متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (461)
مقدمه
آیه 145 سوره بقره، در چارچوب نظام حکمی و معرفتی قرآن کریم، جایگاهی والا دارد و به تبیین مفاهیم عمیق ظلم، نور، ظلمات، و مراتب وجودی میپردازد. این آیه، با اشاره به ناتوانی برخی از اهل کتاب در پذیرش قبله پیامبر اکرم (ص) به دلیل فقدان استماع و تعصبات قومی، منظومهای از معارف قرآنی را در قالب هشدار به پیامبر (ص) و تبیین مراتب ظلم و نور ارائه میدهد. بازنویسی حاضر، با رویکردی علمی و نظاممند، تمامی محتوای درسگفتار و تحلیلهای ارائهشده را در قالبی فاخر و متناسب با مخاطبان تحصیلکرده و متخصص تدوین کرده است. هدف، ارائه متنی است که بهعنوان منبعی ارزشمند در حوزه تفسیر قرآن کریم، فلسفه اسلامی، و الهیات شیعی قابلاستفاده باشد. این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر فارسی، تلاش دارد تا ضمن حفظ اصالت علمی، از جذابیت ادبی برخوردار باشد.
بخش اول: متن و ترجمه آیه 145 سوره بقره
متن آیه
﴿وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ ۚ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ ۚ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةِ بَعْضٍ ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الْظَّالِمِينَ﴾
ترجمه: «و اگر برای کسانی که کتاب به آنها داده شده است، هر نشانهای بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد، و تو نیز از قبله آنها پیروی نخواهی کرد، و برخی از آنها از قبله برخی دیگر پیروی نمیکنند. و اگر پس از علمی که به تو رسیده است، از امیال آنها پیروی کنی، در آن صورت، بیتردید، از ظالمان خواهی بود.»
تحلیل آیه
درنگ: آیه 145 سوره بقره، با اشاره به ناتوانی اهل کتاب در پذیرش قبله پیامبر (ص) به دلیل فقدان استماع معرفتی و تعصبات قومی، بر حقانیت قبله پیامبر (ص) و عصمت او تأکید میورزد. هشدار تعلیقی به پیامبر (ص) مبنی بر پرهیز از تبعیت از امیال اهل کتاب، ظلم را بهعنوان صفتی ناسوتی و فرضی برای پیامبر (ص) مطرح میکند.
این آیه، در بخش نخست، به ناتوانی اهل کتاب در پذیرش قبله پیامبر (ص) اشاره دارد و در بخش دوم، با لحنی تعلیقی، پیامبر (ص) را از تبعیت از امیال آنها برحذر میدارد. از منظر علوم قرآنی، این آیه، محدودیتهای معرفتی اهل کتاب و عصمت پیامبر (ص) را در برابر هواهای نفسانی تبیین میکند. اطلاق «ظالمین» به پیامبر (ص)، تعلیقی و فرضی است و به معنای محال بودن انحراف او از حق است.
بخش دوم: مراتب ظلم و استماع در نظام معرفتی قرآن
فقدان استماع در اهل کتاب
درنگ: فقدان استماع در اهل کتاب، ناشی از تعصبات قومی، ارتجاع، یا تجدد است که مانع پذیرش حقیقت و قبله پیامبر (ص) میشود. این نقص معرفتی، ریشه در روانشناسی قرآنی دارد و به ناتوانی در شنیدن حقیقت اشاره میکند.
اهل کتاب، به دلیل قومیت، تعصب، یا غفلت، قدرت استماع آیات الهی را از دست دادهاند. از منظر روانشناسی قرآنی، استماع، پذیرش معرفتی و قلبی است که تعصبات، بهعنوان موانع معرفتی، انسان را از درک حقیقت محروم میکنند. این فقدان، به مثابه کری معرفتی، مانع پذیرش قبله پیامبر (ص) است.
محسوس بودن کوری و نامحسوس بودن کری
در عرف اجتماعی، کوری (ضعف بصری) محسوس است و با ابزارهایی مانند عینک قابلتشخیص و درمان است، اما کری (ضعف استماع) نامحسوس بوده و کمتر مورد توجه قرار میگیرد. از منظر جامعهشناسی دینی، این تفاوت، به اولویتبندی نادرست در توجه به نقصهای جسمانی و غفلت از نقصهای معرفتی اشاره دارد. کری، به معنای ناتوانی در پذیرش حقیقت، فراگیرتر از کوری است.
شدت کری نسبت به کوری
درنگ: کری معرفتی، به دلیل شایعتر بودن و تأثیر عمیقتر بر هدایت انسان، از کوری جسمانی شدیدتر است. این نقص، نیازمند تهذیب نفس و اصلاح معرفتی است.
