در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 130

متن درس





تفسیر آیه دوم سوره بقره: تبیین مفهوم غیب

تفسیر علمی و جامع آیه دوم سوره بقره: تبیین مفهوم غیب

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 130)

مقدمه

قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راهنمای بشریت در تمامی اعصار است و آیه دوم سوره بقره، ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ۝ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (این کتاب که هیچ شکی در آن نیست، هدایتی است برای پرهیزگاران؛ کسانی که به غیب ایمان می‌آورند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه روزی‌شان داده‌ایم، انفاق می‌کنند)، به‌عنوان یکی از آیات بنیادین، به تبیین ویژگی‌های متقین و مفهوم غیب می‌پردازد. مفهوم غیب، مانند کلیدی گشاینده، دریچه‌ای به سوی حقایق پنهان هستی می‌گشاید و نیازمند تحلیلی عمیق از منظر فلسفی، کلامی و لغوی است. این اثر، با رویکردی علمی و نظام‌مند، به تفسیر این آیه با تمرکز بر مفهوم غیب پرداخته و تمامی ابعاد آن را با زبانی فاخر و متناسب با مخاطبان آکادمیک تشریح می‌کند.

بخش اول: غیب در نسبت با خلق و شهادت

تحلیل و تبیین

مفهوم غیب در آیه الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ (کسانی که به غیب ایمان می‌آورند)، مانند سایه‌ای است که در مقابل نور شهادت قرار می‌گیرد. غیب، وصفی نسبی است که در نسبت با خلق تعریف می‌شود و به جنبه‌های پنهان واقعیت‌ها اشاره دارد که از دسترس حواس ظاهری بشر خارج است. این پنهانی، نه به معنای عدم وجود، بلکه به محدودیت ادراک بشری بازمی‌گردد. در مقابل شهادت، که امور محسوس و قابل مشاهده است، غیب به باطن اشیا و حقایقی اطلاق می‌شود که از منظر خلق مخفی است.

درنگ: غیب، واقعیتی موجود و حقیقی است که به دلیل محدودیت‌های ادراکی خلق، از حواس ظاهری پنهان می‌ماند و در مقابل شهادت قرار می‌گیرد.

این تعریف، غیب را از امور موهوم یا خیالی متمایز می‌سازد. غیب، مانند باطن یک گوهر، در ذات خود موجود است، اما تنها با ابزار معرفت و ایمان قابل دسترسی است. این دیدگاه، غیب را در چارچوب هستی‌شناسی قرآنی قرار داده و آن را به‌عنوان بخشی از واقعیت‌های موجود معرفی می‌کند.

بخش دوم: غیب در نسبت با حق تعالی

تحلیل و تبیین

غیب، در برابر علم مطلق الهی، معنایی ندارد، زیرا خداوند، مانند اقیانوسی بی‌کران، محیط بر همه حقایق و موجودات است. آیه أَنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (بقره: ۳۳؛ من غیب آسمان‌ها و زمین را می‌دانم) بر این حقیقت دلالت دارد که غیب، در ذات خود، برای خدا شهادت است. غیب، تنها در ظرف خلق معنا می‌یابد و به اموری اطلاق می‌شود که از علم همگان خارج است.

درنگ: غیب، در برابر علم الهی وجود ندارد و تنها در نسبت با محدودیت‌های ادراکی خلق معنا پیدا می‌کند.

این تمایز، مانند خطی روشن میان علم مطلق الهی و علم محدود بشری، بر جامعیت علم الهی و نسبیت غیب در ظرف خلق تأکید دارد. خداوند، دانای غیب و شهادت است و هیچ حقیقتی از علم او پنهان نیست.

بخش سوم: غیب به‌عنوان معقول ثانی فلسفی

تحلیل و تبیین

غیب، از منظر فلسفی، مانند پلی میان ذهن و واقعیت، به‌عنوان معقول ثانی فلسفی تعریف می‌شود. معقول ثانی فلسفی، وصفی است که عروض آن در ذهن است، اما اتصاف آن در خارج تحقق می‌یابد. برای مثال، در گزاره «زید قائم است»، زید معقول اولی (موضوع ذهنی) و قائم معقول ثانی (محمول با اتصاف خارجی) است. غیب، به‌عنوان وصف، نسبی است و به شیء موجود حقیقی متعلق می‌شود.

درنگ: غیب، معقول ثانی فلسفی است که در ذهن عروض می‌یابد، اما در خارج به موجودات حقیقی متصل است.

این تعریف، غیب را در چارچوب فلسفه اسلامی قرار می‌دهد و آن را از مفاهیم صرفاً ذهنی یا خیالی متمایز می‌کند. غیب، مانند وصف علم یا قیام، در خارج متصل به ذات موجود است، اما ادراک آن در ذهن خلق نسبی است.

