در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 362

متن درس





تفسیر آیات 111 تا 113 سوره بقره

تفسیر روان‌شناختی و منطقی آیات 111 تا 113 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (362)

مقدمه

آیات 111 تا 113 سوره بقره، به‌عنوان بخشی از گفتمان قرآنی در مواجهه با قوم یهود و مشرکان، با رویکردی روان‌شناختی و منطقی به نقد ادعای انحصار آخرت و حرص مفرط این گروه‌ها به حیات می‌پردازد. این آیات، با بهره‌گیری از ابزارهای روان‌شناسی انسانی و استدلال‌های منطقی، رفتارهای انحرافی مشرکان را تحلیل کرده و حقیقت باورهایشان را آشکار می‌سازد. نوشتار حاضر، با تجمیع و بازنویسی محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفسیری، این آیات را در قالبی علمی و نظام‌مند ارائه می‌دهد تا برای مخاطبان متخصص و محیط‌های آکادمیک، منبعی جامع و عمیق فراهم آورد. هدف، تبیین مفاهیم قرآنی با زبانی فاخر و روشمند است که ضمن حفظ تمامی جزئیات، از تمثیلات و اشارات ادبی برای غنای متن بهره می‌گیرد.

بخش اول: تحلیل آیات و ساختار سه‌گانه

آیات مورد بحث

وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

و گفتند: جز کسی که یهودی یا نصرانی باشد، هرگز به بهشت وارد نخواهد شد. این آرزوهایشان است. بگو: اگر راست می‌گویید، دلیل خود را بیاورید.

قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

بگو: اگر سرای آخرت نزد خدا تنها برای شما و نه دیگران است، پس اگر راست می‌گویید، مرگ را آرزو کنید.

وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ۝ وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ ۚ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرَ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ

و هرگز مرگ را آرزو نخواهند کرد، به سبب آنچه دست‌هایشان پیشاپیش فرستاده است، و خداوند به ستمکاران داناست. و بی‌گمان، آنان را آزمندترین مردم به زندگی خواهی یافت، و از کسانی که شرک ورزیدند، هر یک آرزو می‌کند کاش هزار سال عمر کند، ولی این عمر طولانی او را از عذاب دور نمی‌سازد، و خداوند به آنچه می‌کنند بیناست.

این سه آیه، فرازی منسجم را تشکیل می‌دهند که با رویکردی روان‌شناختی و منطقی، به نقد ادعای انحصار آخرت توسط قوم یهود و حرص مفرط مشرکان به حیات می‌پردازد. آیه 113، با تأکید بر «أَحْرَصَ النَّاسِ» و «يَوَدُّ أَحَدُهُمْ»، ویژگی‌های روان‌شناختی مشرکان را برجسته می‌سازد، گویی آینه‌ای است که انحرافات درونی را در برابر چشمان مخاطب می‌گشاید.

اهمیت روان‌شناختی آیات

درنگ: آیات 111 تا 113 سوره بقره، با ارائه مضراب‌های تک‌گانه قرآنی، سوژه‌های روان‌شناختی عمیقی را مطرح می‌کنند که در روان‌شناسی غربی کمتر یافت می‌شوند، زیرا این علوم از دسترسی به فرامین قرآنی محروم‌اند.

قرآن کریم، با تحلیل رفتارهای انحرافی مانند حرص، ابزارهایی برای شناخت حالات باطنی انسان ارائه می‌دهد. این آیات، به‌سان چراغی در تاریکی روان آدمی، لایه‌های پنهان رفتارها را روشن می‌کنند و از مخاطب دعوت می‌کنند تا با تأمل در نشانه‌های ظاهری، به عمق حقیقت باطنی دست یابد. فقدان آگاهی از مبانی علمی در میان مسلمین، این گنجینه عظیم را در نزد آنان غریب ساخته است، درحالی‌که غیرمسلمانان نیز به دلیل ناآشنایی با این منبع، از آن بی‌بهره‌اند.

جمع‌بندی بخش اول

آیات مورد بحث، با ساختاری سه‌گانه، به نقد ادعاهای انحصارگرایانه و حرص مفرط مشرکان می‌پردازند. این آیات، با بهره‌گیری از روان‌شناسی مشاهده‌ای، مخاطب را به کشف حقیقت از طریق وجدان دعوت می‌کنند. غربت قرآن کریم در میان مسلمین، نتیجه ناتوانی در بهره‌برداری علمی از این منبع است که نیازمند رویکردی نظام‌مند و آکادمیک برای استخراج معارف آن است.

بخش دوم: مفهوم وجدان و استدلال قرآنی

مفهوم «لَتَجِدَنَّهُمْ» و وجدان روان‌شناختی

درنگ: عبارت «لَتَجِدَنَّهُمْ» از ماده «وجد» به معنای وجدان، به شناخت حالات باطنی از طریق مشاهده ظاهری اشاره دارد و ابزار روان‌شناختی قرآن کریم برای تحلیل رفتارهای انسانی است.

ماده «وجد» در این آیه، به معنای ادراک وجدانی است که از طریق مشاهده چهره و رفتار افراد، حالات باطنی نظیر حرص را آشکار می‌سازد. قرآن کریم با «لَتَجِدَنَّهُمْ»، مخاطب را به سفری روان‌شناختی دعوت می‌کند تا از طریق نشانه‌های ظاهری، به عمق انحرافات درونی مشرکان پی ببرد. این رویکرد، گویی کلیدی است که قفل‌های پنهان روان آدمی را می‌گشاید و از مخاطب می‌خواهد تا با چشمان باز، حقیقت را دریابد.

استدلال به جای ادعا

درنگ: قرآن کریم با «لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ»، به جای ادعای مستقیم، استدلالی روان‌شناختی ارائه می‌دهد که مخاطب را به تأیید حقیقت از طریق مشاهده دعوت می‌کند.

اگر قرآن کریم صرفاً ادعا می‌کرد که مشرکان آزمندترین مردم‌اند، این ادعا از سوی آنان رد می‌شد. اما با «لَتَجِدَنَّهُمْ»، به مخاطب امکان می‌دهد تا خود، از طریق وجدان و مشاهده، این حقیقت را کشف کند. این روش، به‌سان پلی است که عقل و قلب را به هم پیوند می‌دهد و از ابزارهای پیچیده آزمایشگاهی بی‌نیاز است.

تأکید لام و نون ثقیله

درنگ: لام تأکید و نون ثقیله در «لَتَجِدَنَّهُمْ»، بر قطعیت و روشنی استدلال قرآنی دلالت دارد و نیاز به ابزارهای پیچیده را نفی می‌کند.

استفاده از لام تأکید و نون ثقیله، گویی فریادی است که از عمق حقیقت برمی‌خیزد و مخاطب را به یقین در کشف حرص مشرکان فرا می‌خواند. این ساختار، بلاغت قرآنی را در انتقال مفاهیم با قاطعیت و روشنی نشان می‌دهد و روان‌شناسی مشاهده‌ای را به‌عنوان ابزاری کارآمد معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

عبارت «لَتَجِدَنَّهُمْ» و استدلال قرآنی، نشان‌دهنده عمق روان‌شناختی و منطقی قرآن کریم در تحلیل رفتارهای انسانی است. این آیات، با دعوت به وجدان و مشاهده، مخاطب را به کشف حقیقت هدایت می‌کنند و با تأکیدهای بلاغی، قطعیت این کشف را تضمین می‌نمایند.

بخش سوم: حرص و تحلیل روان‌شناختی آن

مفهوم حرص و تمایز آن با اجتهاد

درنگ: حرص، به طلب مفرط و غیرموزون اشاره دارد که برخلاف اجتهاد، ذاتاً مذموم است، زیرا از وزان طبیعی عالم خارج می‌شود.

حرص، به‌سان رودی است که از کرانه‌های طبیعی خود خارج شده و به سیلابی ویرانگر بدل می‌گردد. این طلب مفرط، برخلاف اجتهاد که کوششی معقول و ممدوح است، به دلیل غیرطبیعی بودن، ذاتاً مذموم است. قرآن کریم با «أَحْرَصَ النَّاسِ»، به انحراف مشرکان در طلب حیات اشاره می‌کند و این انحراف را در برابر کوشش‌های خیرخواهانه قرار می‌دهد.

