در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 249

متن درس

 

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (249)

تفسیر علمی و عملی آیات خلافت، علم اسماء، ظلم و احکام در سوره بقره: تبیین جایگاه انسان، عصمت و نظام دینی

مقدمه

آیات مربوط به خلافت آدم، علم اسماء، ظلم و احکام عملی در سوره بقره، از بنیادی‌ترین آیات قرآن کریم در تبیین جایگاه وجودی انسان، ظرفیت‌های معرفتی او، نظام جزا و تکالیف دینی به شمار می‌روند. این آیات، با ارائه چارچوبی جامع، انسان‌شناسی اسلامی، حکمت عملی قرآنی و مسئولیت‌های علم دینی را روشن می‌سازند. نوشتار حاضر، با رویکردی علمی و فلسفی، به تحلیل نظام‌مند این آیات پرداخته و محتوای درس‌گفتارها و تحلیل‌های تفسیری را در قالبی منسجم و آکادمیک ارائه می‌دهد. ساختار متن، شامل بخش‌های اصلی با زیرعناوین تخصصی، نتیجه‌گیری‌های مستقل برای هر بخش و جمع‌بندی نهایی است که با زبانی فاخر و متناسب با فضای دانشگاهی نگاشته شده است. هدف، ارائه دیدگاهی عمیق و عملیاتی است که ضمن حفظ تمامی جزئیات محتوای اصلی، با تمثیلات و اشارات فاخر، به غنای ادبی و علمی متن می‌افزاید.

بخش اول: خلافت آدم و علم اسماء

اعلان خلافت و پرسش ملائکه

قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۳۰، به اعلان خلافت آدم اشاره می‌کند:

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ

و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم، گفتند: آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد کند و خون‌ها بریزد، در حالی که ما تو را با سپاس تسبیح می‌کنیم و تقدیس می‌نماییم؟ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید.

این آیه، اعلان الهی مبنی بر نصب آدم به‌عنوان خلیفه در زمین را بیان می‌کند. اعتراض ملائکه، نه از سر نافرمانی، بلکه از محدودیت معرفتی آن‌ها ناشی می‌شود. آن‌ها، به دلیل ناتوانی در درک جامعیت وجودی انسان، که توانایی هم‌زمان فساد و عصمت را در خود نهفته دارد، این پرسش را مطرح کردند. پاسخ الهی، «إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»، به حکمت خداوند در انتخاب انسان اشاره دارد، حکمتي که در ظرفیت‌های بی‌مانند او ریشه دارد.

درنگ: اعتراض ملائکه به خلافت آدم، از محدودیت معرفتی آن‌ها در فهم جامعیت وجودی انسان سرچشمه می‌گیرد.

آموزش اسماء و تمایز انسان

در آیه ۳۱ سوره بقره، خداوند می‌فرماید:

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

و به آدم همه نام‌ها را آموخت، سپس آن‌ها را بر فرشتگان عرضه کرد و فرمود: اگر راست می‌گویید، مرا از نام‌های اینان آگاه کنید.

آموزش «الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» به آدم، نشانه‌ای از اعطای معرفتی بی‌مانند است که او را از دیگر مخلوقات متمایز می‌سازد. این اسماء، فراتر از نام‌های ظاهری اشیاء، به معارف باطنی و الهی، از جمله اسماء هوئی، احدی و مستأثره اشاره دارند که ملائکه از درک آن‌ها عاجز بودند.

درنگ: علم اسماء، شامل معارف باطنی و الهی است که شایستگی انسان برای خلافت را آشکار می‌سازد.

محدودیت معرفتی ملائکه

ملائکه در آیه ۳۲ پاسخ می‌دهند:

قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

گفتند: تو منزهی، ما را جز آنچه به ما آموخته‌ای دانشی نیست، تو دانای حکیمی.

این اعتراف، محدودیت معرفتی ملائکه را در برابر علم اسماء آشکار می‌سازد. آن‌ها، هرچند از علم وسیعی برخوردار بودند، از درک اسماء مغیبه عاجز بودند، زیرا این معارف در مراتب وجودی انسان نهفته است.

درنگ: محدودیت معرفتی ملائکه، برتری وجودی انسان و شایستگی او برای خلافت را تأیید می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش

آیات خلافت و علم اسماء، جایگاه والای انسان را به‌عنوان خلیفه الهی تبیین می‌کنند. اعتراض ملائکه، از محدودیت معرفتی آن‌ها ناشی می‌شود، در حالی که آموزش اسماء به آدم، ظرفیت بی‌مانند او برای دریافت معارف الهی را نشان می‌دهد. این بخش، چارچوبی برای تحلیل‌های بعدی در باب ظلم، عصمت و نظام جزا فراهم می‌آورد.

بخش دوم: ظلم، عصمت و نظام جزا

مفهوم ظلم در قرآن کریم

در آیه ۳۵ سوره بقره، خداوند می‌فرماید:

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ

و گفتیم: ای آدم، تو و همسرت در بهشت سکنا گزینید و از نعمت‌های آن هر جا که خواستید به فراوانی بخورید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.

ظلم در این آیه، به معنای حرمان وجودی و دوری از مرتبه‌ای برتر تعریف می‌شود، نه گناه متعارف. این مفهوم، در ظرف ناسوت، که محدودیت‌های وجودی انسان را در بر می‌گیرد، ریشه دارد.

درنگ: ظلم در قرآن کریم، به معنای حرمان وجودی و دوری از کمال است.

عدم منافات ظلم با عصمت

نسبت ظلم به انبیا، با عصمت آن‌ها منافاتی ندارد، زیرا ظلم در این سیاق، به معنای حرمان وجودی است، نه معصیت. عصمت انبیا، مصونیت از گناه عمدی و خطای معرفتی است، اما آن‌ها را از محدودیت‌های وجودی ناسوت مستثنی نمی‌کند.

درنگ: عصمت انبیا، خلقی و تنزیلی است و نسبت ظلم به آن‌ها، به معنای حرمان وجودی، با این عصمت سازگار است.

نتیجه‌گیری بخش

ظلم در قرآن کریم، به معنای حرمان وجودی است که به انبیا نسبت داده می‌شود و با عصمت آن‌ها منافاتی ندارد. این مفهوم، چارچوبی برای فهم نظام جزا و جایگاه انسان در خلقت فراهم می‌کند.

بخش سوم: اقامه صلات، ایتاء زکات و رکوع با راکعان

خطاب به بنی‌اسرائیل و دعوت به دین جدید

در آیه ۴۳ سوره بقره، خداوند می‌فرماید:

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ

و نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و با رکوع‌کنندگان رکوع کنید.

این آیه، خطابی به بنی‌اسرائیل است که با وجود توحید و دیانت، دارای هویت دینی مستقلی هستند. قرآن کریم، با این خطاب، آن‌ها را به پذیرش اسلام به‌عنوان دین کامل و جایگزین دعوت می‌کند، که ساختار عملی و کرداری آن را با تأکید بر صلات، زکات و همراهی با مؤمنان تبیین می‌کند.

درنگ: آیه ۴۳، بنی‌اسرائیل را به پذیرش اسلام به‌عنوان دین کامل با ساختار عملی و کرداری دعوت می‌کند.

لسان گفتاری قرآن کریم

قرآن کریم، دارای لسان گفتاری است که آن را از متون صرفاً نوشتاری متمایز می‌سازد. این ویژگی، قرآن را به مثابه مکالمه‌ای زنده و مستقیم با مخاطبان، اعم از بنی‌اسرائیل، مؤمنان یا عموم مردم، معرفی می‌کند. خطاب‌های قرآنی مانند «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» یا «یا بَنِی إِسْرَائِیلَ»، ارتباطی پویا و عاطفی با مخاطب برقرار می‌کنند.

درنگ: لسان گفتاری قرآن، ارتباط زنده و عاطفی با مخاطب برقرار می‌کند و آن را از متون نوشتاری بی‌روح متمایز می‌سازد.

جامعه به مثابه مدرسه

قرآن کریم، جامعه را مدرسه‌ای می‌داند که انسان‌ها در آن دانش‌آموز و خداوند، معصوم یا پیامبر معلم‌اند. این دیدگاه، نظام تربیتی قرآن را به‌عنوان ساختاری پویا برای هدایت و تربیت انسان‌ها معرفی می‌کند، که در آن صلات، زکات و همراهی با مؤمنان، ابزارهای اصلی تربیت‌اند.

درنگ: قرآن، جامعه را مدرسه‌ای برای تربیت انسان‌ها با معلمان الهی می‌داند.

نقد متون علمی و آموزشی

متون علمی و کتب رایج در حوزه‌های دینی، به دلیل استفاده از فعل مجهول و کلی‌گویی، فاقد تخاطب زنده‌اند و تأثیرگذاری محدودی دارند. این متون، برخلاف قرآن کریم، که با مخاطب خود مکالمه‌ای مستقیم دارد، مرده و بی‌روح تلقی می‌شوند. شناخت مؤلف، شنیدن صدای او و آگاهی از شخصیتش، تأثیر روان‌شناختی مطالعه را افزایش می‌دهد، امری که در آموزش‌های سنتی سینه‌به‌سینه محقق می‌شد.

درنگ: متون علمی فاقد تخاطب زنده، تأثیرگذاری محدودی دارند و نیازمند احیای روش‌های آموزشی سینه‌به‌سینه‌اند.

نقد تبدیل گفتار به نوشتار

تبدیل گفتارهای دینی به متون نوشتاری، روح و تأثیرگذاری آن‌ها را از بین می‌برد. ویرایش این متون، که اغلب به منظور علمی‌تر شدن انجام می‌شود، به تحریف معنا و از دست رفتن اصالت عبارات منجر می‌شود. برای مثال، خطاهایی مانند نگارش «مجزى» به‌جای «مجزی» در متون ویرایش‌شده، اعتبار آن‌ها را کاهش می‌دهد.

درنگ: تبدیل گفتار به نوشتار و ویرایش غیرضروری، اصالت و تأثیر عاطفی متون دینی را تضعیف می‌کند.

اصالت قرآن در عدم ویرایش

قرآن کریم، به دلیل عدم ویرایش و حفظ لسان گفتاری، از اصالت و تأثیرگذاری بی‌نظیری برخوردار است. برخلاف کتب آسمانی دیگر که به زبان‌های غیراصلی ترجمه یا ویرایش شده‌اند، قرآن با زبان اصلی خود نازل شده و از تحریف مصون مانده است.

درنگ: قرآن، به دلیل عدم ویرایش و حفظ لسان گفتاری، از اصالت و اعتبار بی‌نظیری برخوردار است.

نقد نقل به معنا در روایات

روایات، به دلیل نقل به معنا، فاقد پیچش‌ها و اشارات دقیق بیان معصوم‌اند. این محدودیت، آن‌ها را از قرآن کریم، که پر از اشارات و ظرایف است، متمایز می‌کند. برای مثال، برخی راویان، مانند شیخ صدوق، به دلیل محدودیت‌های فهمی، معانی کامل روایات را درک نکرده‌اند.

درنگ: نقل به معنای روایات، فاقد ظرایف بیان معصوم است و نیازمند عرضه به قرآن برای تکمیل معنا است.

نقد علوم ترجمه‌شده

علوم ترجمه‌شده، به دلیل فقدان اصالت زبانی، از اعتبار و تأثیرگذاری لازم برخوردار نیستند. دانشمندان اسلامی مانند ابن‌سینا و ملاصدرا، به دلیل تسلط بر زبان اصلی متون، فهم دقیق‌تری ارائه داده‌اند که گاه از فهم خود مؤلف نیز فراتر رفته است.

درنگ: تسلط بر زبان اصلی متون، امکان فهم عمیق‌تر و دقیق‌تر معانی را فراهم می‌کند.

نقد انقراض آیات الاحکام

مباحث آیات الاحکام در فقه، به دلیل کم‌توجهی، منقرض شده و نیاز به احیا دارد. این آیات، به‌عنوان منبع اصلی احکام، باید در کانون مطالعات دینی قرار گیرند.

درنگ: احیای آیات الاحکام، ضرورتی برای بازنگری در مطالعات فقهی و تقویت پیوند با قرآن است.

صلات به‌عنوان کردار

اقامه صلات، عملی کرداری است، نه گفتاری، و از این‌رو با آیه «وَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» (سوره ماعون، آیه ۴) که به نماز بدون اقامه اشاره دارد، متفاوت است. اقامه صلات، به معنای برپایی کامل نماز با نیت و حضور قلب است.

وَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ

وای بر نمازگزاران.

درنگ: اقامه صلات، عملی کرداری است که با کیفیت و حضور قلب، از نماز صوری متمایز می‌شود.

اولویت طهارت حقیقی

آیه ۴۳، به طهارت حقیقی (صداقت، سلامت اخلاقی و پایبندی به معاهده) اولویت می‌دهد و طهارت ظاهری (وضو و غسل) را فرع بر آن می‌داند. این اولویت، نشان‌دهنده اهمیت نیت و اخلاق در اعمال دینی است.

درنگ: طهارت حقیقی، مقدم بر طهارت ظاهری است و پایه اعمال دینی را تشکیل می‌دهد.

پیش‌نیازهای مسلمانی

مسلمانی، متفرع بر انصاف، صداقت و سلامت اخلاقی است. بدون این پیش‌نیازها، اعمال صوری مانند صلات و زکات بی‌فایده‌اند، زیرا پیوستگی باور، اخلاق و عمل، اساس نظام تربیتی اسلام است.

درنگ: انصاف، صداقت و سلامت اخلاقی، پیش‌نیازهای مسلمانی و اعمال دینی‌اند.

ساختار واژگان قرآنی

واژگانی مانند صلات، اقامه، زکات، آتیان و رکوع، در قرآن کریم دارای ساختارهای مشخص و معانی عمیق دینی‌اند که ابعاد عبادی، اجتماعی و اخلاقی زندگی مؤمن را پوشش می‌دهند.

درنگ: واژگان قرآنی، ستون‌های نظام دینی‌اند که ابعاد مختلف زندگی مؤمن را در بر می‌گیرند.

تفاوت زکات و مالیات

زکات، برخلاف مالیات که اجباری و تحمیلی است، عملی اختیاری است که مؤمن با نیت الهی آن را ادا می‌کند. واژه «آتُوا» در آیه، بر داوطلبانه بودن زکات تأکید دارد.

درنگ: زکات، عملی داوطلبانه و معنوی است که از مالیات اجباری متمایز می‌شود.

تأثیر اقامه صلات بر زکات

اقامه صلات، به‌طور طبیعی مؤمن را به ایتاء زکات سوق می‌دهد، زیرا نماز، او را به صداقت و ایثار هدایت می‌کند. این ارتباط، پیوستگی عبادات و رفتار اجتماعی را نشان می‌دهد.

درنگ: اقامه صلات، مؤمن را به ایتاء زکات و رفتار ایثارگرانه هدایت می‌کند.

زکات به‌معنای واجبات مالی

زکات در قرآن کریم، شامل واجبات مالی مانند خمس و زکات و حتی مستحبات مالی است که به تعادل اجتماعی و حمایت از نیازمندان کمک می‌کند.

درنگ: زکات، شامل واجبات و مستحبات مالی است که تعادل اجتماعی را تقویت می‌کند.

نقد مصرف وجوهات بدون تعرفه

مصرف زکات و خمس بدون تعرفه مشخص، به کاهش اعتماد مردم و حالت مافیایی در مدیریت مالی دینی منجر می‌شود. این امر، ضرورت شفافیت در عایدی و مصارف وجوهات را برجسته می‌کند.

درنگ: مصرف وجوهات بدون تعرفه، اعتماد مردم را کاهش می‌دهد و نیازمند شفافیت است.

لزوم تعرفه برای وجوهات

نظام دینی باید تعرفه‌ای مشخص برای عایدی و مصارف وجوهات تعیین کند تا اعتماد مردم جلب شود. گزارش‌های شفاف از عایدی سالیانه و مصارف آن، به کارایی و اعتبار نظام مالی دینی کمک می‌کند.

درنگ: تعرفه مشخص برای وجوهات، اعتماد مردم و کارایی نظام مالی دینی را تقویت می‌کند.

فی سبیل الله به‌مثابه مبنای مصرف

اهل علم باید وجوهات را از باب فی سبیل الله، نه فقر، مصرف کنند، زیرا آن‌ها خدمتگزاران دین‌اند و خداوند متولی اداره آن‌هاست.

درنگ: مصرف وجوهات از باب فی سبیل الله، جایگاه والای اهل علم را به‌عنوان خدمتگزاران دین برجسته می‌کند.

مالکیت وجوهات توسط اهل علم

اهل علم، پس از دریافت وجوهات، مالک آن می‌شوند و مانند دیگران، موظف به پرداخت خمس مازاد سالیانه خود هستند.

درنگ: اهل علم، مالک وجوهات دریافتی‌اند و موظف به پرداخت خمس مازاد خود هستند.

ضرورت عدالت در توزیع وجوهات

وجوهات باید توسط مجتهد عادل توزیع شود، وگرنه مصرف آن‌ها غصب و حرام است. این اصل، به اهمیت عدالت در مدیریت مالی دینی تأکید دارد.

درنگ: عدالت در توزیع وجوهات، شرط مشروعیت مصرف آن‌هاست.

الگوی زندگی معصومان

زندگی ساده و بی‌تکلف معصومان، با وجود درآمدهای کلان، الگویی برای مدیریت وجوهات دینی است. این الگو، ساده‌زیستی و پرهیز از تجمل را در میان متولیان وجوهات ترویج می‌کند.

درنگ: ساده‌زیستی معصومان، الگویی برای مدیریت عادلانه و بی‌تکلف وجوهات دینی است.

ضرورت آگاهی از منبع مالی

مؤمن باید بداند نانی که می‌خورد از چه منبعی (خمس، زکات، هدیه یا رد مظالم) تأمین شده است. این آگاهی، به حفظ تقوا و پرهیز از مصرف مال حرام کمک می‌کند.

درنگ: آگاهی از منبع مالی، به حفظ تقوا و پرهیز از مال حرام کمک می‌کند.

نقد نظام مالی حوزه‌ها

نظام مالی حوزه‌ها، که گاه به‌صورت پیش‌پرداخت و از باب فقر عمل می‌کند، به ترافیک مالی و وابستگی منجر می‌شود. این نظام، نیازمند اصلاح و حرکت به سمت استقلال مالی از باب فی سبیل الله است.

درنگ: اصلاح نظام مالی حوزه‌ها، به استقلال مالی و مصرف از باب فی سبیل الله نیازمند است.

تولید و استقلال مالی

نظام دینی باید با تولید و فروش محصولات، به استقلال مالی برسد و حتی فقرای غیرمسلمان را حمایت کند. این دیدگاه، به اقتصاد پویا و خودکفا در اسلام اشاره دارد.

درنگ: تولید و استقلال مالی، راهکار نظام دینی برای حمایت از محرومان است.

نتیجه‌گیری بخش

آیه ۴۳ سوره بقره، با تأکید بر اقامه صلات، ایتاء زکات و رکوع با راکعان، ساختار عملی و کرداری دین را تبیین می‌کند. لسان گفتاری قرآن، جامعه را به مثابه مدرسه‌ای تربیتی معرفی می‌کند که در آن انسان‌ها با هدایت الهی تربیت می‌شوند. نقد نظام مالی دینی، به ضرورت شفافیت، عدالت و ساده‌زیستی در مصرف وجوهات اشاره دارد. این بخش، پیوند عمیق میان عبادات، اخلاق و نظام اجتماعی را در اسلام آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

آیات خلافت، علم اسماء، ظلم و احکام در سوره بقره، چارچوبی جامع برای فهم جایگاه انسان، عصمت انبیا، نظام جزا و تکالیف دینی ارائه می‌دهند. خلافت آدم، با تکیه بر علم اسماء، شایستگی وجودی انسان را به‌عنوان موجودی جامع آشکار می‌سازد. ظلم، به‌عنوان حرمان وجودی، با عصمت انبیا سازگار است و نظام جزا را تبیین می‌کند. آیه ۴۳، با تأکید بر صلات، زکات و همراهی با مؤمنان، نظام تربیتی و عملی اسلام را به‌عنوان دینی کامل معرفی می‌کند. نقد نظام مالی دینی، به ضرورت شفافیت، عدالت و تولید اقتصادی اشاره دارد که می‌تواند اعتماد مردم و کارایی نظام دینی را تقویت کند. این تفسیر، با رویکردی علمی و عملی، راه را برای پژوهش‌های پیشرفته در انسان‌شناسی اسلامی، فقه و علوم قرآنی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی