متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (376)
مقدمه
تفسیر آیه 102 سوره بقره، که به آموزش علوم خاص توسط فرشتگان هاروت و ماروت و تأثیرات سحر و جادو بر جامعه و افراد میپردازد، یکی از موضوعات عمیق و چندلایه در مطالعات قرآنی است. این آیه، با نگاهی ژرف به مسائل اخلاقی، روانشناختی، و اجتماعی مرتبط با سوءاستفاده از دانش، از منظرهای گوناگون تفسیری و کلامی مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار، با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای دقیق آن، به بررسی این آیه با رویکردی علمی و تخصصی میپردازد. هدف، ارائه متنی منسجم، فاخر، و متناسب با مخاطبان تحصیلکرده است که نهتنها محتوای اصلی را حفظ کند، بلکه با توضیحات تکمیلی و پیوندهای معنایی، غنای علمی و ادبی آن را ارتقا بخشد. ساختار این نوشتار، با بخشبندی نظاممند و استفاده از تمثیلات فاخر، به گونهای طراحی شده که هم از نظر علمی معتبر و هم از نظر ادبی جذاب باشد.
بخش نخست: تبیین آیه 102 سوره بقره و زمینههای تاریخی آن
متن و ترجمه آیه
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
ترجمه: و [برخی از یهودیان] از آنچه شیاطین در دوران پادشاهی سلیمان بر مردم میخواندند، پیروی کردند. سلیمان کفر نورزید، اما شیاطین کفر ورزیدند که به مردم سحر میآموختند، و نیز آنچه بر دو فرشته در بابل، هاروت و ماروت، نازل شده بود [را دنبال کردند]. این دو فرشته به هیچکس چیزی نمیآموختند مگر آنکه میگفتند: ما تنها وسیله آزمایشی هستیم، پس کافر مشو. اما مردم از آن دو چیزی میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکندند، و جز به اذن خداوند به کسی زیان نمیرساندند. و چیزهایی میآموختند که به آنان زیان میرساند و سودی برایشان نداشت. و بهیقین میدانستند که هر کس آن را برگزیند، در آخرت بهرهای ندارد. و چه بد بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند.
زمینه تاریخی و مفهومی آیه
آیه 102 سوره بقره، در بستر تاریخی و اجتماعی دوران بنیاسرائیل و سلطنت حضرت سلیمان علیهالسلام نازل شده است. این آیه، به سوءاستفاده برخی از یهودیان از علوم شیطانی و جادوگری اشاره دارد که بهمنظور کسب قدرت و منافع مادی، به آموزش و اعمال سحر میپرداختند. هاروت و ماروت، دو فرشته الهی، بهعنوان ابزار آزمایش الهی معرفی شدهاند که دانشی خاص را به بشر آموختند، اما با هشدار صریح که این دانش میتواند به کفر و گمراهی منجر شود. این آیه، با تأکید بر زیانهای معنوی و اجتماعی سحر، هشداری عمیق به انسانها در برابر سوءاستفاده از علم ارائه میدهد.
نتیجهگیری بخش نخست
آیه 102 سوره بقره، با تبیین زمینه تاریخی آموزش سحر و نقش فرشتگان هاروت و ماروت، بر اهمیت مسئولیت انسان در برابر دانش تأکید دارد. این آیه، با لحنی هشداردهنده، از انسان میخواهد که از دانشی که به زیان او و جامعه منجر میشود، دوری گزیند و به سوی سعادت معنوی حرکت کند.
بخش دوم: تحلیل مفهوم زیان و نفع در سحر و جادو
تناقض ظاهری در عبارت «وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ»
درنگ: قرآن کریم در این آیه، با تأکید بر زیانهای معنوی و روانی سحر، منافع مادی آن را ناچیز و بیارزش میشمارد. این دیدگاه، با مفهوم قرآنی «نفع قلیل» در برابر «ضرر کثیر» همخوانی دارد و بر اولویت سعادت معنوی بر منافع مادی دلالت میکند.
عبارت قرآنی «وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ» در نگاه نخست، با واقعیت تاریخی که ساحران از اعمال سحر منافع مادی مانند پول، شهرت، یا قدرت کسب میکردند، در تضاد به نظر میرسد. اما این تناقض ظاهری با بررسی عمیقتر مرتفع میشود. قرآن کریم، با نگاهی کلنگر، منافع مادی سحر را در برابر زیانهای عمیق معنوی، روانی، و اجتماعی آن بیارزش میداند. همانگونه که گوهری درخشان در برابر دریایی از تاریکی ناچیز است، منافع مادی سحر نیز در برابر آسیبهای آن رنگ میبازد.
این تحلیل، ریشه در فلسفه اخلاق اسلامی دارد که سعادت واقعی را در سلامت روان، ایمان، و صلاح خانواده میجوید. منافع مادی، هرچند ظاهراً جذاب، در برابر ازدسترفتن این ارزشها، همانند سایهای زودگذر است که نمیتواند به نور حقیقت دست یابد.
زیانهای روانی و اجتماعی سحر
درنگ: سحر، به دلیل ماهیت تجاوزکارانهاش، به پریشانی روحی و آشفتگی روانی ساحر و خانوادهاش منجر میشود. این زیانها، فراتر از فرد، به نسلها و جامعه تسری مییابد.
سحر، به دلیل ماهیت غیراخلاقی و تجاوزکارانهاش، ساحران را به ورطه آشفتگی روانی و پریشانی روحی میکشاند. این آشفتگی، نهتنها خود ساحر، بلکه خانواده و نسل او را نیز در بر میگیرد. همانگونه که دودی غلیظ فضایی را آلوده میکند، سحر نیز روان ساحر و اطرافیانش را در تاریکی فرو میبرد. این افراد، زندگی شفاف و مؤمنانهای ندارند و از سعادت معنوی محروم میشوند.
در روانشناسی دین، فعالیتهای غیراخلاقی مانند سحر به اضطراب، احساس گناه، و اختلالات روانی منجر میشوند. این تحلیل، با مطالعات جامعهشناختی نیز همخوانی دارد که نشان میدهد باورهای خرافی و اعمال غیراخلاقی، انسجام خانوادگی و اجتماعی را تضعیف میکنند.
نتیجهگیری بخش دوم
این بخش، با بررسی مفهوم زیان و نفع در سحر، نشان داد که قرآن کریم، با تأکید بر زیانهای عمیق معنوی و روانی، هرگونه منفعت مادی را بیارزش میشمارد. این دیدگاه، انسان را به سوی پرهیز از سوءاستفاده از دانش و جستوجوی سعادت حقیقی هدایت میکند.
بخش سوم: مقایسه سحر با سایر فعالیتهای افراطی
افراط در فعالیتهای گوناگون
درنگ: هر فعالیتی، حتی اگر ذاتاً مفید باشد، در صورت افراط و فقدان تعادل، به زیانهای روانی و روحی منجر میشود. این اصل، در سحر، موسیقی، ورزش حرفهای، و حتی مطالعه متون ادبی صدق میکند.
سحر، همانند موسیقی، ورزش حرفهای، و مطالعه متون ادبی سنگین مانند مطول، در صورت افراط، به زیانهای روانی و روحی منجر میشود. همانگونه که رودی خروشان، اگر از کرانههای خود فراتر رود، ویرانی به بار میآورد، هر فعالیتی که از حد اعتدال خارج شود، روان و روح انسان را آشوبناک میسازد. برای نمونه، موسیقی، اگر به کثرت و توسعه انجامد، اراده را سست کرده و قدرت روحی را تضعیف میکند. ورزشهای حرفهای نیز، با تمرکز بیش از حد بر یک زمینه، به مشکلات روانی و جسمی منجر میشوند.