متعلق حرص: شایسته یا ناشایست

درنگ: متعلق حرص گاه شایسته (مانند هدایت و عدالت) و گاه ناشایست (مانند حیات دنیوی) است، اما ذات حرص به دلیل غیرموزون بودن، همواره مذموم است.

حرص، گاه به اهدافی شایسته مانند هدایت یا عدالت معطوف می‌شود و گاه به مقاصدی ناشایست مانند مال‌اندوزی یا حیات دنیوی. این دوگانگی، به‌سان دو شاخه از یک درخت است که یکی میوه‌ای شیرین و دیگری زهری کشنده می‌دهد. بااین‌حال، ذات حرص، به دلیل خروج از تعادل طبیعی، مذموم باقی می‌ماند.

آمار حرص در قرآن کریم

درنگ: قرآن کریم در پنج مورد به حرص اشاره کرده که چهار مورد آن متعلق ممدوح (هدایت و عدالت) و یک مورد متعلق مذموم (حیات دنیوی) دارد.

موارد حرص در قرآن کریم عبارت‌اند از:

  1. وَمَا أَكْثَرَ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ

    و بیشتر مردم، هرچند حرص ورزی، ایمان نمی‌آورند.

    حرص پیامبر برای ایمان مردم، متعلق ممدوح.

  2. وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ

    و هرگز نمی‌توانید میان زنان عدالت کنید، هرچند حرص ورزید.

    حرص برای عدالت بین زنان، متعلق ممدوح.

  3. إِنْ تَحْرِصْ عَلَىٰ هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ

    اگر برای هدایتشان حرص ورزی، خداوند کسی را که گمراه کرده هدایت نمی‌کند.

    حرص پیامبر برای هدایت مردم، متعلق ممدوح.

  4. لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ

    پیامبری از خودتان به سوی شما آمد که رنج شما بر او گران است و برای شما حرص می‌ورزد.

    حرص پیامبر برای هدایت مردم، متعلق ممدوح.

  5. وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ

    و بی‌گمان، آنان را آزمندترین مردم به زندگی خواهی یافت.

    حرص مشرکان به حیات، متعلق مذموم.

این آمار، به‌سان نقشه‌ای است که مسیرهای حرص را در روان آدمی ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد که قرآن کریم چگونه با دقت آماری، رفتارهای انسانی را تحلیل می‌کند.

حرص پیامبران و مؤمنان

درنگ: حرص پیامبران و مؤمنان، به دلیل متعلق ممدوح (هدایت و عدالت)، از حرص مشرکان متمایز است، اما ذات حرص به دلیل غیرموزون بودن، مذموم باقی می‌ماند.

پیامبران برای هدایت و مؤمنان برای عدالت حرص می‌ورزند، اما این حرص، به دلیل ذات غیرطبیعی‌اش، مذموم است. این تمایز، گویی دو روی یک سکه است که یک سوی آن خیر و سوی دیگر انحراف را نشان می‌دهد. عصمت پیامبران نیز نمی‌تواند ذات مذموم حرص را تغییر دهد، زیرا خروج از وزان طبیعی، ذاتاً ناپسند است.

جمع‌بندی بخش سوم

حرص، به‌عنوان طلب مفرط، ذاتاً مذموم است، اما متعلق آن می‌تواند شایسته یا ناشایست باشد. قرآن کریم با ارائه پنج مورد حرص، چهار مورد را به متعلق ممدوح (هدایت و عدالت) و یک مورد را به متعلق مذموم (حیات دنیوی) اختصاص داده است. این تحلیل، دقت قرآنی در روان‌شناسی انسانی را نشان می‌دهد و مخاطب را به تأمل در رفتارهای خود و دیگران دعوت می‌کند.

بخش چهارم: نقدهای اجتماعی و روان‌شناختی

نقد عدالت بین نسوان

درنگ: قرآن کریم در «وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ»، ناتوانی انسان از برقراری عدالت کامل بین زنان را بیان می‌کند، حتی اگر حرص به عدالت داشته باشد.

این آیه، محدودیت‌های انسانی را در برقراری عدالت کامل بین زنان نشان می‌دهد. این ناتوانی، نه از نقص ایمان، بلکه از محدودیت‌های روان‌شناختی انسان ناشی می‌شود. تلاش مفرط برای عدالت، گویی کوششی است برای گرفتن ماه در چنگ، که هرچند خیر است، اما به نتیجه کامل نمی‌رسد.

نقد مردسالاری و فمینیسم

درنگ: مردسالاری به معنای تبعیت مطلق از زنان نیست، بلکه مفهومی تحریف‌شده است که رسانه‌ها با ارائه تعاریف نادرست، به سردرگمی اجتماعی دامن می‌زنند.

برخی رسانه‌ها، مردسالاری را به تبعیت بی‌چون‌وچرا از زنان تفسیر می‌کنند، حال‌آنکه مردسالاری در معنای صحیح، به مدیریت عادلانه و مسئولانه اشاره دارد. این تحریف، به‌سان غباری است که حقیقت روابط انسانی را تیره می‌کند و به تضعیف همبستگی اجتماعی منجر می‌شود.

صداقت و پرهیز از تقیه

درنگ: پرهیز از تقیه و صداقت در گفتار، به وحدت و اعتماد بین گروه‌ها منجر می‌شود و قدرت گفتمان صادقانه را نشان می‌دهد.

صداقت در گفتار، به‌سان نوری است که تاریکی سوءتفاهم‌ها را می‌زداید. تجربه گفت‌وگوهای صادقانه با گروه‌های مختلف دینی، نشان‌دهنده قدرت این رویکرد در ایجاد وحدت و اعتماد است.

ذهن آزمایشگاهی در برابر ذهن کشکولی

درنگ: تحلیل قرآنی نیازمند ذهن آزمایشگاهی است که به‌صورت متمرکز و روشمند، مفاهیم را بررسی کند، برخلاف ذهن کشکولی که پراکنده و سطحی است.

ذهن آزمایشگاهی، به‌سان مته‌ای است که با دقت، لایه‌های معرفت را سوراخ می‌کند و به عمق حقیقت می‌رسد. در مقابل، ذهن کشکولی، مانند کیسه‌ای پراکنده است که از فهم عمیق بازمی‌ماند.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقدهای اجتماعی و روان‌شناختی این آیات، از ناتوانی در عدالت کامل تا تحریف مفاهیم مانند مردسالاری، نشان‌دهنده نیاز به رویکردی روشمند و صادقانه در تحلیل رفتارهای انسانی است. ذهن آزمایشگاهی، به‌عنوان ابزاری علمی، می‌تواند معارف قرآنی را با دقت استخراج کرده و به اصلاح جامعه کمک کند.

بخش پنجم: نقدهای فرهنگی و دینی

حیات نکره و عذاب اهل دنیا

درنگ: استفاده از «حَيَاةٍ» نکره در «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ»، به هر نوع حیات، حتی پر از رنج و گرفتاری، اشاره دارد و عذاب روانی اهل دنیا را نشان می‌دهد.

قرآن کریم با استفاده از «حَيَاةٍ» نکره، نشان می‌دهد که مشرکان به هر نوع حیات، حتی پر از غم و اضطراب، حرص می‌ورزند. این حرص، به‌سان زنجیری است که روح را در بند عذاب روانی می‌کشد و اهل دنیا را از آرامش محروم می‌سازد.

ظلم به اغنیا و همدردی با اهل دنیا

درنگ: فقرا با تصور خوشبختی اغنیا به آن‌ها ظلم می‌کنند، درحالی‌که اهل علم باید با اهل دنیا همدردی کرده و از قضاوت یا غبطه پرهیز کنند.

تصور خوشبختی اغنیا، گویی سرابی است که حقیقت رنج‌هایشان را پنهان می‌کند. اهل علم، به جای قضاوت، باید با این گروه همدردی کنند و به هدایتشان یاری رسانند.

نقد نجاست مرده

درنگ: مرده مؤمن نجس نیست و احکام غسل، دلیل بر نجاست نیست، بلکه برای تکریم است.

دیدگاه برخی از علم دینی که مرده را نجس می‌داند، فاقد سند معتبر است. مؤمن، چه زنده و چه مرده، پاک است و غسل، نشانه تکریم اوست، نه نجاست. این دیدگاه، به‌سان نسیمی است که غبار تعصب را از احکام دینی می‌زداید.

نقد بدگویی مداوم و ضرورت دیدن خوبی‌ها

درنگ: بدگویی مداوم، به قساوت قلب منجر می‌شود، درحالی‌که تأکید بر خوبی‌ها، به سلامت روان و اصلاح رفتارها کمک می‌کند.

بدگویی مداوم، گویی زهری است که قلب را سخت می‌کند و ذهن را به آشفتگی می‌کشاند. در مقابل، تأکید بر خوبی‌ها، به‌سان آبی زلال، روان را شست‌وشو داده و به اصلاح جامعه یاری می‌رساند.

جمع‌بندی بخش پنجم

نقدهای فرهنگی و دینی این آیات، از حرص به حیات نکره تا ظلم به اغنیا و تحریف احکام، نشان‌دهنده نیاز به بازنگری در رویکردهای فرهنگی و دینی است. تأکید بر خوبی‌ها و پرهیز از قضاوت‌های نادرست، می‌تواند به سلامت روان و همبستگی اجتماعی منجر شود.

بخش ششم: ظرفیت‌های علمی و تمدنی قرآن کریم

قدرت اسلام در علم

درنگ: قرآن کریم، با ارائه معارف روان‌شناختی و منطقی، ظرفیت‌های عظیمی برای تمدن‌سازی دارد که با مهر، محبت و صداقت، جهان را مجاب می‌کند.

قرآن کریم، به‌سان گنجی است که در دل خود، کلیدهای تمدن‌سازی را نهفته دارد. این کتاب، با مفاهیم عمیق روان‌شناختی و منطقی، می‌تواند با مهر و محبت، جهان را به سوی حقیقت هدایت کند. استخراج این معارف، نیازمند رویکردی علمی و آزمایشگاهی است که از پراکندگی ذهنی پرهیز کند.

نقد خوب و بد کردن مداوم

درنگ: خوب و بد کردن مداوم، نشانه ذهن ناکامل است و مانع از درک نسبیت و جامعیت خلقت الهی می‌شود.

تقسیم‌بندی مداوم امور به خوب و بد، گویی پرده‌ای است که حقیقت نسبیت خلقت را می‌پوشاند. این رویکرد، ذهن را از کمال بازمی‌دارد و به قساوت قلب منجر می‌شود.

نسبیت در خلقت

درنگ: همه موجودات، درجاتی از الوهیت دارند و قضاوت مطلق به‌عنوان بد، مانع از درک حکمت الهی در آفرینش است.

همه موجودات، به‌سان نغماتی در سمفونی خلقت الهی‌اند که هر یک درجاتی از الوهیت را در خود دارند. قضاوت مطلق، این جامعیت را نادیده می‌گیرد و از حکمت الهی دور می‌افتد.

جمع‌بندی بخش ششم

قرآن کریم، با ارائه معارف عمیق، ظرفیت‌های علمی و تمدنی بی‌نظیری دارد. پرهیز از قضاوت‌های مطلق و تمرکز بر نسبیت خلقت، می‌تواند به استخراج این معارف و هدایت جامعه به سوی کمال کمک کند.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیات 111 تا 113 سوره بقره، با رویکردی روان‌شناختی و منطقی، عمق استدلال قرآنی در نقد حرص مفرط مشرکان و تحلیل رفتارهای انحرافی را نشان می‌دهد. این آیات، با استفاده از وجدان روان‌شناختی، مخاطب را به کشف حقیقت از طریق مشاهده دعوت می‌کنند. حرص، به‌عنوان طلب مفرط، ذاتاً مذموم است، اما متعلق آن می‌تواند ممدوح یا مذموم باشد. قرآن کریم با ارائه پنج مورد حرص، دقت آماری و علمی خود را در تحلیل رفتارهای انسانی نشان می‌دهد. نقدهای اجتماعی و دینی، از تحریف مفاهیم تا قضاوت‌های نادرست، بر ضرورت رویکردی آزمایشگاهی و صادقانه تأکید دارند. این تحلیل، علم دینی را به بازنگری در روش‌های آموزشی و اتخاذ رویکردهای علمی برای استخراج معارف قرآنی دعوت می‌کند تا ظرفیت‌های عظیم اسلام در تمدن‌سازی آشکار شود.

با نظارت صادق خادمی