در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 386

متن درس




تفسیر آیه 106 سوره بقره: تحلیل الهیاتی و فلسفی مفهوم نسخ

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه (386)

مقدمه

آیه 106 سوره بقره، به‌عنوان تنها آیه‌ای در قرآن کریم که صراحتاً به موضوع نسخ آیات پرداخته، جایگاهی بی‌مانند در مباحث تفسیری، الهیاتی، و فلسفی دارد. این آیه، با تبیین مفهوم نسخ و پیوند آن با قدرت و مالکیت الهی، چارچوبی عمیق برای فهم تحولات احکام و آیات قرآنی ارائه می‌دهد. همانند رودی که مسیر خود را در بستر زمان تغییر می‌دهد، اما همچنان به سوی مقصد الهی جاری است، نسخ در قرآن کریم نشان‌دهنده پویایی و حکمت الهی در هدایت بشر است. این نوشتار، با رویکردی علمی و نظام‌مند، به تحلیل این آیه و مفاهیم مرتبط با آن می‌پردازد، با هدف ارائه دیدگاهی جامع و متناسب با مخاطبان تحصیل‌کرده و محیط‌های آکادمیک.

بخش اول: جایگاه و اهمیت آیه 106 سوره بقره

1.1. ساختار و زمینه آیه در سوره بقره

آیه 106 سوره بقره، در میانه گفت‌وگوهای قرآنی درباره اهل کتاب و پیش از تبیین احکام اسلامی، جای گرفته است. این جایگاه، همانند پلی است که نقد رفتارهای اهل کتاب را به تبیین پویایی احکام الهی پیوند می‌دهد. آیه، با طرح موضوع نسخ، به شبهات اهل کتاب پاسخ داده و زمینه‌ای برای فهم تحولات شرعی فراهم می‌سازد. این ساختار، نشان‌دهنده حکمت الهی در ترتیب آیات و پاسخ‌گویی به نیازهای فکری و دینی مخاطبان است.

1.2. اهمیت بی‌مانند آیه در بحث نسخ

این آیه، تنها آیه‌ای در قرآن کریم است که به‌صراحت از نسخ سخن می‌گوید. همانند مشعلی که تاریکی شبهات را روشن می‌کند، این آیه محور مباحث تفسیری درباره تحول احکام قرآنی است. نسخ، به‌عنوان مفهومی کلیدی، پویایی شریعت را نشان می‌دهد و چارچوبی برای فهم حکمت الهی در جایگزینی احکام ارائه می‌کند.

درنگ: آیه 106 سوره بقره، با طرح نسخ، به شبهات اهل کتاب پاسخ داده و پویایی احکام الهی را تبیین می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش اول

جایگاه آیه 106 سوره بقره، به‌عنوان نقطه عطفی در گفت‌وگوی قرآنی با اهل کتاب، و اهمیت آن به‌عنوان تنها مرجع صریح نسخ، این آیه را به کانون توجهات تفسیری و الهیاتی تبدیل کرده است. این بخش، زمینه را برای تحلیل عمیق‌تر مفهوم نسخ فراهم می‌سازد.

بخش دوم: تحلیل لغوی و مفهومی نسخ

2.1. معنای لغوی نسخ

واژه «نسخ» از ریشه «ن‌س‌خ» به معنای نسخه‌برداری، انتقال، یا تبدیل یک چیز به چیز دیگر است. این مفهوم، همانند نگارگری که اثری را از روی اصل بازآفرینی می‌کند، در قرآن به معنای جایگزینی یک آیه یا حکم با آیه‌ای دیگر به کار رفته است. واژگان مرتبط مانند «استنساخ» (کپی‌برداری) و «تناسخ» نیز از همین ریشه‌اند، اما در قرآن، نسخ به معنای تبدیل و جابه‌جایی است، نه نابودی.

2.2. نقد مفهوم تناسخ در فلسفه

تناسخ، که در برخی مکاتب مانند هندوئیسم مطرح است، به معنای انتقال روح به بدن دیگر، از منظر فلسفی و قرآنی مردود است. این مفهوم، که گاه برای انکار معاد و آخرت به کار رفته، فاقد مبنای علمی است. همانند درختی که با ریشه خود پیوندی ناگسستنی دارد، هر روح با بدن خود سازگار است و نمی‌تواند به بدنی دیگر منتقل شود. این دیدگاه، حکمت الهی در خلقت را برجسته می‌سازد.