این اصل، ریشه در فرهنگ اسلامی دارد که اعتدال را ستون سعادت میداند. ابنسینا، فیلسوف بزرگ اسلامی، مطالعه متون رمانی را برای فیلسوفان مضر میشمرد، زیرا ذهن را از منطق به سوی احساسات سوق میدهد. این دیدگاه، بر اهمیت تعادل در همه فعالیتها تأکید دارد.
ضرورت تعادل در مطالعه متون علمی و ادبی
درنگ: مطالعه متون سنگین مانند مطول، بدون همراهی با قرائت قرآن کریم، به آشفتگی روانی و تقویت نفس اماره منجر میشود. قرآن، بهعنوان منبع تعادلبخش، این عوارض را خنثی میکند.
متون علمی و ادبی مانند مطول، هرچند ضروری و ارزشمندند، در صورت عدم تعادل و بدون همراهی با فعالیتهای معنوی مانند قرائت قرآن کریم، میتوانند به آشفتگی روانی و تقویت نفس اماره منجر شوند. قرآن کریم، همانند چشمهای زلال، عوارض ناشی از مطالعه سنگین را شستوشو میدهد و روح را به سوی تعادل هدایت میکند. این تأکید، بر اهمیت توازن میان علم و معنویت در سنتهای حوزوی دلالت دارد.
محدودیتهای حفظ قرآن در مقیاس گسترده
درنگ: حفظ قرآن، اگرچه ارزشمند است، در صورت تبدیل به فعالیتی گسترده و بدون توجه به استعدادهای فردی، به کاستی و زیانهای اجتماعی منجر میشود.
حفظ قرآن کریم، گرچه عملی ارزشمند و ستودنی است، در صورت تبدیل به فعالیتی گسترده و بدون توجه به استعدادها و نیازهای افراد، میتواند به کاستی و زیانهای اجتماعی منجر شود. افرادی که در سنین پایین به حفظ قرآن مشغول میشوند، ممکن است از نظر تحصیلی و اجتماعی عقب بمانند و نتوانند نقشهای مؤثری در جامعه ایفا کنند. همانگونه که باغی پر از گلهای زیبا، اگر بیبرنامه کاشته شود، به هرجومرج میانجامد، حفظ قرآن نیز نیازمند برنامهریزی دقیق و محدود است.
این دیدگاه، با مطالعات آموزشی مدرن همخوانی دارد که بر اهمیت تناسب فعالیتهای آموزشی با استعدادها و نیازهای فردی تأکید میکنند. در فرهنگ اسلامی نیز، تعادل میان حفظ قرآن و کسب علوم دیگر مورد توجه است.
نتیجهگیری بخش سوم
این بخش، با مقایسه سحر با سایر فعالیتهای افراطی، نشان داد که هر فعالیتی، حتی اگر ذاتاً مفید باشد، در صورت فقدان تعادل، به زیانهای روانی و اجتماعی منجر میشود. تأکید بر اعتدال و همراهی با معنویت، کلید سعادت فردی و اجتماعی است.
بخش چهارم: تأثیرات سحر بر نسلها و جامعه
تأثیرات منفی سحر بر خانواده و نسلها
درنگ: سحر، مانند شراب و مواد مخدر، نهتنها ساحر را دچار آشفتگی میکند، بلکه این آشفتگی به فرزندان و خانواده او نیز منتقل میشود، همانگونه که لقمه حرام به فساد نسلها میانجامد.
سحر، به دلیل تأثیرات عمیق روانی و معنوی، نهتنها ساحر را به ورطه آشفتگی میکشاند، بلکه این آشفتگی به فرزندان و خانواده او نیز تسری مییابد. همانگونه که شراب و مواد مخدر، روان و روح فرد و اطرافیانش را آلوده میکنند، سحر نیز با تأثیراتی عمیقتر، به فساد، بیایمانی، و مشکلات اجتماعی در نسلهای بعدی منجر میشود. قرآن کریم، با عبارت «يَضُرُّهُمْ»، به این زیانهای گسترده اشاره دارد.
در مطالعات جامعهشناسی خانواده، تأثیر رفتارهای غیراخلاقی والدین بر فرزندان بررسی شده است. این تحلیل، با مفهوم قرآنی حرمت لقمه حرام نیز همخوانی دارد که تأکید میکند کسب حرام، حتی اگر مادی باشد، به سعادت منجر نمیشود.
نقد منافع مادی در برابر زیانهای معنوی
درنگ: منافع مادی سحر، در برابر زیانهای عمیق معنوی، روانی، و اجتماعی آن، همانند سایهای زودگذر است که در برابر نور حقیقت رنگ میبازد.
هرچند ساحران ممکن است از سحر منافع مادی مانند پول یا شهرت کسب کنند، این منافع در برابر زیانهای عمیق معنوی، روانی، و اجتماعی ناچیزند. قرآن کریم، با تأکید بر «لَا يَنْفَعُهُمْ»، این منافع را بیارزش میداند، زیرا سعادت واقعی در سلامت روان، ایمان، و صلاح خانواده نهفته است. همانگونه که گنجی در برابر ویرانی یک شهر بیارزش است، منافع سحر نیز در برابر زیانهای آن هیچ است.
نتیجهگیری بخش چهارم
این بخش، با بررسی تأثیرات سحر بر نسلها و جامعه، نشان داد که زیانهای این عمل، فراتر از فرد، به خانواده و جامعه تسری مییابد. تأکید قرآن کریم بر بیارزشی منافع مادی در برابر سعادت معنوی، انسان را به سوی پرهیز از اعمال غیراخلاقی هدایت میکند.
بخش پنجم: علم حقیقی و قدرت معنوی
تمایز علم حقیقی و دانش مخرب
درنگ: علم حقیقی، علمی است که با قدرت معنوی و درونی همراه باشد، نه صرفاً دانش ظاهری یا قدرت مادی. سحر، به دلیل فقدان بُعد معنوی، به زیان منجر میشود.
علم، زمانی ارزشمند است که با قدرت معنوی و درونی همراه باشد. این قدرت، برخلاف قدرت مادی مانند ثروت یا لشکر، از طهارت نفس، تقوا، و ارتباط با عالم غیب ناشی میشود. سحر، هرچند قدرتی ظاهری دارد، اما به دلیل فقدان بُعد معنوی، همانند آتشی است که خود خالقش را میسوزاند. در فلسفه اسلامی، علم بهعنوان نیرویی تعریف میشود که به کمال نفس منجر میشود، و این دیدگاه با نظریههای عرفانی درباره قدرت باطنی همخوانی دارد.
قداست انبیا و اجتناب سلیمان از سحر
درنگ: سلیمان علیهالسلام، به دلیل قداست نبوت، از مقابله مستقیم با سحر منع شد تا از اتهام جادوگری مصون بماند. خداوند، هاروت و ماروت را برای این وظیفه فرستاد.
حضرت سلیمان علیهالسلام، بهعنوان نبی، از ورود مستقیم به مقابله با سحر منع شد تا قداست نبوت او حفظ شود. خداوند، با فرستادن فرشتگان هاروت و ماروت، این وظیفه را به آنان سپرد تا سلیمان و لشکریانش از اتهام جادوگری مصون بمانند. این اقدام، همانند سپری است که گوهر قداست را از گزند آلودگی حفظ میکند. در تاریخ ادیان، انبیا همواره از روشهای غیراخلاقی، حتی برای اهداف خیر، پرهیز کردهاند.
نتیجهگیری بخش پنجم
این بخش، با تبیین تمایز علم حقیقی و دانش مخرب، بر اهمیت قدرت معنوی و قداست در علم تأکید کرد. اجتناب سلیمان از سحر، درس عمیقی در حفظ طهارت و پرهیز از روشهای غیراخلاقی ارائه میدهد.
بخش ششم: قداست علما و مسئولیت علم دینی
ضرورت قداست در علم دینی
درنگ: علما، بهعنوان وارثان انبیا، باید از قداست و قدرت معنوی برخوردار باشند. آلودگی به مادیات، قداست آنها را مخدوش کرده و تأثیرگذاری معنویشان را کاهش میدهد.
علما، بهعنوان وارثان انبیا، باید از قداست و قدرت معنوی برخوردار باشند. آلودگی به مادیات، مانند ثروت یا قدرت ظاهری، قداست آنها را مخدوش کرده و به کاهش تأثیرگذاری معنوی منجر میشود. همانگونه که ستارهای در آسمان شب میدرخشد، عالم دینی نیز باید با تقوا و طهارت، نور هدایت را به جامعه بتاباند. این دیدگاه، با روایت «فَاتَّهِمُوهُ» (متهم کنید کسی را که به دنیا افتاده) همخوانی دارد.
در سنت حوزوی، تأکید بر زهد و تقوا بهعنوان شرط مرجعیت، این اصل را تقویت میکند. عالم دینی، اگر به مادیات آلوده شود، همانند درختی است که ریشههایش در خاکی مسموم فرو رفته و میوهای تلخ به بار میآورد.
مقایسه سلیمان و موسی در مواجهه با سحر
درنگ: سلیمان، به دلیل داراییهای مادی و معنوی، از سحر دور ماند، اما موسی، با سادگی و قداست، مستقیماً با سحر جادوگران فرعون مقابله کرد و پیروز شد.
سلیمان علیهالسلام، با داراییهای عظیم مادی و معنوی، از ورود به سحر منع شد تا از اتهام جادوگری مصون بماند. اما موسی علیهالسلام، که فاقد این داراییها بود، به دلیل قداست و سادگیاش، مستقیماً با سحر جادوگران فرعون مقابله کرد و پیروز شد. این تفاوت، همانند دو رود است که هر یک به شیوهای خاص به دریا میرسند: یکی با خروش و دیگری با آرامش، اما هر دو به مقصد هدایت میانجامند.
نتیجهگیری بخش ششم
این بخش، با تأکید بر قداست علما و مقایسه انبیا در مواجهه با سحر، نشان داد که علم دینی باید با تقوا و طهارت همراه باشد. این اصل، راهنمای علما و جامعه در مسیر سعادت است.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه 102 سوره بقره، با نگاهی عمیق به زیانهای سحر و جادو، درسهایی گرانبها در اخلاق، روانشناسی، و جامعهشناسی ارائه میدهد. این آیه، با تأکید بر بیارزشی منافع مادی در برابر زیانهای معنوی، انسان را به سوی اعتدال، تقوا، و قداست هدایت میکند. تحلیل این آیه نشان داد که:
- سحر، هرچند منافع مادی ظاهری دارد، به زیانهای عمیق روانی، معنوی، و اجتماعی منجر میشود.
- اعتدال در همه فعالیتها، از سحر تا موسیقی و حفظ قرآن، برای جلوگیری از آسیبهای روانی و اجتماعی ضروری است.
- علم حقیقی، با قدرت معنوی و قداست همراه است و از آلودگی به مادیات مصون میماند.
- قداست انبیا و علما، آنها را از روشهای غیراخلاقی، حتی برای اهداف خیر، بازمیدارد.
- حفظ تعادل میان علم و معنویت، کلید سعادت فردی و اجتماعی است.
این نوشتار، با زبانی فاخر و ساختاری علمی، کوشید تا پیامهای عمیق این آیه را برای مخاطبان تحصیلکرده روشن سازد. همانگونه که خورشید، با نور خود تاریکی را میزداید، این تفسیر نیز میکوشد راه سعادت را با تکیه بر قرآن کریم روشن کند.
با نظارت صادق خادمی