در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 123

متن درس





تفسیر سوره بقره: تحلیل علمی و معنوی آیه دوم

تفسیر سوره بقره: تحلیل علمی و معنوی آیه دوم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 123)

مقدمه

قرآن کریم، به‌عنوان کلام الهی و محور تمدن اسلامی، کتابی است که با خطاب‌های عام و خاص خود، همگان را به سوی هدایت دعوت می‌کند. آیه دوم سوره بقره،

﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾
این کتاب که هیچ شکی در آن نیست، راهنمایی برای پرهیزگاران است

، یکی از آیات بنیادین قرآن کریم است که مفهوم هدایت را در کانون توجه قرار می‌دهد. این آیه، با تأکید بر هدایت برای متقین، پرسش‌هایی درباره شمولیت هدایت قرآنی و نسبت آن با تعابیر دیگر، مانند «هُدًى لِلنَّاسِ»، ایجاد کرده است. این نوشتار، با تجمیع و بازنویسی درس‌گفتارهای مرتبط، به تحلیل علمی و نظام‌مند این آیه می‌پردازد. هدف، ارائه تفسیری فاخر، روشمند و متناسب با نیازهای مخاطبان تحصیل‌کرده است که ضمن حفظ اصالت دینی، پاسخگوی پرسش‌های علمی و آکادمیک باشد. با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و استنادات دقیق، این اثر می‌کوشد تا قرآن کریم را به‌مثابه چشمه‌ای زلال معرفی کند که برای همه جویندگان حقیقت، اعم از مؤمن و غیرمؤمن، راهگشاست.

بخش اول: مفهوم هدایت قرآنی و تناقض ظاهری

طرح مسئله: «هُدًى لِلْمُتَّقِينَ» و «هُدًى لِلنَّاسِ»

آیه دوم سوره بقره،

﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾
این کتاب که هیچ شکی در آن نیست، راهنمایی برای پرهیزگاران است

، هدایت قرآنی را به متقین اختصاص داده است. در مقابل، آیه‌ای دیگر در سوره آل‌عمران،

﴿هُدًى لِلنَّاسِ﴾
راهنمایی برای مردم

، هدایت را به همه انسان‌ها تعمیم می‌دهد. این دو تعبیر، در نگاه نخست، ممکن است تناقض‌آمیز به نظر آیند. پرسش بنیادین این است که آیا تأکید بر هدایت برای متقین، هدایت عمومی برای همه مردم را نفی می‌کند یا خیر؟

درنگ: تناقض ظاهری میان «هُدًى لِلْمُتَّقِينَ» و «هُدًى لِلنَّاسِ» ریشه در عدم توجه به مراتب هدایت دارد که نیازمند تحلیل دقیق است.

این مسئله، برای پژوهشگران، ضرورت تمایز میان مراتب هدایت را برجسته می‌کند. هدایت قرآنی در دو سطح عام و خاص ارائه می‌شود: هدایت عام برای همه انسان‌ها و هدایت خاص برای متقین که با آمادگی درونی از آن بهره‌مند می‌شوند.

قاعده منطقی: اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند

برای رفع این تناقض ظاهری، قاعده منطقی «اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند» به کار گرفته شده است. تأکید بر هدایت برای متقین به معنای نفی هدایت برای غیرمتقین نیست. به‌عنوان مثال، اگر گفته شود «این کتاب برای دانشمندان مفید است»، این سخن نفی نمی‌کند که دیگران نیز از آن بهره‌مند شوند.

درنگ: قاعده «اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند» نشان می‌دهد که اختصاص هدایت به متقین، مانع از شمولیت آن برای همه انسان‌ها نیست.

این قاعده، چارچوبی منطقی برای تحلیل آیات قرآنی فراهم می‌کند و پژوهشگران را به سوی فهم مراتب هدایت هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش اول

مفهوم هدایت در آیه دوم سوره بقره و تعابیر مشابه آن در قرآن کریم، با تأکید بر مراتب هدایت، از تناقض ظاهری رها می‌شود. این مراتب، شامل هدایت عام برای همه انسان‌ها و هدایت خاص برای متقین، نشان‌دهنده جامعیت قرآن کریم است.

بخش دوم: دیدگاه‌های تفسیری و نقد آن‌ها

دیدگاه طبرسی در مجمع‌البیان

مرحوم طبرسی در «مجمع‌البیان» (جلد 1، صفحه 36) معتقد است که قرآن کریم برای همه انسان‌ها هدایت است، اما متقین به دلیل تمسک به آن و عمل به دستوراتش، از هدایت آن بهره‌مند می‌شوند. وی برای توضیح این تفاوت، به آیه

﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشَاهَا﴾
تو تنها بیم‌دهنده کسی هستی که از آن می‌ترسد

استناد می‌کند. این آیه نشان می‌دهد که انذار نبوی، برای همه است، اما تنها کسانی که خشیت دارند، از آن اثر می‌پذیرند.

درنگ: طبرسی با تمایز میان هدایت بالقوه و بالفعل، تأکید می‌کند که متقین به دلیل آمادگی درونی، از هدایت قرآن بهره‌مند می‌شوند.

این دیدگاه، نقش اراده و آمادگی انسان در بهره‌مندی از هدایت را برجسته می‌کند و برای مخاطبان آکادمیک، چارچوبی برای تحلیل اثرگذاری قرآن ارائه می‌دهد.

نقد دیدگاه طبرسی

دیدگاه طبرسی با این نقد مواجه شده که اگر قرآن برای همه هدایت است، اما برخی از آن بهره نمی‌برند، این با مفهوم «هُدًى لِلنَّاسِ» تناقض دارد. اگر غیرمتقین از هدایت بهره‌مند نشوند، چگونه می‌توان گفت قرآن برای آنها هدایت است؟

درنگ: نقد به طبرسی بر تفاوت میان فاعلیت قرآن و قابلیت انسان‌ها تمرکز دارد؛ عدم بهره‌مندی برخی، نتیجه نقص در قابلیت آنهاست.

این نقد، به تشبیه قرآن به خورشید روشنگر است: خورشید برای همه نور می‌افشاند، اما کسی که چشم خود را می‌بندد، از نور محروم می‌ماند. آیه

﴿وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ﴾
آنها را می‌بینی که به سوی تو می‌نگرند، ولی نمی‌بینند

این مفهوم را تأیید می‌کند.

دیدگاه علامه طباطبایی: مراتب هدایت و ضلالت

علامه طباطبایی هدایت و ضلالت را برای سه گروه (مؤمنین، کافران، منافقین) در دو سطح فطری و اکتسابی تحلیل می‌کند. مؤمنین از هدایت فطری و قرآنی برخوردارند، کافران ضلالت فطری و اکتسابی دارند، و منافقین نیز نفاق فطری و اکتسابی دارند. آیه

﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ﴾
خداوند بر دل‌هایشان مهر نهاده

نشان‌دهنده ضلالت اکتسابی برخی افراد است.

درنگ: علامه طباطبایی با تمایز میان هدایت و ضلالت فطری و اکتسابی، چارچوبی جامع برای فهم اثرگذاری قرآن ارائه می‌دهد.

این دیدگاه، برای پژوهشگران، اهمیت تحلیل چندلایه هدایت و ضلالت را نشان می‌دهد.

نقد دیدگاه علامه طباطبایی

دیدگاه علامه با این نقد مواجه است که اگر کافران و منافقین خود گمراه‌اند، افزودن ضلالت قرآنی به آنها چه معنایی دارد؟ این نقد به مفهوم ضلالت قرآنی توجه دارد که نتیجه مواجهه نادرست با قرآن است.

درنگ: ضلالت قرآنی نتیجه انتخاب نادرست انسان است، نه نقص در هدایت قرآن.

آیه

﴿وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا﴾
و برای ستمگران جز زیان نمی‌افزاید

نشان می‌دهد که ضلالت قرآنی، نتیجه سوءنیت یا تعصب در برابر آیات الهی است.

دیدگاه تفسیر تسنیم

در تفسیر تسنیم، هدایت قرآنی همگانی دانسته شده، اما بهره‌مندی از آن به آمادگی افراد بستگی دارد. برخی به دلیل عدم پذیرش، از هدایت محروم می‌مانند یا حتی دشمن قرآن می‌شوند.

درنگ: تفسیر تسنیم بر نقش اختیار انسان در بهره‌مندی از هدایت قرآنی تأکید دارد.

این دیدگاه با آیه

﴿إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا﴾
اگر آنها را به هدایت دعوت کنی، نمی‌شنوند

هم‌خوانی دارد.

نقد دیدگاه تسنیم

نقد به تسنیم این است که اگر هدایت قرآنی همگانی است، چرا برخی از آن بهره نمی‌برند؟ این پرسش به تفاوت در قابلیت انسان‌ها پاسخ داده شده است.

درنگ: تفاوت در بهره‌مندی از هدایت، نتیجه تنوع در ظرفیت‌های انسانی است، نه نقص در قرآن.

آیه

﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا﴾
اگر پروردگارت می‌خواست، همه کسانی که در زمین‌اند ایمان می‌آوردند

نقش اختیار انسان را در بهره‌مندی از هدایت نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری بخش دوم

دیدگاه‌های طبرسی، علامه طباطبایی و تفسیر تسنیم، هر یک با تأکید بر مراتب هدایت و نقش آمادگی انسان، به فهم آیه دوم سوره بقره کمک می‌کنند. نقدها به این دیدگاه‌ها، ضرورت توجه به فاعلیت قرآن و قابلیت انسان‌ها را برجسته می‌سازد.

بخش سوم: جامعیت هدایت قرآنی

قرآن به‌مثابه نسیم ملکوتی

قرآن کریم به نسیمی ملکوتی تشبیه شده که حتی بر افراد ناآگاه یا خواب اثر می‌گذارد. این تشبیه، جامعیت هدایت قرآنی را نشان می‌دهد که مستقل از آمادگی آگاهانه انسان‌هاست.

درنگ: قرآن، به‌مثابه نسیمی ملکوتی، بر همه انسان‌ها، حتی ناآگاهان، اثر می‌گذارد.

آیه

﴿نُورٌ عَلَى نُورٍ﴾
نوری بر فراز نور

اثرگذاری چندلایه قرآن را تأیید می‌کند.

هدایت برای همه موجودات

قرآن کریم نه‌تنها برای انسان‌ها، بلکه برای همه موجودات هدایت است. این هدایت، حتی گمراهان و کافران را در بر می‌گیرد، هرچند نوع آن متفاوت است.

درنگ: هدایت قرآنی، با شمولیتی بی‌نظیر، همه موجودات را در بر می‌گیرد.

آیه

﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾
رحمتی برای جهانیان

این شمولیت را تأیید می‌کند.

نقش ضلالت در هدایت قرآنی

حتی ضلالت قرآنی، که نتیجه مواجهه نادرست با قرآن است، می‌تواند به تأمل و بازگشت به مسیر درست منجر شود. این دیدگاه، عمق اثرگذاری قرآن را نشان می‌دهد.

درنگ: ضلالت قرآنی، به‌عنوان هشداری برای بازگشت، خود بخشی از هدایت است.

آیه

﴿يُضِلُّ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ﴾
به‌وسیله آن هر که را بخواهد گمراه و هر که را بخواهد هدایت می‌کند

این دوگانه را تأیید می‌کند.

نقد استناد به آیه «وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ»

استناد به آیه

﴿وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ﴾
تو نمی‌توانی کوران را از گمراهی‌شان هدایت کنی

برای نفی هدایت عام مورد نقد قرار گرفته، زیرا این آیه به محدودیت رسول اکرم (ص) اشاره دارد، نه قرآن کریم.

درنگ: محدودیت هدایت نبوی، مانع از جامعیت هدایت قرآنی نیست.

آیه

﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ﴾
این قرآن به راهی که استوارتر است هدایت می‌کند

بر هدایت همیشگی قرآن تأکید دارد.

نتیجه‌گیری بخش سوم

جامعیت هدایت قرآنی، از تشبیه آن به نسیم ملکوتی تا اثرگذاری بر همه موجودات، نشان‌دهنده عمق و گستردگی این هدایت است. حتی ضلالت قرآنی، به‌عنوان هشداری برای بازگشت، بخشی از این هدایت است.

بخش چهارم: خودبسندگی قرآن کریم

قرآن به‌مثابه کتاب ناطق

قرآن کریم به‌عنوان کتابی ناطق و خودبسنده معرفی شده که برای فهم آن نیازی به اخبار یا قواعد خارجی نیست. این خودبسندگی، با آیه

﴿تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾
بیانی برای هر چیز

تأیید می‌شود.

درنگ: خودبسندگی قرآن، آن را به منبعی جامع و مستقل برای هدایت تبدیل می‌کند.

این دیدگاه، اولویت قرآن کریم را به‌عنوان منبع اصلی هدایت نشان می‌دهد و پژوهشگران را به مطالعه مستقیم متن قرآنی تشویق می‌کند.

تشبیه قرآن به چاه آب گوارا

قرآن به چاهی پر از آب گوارا تشبیه شده که برای بهره‌مندی از آن، ابزارهایی مانند روایات معصومین مفیدند، اما حتی بدون آنها نیز می‌توان از آن بهره برد.

درنگ: قرآن، حتی بدون ابزارهای تفسیری، برای همه قابل دسترسی و بهره‌مندی است.

این تشبیه، دسترسی همگانی به هدایت قرآنی را نشان می‌دهد و نقش روایات را به‌عنوان تسهیل‌کننده فهم عمیق‌تر تأیید می‌کند.

نقد وابستگی به روایات

تأکید بیش از حد بر روایات، گاهی مانع از توجه مستقیم به متن قرآن کریم شده است. این دیدگاه، با اشاره به محدودیت‌های تاریخی معصومین در بیان تفاسیر، بر خودبسندگی قرآن تأکید دارد.

درنگ: وابستگی بیش از حد به روایات، ممکن است از توجه به خودبسندگی قرآن بکاهد.

این نقد، پژوهشگران را به بازنگری در روش‌های تفسیری و تمرکز بر متن قرآن تشویق می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

خودبسندگی قرآن کریم، به‌عنوان کتابی ناطق و جامع، آن را به منبعی بی‌نیاز از ابزارهای خارجی تبدیل می‌کند. تشبیه قرآن به چاه آب گوارا، دسترسی همگانی به هدایت آن را نشان می‌دهد.

بخش پنجم: نقش علوم انسانی در فهم هدایت قرآنی

اهمیت روان‌شناسی و جامعه‌شناسی

برای فهم دقیق هدایت قرآنی، تسلط بر علوم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی ضروری است، زیرا قرآن به ابعاد مختلف وجودی و اجتماعی انسان توجه دارد.

درنگ: روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، ابزارهایی کلیدی برای فهم اثرگذاری قرآن بر انسان و جامعه هستند.

آیه

﴿وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا﴾
هر کس حکمت داده شود، خیر فراوانی داده شده است

تأثیر عمیق قرآن بر حکمت و رفتار انسانی را نشان می‌دهد.

قرآن به‌مثابه راهنمای جامع

قرآن کریم، نه‌تنها یک متن دینی، بلکه راهنمایی جامع برای فهم رفتارها و تعاملات انسانی است. این جامعیت، ضرورت رویکردهای بین‌رشته‌ای را نشان می‌دهد.

درنگ: جامعیت قرآن، آن را به منبعی برای علوم انسانی و اجتماعی تبدیل می‌کند.

این دیدگاه، پژوهشگران را به استفاده از روش‌های علمی مدرن در تفسیر قرآن تشویق می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

نقش علوم انسانی، به‌ویژه روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، در فهم هدایت قرآنی، به غنای تفسیرهای قرآنی کمک می‌کند و آن را به منبعی برای تحلیل‌های بین‌رشته‌ای تبدیل می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه دوم سوره بقره،

﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾
این کتاب که هیچ شکی در آن نیست، راهنمایی برای پرهیزگاران است

، نشان‌دهنده جامعیت و شمولیت هدایت قرآنی است. این هدایت، در دو سطح عام و خاص، برای همه انسان‌ها و به‌ویژه متقین ارائه شده و هیچ تناقضی میان این دو سطح وجود ندارد. دیدگاه‌های مفسران، با وجود نقدها، بر نقش آمادگی انسان در بهره‌مندی از هدایت تأکید دارند. قرآن، به‌مثابه نسیمی ملکوتی، حتی بر ناآگاهان اثر می‌گذارد و به‌عنوان کتابی ناطق و خودبسنده، نیازی به ابزارهای خارجی ندارد. نقش علوم انسانی در فهم این هدایت، ضرورت رویکردهای بین‌رشته‌ای را نشان می‌دهد. این تحلیل، قرآن کریم را به‌مثابه گوهری تابناک معرفی می‌کند که برای همه جویندگان حقیقت، راهگشاست.

با نظارت صادق خادمی