2.3. سازگاری روح و بدن

از منظر فلسفی، هر روح به‌طور اختصاصی برای بدن خود آفریده شده و نمی‌تواند با بدنی دیگر سازگار شود. این سازگاری، مانند کلیدی است که تنها قفل خاص خود را می‌گشاید. بنابراین، تناسخ به دلیل ناسازگاری روح و بدن، باطل است و بر حکمت الهی در نظام خلقت تأکید دارد.

درنگ: نسخ در قرآن به معنای تبدیل و جابه‌جایی است، نه نابودی، و تناسخ به دلیل ناسازگاری روح و بدن از منظر فلسفی مردود است.

نتیجه‌گیری بخش دوم

تحلیل لغوی و مفهومی نسخ نشان می‌دهد که این واژه در قرآن به معنای تبدیل و جایگزینی است، نه نابودی. نقد تناسخ و تأکید بر سازگاری روح و بدن، حکمت الهی در خلقت و شریعت را روشن می‌سازد.

بخش سوم: نسخ در قرآن کریم: تحلیل الهیاتی و فلسفی

3.1. متن و ترجمه آیه 106 سوره بقره

مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ۝ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

ترجمه: هر آیه‌ای را که نسخ کنیم یا آن را به فراموشی سپاریم، آیه‌ای بهتر از آن یا مانند آن می‌آوریم. آیا نمی‌دانی که خداوند بر هر چیزی تواناست؟ آیا نمی‌دانی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و شما را جز او هیچ سرپرست و یاوری نیست؟

3.2. نسخ به معنای تبدیل، نه نابودی

برخلاف برخی تفاسیر که نسخ را به معنای محو و نابودی آیه می‌دانند، نسخ در قرآن کریم به معنای تبدیل و جایگزینی است. این تبدیل، مانند جابه‌جایی فصول در طبیعت، بر اساس حکمت الهی و اقتضای زمان رخ می‌دهد. هیچ آیه‌ای در قرآن مهمل یا بی‌اثر نمی‌شود، بلکه با آیه‌ای بهتر یا مشابه جایگزین می‌گردد.

3.3. نقد تفاسیر نادرست نسخ

برخی مفسران قدیم، به دلیل ضعف در ماده‌شناسی و اشتقاق لغوی، نسخ را به معنای اضاله و نابودی تفسیر کرده‌اند. این تفسیر، مانند خواندن کتابی بدون فهم واژگان آن، نادرست است و با معنای قرآنی نسخ ناسازگار است. نسخ، به معنای تبدیل و جابه‌جایی، با حکمت الهی همخوانی دارد.

3.4. قدرت و مالکیت الهی در نسخ

آیه، با تأکید بر «أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» و «أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، قدرت و مالکیت مطلق الهی را مبنای نسخ قرار می‌دهد. این قدرت، مانند اقیانوسی بی‌کران، تمامی تحولات هستی را در بر می‌گیرد و نسخ را به ابزاری برای تحقق حکمت الهی تبدیل می‌کند.

3.5. انحصار ولایت و نصرت در خدا

عبارت «وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ» بر انحصار ولایت و یاری در خداوند تأکید دارد. این مفهوم، مانند ستونی استوار، اعتماد به حکمت الهی در نسخ را تقویت می‌کند و نشان می‌دهد که جز خدا هیچ یاوری برای بشر نیست.

درنگ: نسخ در قرآن کریم، به معنای تبدیل و جایگزینی است که با قدرت و مالکیت الهی پشتیبانی می‌شود.

نتیجه‌گیری بخش سوم

تحلیل الهیاتی و فلسفی آیه 106 سوره بقره نشان می‌دهد که نسخ، فرآیندی حکیمانه برای جایگزینی احکام بر اساس اقتضای زمان است. قدرت و مالکیت الهی، مبنای این تحولات بوده و اعتماد به حکمت خداوند را تقویت می‌کند.

بخش چهارم: نسخ در دیگر آیات قرآن کریم

4.1. نسخ در سوره نحل

وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

ترجمه: و هنگامی که آیه‌ای را به جای آیه‌ای دیگر جایگزین کنیم، و خداوند بهتر می‌داند چه نازل کند، می‌گویند: تو جز افتراکننده نیستی. بلکه بیشترشان نمی‌دانند.

آیه 101 سوره نحل، نسخ را به معنای تبدیل و جابه‌جایی تعریف می‌کند. این تعریف، مانند نقشه‌ای دقیق، معنای نسخ را روشن کرده و با آیه 106 سوره بقره همخوانی دارد.

4.2. نسخ القائات شیطانی

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

ترجمه: و پیش از تو هیچ رسول یا نبی‌ای نفرستادیم مگر آنکه چون آرزویی کرد، شیطان در آرزویش القایی کرد. پس خداوند آنچه را شیطان القا کرده بود نسخ می‌کند، سپس آیات خود را استوار می‌سازد. و خداوند دانا و حکیم است.

آیه 52 سوره حج، نسخ را در معنای تبدیل القائات شیطانی به حقیقت الهی به کار برده است. این مفهوم، مانند پاکسازی آینه از غبار، نشان‌دهنده قدرت الهی در محو القائات شیطانی و استواری آیات است.

4.3. استنساخ اعمال

نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

ترجمه: ما آنچه را انجام می‌دهید نسخه‌برداری می‌کنیم.

آیه 29 سوره جاثیه، استنساخ را به معنای ثبت دقیق اعمال انسان به کار برده است. این ثبت، مانند نگارش کتابی که هیچ واژه‌ای از آن گم نمی‌شود، نشان‌دهنده دقت الهی در ضبط اعمال است.

4.4. رقيب و عتيد

مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ

ترجمه: هیچ سخنی بر زبان نمی‌آورد مگر آنکه نزد او نگهبان و آماده‌ای است.

آیه 18 سوره ق، بر ثبت دقیق سخنان و اعمال توسط ملائکه رقيب و عتيد تأکید دارد. این ثبت، مانند نگهبانی که لحظه‌ای غفلت نمی‌کند، نشان‌دهنده نظارت الهی بر تمامی اعمال است.

درنگ: نسخ و استنساخ در قرآن کریم، به معنای تبدیل و ثبت دقیق است که با حکمت و دقت الهی همراه است.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

بررسی آیات مرتبط با نسخ نشان می‌دهد که این مفهوم در قرآن کریم، به معنای تبدیل، جابه‌جایی، و ثبت دقیق است. این آیات، حکمت الهی در هدایت و نظارت بر بشر را آشکار می‌سازند.

بخش پنجم: نقد دیدگاه‌های غیرعلمی و ضرورت اصلاح علم دینی

5.1. نقد شأن نزول‌ها

بسیاری از شأن نزول‌های ذکرشده در تفاسیر، به‌ویژه از سوی برخی مفسران، فاقد سند معتبر بوده و اغلب پس از قرن اول هجری جعل شده‌اند. این شأن نزول‌ها، مانند داستان‌هایی که در گذر زمان تحریف می‌شوند، اعتبار چندانی ندارند و با دیدگاه شیعی که به اسناد معتبر پایبند است، ناسازگارند.

5.2. نقد رفتارهای تفرقه‌انگیز

رفتارهای تفرقه‌انگیز، مانند آنچه در برخی مراسم به بهانه شادی رخ می‌داد، با تمدن و پیشرفت دینی ناسازگار است. شادی، مانند نسیمی که باید طراوت بخشد، باید با متانت و احترام همراه باشد، نه با خراب‌کاری و تفرقه.

5.3. نقد ادعای رفع القلم

ادعای «رفع القلم» در برخی مراسم، که جواز هر عمل را می‌داد، فاقد مبنای شرعی است. این ادعا، مانند بنایی بدون پایه، نتیجه جهل و تفرقه‌انگیزی است و با اخلاق اسلامی ناسازگار است.

5.4. ضرورت علوم پایه در علم دینی

برای ارتقای کارایی علم دینی، تسلط بر چهار علم پایه ضروری است: 1) اشتقاق و ماده‌شناسی، برای فهم دقیق واژگان قرآنی؛ 2) منطق و روش‌شناسی، برای تحلیل استدلالی؛ 3) روان‌شناسی، برای درک رفتار انسانی؛ و 4) جامعه‌شناسی، برای تحلیل اجتماعی. این علوم، مانند ستون‌های بنایی عظیم، بنیان علوم انسانی اسلامی را تشکیل می‌دهند.

5.5. نقد کمیت‌گرایی در علم دینی

افزایش کمیت پژوهش‌ها و طلاب، بدون توجه به کیفیت، مانند کاشتن بذری بدون آبیاری است. این کمیت‌گرایی، به کاهش اعتبار علمی منجر شده و ضرورت تمرکز بر کیفیت را برجسته می‌سازد.

5.6. خودانتقادی در علم دینی

علم دینی باید به خودانتقادی پرداخته و نقاط ضعف خود را شناسایی کند. این خودانتقادی، مانند آینه‌ای که عیوب را نشان می‌دهد، به اصلاح و پیشرفت علم دینی کمک می‌کند.

درنگ: اصلاح علم دینی نیازمند تسلط بر علوم پایه، خودانتقادی، و پرهیز از کمیت‌گرایی و رفتارهای تفرقه‌انگیز است.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

نقد شأن نزول‌ها، رفتارهای تفرقه‌انگیز، و ادعاهای غیرشرعی، همراه با تأکید بر علوم پایه و خودانتقادی، ضرورت اصلاح و ارتقای علم دینی را نشان می‌دهد.

بخش ششم: نمونه‌های نسخ در قرآن کریم

6.1. نسخ در سوره مجادله

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ ۚ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ۝ أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ ۚ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی که با پیامبر نجوا می‌کنید، پیش از نجوایتان صدقه‌ای تقدیم کنید. این برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است. اما اگر نداشتید، خداوند آمرزنده و مهربان است. آیا ترسیدید که پیش از نجوایتان صدقه‌ای تقدیم کنید؟ پس چون چنین نکردید و خداوند شما را بخشید، نماز را برپا دارید و زکات دهید و از خدا و رسولش اطاعت کنید. و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.

آیات 12 و 13 سوره مجادله، نمونه‌ای از نسخ حثیتی است. آیه 12 وجوب صدقه برای نجوا با پیامبر را مطرح کرده، اما آیه 13 این وجوب را نسخ کرده و به برپایی نماز و زکات توصیه می‌کند. این نسخ، مانند تغییر مسیری در جاده‌ای پرپیچ‌وخم، حکمت الهی را در تطبیق احکام با شرایط نشان می‌دهد.

6.2. نسخ حثیتی و مقید

نسخ در قرآن کریم، مطلق نیست، بلکه مقید به شرایط خاص، مانند تغییر حکم یا اقتضای زمان است. هیچ آیه‌ای به‌طور کامل مهمل نمی‌شود، بلکه حثیتی خاص از آن نسخ می‌گردد. این مفهوم، مانند نقاشی که بخشی از آن بازآفرینی می‌شود، پویایی شریعت را نشان می‌دهد.

درنگ: نسخ در قرآن کریم، حثیتی و مقید است و هیچ آیه‌ای به‌طور کامل مهمل نمی‌شود.

نتیجه‌گیری بخش ششم

نمونه‌های نسخ در قرآن کریم، مانند آیات سوره مجادله، نشان‌دهنده حکمت الهی در تطبیق احکام با شرایط است. نسخ حثیتی و مقید، پویایی و انعطاف شریعت را آشکار می‌سازد.

بخش هفتم: دیدگاه شیعی در برابر دیدگاه‌های دیگر

7.1. نقد دیدگاه‌های برخی مفسران

برخی مفسران، با ادعای نسخ 138 آیه، قرآن کریم را متلاشی کرده‌اند. این دیدگاه، مانند بنایی که بر پایه‌های سست بنا شده، فاقد سند معتبر است. شیعه، به نسخ مطلق اعتقاد ندارد و نسخ را حثیتی و مقید می‌داند.

7.2. ویژگی‌های ناسخ و منسوخ

شناسایی ناسخ و منسوخ، نیازمند فهم تقدم و تأخر، مطلق و مقید، و عام و خاص است. این شناخت، مانند نقشه‌ای که مسیر را روشن می‌کند، از ویژگی‌های عالمان قرآنی است.

درنگ: شیعه به نسخ مطلق اعتقاد ندارد و نسخ را حثیتی و مقید می‌داند.

نتیجه‌گیری بخش هفتم

دیدگاه شیعی درباره نسخ، با تأکید بر حثیتی و مقید بودن آن، در برابر دیدگاه‌های غیرمستند برخی مفسران قرار می‌گیرد. این دیدگاه، حکمت و انسجام شریعت را حفظ می‌کند.

بخش هشتم: فلسفه نوین و حکمت نسخ

8.1. فلسفه نوین و تبدیل

فلسفه نوین، نسخ را به معنای تبدیل و جابه‌جایی می‌داند، نه نابودی. این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی‌های فلسفه‌های سنتی را می‌زداید، ضرورت بازنگری در رویکردهای علمی را نشان می‌دهد.

8.2. اعاده معدوم

از منظر فلسفی، اعاده معدوم ممتنع است، زیرا چیزی در هستی نابود نمی‌شود. این مفهوم، مانند قانونی ابدی در نظام هستی، بحث‌های متکلمان را رد می‌کند.

8.3. توبه و تبدیل

توبه، گناه را نابود نمی‌کند، بلکه آن را به حالتی دیگر تبدیل می‌کند. این تبدیل، مانند بارانی که زمین خشک را زنده می‌کند، با ارفاق الهی همراه است.

درنگ: فلسفه نوین، نسخ و توبه را به معنای تبدیل می‌داند، نه نابودی.

نتیجه‌گیری بخش هشتم

فلسفه نوین، با تأکید بر تبدیل به جای نابودی، دیدگاه‌های سنتی درباره نسخ و توبه را به چالش می‌کشد و حکمت الهی را در این مفاهیم آشکار می‌سازد.

بخش نهم: پیشرفت و غرباء امت

9.1. پیشرفت در نسل‌ها

همان‌گونه که نسخ با خیر یا مثل همراه است، نسل‌های جدید، مانند فرزندان، بهتر یا مشابه پدران خود هستند. این پیشرفت، مانند جریانی که به سوی تکامل می‌رود، با حکمت الهی سازگار است.

9.2. غرباء امت

طُوبَىٰ لِلْغُرَبَاءِ

ترجمه: خوشا به حال غریبان.

غرباء امت، که در روایات به‌عنوان افراد ناشناخته و حق‌طلب معرفی شده‌اند، از اصحاب برترند، زیرا در شرایط سخت‌تر به حقیقت پایبندند. این برتری، مانند ستارگانی است که در آسمان تاریک می‌درخشند.

درنگ: غرباء امت، به دلیل پایبندی به حقیقت در شرایط سخت، از اصحاب برترند.

نتیجه‌گیری بخش نهم

پیشرفت نسل‌ها و برتری غرباء امت، نشان‌دهنده پویایی و تکامل در مسیر هدایت الهی است.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه 106 سوره بقره و تحلیل مفاهیم مرتبط با نسخ، درس‌های عمیقی در حوزه الهیات، فلسفه، و تفسیر قرآن کریم ارائه می‌دهد. نسخ، به‌عنوان فرآیندی حکیمانه برای جایگزینی احکام، با قدرت و مالکیت الهی پشتیبانی می‌شود. دیدگاه شیعی، با تأکید بر حثیتی و مقید بودن نسخ، در برابر تفاسیر غیرمستند قرار می‌گیرد. ضرورت تسلط بر علوم پایه، خودانتقادی، و پرهیز از کمیت‌گرایی، راه را برای اصلاح علم دینی هموار می‌سازد. این تحلیل، مانند چراغی در مسیر معرفت، اعتماد به حکمت الهی را تقویت کرده و پویایی شریعت را آشکار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی