در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 232

متن درس

 

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (۲۳۲)

مقدمه

آیات ۳۴ تا ۳۸ سوره بقره، از جمله آیات بنیادین قرآن کریم، روایتی عمیق از خلقت انسان، جایگاه او در نظام آفرینش، و مسیر تکامل او ارائه می‌دهند. این آیات، با بیانی موجز و ژرف، مراحل خلقت آدم، سجده ملائکه، سکونت در بهشت، لغزش به واسطه وسوسه شیطان، هبوط به زمین، و دریافت کلمات توبه را به تصویر می‌کشند. این روایت، نه‌تنها به تبیین حقیقت وجودی انسان می‌پردازد، بلکه اهداف بلند قرآنی را در هدایت بشر و ترسیم مسیر کمال او آشکار می‌سازد. در این نوشتار، با رویکردی محتوایی و تکاملی، به تحلیل این آیات پرداخته‌ایم تا با زبانی فاخر و علمی، معارف قرآنی را برای مخاطبان متخصص و محیط‌های آکادمیک روشن سازیم. ساختار این اثر، با تأکید بر نظام‌مندی و جامعیت، در قالب بخش‌های موضوعی تنظیم شده است تا هم‌زمان به عمق معانی و پیوندهای وجودی میان آیات دست یابد.

درنگ: این تفسیر، با تمرکز بر محتوای وجودی و تکاملی آیات، قرآن کریم را به‌عنوان کتابی آکادمیک و هدایتگر معرفی می‌کند که فراتر از مباحث صوری، به تبیین حقیقت انسان و خلقت می‌پردازد.

بخش اول: چارچوب تفسیری و تمایز رویکردها

تمایز رویکردهای شکلی و محتوایی

تفسیر آیات قرآن کریم به دو رویکرد اصلی تقسیم می‌شود: رویکرد شکلی (صوری) و رویکرد محتوایی. رویکرد شکلی، که در بسیاری از تفاسیر سنتی دیده می‌شود، به تحلیل‌های لفظی، نحوی، و روایی محدود است. این رویکرد، غالباً بر جزئیاتی چون قواعد دستوری، معانی واژگان، یا روایات منسوب به اسرائیلیات متمرکز است. برای مثال، بحث‌هایی درباره معنای «اذ» یا حذف «هاء» در کلمه «زوجک» در این دسته قرار می‌گیرند. در مقابل، رویکرد محتوایی بر اهداف بلند قرآنی، حقایق آفرینش، و کمالات انسانی تمرکز دارد. این رویکرد، به جای درگیری با مباحث صوری، به تبیین معانی عمیق و کاربردی آیات می‌پردازد و قرآن کریم را به‌عنوان منبعی برای هدایت و تولید علم در مجامع آکادمیک معرفی می‌کند.

درنگ: رویکرد محتوایی، با تبیین اهداف والای قرآنی، از مباحث صوری گذر کرده و قرآن کریم را به‌عنوان کتابی علمی و هدایتگر در مراکز آکادمیک معرفی می‌کند.

نقد رویکردهای شکلی

مباحث شکلی، گرچه در برخی موارد به فهم جزئیات زبانی کمک می‌کنند، در قیاس با محتوای وجودی آیات از اهمیت کمتری برخوردارند. بسیاری از تفاسیر سنتی، با تمرکز بر موضوعاتی چون تحلیل نحوی یا روایات غیرمعتبر، از حقیقت اصلی آیات غافل مانده‌اند. برای نمونه، مباحثی درباره تفاوت «زوج» و «زوجه» یا معنای صرفی «اذ» غالباً به لفاظی و گاه خرافه منجر شده‌اند. این‌گونه مباحث، نه‌تنها به فهم عمیق آیات کمک نمی‌کنند، بلکه منابع علمی و دینی را به هدر می‌دهند. از این‌رو، پیشنهاد می‌شود که چنین تفاسیر صوری بایگانی شده و مطالعه آنها در نظام‌های آموزشی دینی محدود گردد تا تمرکز بر تولید علم واقعی و محتوایی قرار گیرد.

درنگ: تفاسیر شکلی، با درگیری در جزئیات غیرضروری، از اهداف اصلی قرآنی دور مانده و نیازمند بازنگری در نظام‌های آموزشی دینی هستند.

جایگاه قرآن کریم در مجامع علمی

برای ارائه قرآن کریم در مجامع علمی، لازم است که رویکردی محتوایی و تکاملی اتخاذ شود. این رویکرد، با تمرکز بر حقایق وجودی، تکامل خلقت، و بازه‌های زمانی رویدادهای قرآنی، قرآن را به‌عنوان کتابی اجتماعی و علمی معرفی می‌کند. پرسش‌های علمی درباره بازه زمانی رویدادها یا چگونگی تحقق آیات، نیازمند تحلیل‌های دقیق تاریخی و وجودی است. این امر، قرآن کریم را از یک متن صرفاً دینی به منبعی آکادمیک برای فهم حقیقت انسان و جهان تبدیل می‌سازد.

نتیجه‌گیری بخش اول

تمایز میان رویکردهای شکلی و محتوایی، چارچوبی برای بازنگری در تفسیر قرآن کریم فراهم می‌کند. رویکرد محتوایی، با تأکید بر اهداف بلند قرآنی و تبیین حقایق خلقت، از مباحث صوری گذر کرده و قرآن را به‌عنوان منبعی برای تولید علم و هدایت در محیط‌های آکادمیک معرفی می‌کند. این دیدگاه، با نقد تفاسیر سنتی و پیشنهاد بایگانی مباحث غیرضروری، راه را برای فهمی عمیق‌تر و علمی‌تر از آیات هموار می‌سازد.

بخش دوم: تحلیل آیات ۳۴ تا ۳۸ سوره بقره

آیه ۳۴: سجده ملائکه و تکبر ابلیس

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ

ترجمه: و هنگامی که به فرشتگان فرمودیم: برای آدم سجده کنید، پس همه سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید و از کافران بود.

این آیه، به یکی از نقاط عطف خلقت انسان اشاره دارد: سجده ملائکه به آدم. این سجده، نه عملی مادی، بلکه نشانه‌ای از برتری مقام وجودی انسان به دلیل برخورداری از علم اسماء است. تکبر ابلیس، که از جنس جن بود، نه تنها نافرمانی از امر الهی، بلکه انکار ظرفیت‌های وجودی انسان را نشان می‌دهد. این آیه، به برتری انسان در نظام خلقت و نقش علم اسماء در جایگاه او تأکید دارد.

درنگ: سجده ملائکه، نشانه‌ای از مقام جمع انسان و برتری او بر سایر موجودات به دلیل علم اسماء است.

آیه ۳۵: سکونت در بهشت و نهی از قرب به شجره

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ

ترجمه: و فرمودیم: ای آدم، تو و همسرت در بهشت سکنا گزینید و از نعمت‌های آن به فراوانی هر کجا که خواستید بهره‌مند شوید، اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید بود.

این آیه، به استقرار آدم و همسرش در بهشت و امر به بهره‌مندی آزادانه از نعمت‌ها اشاره دارد، جز در مورد شجره ممنوعه. امر «اسْكُنْ» و نهی «وَلَا تَقْرَبَا» ارشادی هستند، نه مولوی، و به هدایت انسان به سوی کمال اشاره دارند. «زوجک» در این آیه، به معنای همسر (حوا) است و حذف «هاء» به دلیل قواعد نحوی در حالت اضافه است. خطاب مستقل به آدم و حوا (حَيْثُ شِئْتُمَا، فَتَكُونَا) برابری تکلیفی و وجودی آنها را نشان می‌دهد و دیدگاه‌های مردسالارانه را رد می‌کند.

درنگ: استقلال تخاطب آدم و حوا، برابری وجودی و تکلیفی آنها را تأیید کرده و دیدگاه‌های مردسالارانه را نفی می‌کند.

آیه ۳۶: لغزش و هبوط اول

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ

ترجمه: پس شیطان آن دو را از آن مقام لغزاند و از آنچه در آن بودند بیرون کرد و فرمودیم: فرو روید، در حالی که برخی از شما دشمن برخی دیگرند، و برای شما در زمین تا مدتی قرارگاه و بهره‌ای است.

این آیه، به لغزش آدم و حوا به واسطه وسوسه شیطان و اخراج آنها از بهشت اشاره دارد. اخراج، نتیجه آثار وضعی عمل آنهاست و توسط شیطان انجام شد، در حالی که هبوط اول، فرمانی الهی برای نزول به زمین و استقرار در آن بود. عبارت «بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» به دشمنی میان انسان‌ها، شیطان، و همراهان آنها اشاره دارد. زمین، به‌عنوان محل تکامل، با امکانات لازم برای زندگی تا زمان معین فراهم شده است.

درنگ: اخراج توسط شیطان و هبوط توسط خدا، دو مرحله متمایز در فرآیند نزول انسان به زمین هستند.

آیه ۳۷: توبه آدم و علم اسماء

فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

ترجمه: پس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت کرد و خدا بر او بازگشت، زیرا او توبه‌پذیر و مهربان است.

این آیه، به دریافت کلمات توبه توسط آدم و پذیرش توبه او توسط خدا اشاره دارد. علم اسماء، به‌عنوان ظرفیت وجودی انسان، او را قادر به توبه و بازگشت به خدا کرد. این ظرفیت، انسان را از شیطان متمایز می‌سازد، زیرا شیطان فاقد این اهرم دفاعی است. هبوط در این آیه، هبوط توبه است که به بازگشت معنوی آدم به سوی خدا اشاره دارد.

درنگ: علم اسماء، به‌عنوان ظرفیت وجودی انسان، او را قادر به توبه و نجات از لغزش می‌سازد.

آیه ۳۸: هبوط دوم و وعده هدایت

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

ترجمه: فرمودیم: همگی از آن فرو روید، پس اگر از سوی من هدایتی برای شما آمد، کسانی که از هدایتم پیروی کنند، نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین می‌شوند.

این آیه، به هبوط دوم (هبوط ارضی) و وعده هدایت الهی اشاره دارد. خطاب «جَمِيعًا» شامل آدم، حوا، فرزندان، و حتی ابلیس است. هدایت الهی، برای همه موجودات در دسترس است و امکان توبه را حتی برای ابلیس فراهم می‌کند. سکوت آیه درباره عقوبت مخالفان هدایت، بر رحمانیت خدا و تأکید بر امید به رستگاری دلالت دارد.

درنگ: هدایت الهی، شامل همه موجودات است و امکان توبه را حتی برای ابلیس فراهم می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش دوم

آیات ۳۴ تا ۳۸ سوره بقره، روایتی جامع از خلقت انسان، جایگاه او در بهشت، لغزش، هبوط، و بازگشت به سوی خدا ارائه می‌دهند. این آیات، با تأکید بر علم اسماء، استقلال تخاطب آدم و حوا، و جامعیت هدایت الهی، حقیقت انسان را به‌عنوان موجودی برخوردار از ظرفیت‌های والای وجودی تبیین می‌کنند. تمایز میان اخراج و هبوط، و ارشادی بودن اوامر، بر حکمت الهی در هدایت بشر تأکید دارد.

بخش سوم: تکامل خلقت و عالم ناسوت

تکامل تدریجی خلقت

رویدادهای این آیات، از خلقت آدم تا هبوط، در بازه‌های زمانی طولانی، شاید صدها یا هزاران سال، رخ داده‌اند. این فرآیند، به تکامل تدریجی خلقت در مراتب مختلف (جبروت، ملکوت، ناسوت) اشاره دارد. خلقت موجودات، از ملائکه تا انسان، مرتبه‌مند و تدریجی است و نمی‌توان آن را به چند ساعت یا روز محدود کرد. این دیدگاه، با علوم طبیعی و فلسفه خلقت هم‌خوانی دارد و نیازمند تحلیل‌های تاریخی و وجودی است.

درنگ: رویدادهای قرآنی، در بازه‌های زمانی طولانی و در مراتب مختلف خلقت رخ داده‌اند.

برتری عالم ناسوت

عالم ناسوت، به دلیل مقام جمعی و امکان تربیت و تکامل انسان، افضل، اكمل، اوسع، و اجمع از سایر عوالم (جبروت و ملکوت) است. این عالم، بستری برای تحقق ظرفیت‌های وجودی انسان فراهم می‌کند و از این‌رو، در نظام خلقت جایگاهی والا دارد. بهشت، به‌عنوان محیطی آرمانی، مقدمه‌ای برای ورود انسان به عالم ناسوت و ادامه مسیر تکامل او بود.

درنگ: عالم ناسوت، به دلیل ظرفیت تربیت و تکامل انسان، بر سایر عوالم برتری دارد.

نتیجه‌گیری بخش سوم

تکامل خلقت، فرآیندی تدریجی و مرتبه‌مند است که در عالم ناسوت به اوج خود می‌رسد. این عالم، با فراهم کردن بستری برای تربیت و تکامل انسان، جایگاهی والا در نظام آفرینش دارد. آیات مورد بحث، با اشاره به این فرآیند، انسان را به‌عنوان موجودی برخوردار از ظرفیت‌های والا معرفی می‌کنند که در عالم ناسوت به کمال می‌رسد.

بخش چهارم: نقد تفاسیر سنتی و ضرورت اصلاح

نقد اسرائیلیات و روایات ضعیف

بسیاری از تفاسیر سنتی، به دلیل اتکا به اسرائیلیات و روایات ضعیف، از محتوای اصلی آیات فاصله گرفته‌اند. این منابع، که گاه با خرافات آمیخته‌اند، اعتبار علمی تفاسیر را کاهش داده و از اهداف قرآنی دور شده‌اند. برای نمونه، مباحثی درباره خویشاوندان شخصیت‌های قرآنی یا جزئیات غیرضروری، به جای تعمیق فهم، به گمراهی منجر شده‌اند.

درنگ: اسرائیلیات و روایات ضعیف، اعتبار علمی تفاسیر را کاهش داده و نیازمند پالایش هستند.

اصلاح نظام آموزشی دینی

نظام آموزشی دینی، با تمرکز بر مباحث صوری و غیرضروری، از تولید علم واقعی بازمانده است. پیشنهاد می‌شود که تفاسیر شکلی بایگانی شده و مطالعه آنها محدود گردد. این امر، منابع دینی را به سوی تولید علم محتوایی هدایت می‌کند. همچنین، مسئولیت مالی طلاب در مصرف صحیح منابع دینی، مانند شهریه، بر تولید علم واقعی تأکید دارد.

درنگ: اصلاح نظام آموزشی دینی، با تمرکز بر تفسیر محتوایی، به احیای علوم دینی کمک می‌کند.

موانع علمی در جوامع اسلامی

عوامل سیاسی و اجتماعی، مانند استکبار و محدودیت ابزارهای علمی، مانع فهم عمیق قرآن کریم شده‌اند. رفع این موانع، به احیای تفسیر علمی و محتوایی کمک می‌کند و قرآن را به جایگاه واقعی خود به‌عنوان منبعی آکادمیک بازمی‌گرداند.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

نقد تفاسیر سنتی و اصلاح نظام آموزشی دینی، راه را برای فهمی عمیق‌تر و علمی‌تر از قرآن کریم هموار می‌سازد. پالایش تفاسیر از اسرائیلیات و روایات ضعیف، و تمرکز بر رویکرد محتوایی، قرآن را به‌عنوان منبعی برای تولید علم و هدایت در مجامع آکادمیک معرفی می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

آیات ۳۴ تا ۳۸ سوره بقره، با روایتی ژرف از خلقت انسان، جایگاه او در نظام آفرینش، و مسیر تکامل او، چارچوبی عمیق برای فهم حقیقت بشر ارائه می‌دهند. این آیات، با تأکید بر علم اسماء، استقلال تخاطب آدم و حوا، ارشادی بودن اوامر، و جامعیت هدایت الهی، انسان را به‌عنوان موجودی برخوردار از ظرفیت‌های والای وجودی معرفی می‌کنند. رویکرد محتوایی، با گذر از مباحث صوری و نقد تفاسیر سنتی، قرآن کریم را به‌عنوان کتابی آکادمیک و هدایتگر در مراکز علمی معرفی می‌کند. تکامل خلقت، در بازه‌های زمانی طولانی و در مراتب مختلف، در عالم ناسوت به اوج خود می‌رسد. اصلاح نظام آموزشی دینی و رفع موانع علمی، راه را برای احیای جایگاه والای قرآن کریم هموار می‌سازد. این تفسیر، با تبیین حقایق وجودی و تکاملی، دعوتی است به بازاندیشی در معارف قرآنی و بهره‌گیری از آن در مسیر کمال انسانی.

با نظارت صادق خادمی