بخش چهارم: غیب به‌عنوان وصف فراگیر هستی

تحلیل و تبیین

غیب، مانند جامه‌ای فراگیر، بر تمام موجودات اطلاق می‌شود و با کل هستی همراه است. در آیه الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ، ایمان به غیب شامل ایمان به وحی، کتب آسمانی و حقایق متعالی است که همگی تحت وصف غیب قرار می‌گیرند. این مفهوم، نه‌تنها امور متافیزیکی مانند ملائکه و آخرت، بلکه جنبه‌های پنهان امور مادی مانند باطن آسمان‌ها و زمین را نیز در بر می‌گیرد.

درنگ: غیب، وصفی جامع است که تمامی جنبه‌های پنهان هستی، از امور متافیزیکی تا مادی، را در بر می‌گیرد.

این دیدگاه، غیب را به‌عنوان مفهومی فراگیر معرفی می‌کند که تمامی حقایق پنهان را در خود جای داده و ایمان به آن، نشانه جامعیت ایمان متقین است.

بخش پنجم: تقابل غیب و شهادت در آیات قرآنی

تحلیل و تبیین

قرآن کریم، مانند آیینه‌ای شفاف، غیب را در مقابل شهادت قرار داده و آن را به باطن اشیا و جنبه‌های پنهان واقعیت‌ها تعریف می‌کند. آیه عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ (انعام: ۷۳؛ دانای غیب و شهادت) این تقابل را به‌وضوح نشان می‌دهد. شهادت، حوزه ادراک حسی است، درحالی‌که غیب، حوزه ادراک عقلی یا ایمانی را شامل می‌شود.

درنگ: غیب و شهادت، دو ساحت ادراکی متمایزند که قرآن کریم آن‌ها را در مقابل یکدیگر قرار داده و غیب را از طریق وحی یا عنایت الهی قابل دسترسی می‌داند.

این تقابل، مانند دو بال معرفت، امکان دسترسی به حقایق پنهان را از طریق ایمان و وحی فراهم می‌سازد و بر جامعیت علم الهی تأکید دارد.

بخش ششم: قرآن کریم به‌عنوان مرجع لغوی و مفهومی غیب

تحلیل و تبیین

قرآن کریم، مانند گنجینه‌ای بی‌پایان، بهترین منبع برای فهم دقیق واژه و مفهوم غیب است. این کتاب، با ارائه مصادیق و مفاهیم متعدد، غیب را به‌صورت جامع تعریف کرده و نیاز به منابع لغوی دیگر را در تحقیقات قرآنی کاهش می‌دهد. واژه غیب، با حدود ۵۹ مورد تکرار (۴۸ مورد با الف و لام)، چارچوبی منسجم برای فهم این مفهوم ارائه می‌دهد.

درنگ: قرآن کریم، با خودبسندگی در تبیین مفاهیم، مرجع اصلی فهم غیب است و تمامی جنبه‌های مفهومی و مصداقی آن را روشن می‌سازد.

این خودبسندگی، مانند چشمه‌ای زلال، پژوهشگران را از پراکنده‌گویی در منابع غیرقرآنی بی‌نیاز کرده و بر ضرورت انس با قرآن برای درک حقایق تأکید دارد.

بخش هفتم: غیب به‌عنوان باطن اشیا

تحلیل و تبیین

غیب، مانند باطن یک گوهر، به جنبه‌های پنهان اشیا، از جمله باطن آسمان‌ها و زمین، اطلاق می‌شود. آیه ذَلِكَ أَنْبَاءُ الْغَيْبِ (هود: ۴۹؛ این اخبار غیب است) به اخبار و حقایق پنهان نسبت به انبیا اشاره دارد که از منظر خلق مخفی است، اما در علم الهی حاضر و آشکار است.

درنگ: غیب، باطن اشیا و حقایق پنهان است که در علم الهی آشکار بوده و از طریق وحی برای انبیا قابل دسترسی است.

این تعریف، غیب را به‌عنوان باطن هستی معرفی می‌کند که در آیات متعدد، مانند اخبار غیبی انبیا، به‌وضوح تبیین شده است.

بخش هشتم: غیب و علم الهی

تحلیل و تبیین

غیب، مانند گنجی در خزانه الهی، متعلق علم خداوند است و امور پنهان از خلق، در علم او آشکارند. آیه وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ (انعام: ۵۹؛ کلیدهای غیب نزد اوست و جز او کسی آن‌ها را نمی‌داند) بر این حقیقت تأکید دارد. مفاتح الغیب، راه‌های وصول به حقایق پنهان‌اند که در اختیار خداوند قرار دارند.

درنگ: مفاتح الغیب، کلیدهای دسترسی به حقایق پنهان‌اند که در علم الهی قرار داشته و از طریق مجاهدت و عنایت الهی برای انسان قابل وصول است.

این مفهوم، مانند کلیدی در دسترس، انسان را به تلاش برای وصول به حقایق غیبی از طریق معرفت و انس با قرآن دعوت می‌کند.

بخش نهم: غیب در رفتار انسانی

تحلیل و تبیین

غیب، در حوزه رفتار انسانی، مانند حریمی مقدس، به امور پنهان از چشم دیگران اشاره دارد. آیه وَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ (نساء: ۳۴؛ زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیاب [شوهران] نگهدار [حریم‌اند]) نشان می‌دهد که زنان صالح، در غیاب شوهران، حریم و امور پنهان را حفظ می‌کنند.

درنگ: غیب در رفتار انسانی، به حفظ حریم و امور پنهان از چشم دیگران اشاره دارد و نشان‌دهنده تقوای عملی است.

این مصداق، مانند آیینه‌ای، غیب را به حوزه اخلاق و رفتار روزمره پیوند می‌زند و بر اهمیت حفظ تقوا در خلوت تأکید دارد.

بخش دهم: غیب و عصمت موجودات

تحلیل و تبیین

تمام موجودات، به‌ویژه انسان‌ها، مانند باغی پر از گل‌های متنوع، دارای نوعی عصمت نسبی‌اند که در مقابل غیب (امور پنهان از دیگران) بروز می‌یابد. عصمت تامه، مانند گلی بی‌نظیر، خاص انبیا و ائمه معصومین است که در برابر حق، به‌طور کامل از خطا مصون‌اند.

درنگ: عصمت نسبی، در همه موجودات وجود دارد، اما عصمت تامه، مختص معصومین است که در برابر حق از هر خطایی مصون‌اند.

این دیدگاه، عصمت را به‌عنوان صفتی فراگیر معرفی می‌کند که در مراتب مختلف در موجودات جلوه‌گر است و در معصومین به کمال می‌رسد.

بخش یازدهم: غیب و عدم

تحلیل و تبیین

غیب، مانند نوری که بر موجودات می‌تابد، به امور موجود و حقیقی اختصاص دارد و عدم، از دایره غیبت خارج است. این تأکید، مانند خطی روشن، جهان‌بینی قرآنی را از فلسفه‌های غیرواقعیت‌محور متمایز می‌کند.

درنگ: غیب، به واقعیت‌های موجود تعلق دارد و عدم، فاقد وصف غیبت است.

این دیدگاه، قرآن کریم را از فلسفه‌هایی مانند افلاطونی که به عالم مثال و مفاهیم غیرواقعی توجه دارند، متمایز کرده و بر واقعیت‌محوری غیب تأکید دارد.

بخش دوازدهم: مفاتح الغیب و وصول به حقایق

تحلیل و تبیین

مفاتح الغیب، مانند کلیدهایی زرین، راه‌های دسترسی به حقایق پنهان‌اند که در اختیار خداوند قرار دارند، اما انسان می‌تواند از طریق مجاهدت و معرفت به آن‌ها نزدیک شود. این مفاتح، در قلب اولیا، انبیا و مؤمنین صادق جای دارند.

درنگ: مفاتح الغیب، ابزارهای وصول به حقایق پنهان‌اند که از طریق انس با قرآن و مجاهدت برای انسان قابل دسترسی است.

این مفهوم، مانند دعوتی الهی، انسان را به کنکاش و تلاش برای کشف حقایق غیبی از طریق قرآن کریم فرا می‌خواند.

بخش سیزدهم: غیب و خشیت الهی

تحلیل و تبیین

آیه إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ (فاطر: ۱۸؛ تو تنها کسانی را هشدار می‌دهی که در نهان از پروردگارشان می‌ترسند)، مانند نغمه‌ای آسمانی، خشیت بالغیب را به ترس از خدا در خلوت و پنهانی پیوند می‌زند.

درنگ: خشیت بالغیب، نشانه اخلاص در خلوت است که رابطه‌ای عمیق میان بنده و پروردگار ایجاد می‌کند.

این مصداق، غیب را به حوزه عبادت و رابطه شخصی با خدا متصل کرده و بر اهمیت تقوا و اخلاص در نهان تأکید دارد.

بخش چهاردهم: غیب الغیوب و ذات الهی

تحلیل و تبیین

غیب الغیوب، مانند قله‌ای دست‌نیافتنی، به ذات الهی اشاره دارد که باطن همه غیوب است و هیچ اسمی بر آن متصور نیست. این مرتبه، فراتر از تعینات و اسمای الهی است و در عرفان اسلامی به مرتبه احدیت یا لا تعین تعبیر می‌شود.

درنگ: غیب الغیوب، مرتبه ذات الهی است که فراتر از هر تعین و اسمی بوده و تنها از طریق خلع تعینات قابل وصول است.

این مفهوم، مانند دری بی‌کران، اولیای الهی را به خلع تعینات و نزدیکی به ذات الهی دعوت می‌کند، اما این وصول، نیازمند مجاهدت عمیق عرفانی است.

بخش پانزدهم: ادراک غیب در اولیای الهی

تحلیل و تبیین

اولیای الهی، مانند پرندگانی که در آسمان معرفت پرواز می‌کنند، ابتدا باطن اشیا را می‌بینند و سپس ظاهر آن‌ها را درک می‌کنند، برخلاف انسان‌های عادی که ابتدا ظاهر را می‌بینند. این ادراک، مانند نوری که از باطن به ظاهر می‌تابد، نتیجه وصول به مراتب غیب است.

درنگ: اولیای الهی، با درک باطن اشیا، به کلیت و جامعیت هستی دست می‌یابند، درحالی‌که ادراک عادی از ظاهر به باطن حرکت می‌کند.

این تفاوت، مانند نگاه از پشت بام به جای نگاه از درگاه، امکان دیدن کلیت و جامعیت اشیا را برای اولیا فراهم می‌کند و معرفت آن‌ها را از دیگران متمایز می‌سازد.

بخش شانزدهم: انس با قرآن و وصول به غیب

تحلیل و تبیین

انس با قرآن کریم، مانند رودی زلال، راهی برای وصول به حقایق غیبی است. مطالعه، تدبر و ارتباط عاطفی با قرآن، مانند معلمی حکیم، حقایق را در دل انسان می‌نگارد.

درنگ: انس با قرآن، از طریق تدبر و ارتباط عمیق، انسان را به سوی حقایق غیبی هدایت می‌کند.

این دیدگاه، قرآن را فراتر از یک متن مکتوب معرفی کرده و آن را به‌عنوان معلم زنده‌ای می‌داند که راه‌های وصول به غیب را به انسان می‌آموزد.

بخش هفدهم: نقد حفظ صرف قرآن

تحلیل و تبیین

حفظ صرف قرآن، مانند انباشتن گنج بدون بهره‌برداری، نمی‌تواند نیازهای معرفتی و عملی جامعه را برآورده کند. فهم و درایت قرآنی، مانند کلیدی برای گشودن درهای معرفت، اولویت اصلی است.

درنگ: فهم و درایت قرآنی، بر حفظ صرف آن اولویت دارد و باید در خدمت حل مسائل واقعی جامعه قرار گیرد.

این نقد، بر ضرورت حرکت از ظاهر به باطن قرآن تأکید دارد و علم دینی را به سوی کاربردی شدن و پاسخگویی به نیازهای معاصر هدایت می‌کند.

بخش هجدهم: قرآن کریم به‌عنوان کتاب علمی و مدرن

تحلیل و تبیین

قرآن کریم، مانند کتابی از آینده، منبعی علمی و مدرن است که از واقعیت‌ها و حقایق سخن می‌گوید و فاقد هرگونه خیال یا وهم است. این کتاب، مانند نقشه‌ای جامع، جهان‌بینی‌ای عاری از عدم ارائه می‌دهد.

درنگ: قرآن کریم، با ارائه مفاهیم دقیق و واقعیت‌محور، منبعی برای علوم معاصر و حل مسائل جهانی است.

این دیدگاه، قرآن را به‌عنوان کتابی فرازمانی معرفی می‌کند که با منطق و واقعیت‌محوری، از هرگونه ابهام فلسفی مبراست و می‌تواند در تمامی حوزه‌های علمی و اجتماعی راه‌گشا باشد.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ۝ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ، مانند دریچه‌ای به سوی معرفت، مفهوم غیب را به‌عنوان یکی از عمیق‌ترین مباحث قرآنی تبیین می‌کند. غیب، مانند باطن یک گوهر، وصفی نسبی است که به جنبه‌های پنهان هستی اشاره دارد و در تقابل با شهادت، محدودیت ادراک بشری را نشان می‌دهد. قرآن کریم، با ارائه مصادیق متعدد، غیب را به‌عنوان واقعیتی موجود و قابل وصول از طریق وحی، مجاهدت و انس با خود معرفی می‌کند. اولیای الهی، با درک باطن اشیا، به مراتب بالای معرفت غیبی دست می‌یابند، درحالی‌که انسان عادی نیازمند تدبر و درایت قرآنی است. نقد حفظ صرف قرآن، ضرورت بازنگری در رویکردهای آموزشی را گوشزد می‌کند و بر فهم و کاربرد عملی قرآن تأکید دارد. قرآن، به‌عنوان کتابی علمی و مدرن، با جهان‌بینی واقعیت‌محور، راهنمای جامعی برای وصول به حقایق غیبی و حل مسائل معاصر است.

با نظارت صادق خادمی