در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 404

متن درس






تفسیر آیه 116 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (404)

تفسیر آیه 116 سوره بقره: تبیین توحید در برابر خرافات

مقدمه

آیه 116 سوره بقره، با بیانی رسا و استدلالی، به رد اعتقاد واهی برخی از اهل کتاب مبنی بر اتخاذ فرزند توسط خداوند می‌پردازد و با تأکید بر مالکیت مطلق الهی و قنوت تمامی موجودات، بنیان‌های توحید را در برابر شرک و خرافات استوار می‌سازد. این آیه، با ساختاری منطقی و استدلالی، نه‌تنها باورهای نادرست را نقد می‌کند، بلکه راهنمایی برای فهم عمیق‌تر توحید و اصلاح روش‌های علمی و تربیتی در حوزه‌های دینی ارائه می‌دهد. در این نوشتار، محتوای درس‌گفتار با رویکردی علمی و آکادمیک بازنویسی شده و تمامی جزئیات و معانی با زبانی فاخر و متناسب با مخاطبان تحصیل‌کرده تبیین گردیده است. ساختار اثر به‌گونه‌ای تنظیم شده که شامل بخش‌های اصلی با زیرعناوین تخصصی، تحلیل‌های جامع، و نتیجه‌گیری‌های دقیق باشد. آیات قرآن کریم با ترجمه‌ای مستقل و روایات با دقت و امانت نقل شده‌اند. تمثیلات و استعارات فاخر فارسی نیز برای غنای ادبی و جذابیت متن به‌کار رفته‌اند، درحالی‌که ماهیت علمی و پژوهشی حفظ شده است.

بخش اول: تبیین آیه 116 سوره بقره

متن و ترجمه آیه

وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۚ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ

ترجمه: و گفتند: خداوند فرزندی برگزیده است. او منزه است! بلکه هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و همه در برابرش فروتن‌اند.

این آیه، با بیانی قاطع، باور نادرست برخی از اهل کتاب را که خداوند را دارای فرزند می‌دانستند، رد می‌کند و با دو دلیل منطقی، مالکیت مطلق الهی و قنوت موجودات، توحید را تثبیت می‌نماید.

باور واهی اهل کتاب

برخی از اهل کتاب، از جمله یهود و نصارا، به دلیل زمینه‌های غیرعادی تولد عزیر و حضرت مسیح (ع)، آن‌ها را فرزند خدا می‌خواندند. این اعتقاد، نه برای تعظیم خداوند، بلکه برای عزت‌بخشی به این شخصیت‌ها مطرح شده بود. چنین باوری، ریشه در گرایش بشر به تقدیس مخلوقات و اسطوره‌سازی دارد، که در فرهنگ‌های مختلف به اشکال گوناگون بروز یافته است.

درنگ: اعتقاد به اتخاذ فرزند توسط خداوند، نتیجه نیاز بشر به تقدیس شخصیت‌های خاص است، که به جای تعظیم حق، به تعظیم مخلوق منجر می‌شود.

تمایز میان اتخاذ و توالد

باور به اتخاذ فرزند، با توالد و تناسل متفاوت است. اهل کتاب، توالد خداوند را نفی می‌کردند، چنان‌که در آیه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (سوره اخلاص: 3) آمده است، اما ادعا داشتند که خداوند افرادی را به عنوان فرزندخوانده برگزیده است. این اتخاذ، صفتی مخلوقی است و با ذات الهی سازگار نیست، زیرا توالد و تناسل، ویژگی موجودات محدود است و خداوند از چنین صفاتی منزه است.

درنگ: اتخاذ فرزند، صفتی مخلوقی است که با تنزیه الهی در تضاد است، زیرا خداوند از صفات محدود و بشری منزه است.

نفی اتخاذ با دلایل قرآنی

خداوند با عبارت سُبْحَانَهُ، امکان اتخاذ فرزند را نفی می‌کند و این نفی را با دو دلیل منطقی مستدل می‌سازد: نخست، مالکیت مطلق الهی (لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)، که نشان‌دهنده عدم نیاز خداوند به اتخاذ است، زیرا همه‌چیز از آن اوست؛ دوم، قنوت تمامی موجودات (كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ)، که پذیرش همگانی مالکیت الهی را نشان می‌دهد. این دلایل، با منطقی استوار، هرگونه نیاز به اتخاذ را منتفی می‌کنند.

درنگ: مالکیت مطلق و قنوت موجودات، دو دلیل قرآنی برای نفی امکان اتخاذ فرزند هستند، که بر تنزیه الهی و بی‌نیازی خداوند تأکید دارند.

