در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 317

متن درس






تفسیر آیه 74 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (317)

تفسیر آیه 74 سوره بقره: قلب، حجر و جبل در آیینه الهیات و طبیعت

مقدمه

آیه 74 سوره بقره، با محوریت قساوت قلب و تشبیه آن به حجر (سنگ)، دریچه‌ای ژرف به سوی فهم رابطه میان معنویت انسان و ویژگی‌های طبیعت می‌گشاید. این آیه، قلب را به‌عنوان محور وجودی انسان در برابر سختی و استحکام سنگ قرار داده و با اشاره به اقسام سنگ‌ها، درس‌هایی عمیق در حوزه‌های الهیات، فلسفه طبیعی و روان‌شناسی عرضه می‌کند. در این نوشتار، با رویکردی علمی و نظام‌مند، به تحلیل این آیه پرداخته شده و محتوای درس‌گفتار با شرح و تفصیل کامل، در قالبی دانشگاهی ارائه می‌گردد. هدف، تبیین رابطه میان قلب انسان، حجر و جبل در چارچوب قرآنی است که با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و پیوندهای معنایی، غنای علمی و ادبی متن را افزون می‌کند.

بخش اول: تبیین مفهوم قلب در قرآن کریم

مفهوم قلب و جایگاه آن در انسان

قلب در قرآن کریم، به‌عنوان یکی از عناصر بنیادین وجود انسان، در کنار عقل، روح، نفس، فؤاد، صدر و دم، نقشی محوری دارد. این عضو، نه‌تنها پمپاژگر حیات زیستی، بلکه شالوده معنویت، ادراک و رفتار انسان است. قرآن کریم، قلب را محور تحولات وجودی معرفی کرده و آن را به‌عنوان شاسی پویای انسان توصیف می‌کند که برخلاف شاسی‌های ثابت مکانیکی، از درون وجود انسان رشد یافته و دارای ویژگی‌های چندگانه است.

درنگ: قلب، شاسی پویای انسان است که با ویژگی‌های خوب و بد، سلامت و بیماری، قداست و خباثت، محور رفتار و معرفت او قرار می‌گیرد.

قلب به‌مثابه صفت و موصوف

قلب در قرآن کریم، گاه به‌عنوان صفت و گاه به‌عنوان موصوف ظاهر می‌شود. در مواردی مانند فؤاد و صدر، قلب صفتی برای توصیف آن‌هاست، اما در آیه 74 سوره بقره، خود موصوف است و قساوت به‌عنوان صفتی مذموم برای آن ذکر می‌شود. این دوگانگی، پیچیدگی مفهوم قلب را نشان داده و آن را به‌عنوان محوری پویا در وجود انسان معرفی می‌کند.

آیات مرتبط با قلب

قرآن کریم در حدود 168 مورد به قلب اشاره دارد که 36 مورد آن فعلی و غیرمرتبط با قلب انسان است، مانند «وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ» که به معنای جابه‌جایی و حرکت است. 132 مورد دیگر، قلب را به‌عنوان موصوف با صفاتی چون سلیم، متکبر، جبار، منیب، مطمئن و مفقه توصیف می‌کند. این تنوع، نشان‌دهنده نقش محوری قلب در شکل‌دهی رفتار و معنویت انسان است.

آیه: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ﴿٧٤﴾

ترجمه: سپس دل‌هایتان پس از آن واقعه سخت شد، پس مانند سنگ‌هاست یا سخت‌تر از آن‌ها. و به‌راستی از برخی سنگ‌ها، جوی‌هایی از آن‌ها سرریز می‌شود، و برخی شکافته شده و آب از آن‌ها بیرون می‌آید، و برخی از خشیت خدا فرو می‌ریزد.

نقش قلب در رفتار و گناه

هر رفتار انسان، از قلب او سرچشمه می‌گیرد. مشکلات، خوبی‌ها، تکبر، غرور و گناه، همگی ریشه در قلب دارند. قرآن کریم می‌فرماید: «فَإِنَّهُ عَاصِمُ الْقَلْبِ» (گناه از قلب سرچشمه می‌گیرد). این نکته، قلب را محور رفتار و تزکیه آن را شرط رهایی از گناه معرفی می‌کند.

وحدت قلب و ثبات قدم

وحدت قلب، ویژگی انبیا و اولیای الهی است که تفضیل آن‌ها به این وحدت بستگی دارد. ثبات قدم، که از اراده قلب ناشی می‌شود، تنها با وحدت قلب ممکن است. این وحدت، قلب را از پراکندگی و شرک آزاد کرده و به سوی معرفت الهی هدایت می‌کند.

درنگ: وحدت قلب، محور ثبات قدم و معرفت الهی است که انبیا و اولیا را ممتاز می‌سازد.

جمع‌بندی بخش اول

قلب در قرآن کریم، شاسی پویای انسان است که با صفات متنوع، محور رفتار، معرفت و معنویت او قرار می‌گیرد. قساوت قلب، مانعی برای رشد معنوی است و وحدت آن، شرط دستیابی به ثبات قدم و عصمت. آیات قرآنی، با توصیف قلب به‌عنوان صفت و موصوف، نقش محوری آن را در وجود انسان تبیین می‌کنند.

بخش دوم: حجر و جبل در آیینه قرآن کریم

مفهوم حجر و ویژگی‌های آن

حجر در قرآن کریم، نماد سختی، استحکام و حد است. این ویژگی در طبیعت مذموم نیست، اما برای قلب انسان صفتی منفی تلقی می‌شود. آیه 74 سوره بقره، قلب قاسی را به حجر تشبیه کرده و حتی آن را سخت‌تر از سنگ می‌داند. حجر، به معنای حد و مرز، منحصر به سنگ نیست و می‌تواند به هر شیء محکمی اشاره داشته باشد.

اقسام حجر در قرآن کریم

قرآن کریم، سنگ‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کند:

  1. تفجری: سنگ‌هایی که جوی‌هایی از آن‌ها سرریز می‌شود.
  2. شقی: سنگ‌هایی که شکافته شده و آب از آن‌ها بیرون می‌آید.
  3. هابط: سنگ‌هایی که از خشیت خدا فرو می‌ریزند.

دسته سوم، که با آب همراه نیست، به بعد معنوی سنگ‌ها اشاره دارد و برتری آن‌ها بر قلب قاسی را نشان می‌دهد.

درنگ: سنگ‌های هابط، با فرو ریختن از خشیت خدا، برتری معنوی خود را بر قلب قاسی نشان می‌دهند.

تفاوت حجر و جبل

حجر، فرد گسیخته‌ای از جبل است. جبل، علاوه بر سختی، دارای عظمت و ریشه‌داری است که آن را از حجر متمایز می‌کند. جبل در قرآن کریم، دارای حیات طبیعی و تبدیلی است که با رشد و نوسان همراه است، هرچند این تحولات در ظاهر قابل‌مشاهده نیست.

حیات جبل و تحولات آن

جبل، برخلاف درخت که تحولاتش آشکار است، حیاتی پنهان دارد که با ابزارهای علمی مدرن قابل‌رصد است. قرآن کریم، جبال را موجوداتی پویا معرفی می‌کند که در برابر قدرت الهی نرم شده و حتی تسبیح می‌گویند: «وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ» (و جبال را با داود مسخر کردیم که تسبیح می‌کنند).

آیه: وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ ﴿٧٩﴾

ترجمه: و جبال را با داود مسخر کردیم که تسبیح می‌کنند.

تجلی الهی بر جبل

در آیه «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا» (هنگامی که پروردگارش بر جبل تجلی کرد، آن را متلاشی ساخت)، جبل ظرفیت تحمل تجلی الهی را بدون شرط دارد، برخلاف موسی که تجلی برای او مشروط است. این عظمت، جبل را از قلب قاسی متمایز می‌کند.

آیه: فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا ﴿١٤٣﴾

ترجمه: هنگامی که پروردگارش بر جبل تجلی کرد، آن را متلاشی ساخت و موسی بی‌هوش فرو افتاد.

نرمی جبال در برابر قدرت الهی

قرآن کریم، جبال را در برابر قدرت الهی نرم و تحول‌پذیر توصیف می‌کند: «وَتَنْشَقَّ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا» (و جبال شکافته شده و فرو می‌ریزند). این نرمی، در تضاد با قساوت قلب قرار دارد و عظمت جبال را در برابر اراده الهی نشان می‌دهد.

آیه: وَتَنْشَقَّ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا ﴿٥﴾

ترجمه: و جبال شکافته شده و فرو می‌ریزند.

جمع‌بندی بخش دوم

حجر و جبل در قرآن کریم، نمادهایی از سختی و عظمت‌اند که در مقایسه با قلب قاسی، درس‌هایی عمیق ارائه می‌دهند. حجر، با سختی خود، و جبل، با عظمت و نرمی در برابر خدا، از قلب قاسی برترند. این ویژگی‌ها، به پویایی جبال و نقش آن‌ها در نظام الهی اشاره دارند.

بخش سوم: قساوت قلب و مقایسه با حجر

تشبیه قلب به حجر

آیه 74 سوره بقره، قلب قاسی را به حجر تشبیه کرده و حتی آن را سخت‌تر از سنگ می‌داند. این تشبیه، به تضاد میان انعطاف معنوی قلب و سختی طبیعی سنگ اشاره دارد. قلب قاسی، فاقد خشیت و نرمی است که حتی سنگ‌های هابط از آن برخوردارند.

مقایسه قلب و آهن

در آیه «قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا» (بگویید سنگ یا آهن باشید)، سنگ و آهن کنار هم آمده‌اند، اما سنگ از آهن سخت‌تر است، زیرا حرارت آهن را ذوب می‌کند، اما سنگ را سفت‌تر می‌سازد. این مقایسه، قساوت قلب را شدیدتر از هر ماده طبیعی نشان می‌دهد.

آیه: قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا ﴿٥٠﴾

ترجمه: بگویید سنگ یا آهن باشید.

سنگ‌های سجیل و طین

قرآن کریم به سنگ‌های سجیل («فَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ») و سنگ‌های طین («لَنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ») اشاره دارد که با سنگ‌های معمولی متفاوت‌اند. این تنوع، به انعطاف مفهوم حجر و کاربردهای خاص آن در عذاب الهی اشاره دارد.

آیه: فَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ ﴿٨٢﴾

ترجمه: پس بر آن‌ها سنگ‌هایی از سجیل فرو ریختیم.

آیه: لَنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ ﴿٣٣﴾

ترجمه: بر آن‌ها سنگ‌هایی از گل خواهیم فرستاد.

جمع‌بندی بخش سوم

قلب قاسی، در مقایسه با حجر، آهن، و سنگ‌های سجیل و طین، سخت‌ترین موجود معرفی شده که فاقد انعطاف معنوی است. این قساوت، مانع دریافت فیض الهی و خشیت است که حتی سنگ‌ها از آن برخوردارند.

بخش چهارم: معرفت و روان‌شناسی قرآنی

معنای معرفت

معرفت در قرآن کریم، شناخت عالم، جامعه، مردم، اجسام، نباتات و حیوانات است. این شناخت، فراتر از مطالعه کتب بوده و نیازمند فعال‌سازی قلب است. قلب فعال، مانند مغناطیسی، دانش را از همه عالم جذب می‌کند.

درنگ: معرفت، شناخت پویای عالم است که با قلب فعال ممکن می‌شود، نه با مطالعه صرف.

نقد آموزش علم دینی

آموزش علم دینی، اگر قلب‌محور نباشد، بی‌ثمر است. علمای گذشته، مانند شیخ مفید و ابن‌سینا، در دو تا پنج سال به معرفت رسیدند، زیرا قلب آن‌ها فعال بود. مطالعه طولانی (30-40 سال) بدون احیای قلب، به کسب معرفت منجر نمی‌شود.

روان‌شناسی قرآنی

روان‌شناسی قرآنی، با تحلیل بیماری‌های قلب مانند قساوت، غفلت و شرک، می‌تواند انسان را از کاستی‌ها رها کند. این علم، برخلاف روان‌شناسی مدرن، ریشه در آیات قرآنی دارد و قلب را محور درمان قرار می‌دهد.

درنگ: روان‌شناسی قرآنی، با تمرکز بر قلب، بیماری‌های معنوی را درمان می‌کند.

قلب و جذب فیض

قلب فعال، مانند ماشینی در سرازیری که با نیروی مغناطیسی بالا می‌رود، فیض الهی را جذب می‌کند. خواب مؤمن، به دلیل آزادی قلب از شرک، عبادت است و زمینه دریافت فیض را فراهم می‌کند.

حدیث: نَوْمُ الْمُؤْمِنِ عِبَادَةٌ

ترجمه: خواب مؤمن عبادت است.

جمع‌بندی بخش چهارم

معرفت و روان‌شناسی قرآنی، با محوریت قلب، راهی به سوی شناخت عالم و درمان بیماری‌های معنوی می‌گشایند. قلب فعال، دانش و فیض را جذب کرده و مطالعه بدون آن، بی‌ثمر است.

جمع‌بندی نهایی

آیه 74 سوره بقره، با تشبیه قلب قاسی به حجر و تبیین ویژگی‌های جبال، درس‌هایی عمیق در حوزه‌های الهیاتی، علمی و روان‌شناختی ارائه می‌دهد. قلب، به‌عنوان شاسی پویای انسان، محور رفتار و معرفت است و قساوت آن، مانعی برای رشد معنوی. جبال، با عظمت و نرمی در برابر خدا، از قلب قاسی برترند. این آیه، علم دینی را به تمرکز بر قلب و توسعه روان‌شناسی قرآنی دعوت می‌کند. تحلیل‌های ارائه‌شده، قرآن کریم را منبعی غنی برای تحقیقات آکادمیک معرفی کرده که می‌تواند در توسعه دانش دینی و علمی نقش‌آفرین باشد.

با نظارت صادق خادمی