متن درس
تفسیر علمی و فاخر آیات 6 و 7 سوره بقره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 160)
مقدمه
قرآن کریم، چونان چراغی فروزان در مسیر هدایت، با آیات خود حقیقت را بر دلهای مشتاق آشکار میسازد. آیات 6 و 7 سوره بقره، ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ (ترجمه: به راستی کسانی که کفر ورزیدند، برایشان یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی، ایمان نمیآورند * خداوند بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده و بر چشمانشان پردهای است و برایشان عذابی بزرگ است)، به تبیین مفهوم کفر نهایی و پیامدهای آن پرداخته و جایگاه انسان را در برابر حقیقت الهی روشن میکنند. این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای علمی و تحلیلهای کلامی، فلسفی و عرفانی، به تفسیر این آیات پرداخته و با زبانی فاخر و ساختاری نظاممند، مفاهیم آن را برای مخاطبان متخصص و محیطهای آکادمیک تبیین میکند. با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات، این اثر میکوشد عمق معانی قرآنی را در چارچوبی علمی و جهانی به تصویر کشد، بیآنکه از شأن والای کلام الهی کاسته شود.
بخش اول: مفهوم کفر و تقابل آن با شکر و ایمان
کفر در مقابل شکر و ایمان
کفر در قرآن کریم، در مقابل شکر قرار دارد، اما شکر بدون ایمان تحقق نمییابد. عبارت ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾ به افرادی اشاره دارد که فاقد ایمان به خداوند، ربالعالمین، هستند. شکر، به معنای نشر و آشکارسازی ایمان است، در حالی که کفر، ستر و پنهانسازی حقیقت الهی است. این تقابل، نه از جنس تضاد منطقی یا نقض کامل، بلکه نوعی تقابل نسبی است که کفر را به معنای عدم ایمان به حق معرفی میکند.
شکر، چونان گلی است که در باغ ایمان میروید و کفر، چون سایهای است که نور حقیقت را در دل پنهان میسازد. این تقابل نشان میدهد که شکر، وابسته به ایمان است و بدون آن، مفهومی تهی خواهد بود.
کفر به حق و مراتب آن
کفر در این آیات، به معنای انکار حقیقت (الحق) است که شامل انکار قیامت، قرآن کریم، رسالت و نبوت میشود. این انکار، متفرع بر عدم ایمان به خداوند است. کفر دارای مراتب و اقسام مختلفی است، اما در اینجا مراد کفر نهایی است که به کفر الحادی، تعصبی، علمی و مکتبی اشاره دارد. این کفر، نهایت انکار است که حتی خداوند از هدایت این گروه ناامید میشود.
کفر نهایی، چونان قلعهای است که با تعصب و آگاهی، در برابر نور هدایت بسته شده و هیچ روزنهای برای نفوذ حقیقت باقی نمیگذارد.
تبدیلپذیری کفر و ایمان
کفر و ایمان قابل تبدیل به یکدیگر هستند. بسیاری از کافران در طول تاریخ به ایمان روی آوردهاند و برخی مؤمنان نیز به کفر گراییدهاند. اما کفر مورد نظر در این آیات، کفر نهایی است که به معنای کتمان حقیقت در ضمیر است. این کافران، خدا را در دل خود پنهان میکنند و از مشرکان، فاسقان و منافقان متمایز هستند.
این تبدیلپذیری، مانند جریانی است که آب زلال ایمان را به سوی کفر یا کفر را به سوی ایمان هدایت میکند، اما کفر نهایی، چونان سنگی است که در برابر این جریان مقاومت میکند.
فقدان بیخدایی مطلق
از منظر قرآن کریم، بیخدایی مطلق وجود ندارد، زیرا فطرت الهی در هر انسانی نهفته است. کافر، حقیقتی را که در ضمیرش وجود دارد، آگاهانه پنهان میکند. این دیدگاه با آیه ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾ (روم: 30، ترجمه: پس روی خود را به سوی دین پاک و یکتا کن، همان فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده) همخوانی دارد.
بخش دوم: ویژگیهای کفر نهایی و پیامدهای آن
کافران عالم و آگاه
کافران مورد نظر در این آیات، افرادی عالم و آگاه هستند، مانند احبار یهود یا کفار قریش، که با علم به حقیقت، آن را انکار میکنند. این کافران از کافران ضعیف و ساده متمایزند که ممکن است با هدایت ایمان بیاورند.
این کافران، چونان دانشمندانیاند که با آگاهی از حقیقت، در برابر آن سر تعظیم فرو نمیآورند و با تعصب، راه هدایت را بر خود میبندند.
مهر بر قلب و گوش و چشم
آیه ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ﴾ بیانگر آن است که خداوند بر دلها، گوشها و چشمان کافران مهر نهاده و پردهای بر آنها کشیده است. این مهر، نتیجه انتخاب آگاهانه کافر در انکار حقیقت است، نه جبر الهی.
این مهر، مانند قفلی است که کافر با دست خود بر درگاه قلبش زده و راه ورود نور هدایت را بسته است.
عذاب عظیم
آیه به عذاب عظیم برای کافران نهایی اشاره دارد: ﴿وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾. این عذاب، نتیجه کتمان حقیقت و مقاومت در برابر هدایت است که به انزوای معنوی و محرومیت از رحمت الهی منجر میشود.
بخش سوم: تبلیغ دینی و کرامت انسانی
وظیفه تبلیغ بدون یأس
پیامبر (ص) و اولیای الهی موظفاند بدون یأس، به هدایت همه انسانها، حتی کافران، ادامه دهند. نقص در پذیرش کافران، به قابل (انسان) بازمیگردد، نه به فاعل (قرآن یا پیامبر). این وظیفه، تبلیغ را فراگیر و بیوقفه میسازد.
تبلیغ، مانند بارانی است که بر همه زمینها میبارد، هرچند برخی زمینها از پذیرش آن سر باز زنند.
قدرت و تأثیر آن بر کفر
قدرت، کفر را به ایمان یا ایمان را به کفر تبدیل میکند. در جوامع قوی، دشمنان به دوستان بدل میشوند، اما در جوامع ضعیف، حتی دوستان به دشمن تبدیل میگردند. این اصل، در تاریخ و جامعهشناسی نیز مصداق دارد.
قدرت، مانند بادی است که جهت پرچمهای ایمان و کفر را تغییر میدهد، اما هدایت الهی، جهت نهایی را تعیین میکند.
ارزش انسانها و پرهیز از تحقیر
همه انسانها، حتی کافران، دارای ارزش ذاتیاند و نباید تحقیر شوند. کافر ممکن است حامل حقیقتی باشد که در آینده آشکار شود. تحقیر کافران، به تحقیر مؤمنان و حتی خود انسان منجر میشود. این اصل با آیه ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾ (اسراء: 70، ترجمه: و به راستی فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم) همخوانی دارد.
حرمت عالمان و طلاب
عالمان و طلاب، به دلیل نقششان در حفظ و نشر حقیقت، دارای حرمت ویژهای هستند. تحقیر آنها، مانند تخریب باغچهای الهی است که حقیقت در آن رشد میکند. این دیدگاه با حدیث «الْعُلَمَاءُ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ» (ترجمه: عالمان، وارثان انبیا هستند) همخوانی دارد.
عالم، چونان درختی است که میوههای حقیقت را به بار میآورد و تخریب او، زیان به باغ الهی است.
عدم قطعیت در قضاوت درباره افراد
نمیتوان درباره افراد، حتی کافران، قضاوت قطعی کرد. مثالهایی مانند حر کربلا یا ملعون مولا نشان میدهد که وضعیت معنوی افراد قابل پیشبینی نیست. بنابراین، باید به همه انسانها احترام گذاشت، زیرا تنها معصوم یا وحی میتواند وضعیت نهایی افراد را تعیین کند.
قضاوت درباره انسانها، مانند پیشبینی آبوهوای دوردست است که جز با وحی الهی ممکن نیست.
بخش چهارم: نقد یأس و ضرورت نگاه فراگیر
پرهیز از یأس در برابر کافران
یأس از هدایت کافران، نتیجه افکار پوسیدهای است که از استعمار نشأت گرفته و انسان را از ارزش دیگران ناامید میکند. مؤمن واقعی، از هیچکس مأیوس نمیشود و در هر انسانی، نشانهای از حقیقت الهی میبیند.
دل مؤمن، چونان دریای وسیعی است که هیچکس را از ساحل هدایت خود دور نمیسازد.
نگاه اولیای الهی به انسانها
اولیای الهی، در هر انسانی، حتی کافر، نشانهای از حقیقت میبینند. آنها با دیدی وسیع، آینده معنوی انسانها را در نظر میگیرند و از قضاوت شتابزده پرهیز میکنند. این نگاه، تبلیغ دینی را به وظیفهای فراگیر و محترمانه تبدیل میکند.
نقد اسراف در ارزشگذاری انسانها
اسراف، نهتنها در مال، بلکه در ارزشگذاری انسانها نیز رخ میدهد. تحقیر انسانها، بهویژه کافران یا عالمان، اسراف در کرامت انسانی است که به تخریب حقیقت منجر میشود.
تحقیر انسانها، مانند ریختن گوهری گرانبها به پای باد است که جز زیان چیزی به دنبال ندارد.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیات 6 و 7 سوره بقره، عمق کلامی، فلسفی و عرفانی قرآن کریم را در تبیین کفر نهایی و وظیفه تبلیغ دینی به نمایش میگذارد. کفر، نه فقدان اعتقاد، بلکه پنهانسازی آگاهانه حقیقت الهی است که ریشه در فطرت الهی انسان دارد. این آیات، کفر نهایی را بهعنوان مرتبهای از انکار معرفی میکنند که با آگاهی و تعصب همراه است، اما مصادیق آن برای انسان قابل شناسایی نیست. مهر بر قلب و حواس کافران، نتیجه انتخاب آگاهانه آنهاست، نه جبر الهی. پیامبر (ص) و اولیای الهی موظفاند بدون یأس، به هدایت همه انسانها ادامه دهند، زیرا نقص در پذیرش، به انسان بازمیگردد، نه به قرآن یا پیامبر. کرامت انسانی، حتی کافران را از تحقیر مصون میدارد و عالمان، بهعنوان وارثان انبیا، دارای حرمت ویژهای هستند. نقد یأس و تحقیر، تبلیغ دینی را به وظیفهای فراگیر و محترمانه تبدیل میکند که با نگاه وسیع اولیای الهی، هر انسانی را حامل حقیقت میبیند. این تفسیر، با ارائه چارچوبی علمی و جهانی، راهی برای فهم عمیقتر کفر و ایمان و تحقق تبلیغ توحیدی ارائه میدهد.