کری، از نظر روانشناختی، بیش از کوری در انسانها وجود دارد. ضعف استماع، به دلیل عوامل متعدد مانند تعصب، غفلت، و نادانی، شایعتر است. از منظر روانشناسی قرآنی، کری، ناتوانی در شنیدن حقیقت و پذیرش هدایت است که تأثیر عمیقتری بر هدایت انسان دارد.
دلشکستگی و پا شکستگی
در عرف اجتماعی، پا شکستگی محسوس و مورد همدردی است، اما دلشکستگی نامحسوس بوده و حتی مورد تمسخر قرار میگیرد، در حالی که دلشکستگی، بهعنوان آسیبی روحی و معرفتی، شدیدتر از پا شکستگی است. از منظر اخلاق قرآنی، این دیدگاه، به ضرورت توجه به سلامت روانی و معرفتی تأکید میکند.
عدم درمان کری
انسانها، برخلاف کوری، برای درمان کری معرفتی تلاش نمیکنند. فقدان ابزارهای معادل عینک برای کری، نشاندهنده غفلت از این نقص است. از منظر علوم قرآنی، کری باطنی، نیازمند تهذیب نفس است، در حالی که سمعک، تنها کری ظاهری را درمان میکند.
بخش سوم: عصمت پیامبر و یأس از اهل کتاب
یأس پیامبر از اهل کتاب
درنگ: آیه 145، با تأکید بر ناتوانی اهل کتاب در پذیرش قبله به دلیل کری معرفتی، پیامبر (ص) را از تلاش بیثمر برای اقناع آنها مأیوس میکند و بر تمرکز بر هدایتپذیران تأکید میورزد.
قرآن کریم، با تبیین ناتوانی اهل کتاب در پذیرش قبله، پیامبر (ص) را از تلاش بیثمر برای اقناع آنها بازمیدارد. این یأس، به محدودیتهای معرفتی اهل کتاب و لزوم تمرکز پیامبر (ص) بر هدایتپذیران اشاره دارد.
عدم تبعیت متقابل
پیامبر (ص) نمیتواند از قبله اهل کتاب تبعیت کند، همانگونه که آنها از قبله او پیروی نمیکنند. این عدم تبعیت، به دلیل حقانیت قبله پیامبر (ص) و کری معرفتی اهل کتاب است. از منظر الهیات قرآنی، این امر، به عصمت پیامبر (ص) و استقلال معرفتی او اشاره دارد.
تعلیقی بودن اطلاق ظالمین
درنگ: اطلاق «ظالمین» به پیامبر (ص) در آیه، تعلیقی و فرضی است و به عصمت او و محال بودن تبعیت از امیال اهل کتاب اشاره دارد.
خداوند، ابتدا حجت را بر پیامبر (ص) تمام کرده و سپس هشدار میدهد که تبعیت از امیال اهل کتاب، ظلم است. از منظر تفسیر شیعی، این تعلیق، به عصمت پیامبر (ص) و محال بودن انحراف او از حق اشاره دارد.
بخش چهارم: ظلم، نور، و ظلمات در نظام هستیشناختی قرآن
ظلم در عالم ناسوت
ظلم، بهصورت ثبوتی و اثباتی، در عالم ناسوت برای همه موجودات، از جمله انبیا، وجود دارد. این ظلم، به محدودیتهای ناسوتی اشاره دارد. از منظر فلسفه قرآنی، ناسوت، ظرف محدودیتهای وجودی است و ظلم، بهعنوان نقص ناسوتی، در همه موجودات این عالم حضور دارد.
نور و ظلمات در هستی
درنگ: عالم هستی، با مراتب نور و ظلمات تعریف میشود. نور، مرتبه اعلا، و ظلمات، مرتبه اسفل است، اما هر دو وجودیاند و ظلمات، نور ضعیف است.
عالم هستی، با مراتب نور، نار، ظل، ظلمات، ظلم، ظالمین، و من أظلم تعریف میشود. این مراتب، از نور متعالی تا ظلمات نازل امتداد مییابند. از منظر هستیشناسی قرآنی، این مراتب، به تنوع در شدت وجود اشاره دارند.
عدم تضاد نور و ظلمات
نور و ظلمات، متضاد نیستند، بلکه رابطه عدم و ملکه دارند. ظلمات، نور ضعیف است و هرچه ضعیفتر شود، به ظلم، ظالمین، و من أظلم میرسد. از منظر فلسفه اسلامی، این دیدگاه، به نفی ضدیت در عالم وجود اشاره دارد.
وجودی بودن ظلمات
درنگ: ظلمات، وجودی است و نه عدمی. مراتب ظلمات (بعضها فوق بعض)، نشاندهنده وجودی بودن آنهاست و عدم، در عالم هستی جایگاهی ندارد.
از منظر حکمت متعالیه، ظلمات، بهعنوان نور ضعیف، بخشی از نظام وجودی است. این دیدگاه، به جامعیت وجود در هستی اشاره دارد.
نفی اهرمن
در نظام قرآنی، اهرمن (شر مستقل) وجود ندارد. همه موجودات، مخلوق یزداناند و ظلمات، مرتبهای از نور ضعیف است. از منظر الهیات قرآنی، این نفی، به توحید در خلقت اشاره دارد.
بخش پنجم: تحلیل آماری و مفهومی ظلم در قرآن کریم
آمار عناوین در قرآن کریم
درنگ: در قرآن کریم، ظل (33 مورد)، ظلمات (23 مورد)، ظلم، ظالم، و من أظلم (339 مورد)، و مظلوم (1 مورد) ذکر شدهاند. این آمار، نشاندهنده گستردگی مفهوم ظلم در نظام اخلاقی و معرفتی قرآن است.
از منظر علوم قرآنی، این آمار، به اهمیت مفهوم ظلم در تحلیل رفتار انسانی اشاره دارد. ظلم، مفهومی کلیدی در نظام اخلاقی و معرفتی قرآن کریم است.
مذموم بودن مظلوم
مظلوم، به معنای ناتوان، ضعیف، و عقبمانده، صفتی مذموم است. در قرآن کریم، تنها یک مورد مظلوم ذکر شده که در ظرف حق است. از منظر اخلاق قرآنی، مظلوم بودن، به دلیل دلالت بر ضعف و ناتوانی، مطلوب نیست.
ظالمپروری مظلوم
درنگ: مظلوم، به دلیل ناتوانی، ظالمپرور است. ضعف مظلوم، زمینهساز تداوم ظلم ظالمان میشود.
از منظر جامعهشناسی قرآنی، ضعف مظلوم، به تداوم ظلم کمک میکند. این دیدگاه، به رابطه متقابل ظالم و مظلوم اشاره دارد.
نقد مظلومیت امت اسلامی
مظلومیت امت اسلامی، به دلیل ناتوانی و ضعف، آنها را به آلت دست دیگران تبدیل کرده است. از منظر جامعهشناسی دینی، این مظلومیت، مانع عزت و استقلال است و به ضرورت خودکفایی و قدرت تأکید میکند.
بخش ششم: نقد نظامهای فلسفی و عرفانی سنتی
نفی ذات و ذاتی
درنگ: در عالم هستی، جز ذات الهی، هیچ ذات و ذاتی وجود ندارد. همه موجودات، تعینات، ظهورات، و مخلوقاتاند.
از منظر فلسفه نوین اسلامی، این دیدگاه، به نفی ماهیت مستقل برای مخلوقات اشاره دارد. همه موجودات، فعل و ظهور الهیاند.
نقد فلسفه سنتی
فلسفه سنتی، به دلیل مفاهیم کهنه و ناکارآمد (مانند کلیات خمس، جوهر و عرض)، نیازمند بازنگری است. از منظر فلسفه تطبیقی، این نقد، به ضرورت تدوین فلسفهای نوین و منطبق با علوم معاصر اشاره دارد.
نقد عرفان سنتی
عرفان سنتی، به دلیل افتادن در دست عوام و دراویش، از حقیقت تهی شده و پاسخگوی نیازهای معاصر نیست. از منظر عرفان تطبیقی، این نقد، به ضرورت تدوین عرفانی اصیل و علمی اشاره دارد.
خدا و مخلوق
خداوند، ذات و فعل دارد، اما مخلوقات، تنها فعلاند و ذات ندارند. این تمایز، مانع غلو (مانند خدا دانستن علی (ع)) میشود. از منظر الهیات شیعی، این دیدگاه، به توحید در ذات و فعل الهی اشاره دارد.
نفی کلیات خمس
کلیات خمس (جنس، فصل، نوع، عرض، خاصه)، مفاهیمی انتزاعیاند و مابازای خارجی ندارند. از منظر منطق نوین، این نقد، به ضرورت اصلاح نظام منطقی اشاره دارد.
