متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (۴۲۹)
مقدمه: جایگاه کعبه در نظام توحیدی اسلام
آیه ۱۲۵ سوره بقره، بهعنوان یکی از آیات بنیادین توحیدی قرآن کریم، جایگاه کعبه را بهمثابه محور وحدت، پناهگاه معنوی، و پایگاه اقتدار مسلمین تبیین میکند. این آیه، در ادامه آیات مرتبط با حضرت ابراهیم علیهالسلام، بنیانهای شریعت توحیدی را با محوریت کعبه و صلاة ابراهیمی تشریح مینماید. کعبه، بهسان خورشیدی در منظومه توحید، نور وحدت را بر دلهای مؤمنان میتاباند و با جعل الهی، از بتپرستی به پایگاه عبادت و تقرب به سوی حق تحول یافته است. این نوشتار، با نگاهی علمی و نظاممند، به تحلیل این آیه و مفاهیم عمیق آن پرداخته و تمامی ابعاد ظاهری و باطنی آن را با دقتی دانشگاهی کاوش میکند.
بخش نخست: تبیین توحیدی کعبه و مقام ابراهیم
جعل کعبه: پایگاه وحدت و نفی کثرت
قرآن کریم در آیه ۱۲۵ سوره بقره، کعبه را بهعنوان پایگاه توحید و نماد وحدت معرفی میکند. این جعل الهی، کعبه را از بتخانهای مملو از لات و عزی به عبادتگاهی خالص برای طوافکنندگان، معتکفان، و رکوعکنندگان تبدیل کرد. برخلاف شریعت موسی علیهالسلام که فاقد چنین پایگاهی بود، کعبه بهمثابه قلبی تپنده در نظام توحیدی ابراهیمی، تمامی ظواهر شرکآلود را درهم ریخت و وحدتی فراگیر را به ارمغان آورد.
مثابة للناس: پناهگاه و مرکز رجوع
واژه «مَثَابَةً» از ریشه «ثوب»، به معنای بازگشت و رجوع است. در ادبیات عرب، مثابة به محل بازگشت حیوانات در شب اطلاق میشود، و در این آیه، کعبه بهسان استراحتگاهی معنوی برای انسانها معرفی میگردد. این پایگاه، نهتنها پناهگاهی برای آرامش و آسایش مؤمنان است، بلکه مرکزی برای تجدید توان فکری و معنوی به شمار میرود. کعبه، بهمثابه چشمهای زلال، دلهای تشنه را سیراب میکند و بهعنوان محور رجوع، وحدت را در میان امت اسلامی تقویت مینماید.
امنیت و قدرت: ثمره مثابة
عبارت «وَأَمْنًا» در آیه، به امنیت ناشی از قدرت کعبه اشاره دارد. امنیت، میوه شیرین درختی است که ریشه در اقتدار دارد. کعبه، با ایجاد تمرکز و انسجام، قدرت و امنیت را برای مسلمین در برابر کفار و مشرکین فراهم آورد. پیش از تعیین کعبه بهعنوان قبله، مسلمین از اقتدار لازم برخوردار نبودند، اما با جعل کعبه، این پایگاه به منبعی برای توسعه و کثرت اسلام تبدیل شد.
نتیجهگیری بخش نخست
کعبه، بهعنوان پایگاه توحیدی، با جعل الهی از بتخانه به عبادتگاه تبدیل شد و با ویژگیهای مثابة و امنیت، وحدت، اقتدار، و آرامش را برای امت اسلامی به ارمغان آورد. این تحول، نهتنها نفی کثرت بتپرستی را به دنبال داشت، بلکه بنیانی برای انسجام و توسعه اسلام فراهم کرد.
بخش دوم: صلاة ابراهیمی و مقام مصلی
آیه و ترجمه
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
و هنگامی که خانه [کعبه] را برای مردم جایگاه بازگشت و محل امن قرار دادیم و [فرمودیم:] از مقام ابراهیم مصلی برگزینید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانهام را برای طوافکنندگان، معتکفان، و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان پاکیزه کنید.
صلاة: توجه به سوی حق
صلاة، در معنای اصیل خود، به توجه و عطف به سوی حق اطلاق میشود. برخلاف دیدگاه برخی از عالمان دینی که صلاة را صرفاً دعا میدانند، این مفهوم فراتر از دعا بوده و شامل تخاطب، تسبیح، و ارتباط معنوی با خداوند است. صلاة، بهسان پلی میان انسان و حق، دل را به سوی معبود هدایت میکند و جوهره آن در آگاهی و توجه نهفته است.
مقام ابراهیم: مصلی توحیدی
عبارت «وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى» به تعیین مقام ابراهیم بهعنوان محل صلاة اشاره دارد. این مقام، به محل قیام ابراهیم در ساخت کعبه اطلاق میشود و نه جای پایی معجزهآسا. جعل الهی این مقام، آن را به مرکزی برای عبادت توحیدی تبدیل کرده و از هرگونه خرافه و محسوساتمداری مبرا ساخته است.
