متن درس
تفسیر علمی قرآن کریم: تحلیل مفهوم رجوع در آیه ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (217)
مقدمه
قرآن کریم، بهعنوان کلام الهی و منبعی بیبدیل برای معرفت، مفاهیم عمیقی چون رجوع را با ظرافت و حکمت ارائه میدهد که در حوزههای فلسفه، کلام، و عرفان اسلامی جایگاه ویژهای دارند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای ارزشمند در تفسیر آیهای از سوره بقره، به بررسی مفهوم رجوع در چارچوبی علمی و نظاممند میپردازد. هدف، ارائه تحلیلی جامع و آکادمیک است که ضمن حفظ امانت به محتوای اصلی، برای پژوهشگران و مخاطبان تحصیلکرده در حوزههای دینی و فلسفی، چارچوبی منسجم و کاربردی فراهم آورد. این بررسی، با نگاهی عمیق به آیات قرآنی و با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، درصدد است تا ابعاد وجودی، فلسفی، و عرفانی رجوع را در نظام معرفتی قرآن کریم روشن سازد.
بخش اول: ساختار و محتوای آیه
ساختار آیه و اجزای آن
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (سوره بقره، آیه ۲۸)
چگونه به خدا کفر میورزید، در حالی که مرده بودید، پس او شما را زنده کرد، سپس میمیراند و دوباره زنده میکند، سپس به سوی او بازمیگردید؟
آیه شریفه، با ساختاری منسجم، از سه بخش صدر، متن، و ذیل تشکیل شده است. صدر آیه (كَيْفَ تَكْف/and فُرُونَ بِاللَّهِ) با توبیخ کفر آغاز میشود، متن آیه مراحل حیات و مرگ را بیان میکند، و ذیل آیه (ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) به بازگشت نهایی به سوی خدا اشاره دارد. این ساختار، نهتنها بیانگر توبیخ کفر، بلکه نمایانگر چرخه وجودی انسان در نظام الهی است.
درنگ: ساختار آیه، با صدر توبیخی، متن وجودی، و ذیل رجوعی، به ترتیب کفر، حیات، و بازگشت به خدا را تبیین میکند که در روانشناسی دینی و فلسفه وجود کاربرد دارد.
مراحل حیات در آیه
آیه، مراحل حیات انسان را در پنج مرحله ترسیم میکند: ماده اولیه (اموات)، حیات دنیوی (فَأَحْيَاكُمْ)، برزخ (ثُمَّ يُمِيتُكُمْ)، حیات اخروی (ثُمَّ يُحْيِيكُمْ)، و حشر کلی (ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ). این مراحل، چرخهای وجودی را نشان میدهند که انسان از مبدأ الهی نازل شده و پس از طی مراحل، به سوی او بازمیگردد.
درنگ: مراحل حیات در آیه، به چرخه تکوینی انسان از ماده اولیه تا حشر کلی اشاره دارد که در عرفان اسلامی و فلسفه وجود از اهمیت بسزایی برخوردار است.
بخش دوم: شبهه فلسفی و پاسخ قرآنی
شبهه فلسفی عدم رجوع
در فلسفه اسلامی، شبههای مطرح است که در عالم هستی، رجوع به معنای بازگشت به حالت پیشین وجود ندارد، زیرا هیچ فعل یا موجودی تکرار نمیشود (لا تَكْرَارَ فِي التَّجَلِّي). این اصل، مبتنی بر این دیدگاه است که هر موجود و فعل در هستی، یکتا و متعین است و سیر هستی رو به پیش است، نه بازگشت.
درنگ: شبهه فلسفی عدم رجوع، ریشه در اصل عدم تکرار در تجلیات الهی دارد که در فلسفه اسلامی و متافیزیک مورد بحث است.
پاسخ قرآنی به شبهه
قرآن کریم، رجوع را نه به معنای بازگشت عینی به حالت اولیه، بلکه به لحاظ مبدأ و منتهی تعریف میکند. آیه شریفه:
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (سوره بقره، آیه ۱۵۶)
ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
این آیه، مبدأ (إِنَّا لِلَّهِ) و منتهی (إِلَيْهِ رَاجِعُونَ) را نشان میدهد و رجوع را به بازگشت به خدا، نه مسیر طیشده، معطوف میدارد. این پاسخ، شبهه فلسفی را با تبیین حکمت قرآنی حل میکند.
درنگ: رجوع در قرآن، به بازگشت به خدا بهعنوان منتهی اشاره دارد که در فلسفه وجود و تفسیر قرآنی کاربرد دارد.
فراوانی و تنوع رجوع در قرآن
قرآن کریم در حدود ۱۰۵ مورد از واژههای رجوع و رجعت در معانی مختلف (خلقی، حقی، فردی، کلی، لازم، و متعددی) استفاده کرده است. این تنوع، نشاندهنده جامعیت مفهوم رجوع در نظام معرفتی قرآن است.
درنگ: فراوانی رجوع در قرآن، به اهمیت آن در زبانشناسی قرآنی و تفسیر اشاره دارد.
بخش سوم: مبدأ و منتهی در نظام قرآنی
مبدأ و منتهی در رجوع
مفهوم رجوع در قرآن، به مبدأ و منتهی معطوف است. موجودات در ظرف نزول از اسماء و صفات الهی نازل شده و در ظرف صعود به سوی اسماء بازمیگردند. این سیر، نه بازگشت به حالت اولیه، بلکه حرکت به سوی کمال الهی است.
درنگ: رجوع در قرآن، به سیر نزولی و صعودی موجودات در ظرف اسماء الهی اشاره دارد که در عرفان اسلامی و فلسفه وجود اهمیت دارد.
ظرافتهای بلاغی آیه
در آیه مورد بحث، واژه «اللَّهِ» (اسم ظاهر) در صدر و «إِلَيْهِ» (اسم جمع) در ذیل، ظرافتی بلاغی را نشان میدهد که به جامعیت توحید و بازگشت به تمام اسماء و صفات الهی اشاره دارد.
درنگ: ظرافت بلاغی آیه، به جامعیت توحید در زبانشناسی قرآنی و تفسیر اشاره دارد.
تنوع در منتهی رجوع
رجوع به اسماء مختلف الهی (لطیف، مجید، جهیم، رحیم) متفاوت است، اما همه به سوی «إِلَيْهِ» است. این تنوع، نشاندهنده تجلیات گوناگون الهی در سیر صعودی موجودات است.
درنگ: تنوع رجوع به اسماء الهی، به تجلیات گوناگون در عرفان اسلامی و فلسفه دین اشاره دارد.
بخش چهارم: نقد و تحلیل فلسفی رجوع
نقد فلسفی رجوع
از منظر فلسفی، رجوع به معنای بازگشت عینی ممکن نیست، زیرا هر موجود در سیر وجودی خود تغییر میکند و حالت ثانوی ندارد. این دیدگاه، با اصل عدم تکرار در تجلیات الهی همخوانی دارد.
درنگ: نقد فلسفی رجوع، به تفاوت میان نگاه فلسفی و قرآنی اشاره دارد که در فلسفه دین و کلام اسلامی اهمیت دارد.
فقدان ترجیع در هستی
ترجیع یا بازگشت به حالت اولیه در هستی وجود ندارد، زیرا هر فعل یا صوت جدید با قبلی متفاوت است. برای مثال، در موسیقی یا شعر، ترجیع به لحاظ مبدأ و منتهی است، نه بازگشت عینی.
درنگ: فقدان ترجیع در هستی، به اصل عدم تکرار در فلسفه اسلامی و متافیزیک اشاره دارد.
رجوع عرفی و حقیقی
رجوع عرفی، مانند بازگشت به خانه، با رجوع حقیقی متفاوت است، زیرا انسان و محیط در هر لحظه تغییر میکنند. رجوع عرفی، تنها به لحاظ ظاهری مشابه است، اما در حقیقت، انسان در هر لحظه موجودی جدید است.
درنگ: تمایز رجوع عرفی و حقیقی، به تفاوت نگاه عرفی و حکمی در فلسفه وجود و عرفان اسلامی اشاره دارد.
بخش پنجم: سیر وجودی و حرکت در هستی
حرکت در نظام هستی
حرکت در هستی نه عمودی است و نه افقی، بلکه چینشی، سیال، و دورانی است. این دیدگاه، به پیچیدگی و پویایی سیر وجودی موجودات اشاره دارد.
درنگ: حرکت چینشی و سیال در هستی، به پویایی نظام وجود در فلسفه طبیعت و متافیزیک اشاره دارد.
نزول و صعود موجودات
موجودات از ذات الهی نازل شده، تمام اسماء الهی را زیارت کرده و در ناسوت قرار میگیرند. در ظرف صعود، به سوی اسماء بازمیگردند، اما این بازگشت، ارادی و اختیاری است.
درنگ: نزول و صعود موجودات، به سیر تکوینی در عرفان اسلامی و فلسفه وجود اشاره دارد.
ارادی بودن صعود
برخلاف نزول که سببی و غیرارادی است، صعود ارادی و اختیاری است. این تمایز، نقش اختیار انسان در سیر به سوی کمال الهی را برجسته میسازد.
درنگ: ارادی بودن صعود، به نقش اختیار در سیر انسان در فلسفه اخلاق و عرفان اسلامی اشاره دارد.
بخش ششم: رجوع و توحید در نظام قرآنی
رجوع به اسماء الهی
رجوع به نعیم یا جهیم، هر دو به سوی خدا (إِلَيْهِ) است، زیرا هر دو مظهر اسماء الهیاند. این دیدگاه، جامعیت توحید را در تجلیات الهی نشان میدهد.
درنگ: رجوع به اسماء الهی، به جامعیت توحید در عرفان اسلامی و تفسیر قرآنی اشاره دارد.
جهانبینی اسلامی و رجوع
جهانبینی اسلامی بر مبدأ و منتهی بودن خدا تأکید دارد و رجوع را در این چارچوب معنا میکند. این دیدگاه، هستی را در سیر دائمی به سوی خدا میبیند.
درنگ: جهانبینی اسلامی، رجوع را بهعنوان سیر ربوبی انسان در فلسفه دین و کلام اسلامی تبیین میکند.
نقد مباحث کلامی
برخی متکلمان، رجوع را بهصورت مادی یا غیرمادی تفسیر کردهاند، اما ماده خود مصداق ظهور است، نه اصل. این نقد، محدودیتهای رویکردهای کلامی را در برابر حکمت قرآنی نشان میدهد.
درنگ: نقد کلامی رجوع، به محدودیتهای کلامی در برابر حکمت قرآنی در تاریخ کلام و فلسفه دین اشاره دارد.
بخش هفتم: بیکرانگی هستی و رجوع
بیکرانگی هستی
عالم هستی مبدأ و منتهی ندارد، زیرا خدا:
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (سوره حدید، آیه ۳)
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن.
این آیه، به بیکرانگی و تعالی الهی اشاره دارد. هستی، نه ابتدا دارد و نه انتها، و در سیر دائمی است.
درنگ: بیکرانگی هستی، به پویایی نظام وجود در فلسفه وجود و عرفان اسلامی اشاره دارد.
نقد مباحث عاميانه
مباحث کلامی و فلسفی درباره حادث یا قدیم بودن عالم، به دلیل فقدان روش علمی، گاه به مباحث عاميانه تبدیل شدهاند. علم دینی نیازمند رویکردی علمی و مدرن است تا از محدودیتهای ذهنی رها شود.
درنگ: نقد مباحث عاميانه، به ضرورت روش علمی در علم دینی در فلسفه علم و کلام اسلامی اشاره دارد.
ضرورت تحول علم دینی
علم دینی باید با روشهای علمی و مدرن، مفاهیم قرآنی را تبیین کند تا از محدودیتهای ذهنی و مباحث غیرعلمی فاصله گیرد.
درنگ: تحول علم دینی، به اهمیت بازنگری در آموزش دینی در جامعهشناسی دینی و آموزش دینی اشاره دارد.
بخش هشتم: ذکر و نقش آن در رجوع
اهمیت ذکر إِنَّا لِلَّهِ
ذکر:
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (سوره بقره، آیه ۱۵۶)
ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
این ذکر، انسان را از ترس، وسواس، و بلایای دنیوی و اخروی حفظ میکند. گفتن مداوم آن، انسان را در سیر ربوبی نگه میدارد.
درنگ: ذکر إِنَّا لِلَّهِ، به نقش ذکر در سلامت روان و حفاظت معنوی در روانشناسی دینی و عرفان اسلامی اشاره دارد.
تفاوت ذکرها
ذکر إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ سبکتر از لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ است و مقدمهای برای ورود به توحید است. لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ، به دلیل عظمت توحید، سنگینترین ذکر است.
درنگ: تفاوت ذکرها، به مراحل سلوک در عرفان اسلامی و روانشناسی دینی اشاره دارد.
ذکر تسبیحات
ذکر سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ، حفاظ معنوی انسان است و باید مداوم گفته شود.
درنگ: تسبیحات، به جامعیت ذکر در عرفان اسلامی و روانشناسی دینی اشاره دارد.
حفاظت معنوی ذکرها
ذکرهای إِنَّا لِلَّهِ و تسبیحات، انسان را از خطرات حفظ کرده و دارای موکلان الهی هستند.
درنگ: حفاظت معنوی ذکرها، به نقش آنها در روانشناسی دینی و عرفان اسلامی اشاره دارد.
بخش نهم: مصادیق رجوع در قرآن
رجوع موسی
آیه:
وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا (سوره اعراف، آیه ۱۵۰)
و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهگین به سوی قومش بازگشت.
این رجوع، مبدئی است و نه مقطعی، زیرا قوم موسی در این مدت تغییر کردهاند.
درنگ: رجوع موسی، به سیر نبوی در هدایت قوم در تفسیر قرآنی و تاریخ انبیا اشاره دارد.
رجوع به نفس
آیه:
فَرَجَعُوا إِلَىٰ أَنْفُسِهِمْ (سوره انبیاء، آیه ۵۳)
پس به سوی خود بازگشتند.
این رجوع، به معنای بازگشت به اصل خویش و خودشناسی است.
درنگ: رجوع به نفس، به خودشناسی در عرفان اسلامی و روانشناسی دینی اشاره دارد.
رجوع از گناه
آیه:
لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (سوره سجده، آیه ۸)
شاید بازگردند.
این رجوع، به بازگشت از گناه به اصل پاکی فطری اشاره دارد و در ۱۶ مورد در قرآن آمده است.
درنگ: رجوع از گناه، به توبه در نظام قرآنی در اخلاق اسلامی و تفسیر قرآنی اشاره دارد.
رجعت شیعی
رجعت در اعتقاد شیعه، به بازگشت معصومان و شهدا اشاره دارد که از نظر فلسفی ممکن است، اما نیازمند سند شرعی است.
درنگ: رجعت شیعی، از نظر فلسفی ممکن است و در کلام شیعی و فلسفه دین اهمیت دارد.
نقد رجعت خشک
رجعت خشک و عینی محال است، اما رجعت به معنای تبلور و تشخص علمی است.
درنگ: نقد رجعت خشک، به تفاوت رجعت حقیقی و خشک در فلسفه وجود و کلام اسلامی اشاره دارد.
بخش دهم: حکمت و معرفت قرآنی
حکمت قرآنی در رجوع
قرآن کریم به زبانی سخن میگوید که با گذشته و آینده سازگار است. آیه:
هُوَ الْأَوَّلُ بِلَا أَوَّلٍ وَالْآخِرُ بِلَا آخِرٍ (سوره حدید، آیه ۳)
اوست اول بیابتدا و آخر بیانتها.
این حکمت، به جاودانگی و بیکرانگی الهی اشاره دارد.
درنگ: حکمت قرآنی، به جاودانگی قرآن در تفسیر قرآنی و فلسفه دین اشاره دارد.
توحید در خلقت
خدا از هر موجودی یکی آفریده (وَحْدَهُ وَحْدَهُ)، و توحید در ذات، صفات، و افعال او جاری است.
درنگ: توحید در خلقت، به یگانگی الهی و خلقی در عرفان اسلامی و کلام اسلامی اشاره دارد.
رهایی از حسرت و غم
انسان با درک بیکرانگی هستی، از حسرت گذشته و غم آینده رها میشود، زیرا نه خوشی دیروز و نه غم فردا محدود نیست.
درنگ: رهایی از حسرت و غم، به سلامت روان در نگاه قرآنی در روانشناسی دینی و عرفان اسلامی اشاره دارد.
بخش یازدهم: مصادیق و تمثیلات
تمثیل تره
تره کاشتن میتواند قاتق نان یا قاتل جان شود، زیرا مار آن را دوست دارد و ممکن است انسان را نیش بزند. تره، بهعنوان پادزهر مار، حکمت الهی در خلقت را نشان میدهد.
درنگ: تمثیل تره، به پیچیدگی آثار اعمال و حکمت الهی در اخلاق اسلامی و فلسفه طبیعت اشاره دارد.
نقد علم دینی
علم دینی از علوم طبیعی، مانند خواص سبزیجات، غفلت کرده و به الفاظ و عبارات محدود شده است. حکیم باید آثار و خصوصیات خلقت را بداند تا احکام آیات را درک کند.
درنگ: نقد علم دینی، به ضرورت بازنگری در آموزش دینی و علمشناسی اسلامی اشاره دارد.
معصومیت کودک
کودک در بدو تولد، تمام اسماء الهی را زیارت کرده، اما غفلت او را از این معرفت دور میکند. این معصومیت، به پاکی فطری انسان اشاره دارد.
درنگ: معصومیت کودک، به فطرت الهی انسان در روانشناسی تربیتی و عرفان اسلامی اشاره دارد.
جمعبندی نهایی
مفهوم رجوع در قرآن کریم، بهعنوان یکی از بنیادیترین مفاهیم معرفتی، نهتنها به بازگشت به خدا در ظرف مبدأ و منتهی اشاره دارد، بلکه سیر وجودی انسان را در نظام الهی تبیین میکند. این مفهوم، با تنوع مظاهر (نعیم، جهیم) و تجلیات اسماء الهی، از شبهات فلسفی عبور کرده و با پاسخهای حکیمانه قرآنی، جامعیت توحید را نشان میدهد. ذکرهای إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ و تسبیحات، انسان را در این سیر ربوبی حفظ کرده و از غفلت و بلایا دور میدارند. علم دینی نیازمند تحول علمی و مدرن است تا مفاهیم قرآنی را با دقت و عمق تبیین کند. این تحلیل، چارچوبی جامع برای پژوهشهای پیشرفته در فلسفه وجود، عرفان اسلامی، روانشناسی دینی، و تفسیر قرآنی فراهم میسازد و قرآن کریم را بهعنوان منبعی حکیمانه برای درک بیکرانگی هستی معرفی میکند.
با نظارت صادق خادمی