در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 449

متن درس





تفسیر آیه 139 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (449)

بخش اول: تأمل در ماهیت نزاع ادیان توحیدی

مقدمه: سیاق نزول و اهمیت آیه

آیه 139 سوره بقره، در بستری از گفت‌وگوهای دینی میان مؤمنان و اهل کتاب (یهود و نصارا) نازل شده و به تبیین ماهیت نزاع‌های دینی میان این گروه‌ها می‌پردازد. این آیه، با طرح پرسشی بنیادین از چرایی محاجه میان ادیان توحیدی، بر وحدت ربوبیت الهی، استقلال مسئولیت اعمال، و اخلاص در عبادت تأکید می‌ورزد. سیاق مدنی این آیه، که در آن تعاملات دینی میان مؤمنان و اهل کتاب رایج بود، زمینه‌ساز طرح موضوعاتی است که نه‌تنها در زمان نزول، بلکه در دوران معاصر نیز برای فهم اختلافات دینی و مدیریت آن‌ها اهمیت دارد. این بخش، با رویکردی علمی و نظام‌مند، به تحلیل محتوای آیه و ابعاد مختلف آن می‌پردازد و با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر، به غنای ادبی متن می‌افزاید، در حالی که ماهیت آکادمیک آن حفظ می‌شود.

متن و ترجمه آیه

قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ

بگو: آیا درباره خداوند با ما نزاع می‌کنید، در حالی که او پروردگار ما و پروردگار شماست؟ و اعمال ما از آنِ ماست و اعمال شما از آنِ شما، و ما برای او اخلاص می‌ورزیم.

تحلیل محتوایی آیه

1. سیاق آیه و موضوع محاجه

آیه 139 سوره بقره، در ادامه آیات پیشین (مانند آیات 137 و 138)، به رد ادعاهای صوری اهل کتاب و تأکید بر اصول توحیدی می‌پردازد. محاجه، که در اینجا به معنای مباحثه یا ستیز بی‌اساس است، در تضاد با وحدت اعتقادی میان ادیان توحیدی قرار دارد. این آیه، با خطاب به مؤمنان، از آن‌ها می‌خواهد که از اهل کتاب بپرسند: «چرا در باب خداوند با ما نزاع می‌کنید؟» این پرسش، مانند کلیدی است که قفل اختلافات بی‌ثمر را می‌گشاید و بر اشتراکات بنیادین ادیان توحیدی نور می‌افکند.

درنگ: محاجه میان ادیان توحیدی، برخلاف اختلاف با کفار، بی‌معناست، زیرا مبنای اعتقادی مشترکی در پذيرش خداوند وجود دارد.

2. وحدت ربوبیت الهی

عبارت «وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ» بر یگانگی پروردگار تأکید دارد و هرگونه نزاع اعتقادی را بی‌اساس می‌شمارد. این وحدت، مانند رودی است که همه شاخه‌های ادیان توحیدی را به یک سرچشمه متصل می‌کند. قرآن کریم، با این بیان، به اهل کتاب یادآور می‌شود که خداوند، پروردگار همگان است و نزاع بر سر او بی‌فایده است.

درنگ: وحدت ربوبیت الهی، مبنای مشترکی است که هرگونه محاجه اعتقادی را بی‌ثمر می‌سازد، چنان‌که در آیه‌ای دیگر فرموده: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ» (آل‌عمران: 64).

3. استقلال مسئولیت اعمال

عبارت «وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ» بر استقلال مسئولیت اعمال هر گروه دلالت دارد. این اصل، مانند دو کفه ترازویی است که هر گروه را مسئول اعمال خویش می‌داند و از دخالت در امور دیگران بازمی‌دارد. قرآن کریم، با این بیان، محاجه بر سر اعمال را بی‌فایده می‌شمارد، زیرا خداوند خود قضاوت‌کننده عادل است.

درنگ: استقلال اعمال، هر گروه را از محاجه درباره کردار دیگران بازمی‌دارد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ» (انعام: 164).

4. اخلاص در عبادت

عبارت «وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ» اخلاص مؤمنان در عبادت را برجسته می‌سازد. اخلاص، مانند گوهری است که در برابر ادعاهای صوری اهل کتاب می‌درخشد و معیاری برای برتری ایمان مؤمنان است. این اصل، با تأکید بر پاکی نیت، محاجه‌های بی‌ثمر را به حاشیه می‌راند.

درنگ: اخلاص در عبادت، پاسخ مؤمنان به محاجه‌های بی‌اساس اهل کتاب است و معیاری برای هدایت الهی است، چنان‌که فرموده: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ» (بینه: 5).

5. ساختار نحوی آیه

آیه 139 سوره بقره، با بهره‌گیری از سه جمله حالیه («وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ»، «وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ»، و «وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ»)، وضعیتی هم‌زمان با فعل محاجه را تبیین می‌کند. این ساختار، مانند نغمه‌ای سه‌گانه است که وحدت ربوبیت، استقلال اعمال، و اخلاص را در یک هارمونی معنایی به نمایش می‌گذارد.

درنگ: ساختار نحوی آیه، با ایجاز، سه اصل بنیادین (وحدت ربوبیت، استقلال اعمال، و اخلاص) را در قالب جملات حالیه ارائه می‌دهد.

جمع‌بندی بخش اول

آیه 139 سوره بقره، با طرح پرسشی از ماهیت نزاع ادیان توحیدی، بر وحدت ربوبیت، استقلال اعمال، و اخلاص در عبادت تأکید می‌ورزد. این آیه، مانند چراغی است که راه گفت‌وگوی دینی را روشن می‌سازد و از مؤمنان می‌خواهد تا با تکیه بر اشتراکات اعتقادی، از محاجه‌های بی‌ثمر پرهیز کنند. تحلیل این بخش، نشان‌دهنده عمق بلاغی و معنایی آیه در هدایت جامعه دینی به سوی وحدت و اخلاص است.

بخش دوم: نقد ادعاهای اهل کتاب و تبیین انحرافات اعتقادی

ادعای انحصاری اهل کتاب درباره انبیا

آیه 139، مقدمه‌ای برای رد ادعای اهل کتاب در آیه 140 است که ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، و اسباط را یهودی یا نصرانی می‌دانند. این ادعا، مانند دیواری است که میان ادیان توحیدی جدایی می‌افکند و قرآن کریم آن را با استدلال قاطع رد می‌کند.

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ

یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط یهودی یا نصرانی بودند؟ بگو: آیا شما داناترید یا خداوند؟

این آیه، با پرسشی صریح، ادعای انحصاری اهل کتاب را به چالش می‌کشد و با استناد به علم الهی، آن را باطل می‌شمارد. قرآن کریم، با این بیان، مانند شمشیری است که ریشه تعصبات قومی را قطع می‌کند.

درنگ: ادعای انحصاری اهل کتاب درباره انبیا، ریشه در تعصبات قومی دارد و قرآن کریم آن را با استناد به علم الهی رد می‌کند.

کتمان شهادت و ظلم اعتقادی

آیه 140، کتمان شهادت درباره حقیقت انبیا را ظلمی بزرگ معرفی می‌کند. این کتمان، مانند پرده‌ای است که حقیقت را از دیدگان پنهان می‌سازد و قرآن کریم آن را به شدت نقد می‌کند.

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

و کیست ستمکارتر از آن که شهادتی را که از سوی خداوند نزد اوست پنهان کند؟ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست.

این آیه، با تأکید بر آگاهی خداوند، کتمان شهادت را ناشی از بغض و تعصب می‌داند و آن را ظلمی بزرگ می‌شمارد که ریشه در انگیزه‌های غیرالهی دارد.

درنگ: کتمان شهادت درباره حقیقت انبیا، ظلمی بزرگ است که قرآن کریم آن را با استناد به آگاهی خداوند نقد می‌کند.

نقد اعتقاد به تثلیث

اعتقاد نصارا به تثلیث (أب، ابن، روح‌القدس) در تضاد با وحدت ربوبیت قرار دارد. این باور، مانند شاخه‌ای است که از درخت توحید جدا شده و قرآن کریم آن را با صراحت رد می‌کند.

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ

نه زاییده و نه زاده شده است.

این عبارت، با رد هرگونه نسبت خانوادگی به خداوند، تثلیث را به چالش می‌کشد و بر یگانگی ذات الهی تأکید می‌ورزد. «لَمْ يَلِدْ» به معنای «خداوند پدر نیست» و «لَمْ يُولَدْ» به معنای «خداوند پسر کسی نیست» است. این بیان، مانند نوری است که تاریکی شرک را می‌زداید.

درنگ: قرآن کریم، با عبارت «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ»، تثلیث را به‌عنوان انحرافی از توحید نقد می‌کند و بر یگانگی خداوند تأکید دارد.

نقد فرض «آن ور خدا»

مفهوم «آن ور خدا»، که در برخی گفت‌وگوهای کلامی مطرح می‌شود، فرضی محال است. خداوند، به‌عنوان موجود ازلی و ابدی، فاقد هرگونه مبدأ یا خاستگاه است. این فرض، مانند تلاش برای یافتن سایه‌ای در دل خورشید است که در منطق و کلام اسلامی بی‌معناست.

درنگ: فرض «آن ور خدا» در کلام اسلامی محال است، زیرا خداوند ازلی و ابدی است و هیچ سنت دینی چنین مفهومی را مطرح نکرده است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تمرکز بر نقد ادعاهای اهل کتاب و انحرافات اعتقادی مانند تثلیث و کتمان شهادت، نشان داد که قرآن کریم چگونه با استدلال‌های قاطع، تعصبات قومی و انحرافات دینی را رد می‌کند. این آیات، مانند آیینه‌ای هستند که حقیقت را در برابر ادعاهای باطل آشکار می‌سازند و راه را برای گفت‌وگوی مبتنی بر توحید هموار می‌کنند.

بخش سوم: سیاست‌زدگی و نقد محاجه‌های دینی

سیاست به‌مثابه دینی مستقل

سیاست، در تحلیل این آیه، مانند قالبی است که فارغ از اعتقادات دینی، همه را به یکسان در خود جای می‌دهد. این قالب، مانند کوره‌ای است که هر ماده‌ای را به شکلی یکسان درمی‌آورد، خواه گل باشد یا خربزه. در سیاق آیه، سیاست‌زدگی محاجه‌های اهل کتاب نقد می‌شود، زیرا این محاجه‌ها اغلب ریشه در منافع قومی و سیاسی دارد، نه حقیقت دینی.

درنگ: سیاست، مانند دینی مستقل، فارغ از اعتقادات، قالب یکسانی را بر همه تحمیل می‌کند و محاجه‌های دینی را به انگیزه‌های غیرالهی پیوند می‌دهد.

نقد سیاست‌زدگی در محاجه

سیاست‌زدگی، مانند پرده‌ای است که حقیقت را پنهان می‌کند و محاجه‌های دینی را به ابزاری برای حفظ منافع قومی تبدیل می‌سازد. قرآن کریم، با تأکید بر اخلاص و صداقت، این رویکرد را نقد می‌کند و از مؤمنان می‌خواهد تا از محاجه‌های بی‌ثمر پرهیز کنند.

درنگ: سیاست‌زدگی محاجه‌ها، با پنهان کردن حقیقت، در تضاد با اخلاص دینی است و قرآن کریم آن را به چالش می‌کشد.

سیاسی بودن آیه

آیه 139، با آموزش شیوه گفت‌وگوی دینی به پیامبر (ص)، رویکردی سیاسی را در مدیریت اختلافات دینی به کار می‌گیرد. این رویکرد، مانند استراتژی یک فرمانده خردمند است که با استفاده از گفت‌وگو، تنش‌ها را کاهش می‌دهد و وحدت را تقویت می‌کند.

درنگ: قرآن کریم، با آموزش شیوه گفت‌وگوی سیاسی به پیامبر (ص)، به دنبال مدیریت اختلافات دینی و تقویت وحدت است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تحلیل سیاست‌زدگی محاجه‌های دینی، نشان داد که قرآن کریم چگونه با نقد انگیزه‌های غیرالهی، راه را برای گفت‌وگوی مبتنی بر اخلاص و حقیقت هموار می‌سازد. این آیه، مانند مشعلی است که تاریکی تعصبات و منافع سیاسی را روشن می‌کند.

بخش چهارم: ضرورت نقد علمی قرآن و نقش علم دینی

نقد علمی قرآن

نقد علمی قرآن، مانند کاوش در معدنی گران‌بهاست که به تعمیق فهم دینی و تقویت علوم قرآنی می‌انجامد. این رویکرد، با اصل قرآنی «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ» (زمر: 17-18) همخوانی دارد و از علم دینی می‌خواهد تا با نقدهای علمی، به دفاع از وحی بپردازد.

درنگ: نقد علمی قرآن، راهی برای تعمیق فهم دینی و دفاع از وحی در برابر نقدهای خارجی است.

نقش علم دینی در دفاع از قرآن

علم دینی، مانند سپری است که از حقیقت قرآن کریم در برابر نقدهای نادرست دفاع می‌کند. این مسئولیت، نیازمند ایجاد نظام‌های علمی برای گفت‌وگو با منتقدان و پاسخ به اشکالات است.

درنگ: علم دینی، با ایجاد نظام‌های علمی، باید به دفاع از قرآن کریم در برابر نقدهای خارجی بپردازد.

توجیه عالمان برای وحدت دینی

گفت‌وگوی علمی با عالمان دینی، مانند پلی است که سوءتفاهم‌ها را برطرف می‌سازد و وحدت فکری را تقویت می‌کند. این رویکرد، با اصل قرآنی «وَلَا تَنَازَعُوا» (انفال: 46) همخوانی دارد و نشان‌دهنده اهمیت گفت‌وگو در رفع اختلافات است.

درنگ: گفت‌وگوی علمی با عالمان دینی، راهی برای رفع سوءتفاهم‌ها و تقویت وحدت فکری است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر ضرورت نقد علمی قرآن و نقش علم دینی در دفاع از وحی، نشان داد که گفت‌وگوی علمی می‌تواند به تعمیق فهم دینی و رفع اختلافات کمک کند. این رویکرد، مانند بذری است که در زمین علم دینی کاشته می‌شود و ثمره آن، وحدت و پیشرفت علوم قرآنی است.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه 139 سوره بقره، مانند نقشه‌ای است که راه گفت‌وگوی دینی را در میان ادیان توحیدی ترسیم می‌کند. این آیه، با تأکید بر وحدت ربوبیت، استقلال اعمال، و اخلاص در عبادت، محاجه‌های بی‌ثمر را نقد می‌کند و راه را برای وحدت دینی هموار می‌سازد. نقد ادعاهای انحصاری اهل کتاب، کتمان شهادت، و انحرافات اعتقادی مانند تثلیث، نشان‌دهنده دغدغه قرآن کریم برای اصلاح باورهای دینی است. تحلیل سیاسی آیه، بر استراتژی گفت‌وگویی قرآن برای مدیریت اختلافات تأکید دارد و نقش علم دینی در دفاع از وحی را برجسته می‌سازد. این تفسیر، نه‌تنها به‌عنوان یک مطالعه قرآنی، بلکه به‌عنوان راهنمایی برای گفت‌وگوی دینی در جهان معاصر، ارزشمند است.

با نظارت صادق خادمی