نقد خرافات و محسوساتمداری
اعتقاد به جای پای ابراهیم یا نزول سنگ کعبه از بهشت، ریشه در تمایل انسان به محسوسات دارد. این باورها، فاقد اعتبار شرعیاند و از متن قرآن کریم پشتیبانی نمیشوند. کعبه، بهسان آیینهای صاف، حقیقت توحید را منعکس میکند و نیازی به افسانهسازی ندارد. جعل الهی، سنگ و ماده را به نمادی معنوی تبدیل کرده و استعدادهای نهفته در اشیا را در مسیر خیر به فعلیت رسانده است.
نتیجهگیری بخش دوم
صلاة ابراهیمی، بهعنوان جوهره عبادت توحیدی، توجه به سوی حق را در کانون قرار میدهد. مقام ابراهیم، بهعنوان مصلی، مرکزی شرعی برای این توجه است و از هرگونه خرافه مبرا میباشد. نقد محسوساتمداری و تأکید بر جعل الهی، کعبه را بهعنوان پایگاه خالص توحید معرفی میکند.
بخش سوم: کعبه، آزمایشگاه قلب و تسخیر معنوی
کعبه: بتخانه یا عبادتگاه
کعبه، بدون توجه و معرفت، به بتخانهای مملو از اعتقادات انحرافی تبدیل میشود. روایات، برخی حجاج را به دلیل فقدان توجه، به ورود بهایم تشبیه کردهاند: «يَرِدُونَ كَوُرُودِ الْبَهَائِمِ» (آنان مانند ورود چهارپایان وارد میشوند). این تعبیر، به خطر انحراف معنوی در عبادت ظاهری اشاره دارد. کعبه، بهسان آزمایشگاهی است که قلب زائران را در برابر حقیقت ایمانشان میسنجد.
تسخیر کعبه: سنگینی معنوی
کعبه، به دلیل حضور توحید و بت، سنگینترین مکان برای تسخیر معنوی است. برخلاف اماکن دیگر مانند حرم رسولالله صلیاللهعلیهوآله یا قم، کعبه بهسان کوهی استوار و دشوار در برابر تسخیر معنوی قرار دارد. این سنگینی، به عظمت معنوی کعبه و نیاز به قدرت معرفتی برای فهم و وصول به حقیقت آن اشاره دارد.
خطر قساوت قلب
بسیاری از زائران، به دلیل فقدان توجه معنوی، با قساوت قلب از کعبه بازمیگردند. خاک کعبه، بهسان زمینی سنگین و پیچیده، میتواند دل را قبض کند و به سنگینی و آسیب معنوی منجر شود. این خطر، ضرورت غنای معنوی را در کنار غنای مالی برای حج آشکار میسازد.
نقد عمرههای مکرر
عمرههای مکرر، بدون توجه معنوی، نهتنها خیر نمیآورد، بلکه به سنگینی و قساوت قلب منجر میشود. کعبه، برخلاف مقاصد تفریحی، زمینی سنگین است که بدون محاسبه و آمادگی، زائر را در معرض آسیب قرار میدهد. این نقد، به ضرورت بازنگری در رویکرد به عمره و تأکید بر معرفت و توجه اشاره دارد.
نتیجهگیری بخش سوم
کعبه، بهسان آزمایشگاهی برای سنجش قلب زائران، حقیقت ایمان و معرفت را آشکار میسازد. بدون توجه و ولايت، این پایگاه توحیدی به بتخانهای از اعتقادات انحرافی تبدیل میشود. سنگینی معنوی کعبه و خطر قساوت قلب، ضرورت غنای معنوی و آمادگی باطنی را برای زائران برجسته میکند.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه ۱۲۵ سوره بقره، کعبه را بهعنوان محور توحید، پناهگاه معنوی، و پایگاه اقتدار مسلمین معرفی میکند. این آیه، با جعل کعبه بهعنوان مثابة للناس و محل امن، و تعیین مقام ابراهیم بهعنوان مصلی، بنیانهای شریعت توحیدی را تبیین مینماید. صلاة ابراهیمی، بهسان روحی در کالبد کعبه، توجه به سوی حق را در کانون عبادت قرار میدهد و بدون این توجه، حج به عملی ظاهری و حتی بتپرستی تبدیل میشود. نقد خرافات، تأکید بر غنای معنوی، و هشدار درباره قساوت قلب، زائران را به تأمل در حقیقت حج و آمادگی باطنی فرا میخواند. کعبه، بهسان آیینهای که حقیقت دلها را منعکس میکند، آزمایشگاهی برای سنجش ایمان و معرفت است و تنها با توجه و ولايت، به وصول به سوی حق میانجامد.
با نظارت صادق خادمی