نتیجه‌گیری بخش اول

آیه 116 سوره بقره، با بیانی منطقی و استدلالی، باور واهی اتخاذ فرزند را رد کرده و با تأکید بر مالکیت مطلق و قنوت موجودات، توحید را در برابر شرک و خرافات تثبیت می‌کند. این آیه، نه‌تنها نقدی بر باورهای نادرست اهل کتاب است، بلکه الگویی برای استدلال منطقی و دوری از خرافات ارائه می‌دهد.

بخش دوم: نقد خرافات و شرک در فرهنگ‌های بشری

گستردگی خرافات در میان اقوام

خرافات، چونان زنجیری، بشر را در بند کرده و در همه فرهنگ‌ها، از شیعه و سنی تا کافر و ملحد، به وفور یافت می‌شود. این باورهای بی‌اساس، نتیجه فقدان استدلال و تقلید کورکورانه‌اند و مانع از فهم عمیق حقیقت می‌گردند. اعتقاد به اتخاذ فرزند، نمونه‌ای از این خرافات است که در میان اقوام مختلف، از مشرکان تا الهه‌پرستان، دیده شده و ریشه در نیاز بشر به تقدیس اشیاء و شخصیت‌ها دارد.

درنگ: خرافات، نتیجه تقلید کورکورانه و فقدان استدلال است که بشر را از فهم حقیقت بازمی‌دارد.

ساخت خدایان توسط بشر

بسیاری از خدایان، ساخته ذهن بشرند و متناسب با امیال و نیازهای او شکل گرفته‌اند. بت‌ها، چونان آینه‌ای از امیال بشری، نمادی از این خدایان خودساخته‌اند که در فرهنگ‌های گوناگون، از بت‌خانه‌های هند تا معابد یونان باستان، دیده می‌شوند. این گرایش، ریشه در نیاز بشر به ملموس‌سازی مفاهیم الهی دارد.

درنگ: بت‌ها، بازتاب امیال بشری‌اند که به جای تقرب به حق، به پرستش مخلوق منجر می‌شوند.

تجربه بت‌خانه و فهم توحید

حضور در بت‌خانه، چونان سفری به اعماق روان بشر، پیچیدگی بت‌پرستی و جذابیت آن را آشکار می‌سازد. فهم بت‌پرستی، مقدمه‌ای برای درک عمیق‌تر توحید است، زیرا بدون شناخت موانع، راه به سوی حقیقت گشوده نمی‌شود. بت‌ها، با تنوع و جذابیتشان، نشان‌دهنده نیاز بشر به محسوسات‌اند، اما این نیاز باید به سوی توحید هدایت شود.

درنگ: شناخت بت‌پرستی، گامی ضروری برای فهم توحید و نقد شرک است.

تمایز بت و اشیاء مادی

بت، برخلاف اشیاء مادی مانند چکمه، نمادی از تقدیس و پرستش است که با مفاهیم استقلال و تشخص همراه است. این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت میان پرستش و استفاده روزمره است و بر ضرورت فهم دقیق ماهیت بت‌ها تأکید دارد.

درنگ: بت، نمادی از تقدیس است که با اشیاء مادی مانند چکمه تفاوت ماهوی دارد.

نتیجه‌گیری بخش دوم

خرافات و شرک، چونان سایه‌ای بر روان بشر، مانع از فهم حقیقت‌اند. بت‌ها و خدایان خودساخته، نتیجه نیاز بشر به ملموس‌سازی مفاهیم الهی‌اند، اما این نیاز باید به سوی توحید هدایت شود. شناخت بت‌پرستی و تمایز آن با اشیاء مادی، گامی برای فهم عمیق‌تر توحید و دوری از خرافات است.

بخش سوم: کعبه و نقش آن در توحید

کعبه به عنوان بت بزرگ الهی

کعبه، چونان نگینی در قلب اسلام، به عنوان بتی بزرگ که خداوند برای هدایت بشر قرار داده، جایگزین بت‌های کوچک شده است. این انتخاب، نشان‌دهنده حکمت الهی در همراهی با نیاز بشر به محسوسات است. خداوند، با قرار دادن کعبه به عنوان قبله و محور طواف، بشر را از پرستش بت‌های پراکنده به سوی وحدت توحیدی هدایت کرده است.

درنگ: کعبه، بتی الهی است که بشر را از پراکندگی شرک به سوی وحدت توحیدی رهنمون می‌سازد.

همراهی خداوند با بندگان

خداوند، چونان پدری مهربان، با پذیرش نیاز بشر به محسوسات، کعبه را به عنوان محور عبادت قرار داده و با بندگانش همراهی کرده است. این همراهی، به گسترش اسلام و جذب قلوب مردم یاری رسانده و نشان‌دهنده حکمت الهی در هدایت بشر است.

درنگ: همراهی خداوند با بندگان، از طریق کعبه، نمونه‌ای از حکمت الهی در هدایت بشر است.

نقد رفتارهای حیوانی در طواف

برخی، به دلیل فقدان معرفت و ولایت، در طواف کعبه چونان حیوانات عمل می‌کنند، چنان‌که در حدیثی از امیرمؤمنان (ع) آمده است: يَرْدُونَ كَوُرُودِ الْبَهَائِمِ (آن‌ها مانند حیوانات وارد می‌شوند). طواف حقیقی، نیازمند معرفت و ولایت است تا به کفر و شرک نیانجامد.

درنگ: طواف بدون معرفت و ولایت، به رفتارهای حیوانی منجر می‌شود و از حقیقت توحید دور است.

کعبه و شکستن بت‌ها

کعبه، چونان شمشیری بران، بت‌ها را به آثار باستانی و عتیقه تبدیل کرده و از جایگاه پرستش خارج ساخته است. این نقش، از حکمت الهی در تقویت توحید و مبارزه با شرک ناشی می‌شود و کعبه را به نمادی از وحدت الهی بدل کرده است.

درنگ: کعبه، با تبدیل بت‌ها به آثار باستانی، شرک را ریشه‌کن و توحید را تقویت کرده است.

نتیجه‌گیری بخش سوم

کعبه، به عنوان محور توحید، نه‌تنها بت‌های پراکنده را از میان برده، بلکه با همراهی الهی با نیازهای بشری، راه را برای گسترش توحید هموار ساخته است. طواف حقیقی، نیازمند معرفت و ولایت است و کعبه، چونان نگینی درخشان، بشر را به سوی وحدت الهی هدایت می‌کند.

بخش چهارم: نقد روش‌های تربیتی و علمی

تعطیلات و عمق‌یابی علمی

تعطیلات در حوزه‌های علمی، چونان فرصتی طلایی، برای تحقیق و عمق‌یابی در علوم دینی فراهم شده‌اند. این سنت، از هوشمندی عالمان پیشین ناشی شده و نباید به صرف تعطیلی تقلیل یابد. تعطیلات، زمانی برای تأمل، نگارش، و تعمیق معرفت است.

درنگ: تعطیلات، فرصتی برای تحقیق و عمق‌یابی است که از هوشمندی عالمان پیشین سرچشمه گرفته است.

روش صاحب معالم در تحقیق

صاحب معالم، با تأخیر در تدریس تا تکمیل تحقیق، الگویی برای عمق‌یابی در علوم دینی ارائه کرده است. این روش، بر ضرورت تحقیق پیش از تدریس و پرهیز از شتابزدگی تأکید دارد.

درنگ: روش صاحب معالم، بر ضرورت تحقیق پیش از تدریس و عمق‌یابی در علوم دینی تأکید دارد.

نقد روش‌های تربیتی علم دینی

روش‌های تربیتی مبتنی بر مطالعه مداوم بدون تحقیق، چونان راهی به سوی تقلید کورکورانه، به کاهش معرفت و خرفتی منجر می‌شوند. علم دینی باید فرصت‌هایی برای تأمل و تحقیق فراهم کند تا از تقلید بی‌ثمر فاصله گرفته شود.

درنگ: مطالعه بدون تحقیق، به تقلید کورکورانه و کاهش معرفت منجر می‌شود.

برنامه‌ریزی برای تعطیلات

تعطیلات، چونان گنجی گرانبها، فرصتی یک‌ساله برای برنامه‌ریزی و تحقیق فراهم می‌کنند. این زمان باید به صورت بهینه برای نگارش علمی و عمق‌یابی استفاده شود، نه صرف امور غیرضروری.

درنگ: تعطیلات، فرصتی برای برنامه‌ریزی و تحقیق است که باید بهینه استفاده شود.

نقد اتلاف وقت در تعطیلات

اتلاف وقت در تعطیلات، چونان هدر دادن گوهر زمان، مانع از بهره‌وری علمی است. طلاب باید با برنامه‌ریزی دقیق، از این فرصت‌ها برای تحقیق و نگارش بهره گیرند.

درنگ: اتلاف وقت در تعطیلات، مانع از بهره‌وری علمی و تعمیق معرفت است.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

علم دینی، نیازمند روش‌های تربیتی مبتنی بر تحقیق و تأمل است. تعطیلات، فرصتی برای عمق‌یابی و نگارش علمی فراهم می‌کنند و باید با برنامه‌ریزی دقیق از آن‌ها بهره گرفت. نقد روش‌های تربیتی کنونی، بر ضرورت دوری از تقلید و حرکت به سوی تحقیق‌محوری تأکید دارد.

بخش پنجم: ضرورت تصور صحیح و استدلال

تصور پیش از تصدیق

تصور صحیح، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، مقدم بر تصدیق است. بدون تصور دقیق از مفاهیمی مانند اتخاذ، ولد، و توالد، اعتقادات ارزشی ندارند و به تقلید کورکورانه منجر می‌شوند.

درنگ: تصور صحیح، بنیاد تصدیق است و بدون آن، اعتقادات به تقلید کورکورانه فرو می‌کاهند.

نقد تصورات ناقص

تصورات ناقص، چونان بنیانی سست، ریشه اعتقادات بی‌ارزش‌اند. انسان باید با تمرین، تصورات خود را از مفاهیم دینی و علمی کامل کند تا از تقلید و خرافات فاصله گیرد.

درنگ: تصورات ناقص، ریشه اعتقادات بی‌ارزش‌اند و باید با تمرین اصلاح شوند.

تمرین تصور در تعطیلات

تعطیلات، چونان فرصتی برای بازسازی ذهن، زمانی برای تمرین تصور مفاهیم دینی و علمی است. نوشتن واژگان و بررسی تصورات، به رفع نقص‌های معرفتی یاری می‌رساند.

درنگ: تمرین تصور در تعطیلات، به رفع نقص‌های معرفتی و تعمیق فهم کمک می‌کند.

نقد تصورات روان‌شناختی

تصورات ناقص، مانند ندانستن معنای مفاهیمی چون ولایت تکوینی و نسبت دادن آن‌ها به توطئه، نتیجه فقدان تمرین ذهنی است. این نقص، به اعتقادات بی‌ارزش و تقلید کورکورانه منجر می‌شود.

درنگ: تصورات ناقص، نتیجه فقدان تمرین ذهنی و تقلید کورکورانه است.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

تصور صحیح، بنیاد معرفت و اعتقاد است. تمرین تصور و دوری از تقلید، به تعمیق فهم دینی و علمی یاری می‌رساند. تعطیلات، فرصتی برای بازسازی ذهن و رفع نقص‌های معرفتی است که باید با جدیت دنبال شود.

بخش ششم: مراتب مالکیت و نفی اتخاذ

مالکیت حقیقی و نفی اتخاذ

مالکیت الهی (لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)، به دلیل حقیقی بودن، با اتخاذ جعلی سازگار نیست. این مالکیت، نیاز به هرگونه اتخاذ را منتفی می‌سازد، زیرا همه‌چیز از آن خداوند است.

درنگ: مالکیت حقیقی الهی، اتخاذ جعلی را منتفی می‌سازد.

قنوت موجودات و پذیرش مالکیت

قنوت موجودات (كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ)، نشان‌دهنده پذیرش همگانی مالکیت الهی است. این پذیرش، اتخاذ فرزند را بی‌معنا می‌کند، زیرا همه موجودات خود را متعلق به خداوند می‌دانند.

درنگ: قنوت موجودات، پذیرش همگانی مالکیت الهی را نشان می‌دهد و اتخاذ را بی‌معنا می‌کند.

مراتب مالکیت

مالکیت، چونان نردبانی با مراتب گوناگون، شامل مالکیت حقیقی (خدا)، تشریفاتی (معصوم)، اختصاصی (حیوانات)، و سعی‌ای (انسان) است. همه این مالکیت‌ها حقیقی‌اند، اما در مراتب متفاوت قرار دارند.

درنگ: مالکیت دارای مراتب است و همه مراتب آن حقیقی‌اند، اما در درجات متفاوت.

نقد مالکیت مجازی

دیدگاه مالکیت مجازی برای انسان، چونان نسیمی گمراه‌کننده، نادرست است. مالکیت انسان، حقیقی و سعی‌ای است، اما در مرتبه‌ای پایین‌تر از مالکیت الهی قرار دارد.

درنگ: مالکیت انسان، حقیقی و سعی‌ای است و دیدگاه مالکیت مجازی نادرست است.

نتیجه‌گیری بخش ششم

مالکیت الهی و قنوت موجودات، دو دلیل قرآنی برای نفی اتخاذ فرزند هستند که بر تنزیه الهی تأکید دارند. مراتب مالکیت، از حقیقی تا سعی‌ای، نشان‌دهنده نظم الهی در خلقت است و دیدگاه مالکیت مجازی را رد می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه 116 سوره بقره، چونان مشعلی فروزان، راه را به سوی توحید و دوری از شرک و خرافات روشن می‌سازد. این آیه، با استدلال‌های منطقی مبتنی بر مالکیت مطلق و قنوت موجودات، باور واهی اتخاذ فرزند را رد کرده و توحید را تثبیت می‌کند. کعبه، به عنوان محور توحید، بشر را از پراکندگی شرک به سوی وحدت الهی هدایت کرده و همراهی خداوند با بندگان را نشان می‌دهد. نقد روش‌های تربیتی علم دینی و تأکید بر تحقیق و تصور صحیح، راه را برای تعمیق معرفت و دوری از تقلید کورکورانه هموار می‌سازد. این تفسیر، مخاطبان را به تأمل در توحید، نقد خرافات، و همراهی با مردم در مسیر دین دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی