متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (262)
تفسیر تخصصی آیه 48 سوره بقره: تبیین توحید، ولایت و نفی توهمات دینی
مقدمه
آیه 48 سوره بقره، بهعنوان یکی از آیات محوری قرآن کریم، با تأکید بر عدالت الهی و مسئولیت فردی در روز قیامت، انسان را به سوی تقوا و انس با حق فرا میخواند. این آیه، با نفی شفاعت، فدیه و یاری در ظرف معصیت، بنیانهای اعتقادی توحیدمحور را استوار میسازد و زمینهساز تأملات عمیق کلامی در باب رابطه خدا، ولایت و نقش اولیای معصومین علیهمالسلام بهعنوان واسطههای هدایت است. نوشتار حاضر، با رویکردی علمی و نظاممند، به تحلیل این آیه و تبیین مفاهیم توحید، ولایت و نقد انحرافات اعتقادی میپردازد. هدف، ارائه تفسیری جامع و فاخر است که ضمن حفظ تمامی جزئیات درسگفتار اصلی، با زبانی متین و متناسب با فضای آکادمیک، معارف قرآنی را برای مخاطبان تحصیلکرده و متخصص در حوزه الهیات روشن سازد. این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات ادبی، در عین حفظ ماهیت علمی، به تبیین جایگاه توحید بهعنوان محور دیانت و نقش ائمه معصومین علیهمالسلام بهعنوان ظهورات الهی میپردازد.
بخش اول: محوریت توحید و جایگاه ثقلین در هدایت
تبیین توحید بهعنوان اصل بنیادین دیانت
توحید، جوهره دیانت و بنیان همه اصول اعتقادی است. قرآن کریم، با تأکید بر «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»، محوریت پروردگار را بهعنوان تنها معبود و مصدر همه خیرات و برکات معرفی میکند. اصل دیانت، بر این حقیقت استوار است که هیچ موجودی جز در ظرف وجود حق تعالی، هویت و وجود ندارد. این اصل، در تعریف منطقی «الأَصْلُ مَا يُبْنَى عَلَيْهِ غَيْرُهُ» (اصل، چیزی است که دیگران بر آن بنا شوند) ریشه دارد و همه اصول دیگر، از جمله نبوت، امامت و معاد، ذیل آن معنا مییابند.
ثقلین: قرآن و عترت، دو رکن هدایت
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حدیث شریف ثقلین فرمودند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي» (من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: کتاب خدا و عترتم). تمسک به این دو رکن، ضامن افکار و اعمال صالح است. انحراف از هر یک از این دو، به گمراهی منجر میشود. قرآن کریم، بهعنوان کلام الهی، و عترت، بهعنوان مفسران و مجریان آن، مکمل یکدیگرند و جدایی آنها از یکدیگر، به نقصان در هدایت میانجامد.
آیه محوری: نفی شفاعت و یاری در ظرف معصیت
وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ
ترجمه: و بترسید از روزی که هیچکس نمیتواند به جای دیگری چیزی را جبران کند، و از او شفاعتی پذیرفته نمیشود، و از او فدیهای گرفته نمیشود، و آنان یاری نمیشوند.
این آیه، با صراحت، هرگونه شفاعت، فدیه یا یاری در روز قیامت را در ظرف معصیت و دوری از خدا نفی میکند. این تأکید، انسان را به تقوا و انس با حق دعوت میکند و نشان میدهد که نجات، تنها در سایه اطاعت از پروردگار و تمسک به هدایت الهی ممکن است.
بخش دوم: نقد انحرافات اعتقادی در جوامع اسلامی
کمرنگ شدن ولایت در اهل سنت
یکی از انحرافات تاریخی در میان برخی از مسلمین، کمرنگ شدن جایگاه ولایت، عصمت و امامت در نزد اهل سنت است. این گروه، با نپذیرفتن عصمت و امامت اولیای معصومین علیهمالسلام، یکی از دو ثقل گرانبها را تضعیف کردند. این انحراف، به کمرنگ شدن خلافت و ولایت الهی منجر شد و درک صحیح از هدایت را در میان آنان مختل ساخت.
ناکافی بودن محبت بدون عمل
برخی از مسلمین، بهویژه در میان اهل سنت، به محبت و حب نسبت به اولیای الهی اکتفا کردند، اما محبت بدون تبعیت عملی، کافی نیست. قرآن کریم در آیهای روشن میفرماید:
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ
ترجمه: بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.
این آیه، محبت را بهعنوان انگیزهای برای عمل صالح معرفی میکند و نشان میدهد که محبت بدون عمل، دغدغهای نفسانی است که ممکن است پایدار نباشد.
کمرنگ شدن خدا در میان شیعیان
در میان شیعیان، گرچه ولایت و امامت مورد تأکید قرار گرفته، اما جایگاه خدا گاه به حاشیه رانده شده است. این انحراف، به دلیل تمرکز بیش از حد بر ائمه معصومین علیهمالسلام بدون توجه به توحید محوری، رخ داده است. این غفلت، خدا را به مفهومی فانتزی و دکوری تبدیل کرده و مانع از تحقق معرفت حضوری و قربی شده است که دست و پای انسان را در برابر گناهان بگیرد.
دیدگاه اخباریها و کمرنگ شدن قرآن کریم
برخی از علمای شیعه، بهویژه اخباریها، با ادعای عدم فهم قرآن کریم و اکتفا به روایات ائمه علیهمالسلام، جایگاه این کتاب آسمانی را کمرنگ کردند. این گروه، قرآن کریم را کتابی صرفاً خطابی (غیر قابل فهم برای عموم) دانستند و اظهار داشتند که تنها روایات ائمه علیهمالسلام برای هدایت کافی است. این دیدگاه، با حدیث «الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ» (قرآن هدایتگر برای همه مردم است) ناسازگار است و به تضعیف یکی از دو ثقل منجر شده است.
پیامدهای انحرافات اعتقادی
کمرنگ شدن ولایت در اهل سنت و خدا در میان شیعیان، مانع از رشد جهانی امت اسلامی شده است. این انحرافات، ریشه در عدم تعادل در تمسک به ثقلین دارد و به نقصان در معرفت توحیدی و عملی منجر شده است. مسلمین، به دلیل این انحرافات، از تحقق جایگاه شایسته خود در جهان بازماندهاند.
بخش سوم: جایگاه ائمه معصومین علیهمالسلام در هدایت
ائمه معصومین علیهمالسلام: ظهورات حق
ائمه معصومین علیهمالسلام، بهعنوان ظهورات تام حق، واسطههای هدایت به سوی پروردگارند. امام حسین علیهالسلام، مصباح الهدی و سفینه النجاة است، اما این جایگاه، در سایه توحید معنا مییابد. حدیث «لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ» (اگر تو نبودی، افلاک را نمیآفریدم) جایگاه والای ائمه را در نظام خلقت نشان میدهد، اما این جایگاه، هرگز به معنای استقلال یا تقابل با خدا نیست.
نفی تقابل میان خدا و ائمه
هرگونه تصور تقابل میان خدا و ائمه معصومین علیهمالسلام، گمراهی است. آنها بندگان برگزیده خدا و واسطههای قرب به سوی او هستند. حدیث «نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِيَّةِ فَقُولُوا حَيْثُ مَا شِئْتُمْ» (ما را از مقام ربوبیت فرو آورید و هرچه میخواهید بگویید) بر این حقیقت تأکید دارد که هر توصیفی از ائمه، باید در چارچوب بندگی خدا باشد.
نقش ائمه بهعنوان مرشد و راهنما
ائمه معصومین علیهمالسلام، مانند مرشد و مجتهد، انسان را در مسیر قرب الهی هدایت میکنند. آنها خود در این مسیرند و دیگران را نیز به سوی خدا دعوت میکنند. این نقش، مشابه رابطه مجتهد و مقلد در ابواب عبادت است، نه در مسائلی مانند دماء ثلاثه که مجتهد خود عمل نمیکند. ائمه، خود عامل به هدایتاند و دیگران را نیز به آن فرامیخوانند.
تفاوت عرض حاجت و حضور محترم
توسل به ائمه معصومین علیهمالسلام، به معنای درخواست مستقیم از آنها نیست، بلکه عرض حاجت به خدا از طریق حضور محترم ایشان است. انسان، به دلیل گناهان و کاستیهای خود، از ارتباط مستقیم با خدا محروم است و به حرمت و طهارت ائمه متوسل میشود تا خدا او را ببخشد. این حکمت، در دعای توسل و آیه «وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» (مائده: 35) (به سوی او وسیلهای بجویید) ریشه دارد.
نقد دیدگاه اهل سنت درباره توسل
برخی از اهل سنت، به دلیل نفهمیدن حذف ما یعلم (یعنی درخواست از خدا به واسطه ائمه)، توسل شیعه را به شرک تعبیر کردهاند. این دیدگاه، باطل است، زیرا شیعه از ائمه چیزی نمیخواهد، بلکه به حرمت آنها از خدا طلب میکند. این حکمت، در آیه «لَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ» (انبیاء: 28) (آنان جز برای کسی که خدا خشنود است شفاعت نمیکنند) تأیید شده است.
بخش چهارم: شفاعت و نصرت در ظرف حق
شفاعت: مشروط به اذن الهی
شفاعت، تنها در ظرف حق و با اذن الهی ممکن است. قرآن کریم در آیهای صریح میفرماید:
مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ
ترجمه: کیست که نزد او شفاعت کند مگر با اذن او؟
این آیه، محوریت خدا را در شفاعت نشان میدهد. همه موجودات، از ائمه معصومین علیهمالسلام تا زمین و سنگ، میتوانند در ظرف حق شفاعت کنند، اما این شفاعت، مشروط به عدالت و حکمت الهی است.
شفاعت حسنه و سیئه
قرآن کریم، شفاعت را به دو نوع حسنه و سیئه تقسیم میکند:
مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا
ترجمه: هر کس شفاعتی نیکو کند، برای او نصیبی از آن خواهد بود و هر کس شفاعتی بد کند، برای او سهمی از آن خواهد بود.
شفاعت حسنه، پاداش الهی دارد، اما شفاعت سیئه، کیفر به دنبال میآورد. این اصل، نشان میدهد که شفاعت ائمه علیهمالسلام، تنها در راستای خیر و طهارت است.
نفی شفاعت در ظرف معصیت
در ظرف معصیت و دوری از خدا، هیچ شفاعتی وجود ندارد. قرآن کریم میفرماید:
إِنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ
ترجمه: از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید پیش از آنکه روزی بیاید که در آن نه خرید و فروشی است، نه دوستی و نه شفاعتی.
این آیه، نشان میدهد که در روز قیامت، جایی که معصیت غالب است، هیچ شفاعتی پذیرفته نمیشود.
نصرت الهی در ظرف حق
نصرت و یاری، مانند شفاعت، تنها در ظرف حق ممکن است. قرآن کریم میفرماید:
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ
ترجمه: بهراستی خدا شما را در جاهای بسیار یاری کرد.
این آیه، نصرت الهی را در راستای اطاعت و تقوا نشان میدهد. هرگونه یاری، از خدا سرچشمه میگیرد و ائمه معصومین علیهمالسلام، بهعنوان ظهورات اسمای الهی، در این نصرت شریکاند.
بخش پنجم: نقد توهمات دینی و ضرورت اصلاح معرفت
توهمات دینی در اقوام و ملل
توهمات دینی، مانند خودبرتربینی و خودراضی بودن، در همه اقوام و ملل، از شیعه و سنی تا یهود و نصاری، وجود دارد. این توهمات، ریشه در ذهنیتهای بشری دارند و مانع از تحقق معرفت حقیقی میشوند. قرآن کریم، این توهمات را رد میکند:
وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً
ترجمه: و گفتند: آتش جز چند روزی به ما نخواهد رسید.
این آیه، توهم مصونیت برخی اقوام را باطل میداند و بر عدالت الهی تأکید دارد.
نقد سوءاستفاده دینی
برخی ادیان و گروهها، مانند برخی از مسیحیان و بهاییان، با توجیه گناه از طریق پرداخت مالی یا مستندات دینی، به سوءاستفاده از مفاهیم دینی دامن زدهاند. این رویکرد، با عدالت الهی و آیه «وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ» (بقره: 48) (و از او فدیهای گرفته نمیشود) ناسازگار است. گناه، با پرداخت مالی یا توجیهات غیر منطقی پاک نمیشود.
نقد روایات غیر معتبر
برخی روایات که گناه را با توسل به ائمه علیهمالسلام توجیه میکنند، یا نیازمند بازنگری معناییاند یا از نظر سندی مشکل دارند. این روایات، مانند ادعای «به قدر ریگهای بیابان گناه کنید، یک حسین داریم»، با نقش ائمه بهعنوان مروجان طهارت و پاکی ناسازگارند. امام حسین علیهالسلام، سفینه النجاة است و برای هدایت و پاکی آمده، نه برای ترویج گناه.
نقد احساسات غیر منطقی در عزاداری
برخی از ابرازهای احساسی در عزاداری، مانند تشبیه خود به سگ امام حسین علیهالسلام، نهتنها بیفایده، بلکه مخلّ عزت دینی است. عزاداری باید در چارچوب توحید و با عقلانیت باشد. امام حسین علیهالسلام به مؤمن، عاشق و فدایی نیاز دارد، نه به ابرازهای غیر منطقی که به تحریف معارف دینی منجر میشود.
بخش ششم: ضرورت اصلاح نظام معرفتی و آموزشی
غفلت از معرفت توحیدی
غفلت از معرفت توحیدی، از جمله تحقیق، وصول، قرب و مکاشفه، در میان برخی از جوامع اسلامی، بهویژه در میان شیعیان، مانع از تحقق معرفت عمیق به خدا شده است. این غفلت، خدا را به مفهومی فانتزی تبدیل کرده و مانع از ایجاد رابطهای حضوری و قربی شده که انسان را از گناه بازدارد.
کاستی فلسفه و عرفان بدون توحید
مباحث فلسفی و عرفانی، مانند وحدت وجود یا کثرت وجود، بدون اتصال به معارف توحیدی مأثور (مانند توحید صدوق، دعای کمیل و دعای عرفه)، نمیتوانند مشکلات اعتقادی را حل کنند. این مباحث، ابزار فهم حقاند، نه غایت. معارف مأثور، به دلیل ریشهدار بودن در کلام ائمه علیهمالسلام، اولویت دارند.
ضرورت بازگشت به کتاب و سنت
بازگشت به کتاب (قرآن کریم) و سنت (عترت) و پیگیری حق، راهحل مشکلات اعتقادی است. این پیگیری، میتواند با ابزارهای فلسفی، عرفانی یا کلامی انجام شود، اما غایت آن، فهم و قرب به حق تعالی است. این اصل، بر ضرورت حفظ تعادل در تمسک به ثقلین تأکید دارد.
نقد نظام آموزشی علم دینی
نظام آموزشی علم دینی، در تبیین متون دینی مانند دعای کمیل، دعای عرفه و نهجالبلاغه، ناکارآمد بوده و به مباحث فلسفی مانند اسفار و شفا اکتفا کرده است. این کاستی، به دلیل کمرنگ شدن محوریت خدا و قرآن کریم در آموزشهاست. علم دینی باید با محوریت توحید و معارف مأثور بازسازی شود.
تأثیر تحریفات تاریخی
خلفای بنیامیه و بنیعباس، با تحریف معرفت توحیدی و ترویج انحرافات اعتقادی، مسیر مسلمین را منحرف کردند. این تحریفات، در رفتار برخی از علما نیز ادامه یافت و به تضعیف جایگاه خدا و ولایت انجامید. اصلاح این انحرافات، نیازمند بازنگری در معرفت دینی است.
بخش هفتم: عشق الهی و جایگاه انسان
عشق خدا به انسان
خدا، بهعنوان خالق انسان، بیش از هر موجودی او را دوست دارد. این عشق، مقدم بر همه است و محور نجات و هدایت انسان است. ائمه معصومین علیهمالسلام، بهعنوان الطاف الهی، در راستای این عشق عمل میکنند. آیه «وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ» (مؤمنون: 80) (و اوست که زنده میکند و میمیراند) خدا را خالق و مالک حیات معرفی میکند.
جامعیت صفات الهی
خدا، دارای صفات متعدد مانند عدالت، رحمت، حکمت و قدرت است. آیه «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ» (اعراف: 180) (و برای خدا نامهای نیکوست) به جامعیت اسمای الهی اشاره دارد. هر یک از این صفات، در جای خود اصلاند و انکار هر یک، به انکار اصول دین منجر میشود.
جمعبندی نهایی
آیه 48 سوره بقره، با تأکید بر نفی شفاعت، فدیه و یاری در ظرف معصیت، انسان را به تقوا و انس با حق دعوت میکند. توحید، اصل بنیادین دیانت است و همه اصول دیگر، از جمله نبوت، امامت و معاد، ذیل آن معنا مییابند. ائمه معصومین علیهمالسلام، ظهورات حق و الطاف الهیاند که انسان را به سوی خدا هدایت میکنند، نه جایگزین او. کمرنگ شدن ولایت در اهل سنت و خدا در میان شیعیان، دو انحراف اصلیاند که مانع رشد امت اسلامی شدهاند. شفاعت و نصرت، تنها در ظرف حق و با اذن خدا ممکن است. توهمات دینی، مانند خودبرتربینی و توجیه گناه با توسل، با عدالت الهی ناسازگارند. عزاداری و محبت به ائمه، باید در چارچوب توحید باشد تا به انحراف نینجامد. نظام آموزشی علم دینی باید با محوریت خدا و معارف مأثور بازسازی شود تا معرفت توحیدی احیا گردد. این آیه، با دعوت به توحید و پرهیز از گناه، راه نجات را در انس با خدا و تمسک به ثقلین نشان میدهد.
با نظارت صادق خادمی