در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 204

متن درس

 

تفسیر علمی و فاخر آیات سوره بقره: حیات، موت و توحید در خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 204)

مقدمه

تفسیر آیات ابتدایی سوره بقره، با تمرکز بر مفاهیم حیات، موت، و خلقت، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق نظام معرفتی قرآن کریم در تبیین حقیقت وجود و نسبت آن با پروردگار می‌گشاید. این آیات، با طرح مفاهیم بنیادین فلسفی و عرفانی، انسان را به تأمل در چیستی حیات و موت، وحدت وجود، و پرهیز از تقابل‌های کاذب دعوت می‌کنند. در این کتاب، با رویکردی علمی و فاخر، مفاهیم کلیدی این آیات، از جمله عدم تقابل حیات و موت، وحدت وجود، و ضرورت بازنگری در علوم دینی، با زبانی متین و آکادمیک تبیین شده است. هدف، ارائه متنی منسجم و نظام‌مند است که برای مخاطبان تحصیل‌کرده و متخصص، غنای تحلیلی و ادبی فراهم آورده و با توضیحات تکمیلی و پیوندهای معنایی، به فهم عمیق‌تر حقیقت قرآنی یاری می‌رساند.

بخش اول: تبیین آیات ابتدایی سوره بقره و محوریت خلقت

متن آیه و ترجمه

يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعْبُدُوا۟ رَبَّكُمُ ٱلَّذِى خَلَقَكُمْ وَٱلَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

ای مردم، پروردگارتان را که شما و پیشینیانتان را آفرید، بپرستید، باشد که به تقوا گرایید.

این آیه، با دعوت به پرستش پروردگار به دلیل خلقت انسان و پیشینیان، محوریت خلقت را به‌عنوان نشانه‌ای از ربوبیت الهی مطرح می‌کند. محور این بخش، تحلیل مفهوم خلقت و ارتباط آن با عبودیت است.

درنگ: خلقت، به‌عنوان نشانه ربوبیت الهی، انسان را به عبودیت و تقوا دعوت می‌کند.

بخش دوم: حیات و موت: مراتب وجود

عدم تقابل حیات و موت

حیات و موت، برخلاف تصور عامه، دو مفهوم متقابل نیستند، بلکه موت مرتبه‌ای از حیات است. همان‌گونه که ظاهر و باطن یا اول و آخر مراتب نسبی وجودند، موت نیز مرتبه‌ای از حیات است که در مقابل حیات مطلق الهی قرار می‌گیرد.

مفهوم حیات مطلق

حیات مطلق، صفتی است که تنها به خداوند اختصاص دارد. موجودات، از جمله انسان، دارای مراتب متفاوت حیات هستند، و موت، به معنای فقدان نسبی حیات، بخشی از این مراتب است.

درنگ: موت، مرتبه‌ای از حیات است و نه مقابل آن، و حیات مطلق تنها به خداوند اختصاص دارد.

بخش سوم: وحدت وجود و نفی عدم

نفی مفهوم عدم

در فلسفه اسلامی، عدم به معنای واقعی وجود ندارد. حتی مفهوم عدم در ذهن، خود وجودی ذهنی است. بنابراین، همه‌چیز، از جمله شر و اهرمن، وجودند و هیچ‌چیز جز وجود نیست.

تمثیل یزدان و اهرمن

یزدان و اهرمن، اگر اهرمن را عدم یا خیال بدانیم، مفهومی ذهنی و وجودی است. اگر اهرمن را حقیقتی شیطانی و ظلمانی فرض کنیم، باز هم مخلوقی از خداوند است. این تمثیل، مانند جویباری زلال، وحدت وجود را روشن می‌کند.

درنگ: عدم، حقیقتی ندارد و همه‌چیز، حتی شر، وجود است و به خداوند بازمی‌گردد.

بخش چهارم: نقد تقابل‌های کاذب در فلسفه و کلام

نقد تقابل وجود و عدم

تقابل وجود و عدم، مانند تقابل حیات و موت، در فلسفه صدرایی و عرفان اسلامی نادرست است. این تقابل‌ها، ناشی از محدودیت‌های شناختی و ذهنیت‌های عرفی هستند.

مباحث استدرادی و معرفتی

مباحث عدم، مانند آنچه در منظومه حاجی سبزواری آمده، استدرادی و ذهنی‌اند و در فلسفه صدرایی جایگاهی ندارند. ظرف معرفت، همواره وجود است.

درنگ: تقابل‌های کاذب مانند وجود و عدم، ناشی از محدودیت‌های شناختی بوده و در فلسفه صدرایی نفی می‌شوند.

بخش پنجم: مراتب موت و حیات در قرآن کریم

اقسام موت

قرآن کریم از اقسام متعدد موت سخن گفته است، از جمله:

فَتَمَنَّوُا ٱلْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ

اگر راست می‌گویید، مرگ را آرزو کنید.

وَلَا تَقُولُوا۟ لِمَن يُقْتَلُ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمْوَٰتٌ

به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید.

این آیات، موت را به‌عنوان مرتبه‌ای از حیات معرفی می‌کنند.

مراتب حیات

مراتب حیات، از حیوان متوسط تا انسان عادی و حیات برزخی، متفاوت‌اند. قرآن کریم حیات را در مراتب مختلف، مانند حیات زمین پس از مرگ زمستانی، نشان می‌دهد.

درنگ: قرآن کریم، موت و حیات را در مراتب مختلف معرفی کرده و آن‌ها را به‌عنوان جلوه‌های وجود الهی تبیین می‌کند.

بخش ششم: حیات و موت در عالم ناسوت و برزخ

انتقال توجه در حیات و موت

حیات ناسوتی، توجه به عالم مادی است، درحالی‌که موت، انتقال توجه به عالم برزخی است. مانند خواب که توجه از ظاهر به باطن منتقل می‌شود، موت نیز انتقال توجه است.

تمثیل خواب و بیداری

خواب و بیداری، مانند حیات و موت، مراتب توجه‌اند. انسان در خواب، باطن را می‌بیند و در بیداری، ظاهر را. این تمثیل، مانند آینه‌ای زلال، وحدت حیات و موت را نشان می‌دهد.

درنگ: حیات و موت، مانند خواب و بیداری، مراتب توجه‌اند و به وحدت وجود در عالم ناسوت و برزخ اشاره دارند.

بخش هفتم: نقد کفر و انکار پروردگار

تبیین آیه کفر

كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِٱللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَٰتًا فَأَحْيَٰكُمْ

چگونه به خدا کفر می‌ورزید، درحالی‌که مرده بودید و او شما را زنده کرد.

این آیه، با توبیخ کافران، به حیات‌بخشی الهی اشاره دارد و کفر را انکار نعمت‌های خداوند می‌داند.

استدلال تصوری

استدلال تصوری، که در این آیه به کار رفته، از محسوسات (مانند حیات و موت) برای اثبات وجود خدا استفاده می‌کند. این روش، کفر را به‌عنوان ناسپاسی در برابر نعمت‌های الهی نشان می‌دهد.

درنگ: آیه، با استدلال تصوری، کفر را ناسپاسی در برابر نعمت‌های الهی، به‌ویژه حیات، معرفی می‌کند.

بخش هشتم: ضرورت بازنگری در علوم دینی

نقد علوم دینی سنتی

علوم دینی سنتی، به دلیل محدودیت در روش‌ها و مفاهیم عرفی، مانند تقابل وجود و عدم، گاهی از حقیقت قرآنی دور شده‌اند. این علوم نیازمند بازنگری با رویکردهای علمی مدرن هستند.

نیاز به علوم میان‌رشته‌ای

مفاهیم حیات و موت، نیازمند بررسی در حوزه‌های فلسفه، علوم طبیعی، و عرفان هستند. تلفیق علوم قرآنی با علوم مدرن، به فهم عمیق‌تر این مفاهیم یاری می‌رساند.

درنگ: بازنگری در علوم دینی با رویکرد میان‌رشته‌ای، به فهم عمیق‌تر مفاهیم قرآنی مانند حیات و موت کمک می‌کند.

بخش نهم: ضرورت محبت و مهربانی در دین

محبت به‌جای خشونت

علما و روحانیون باید با محبت و مهربانی، حتی کافران و ملحدان را جذب کنند. خشونت و سختی در رفتار، مانع از انتقال حقیقت دین می‌شود.

تمثیل عالمان مهربان

عالمان دینی، مانند جویباری زلال، باید با صفا و محبت، دیگران را به دین جذب کنند، نه با خشونت و سخت‌گیری.

درنگ: محبت و مهربانی در رفتار عالمان دینی، راهی برای جذب دیگران به حقیقت دین است.

بخش دهم: ذکر یومیه و خودسازی

ذکر «كَيْفَ تَكْفُرُونَ»

تکرار آیه «كَيْفَ تَكْفُرُونَ» به‌عنوان ذکری یومیه، انسان را به بازنگری در رفتار و کردار خود دعوت می‌کند و از کفر و ناسپاسی دور می‌سازد.

خودسازی و تقوا

ذکر و خودسازی، مانند آینه‌ای زلال، انسان را به سوی تقوا و اصلاح نفس هدایت می‌کند.

درنگ: ذکر یومیه و خودسازی، ابزارهایی معنوی برای پرهیز از کفر و تقویت تقوا هستند.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیات ابتدایی سوره بقره، با تمرکز بر مفاهیم خلقت، حیات، و موت، عمق و جامعیت نظام معرفتی قرآن کریم را در تبیین حقیقت وجود و نسبت آن با پروردگار نشان می‌دهد. حیات و موت، نه به‌عنوان مفاهیم متقابل، بلکه به‌عنوان مراتب وجود معرفی شده‌اند که در وحدت وجود الهی معنا می‌یابند. نفی عدم، نقد تقابل‌های کاذب، و تأکید بر مراتب حیات و موت، این تفسیر را به گفتمانی فلسفی و عرفانی تبدیل کرده است. استدلال تصوری آیه، کفر را ناسپاسی در برابر نعمت‌های الهی، به‌ویژه حیات، می‌داند و انسان را به عبودیت و تقوا دعوت می‌کند. ضرورت بازنگری در علوم دینی با رویکرد میان‌رشته‌ای، و تأکید بر محبت و مهربانی در رفتار عالمان، راهکارهایی عملی برای فهم و انتقال حقیقت قرآنی ارائه می‌دهند. ذکر یومیه و خودسازی، انسان را از کفر و ناسپاسی دور کرده و به سوی تقوا رهنمون می‌شود. این تفسیر، با حفظ تمامی محتوای اصلی و افزودن پیوندهای معنایی، گفتمانی علمی و فاخر برای مخاطبان تحصیل‌کرده فراهم آورده است که می‌تواند مبنایی برای پژوهش‌های پیشرفته در حوزه فلسفه اسلامی، عرفان نظری، و علوم قرآنی باشد.

با نظارت صادق خادمی