متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (339)
مقدمه
آیات ۸۴ و ۸۵ سوره بقره از قرآن کریم، بهعنوان بخشی از نظام اخلاقی و اجتماعی این کتاب آسمانی، به موضوع میثاق بنیاسرائیل و نقض آن توسط گروهی از خواص جامعه میپردازند. این آیات، با بهرهگیری از ظرایف بلاغی، روانشناختی و جامعهشناختی، رفتارهای ظالمانه قدرتمندان را مورد نقد قرار داده و پیامدهای آن را در قالب مفاهیمی چون بیوطنی، هاری اجتماعی و خذلان در دنیا و آخرت تبیین میکنند. این نوشتار، با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای ارائهشده، به بررسی دقیق این آیات پرداخته و با نگاهی میانرشتهای، ابعاد ادبی، اخلاقی و اجتماعی آنها را کاوش میکند. ساختار این اثر، با بخشبندی نظاممند و رویکردی علمی، بهگونهای تنظیم شده که برای مخاطبان متخصص و محیطهای دانشگاهی مناسب باشد.
بخش اول: ساختار و محتوای میثاق در آیات ۸۴ و ۸۵ سوره بقره
آیات و ترجمه
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
و هنگامی که از شما پیمان گرفتیم که خون یکدیگر نریزید و خویشتن را از دیار خود آواره نسازید، آنگاه اقرار کردید و خود گواهید.
ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ
سپس شما همانان هستید که یکدیگر را میکشید و گروهی از خود را از دیارشان آواره میسازید و در گناه و تجاوز بر ضد آنان یاری میکنید.
ساختار دوگانه میثاق
آیات مورد بحث، میثاق را در دو جهت اثباتی و سلبی مطرح میکنند. جهت اثباتی، به تکالیف عام و شمولی مانند عبادت خدا و احسان به والدین اشاره دارد، چنانکه در آیه پیشین آمده: «لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ». جهت سلبی، به پرهیز از جرائم سنگین مانند قتل و اخراج از دیار معطوف است، چنانکه در آیه ۸۴ میفرماید: «لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ». این دوگانگی، نشاندهنده جامعیت نظام اخلاقی و اجتماعی قرآن کریم است که هم به تقویت پیوندهای انسانی از طریق تکالیف ایجابی و هم به پیشگیری از ظلم و فساد از طریق ممنوعیتهای سلبی توجه دارد.
درنگ: ساختار دوگانه میثاق در آیات، بهسان دو بال یک پرنده، تعادل میان رفتارهای ایجابی و سلبی را در جامعه برقرار میسازد و از فروپاشی اخلاقی و اجتماعی پیشگیری میکند.
نقش بلاغی نفي و اثبات
در آیه ۸۴، عبارات «لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ» و «لَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ» بهصورت نفي ارائه شدهاند. در ادبیات عربی، اگر نفي اولیه با اثبات بعدی همراه شود، مانند «تَقْتُلُونَ» و «تُخْرِجُونَ» در آیه ۸۵، نقض میثاق را اثبات میکند. این تکنیک بلاغی، بهسان آینهای که حقیقت را عریان میسازد، مخاطب را با تناقض رفتارش مواجه کرده و او را به مسئولیتپذیری در برابر پیمان الهی فرامیخواند.
درنگ: تضاد میان نفي و اثبات در آیات، چونان سرزنشی است که وجدان مخاطب را بیدار میکند و او را به بازنگری در تعهداتش وامیدارد.
نتیجهگیری بخش اول
آیات ۸۴ و ۸۵ سوره بقره، با ارائه میثاق در دو بعد اثباتی و سلبی، نظامی جامع برای هدایت جامعه انسانی ترسیم میکنند. این آیات، با بهرهگیری از ظرایف بلاغی، بر اهمیت پایبندی به پیمانهای الهی تأکید کرده و نقض آنها را بهمثابه انحرافی اخلاقی و اجتماعی معرفی میکنند. این ساختار، نهتنها از منظر ادبی، بلکه از دیدگاه روانشناختی و جامعهشناختی نیز غنای خاصی به آیات میبخشد.
بخش دوم: تحلیل بلاغی و جامعهشناختی نقض میثاق
تفاوت ساختاری آیات اثباتی و سلبی
در آیات اثباتی، مانند آیه ۸۳، نقض میثاق بهصورت اجمالی و با تأخیر بیان شده و با عبارت «ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ» به اجمال اشاره دارد. اما در آیه ۸۵، نقض میثاق بهصورت تفصیلی و در صدر آیه با عبارت «ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ» مطرح شده است. این تفاوت ساختاری، شدت سرزنش را در آیه ۸۵ نشان میدهد، گویی قرآن کریم با صدایی رساتر ظالمان را مورد خطاب قرار میدهد.
درنگ: شدت سرزنش در آیه ۸۵، چونان طنینی است که در کوهستان انعکاس مییابد و توجه جامعه را به جرائم سنگین جلب میکند.
خطاب به خواص
آیه ۸۵ با عبارت «ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ» به گروهی خاص از خواص و قدرتمندان خطاب دارد که به دلیل توانمندی، قادر به ارتکاب قتل و اخراج هستند. این خطاب، در مقابل خطاب عام آیه ۸۴ قرار دارد که به عموم مردم اشاره دارد. خواص، بهسان ستونهای جامعه، اگر از مسیر حق منحرف شوند، کل بنای اجتماع را به خطر میاندازند.
درنگ: خطاب به خواص در آیه ۸۵، هشداری است به نخبگان جامعه که مسئولیت سنگینتری در حفظ نظم و عدالت دارند.
مفهوم بیوطنی ظالمان
عبارت «مِنْ دِيَارِهِمْ» بهجای «مِنْ دِيَارِكُمْ» در آیه ۸۵، ايهامی بلاغی ایجاد میکند. این عبارت نشان میدهد ظالمانی که دیگران را از دیارشان اخراج میکنند، خود فاقد دیار و وطناند، زیرا کسی که به وطنش تعلق دارد، به تخریب آن اقدام نمیکند. این بیوطنی، چونان ریشهای است که از خاک جدا شده و دیگر نمیتواند به حیات خود ادامه دهد.
درنگ: بیوطنی ظالمان، نشانهای است از سلب هویت اجتماعی که آنها را از جامعه طرد میکند.
مظلوم، صاحب دیار
عبارت «مِنْ دِيَارِهِمْ» به مظلومان نسبت داده شده و نشاندهنده حق آنها بر دیارشان است. مظلوم، به دلیل عدم تجاوز، همچنان صاحب وطن و خانه باقی میماند، گویی دیار، چون مادری مهربان، او را در آغوش خود حفظ میکند.
درنگ: نسبت دادن دیار به مظلومان، حقانیت آنها را در برابر ظالمان برجسته میسازد.
فساد فیالارض و بیوطنی
یکی از مصادیق «يَفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ» در قرآن کریم، تجاوز و عدوان است. کسی که به فساد در جامعه اقدام میکند، در واقع بیوطن است، زیرا وطندوستی با تلاش برای آبادانی همراه است، نه تخریب. این فساد، چونان آتشی است که خرمن جامعه را به خاکستر بدل میکند.
درنگ: فساد فیالارض، نشانهای از بیوطنی است که پیوندهای اجتماعی را سست میکند.
نتیجهگیری بخش دوم
تحلیل بلاغی و جامعهشناختی آیات ۸۴ و ۸۵ سوره بقره، نشاندهنده عمق و غنای این آیات در تبیین مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی است. خطاب خاص به خواص، ايهام بیوطنی ظالمان و تأکید بر حقانیت مظلومان، این آیات را به منبعی ارزشمند برای فهم انحرافات اجتماعی و راههای پیشگیری از آنها تبدیل میکند.
بخش سوم: روانشناسی و جامعهشناسی در تفسیر آیات
نیاز به رویکرد میانرشتهای
تفسیر دقیق آیات قرآن کریم، نیازمند بهرهگیری از دانش روانشناسی و جامعهشناسی است. فقدان این علوم در تفاسیر سنتی، گاه به نادیده گرفتن ظرایف بلاغی و اجتماعی آیات منجر شده است. این علوم، چونان چراغی در تاریکی، مقاصد عمیق قرآنی را روشن میسازند.
درنگ: رویکرد میانرشتهای در تفسیر، پلی است میان ظاهر آیات و باطن معانی آنها.
نقش اسماء اشاره
عبارت «هَؤُلَاءِ» در آیه ۸۵، بهعنوان اسم اشاره، به شناسایی دقیق و عینی ظالمان اشاره دارد. برخلاف موصولات که به غایب اشاره دارند و نیاز به صله دارند، اسماء اشاره به واقعی و موجود بودن مصداق تأکید دارند. این کاربرد، چونان انگشتی است که به سوی ظالم نشانه میرود.
درنگ: استفاده از «هَؤُلَاءِ» ظالمان را در برابر دیدگان جامعه عیان میسازد.
تأکید بلاغی با «ثُمَّ» و «أَنْتُمْ»
ترکیب «ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ» با ضمیر منفصل جمع و فعل مخاطب، بر قطعیت و وضوح نقض میثاق تأکید دارد. «ثُمَّ» بهسان میخی است که خطاب را در جای خود محکم میکند و امکان انکار را از ظالمان سلب مینماید.
درنگ: «ثُمَّ» و «أَنْتُمْ» چونان زنجیری است که ظالمان را در برابر اعمالشان پاسخگو میسازد.
گناهان درجه یک و عدم انکار
قتل و اخراج از دیار، بهعنوان گناهان درجه یک، قابل انکار نیستند. ترکیب «ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ» این گناهان را بهصورت عینی و غیرقابل انکار مطرح میکند، گویی حقیقت چون آفتابی درخشان بر همگان آشکار است.
درنگ: گناهان درجه یک، چونان لکهای پاکناشدنی بر جبین ظالمان، امکان انکار را از آنها سلب میکند.
نتیجهگیری بخش سوم
رویکرد روانشناختی و جامعهشناختی در تفسیر آیات، به فهم عمیقتر مقاصد قرآنی کمک میکند. استفاده از اسماء اشاره و تأکیدات بلاغی، ظالمان را بهگونهای عیان میسازد که نظارت اجتماعی بر آنها تقویت شود. این آیات، با تبیین گناهان درجه یک، بر ضرورت مسئولیتپذیری خواص تأکید دارند.
بخش چهارم: هاری اجتماعی و پیامدهای نقض میثاق
قدرتمندی و جرم
ارتکاب قتل و اخراج، نیازمند قدرت و توانمندی است. افراد ضعیف، مانند دزدان معمولی، معمولاً قادر به چنین جرائمی نیستند. مثالهایی از گذشته نشان میدهد که تنها افراد قدرتمند قادر به چنین اعمالی بودند، چنانکه در محلههای قدیم، گردنکلفتها با اقتدار دست به خشونت میزدند.
درنگ: قدرت بدون اخلاق، چونان شمشیری است که به جای دفاع، به تخریب میانجامد.
هاری اجتماعی
پدیده «هاری» در جامعه، به حالتی اشاره دارد که افراد، بدون انگیزههای قوی یا قدرتمندی، به قتل و جرائم سنگین اقدام میکنند. این هاری، ناشی از نان حرام و فساد اخلاقی است و چونان بیماریای مهلک، جامعه را به سوی فروپاشی سوق میدهد.
درنگ: هاری اجتماعی، چونان طاعونی است که ارزشهای انسانی را نابود میکند.
نان حرام و هاری
نان حرام، بهعنوان عامل اصلی هاری، افراد را به ارتکاب جرائم غیرانسانی سوق میدهد. برخلاف مستی یا نعشگی که موقتی است، هاری اثری پایدار و درمانناپذیر دارد، گویی روح انسان را به تاریکی فرو میبرد.
درنگ: نان حرام، چونان زهری است که قلب و روح جامعه را مسموم میسازد.
مدرنیت و فقدان عاطفه
جهان مدرن، با وجود پیشرفتهای صنعتی، از عاطفه و معنویت تهی شده است. مثال خرید فیلمهای هندی توسط کشورهای پیشرفته برای احیای عاطفه، نشاندهنده این خلأ است. این فقدان، چونان سرمایی است که گرمای محبت را از جامعه میزداید.
درنگ: فقدان عاطفه در جهان مدرن، جامعه را به سوی انزوا و خشونت سوق میدهد.
ضرورت پیشگیری از هاری
پیشگیری از هاری، نیازمند سرمایهگذاری در سیاستگذاریهای فرهنگی و اخلاقی است. این پدیده، اگر کنترل نشود، چونان سیلی است که بنیادهای جامعه را ویران میکند.
درنگ: پیشگیری از هاری، چونان سدی است که جامعه را از فروپاشی حفظ میکند.
هاری و بیتوجهی به ارزشها
افراد هار، به ارزشهای دینی و اجتماعی بیتوجهاند و تنها به منافع شخصی خود میاندیشند. این بیتوجهی، به خذلان در دنیا و آخرت منجر میشود، گویی انسان خود را به ورطه نابودی میافکند.
درنگ: بیتوجهی به ارزشها، چونان گمراهی در بیابانی بیپایان، انسان را به سوی خذلان میکشاند.
غفلت و نظارت الهی
عبارت «وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» نشاندهنده غفلت ظالمان در برابر نظارت الهی است. این غفلت، چونان پردهای است که حقیقت را از دیدگان انسان پنهان میکند.
درنگ: نظارت الهی، چونان نوری است که غفلت ظالمان را برملا میسازد.
دعواهای بیهوده
مثال دعوا بر سر نامگذاری مصطفیآباد یا مرتضیآباد، به بیهودگی نزاعهای اجتماعی اشاره دارد که از سادگی و فقدان بصیرت ناشی میشود. این نزاعها، چونان بادهایی هستند که خاکستر تعصب را برمیانگیزند.
درنگ: دعواهای بیهوده، چونان غباری است که دیدگان عقل را کور میکند.
ضرورت بصیرت و حساسیت
بصیرت و حساسیت نسبت به حفظ موجودیت دینی و اجتماعی، از دعواهای بیهوده و هاری جلوگیری میکند. این بصیرت، چونان چراغی است که مسیر سعادت را روشن میسازد.
درنگ: بصیرت، چونان کلیدی است که قفل مشکلات اجتماعی را میگشاید.
نتیجهگیری بخش چهارم
پدیده هاری اجتماعی، بهعنوان نتیجه فساد اخلاقی و نان حرام، تهدیدی جدی برای انسجام جامعه است. آیات ۸۴ و ۸۵ سوره بقره، با تبیین پیامدهای نقض میثاق، بر ضرورت پیشگیری از این انحرافات از طریق بصیرت و تقویت ارزشهای دینی تأکید دارند.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیات ۸۴ و ۸۵ سوره بقره، با تأکید بر میثاق و نقض آن توسط خواص، نظامی جامع برای هدایت جامعه انسانی ارائه میدهد. این آیات، با بهرهگیری از ظرایف بلاغی، روانشناختی و جامعهشناختی، مسئولیت سنگین خواص را در حفظ نظم و عدالت اجتماعی تبیین میکنند. مفهوم بیوطنی ظالمان، هاری اجتماعی و ضرورت بصیرت، از جمله درسهای کلیدی این آیات هستند که جامعه را به سوی سعادت و انسجام هدایت میکنند. نظارت الهی، هشداری است برای بازگشت به ایمان و عمل صالح، تا انسان از خذلان دنیا و آخرت در امان ماند.
با نظارت صادق خادمی