهایت دارد. این عمر، چونان لحظه‌ای تعیین‌کننده، در تمامی عوالم سرشکن می‌شود و جایگاه ابدی انسان را تعیین می‌کند. آیه ﴿لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾ (ترجمه: اگر بازگردانده شوند، به همان چیزی که از آن نهی شده‌اند بازمی‌گردند) بر ثبات ماهیت انسان در ناسوت تأکید دارد.

این مفهوم، با نظریه‌های اگزیستانسیال درباره لحظات تعیین‌کننده هم‌خوانی دارد. یک لحظه در ناسوت، معادل هزاران سال در برزخ و قیامت است، زیرا اعمال انسان در این عالم، سرنوشت ابدی او را رقم می‌زند.

درنگ: عمر ناسوتی، به دلیل سرشکن شدن در عوالم دیگر، ارزشی بی‌نهایت دارد و تعیین‌کننده سرنوشت ابدی انسان است.

بخش چهارم: تحلیل آماری و نقد رویکردهای تربیتی

تحلیل آماری مفاهیم در قرآن کریم

در قرآن کریم، واژه حزن 42 بار، خوف 124 بار، خشیت 66 بار، وقایه 218 بار و هدایت 315 بار ذکر شده‌اند. این آمار، نشان‌دهنده تأکید قرآن بر صیانت و هدایت (مجموعاً 533 مورد) در برابر هیجانات منفی (مجموعاً 232 مورد) است. این نسبت، بیانگر رویکرد مثبت‌گرای قرآن در ارائه راهکارهای صیانتی و هدایتی است.

درنگ: تأکید قرآن بر صیانت و هدایت، نشان‌دهنده رویکردی مثبت‌گرا در برابر هیجانات منفی است.

نقد رویکردهای تربیتی غیرعلمی

ترساندن غیرعلمی، مانند استفاده از مفاهیم غیرواقعی نظیر غول و بختک برای کودکان، به اضطراب مزمن و آسیب‌های روان‌شناختی منجر می‌شود. قرآن کریم، با تأکید بر تربیت مبتنی بر عقل و معرفت، این روش‌ها را رد می‌کند. تربیت صحیح، باید بر اساس آیاتی نظیر ﴿لَا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا﴾ باشد که انسان را به سوی آرامش و اطمینان هدایت می‌کند.

این نقد، دعوتی است به بازنگری در روش‌های تربیتی و آموزشی علم دینی، تا مفاهیم قرآنی به‌صورت علمی و جهان‌شمول ارائه شوند.

درنگ: تربیت غیرعلمی، مانند ترساندن با مفاهیم غیرواقعی، به آسیب‌های روان‌شناختی منجر می‌شود و با رویکرد قرآنی ناسازگار است.

نقد رویکردهای سنتی در علم دینی

علم دینی، برای جهان‌شمول شدن، باید از ساده‌سازی و تحریف مفاهیم قرآنی پرهیز کند. روش‌های سنتی که مفاهیم علمی را به امور صرفاً دینی تقلیل می‌دهند، نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای جهانی باشند. این نقد، بر لزوم ارائه مفاهیم قرآنی در چارچوبی علمی و آکادمیک تأکید دارد.

درنگ: علم دینی باید مفاهیم قرآنی را در چارچوبی علمی و جهان‌شمول ارائه دهد تا از تحریف و ساده‌سازی جلوگیری شود.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه دوم سوره بقره، با تمرکز بر مفاهیم وقایه، خوف، حزن و خشیت، عمق علمی و فلسفی قرآن کریم را در تبیین ساختار وجودی انسان به نمایش می‌گذارد. وقایه، به‌عنوان مکانیسمی چندلایه، انسان را در برابر مخاطرات جسمانی، روانی و معنوی حفظ می‌کند. خوف، حزن و خشیت، به‌عنوان هیجانات فطری، در صورت تربیت صحیح، به صیانت انسان کمک می‌کنند، اما در غیر این صورت، به اختلالات روانی یا انحرافات معنوی منجر می‌شوند. ناسوت، به‌عنوان ظرف وجودی انسان، ارزشی بی‌نهایت دارد و سرنوشت ابدی او را رقم می‌زند. تأکید قرآن بر هدایت و صیانت، در برابر هیجانات منفی، رویکردی مثبت‌گرا و پیش‌برنده را به تصویر می‌کشد. این تحلیل، نه‌تنها برای مخاطبان دینی، بلکه برای پژوهشگران روان‌شناسی، فلسفه و علوم اجتماعی نیز ارزشمند است، زیرا مفاهیم قرآنی را در چارچوبی علمی و جهانی ارائه می‌دهد. علم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای جامعه، باید از روش‌های غیرعلمی و سنتی فاصله گیرد و به سوی تولید دانشی قدرت‌آفرین و جهان‌شمول حرکت کند.

با نظارت صادق خادمی