بخش هفتم: مراتب وجودی و تفضیل انبیا
ظل و فیء
ظل، سایهای است که تا زوال (ظهر) ادامه دارد، و فیء، سایهای است که تا غروب امتداد مییابد. هر دو، نور ضعیفاند، اما در مراتب متفاوت. از منظر علوم قرآنی، این تمایز، به مراتب وجودی نور اشاره دارد.
ظالم و نور ضعیف
درنگ: ظالم، حتی در مراتب نازل (مانند شمر و حرمله)، نور ضعیف است. همه موجودات، از جمله ظالمان، مخلوق و دارای وجودند.
از منظر هستیشناسی قرآنی، این دیدگاه، به وجودی بودن همه مخلوقات اشاره دارد. ظالم، به دلیل مرتبه نازل، نور ضعیفی است.
مراتب ظالمین
ظالمین، از پیامبر (ص) (بهصورت تعلیقی) تا شمر و حرمله، مراتب متفاوتی دارند. ظلم پیامبر، طفیف و ناسوتی است، در حالی که ظلم دیگران، سنگین و قطعی است. از منظر تفسیر شیعی، این تشکیک، به تفاوت در شدت ظلم اشاره دارد.
خلق ظلمات و نور
درنگ: خداوند، ظلمات و نور را خلق کرده است (﴿خَلَقَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ﴾). ظلمات، نور ضعیف است و نه عدمی مستقل.
از منظر الهیات قرآنی، این خلقت، به جامعیت نظام الهی اشاره دارد. ظلمات، بخشی از نظام وجودی خلقت است.
نفی عدم
عدم، در عالم هستی وجود ندارد. مفهوم عدم، خود وجودی ذهنی است و نه واقعیتی خارجی. از منظر فلسفه اسلامی، این نفی، به وحدت وجود اشاره دارد.
نقد متکلمان
دیدگاههای متکلمان (مانند عالم ثابت، حال، عدمستان، و ممتنع)، نادرست و غیرعلمیاند. واجبالوجود، تنها خداوند است و دیگر موجودات، ظهوراتاند. از منظر الهیات تطبیقی، این نقد، به ضرورت بازنگری در کلام سنتی اشاره دارد.
اصلاح فلسفه و عرفان
فلسفه و عرفان سنتی، نیازمند اصلاح علمی است. تلاشهای انجامشده، برای ارائه نظام فلسفی و عرفانی نوین بوده است. از منظر علوم دینی، این اصلاح، به ضرورت تولید دانش بومی و پاسخگو به نیازهای معاصر اشاره دارد.
بخش هشتم: استغفار و تفضیل انبیا
استغفار پیامبر
﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا﴾
ترجمه: «چون یاری خدا و پیروزی فرا رسد، و ببینی که مردم دستهدسته در دین خدا داخل میشوند، پس پروردگارت را به پاکی ستایش کن و از او آمرزش بخواه، که او البته توبهپذیر است.»
پیامبر (ص)، به دلیل توجه به ناس بهجای نصر و فتح الهی، امر به استغفار میشود. این استغفار، به محدودیت ناسوتی اشاره دارد. از منظر تفسیر شیعی، این استغفار، به عصمت پیامبر (ص) و توجه او به ناسوت اشاره دارد.
نفی تنزیه انبیا
کتابهای تنزیه انبیا، به دلیل فرض کثیف بودن انبیا و سپس پاک کردن آنها، نادرستاند. بهجای تنزیه، باید تفضیل انبیا نوشته شود. از منظر الهیات شیعی، تفضیل، به رتبهبندی انبیا بر اساس فضیلت و کمال اشاره دارد.
تفضیل انبیا
﴿فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾
ترجمه: «بعضی از آنها را بر بعضی برتری دادیم.»
انبیا، همگی معصوم و کاملاند، اما دارای مراتب اكمل (فضیلت) هستند. از منظر علوم قرآنی، این تفضیل، به تفاوت در مراتب کمال انبیا اشاره دارد.
زیباییشناسی و تفضیل
در زیباییشناسی جهانی، افراد کامل بر اساس توان فضیلت رتبهبندی میشوند. انبیا نیز بر اساس توان فضیلت رتبهبندی میشوند. از منظر فلسفه هنر، این مقایسه، به نظاممندی در رتبهبندی کمال اشاره دارد.
رتبهبندی انبیا و ائمه
درنگ: انبیا و ائمه، بر اساس اسناد قرآنی، رتبهبندی شدهاند. امیرالمؤمنین (ع)، ختم ولایت، و امام زمان (عج)، ختم مهر حیدری است.
از منظر الهیات شیعی، این رتبهبندی، به مراتب ولایت و عصمت اشاره دارد. خمسه طیبه و تسعه ثانیه، نظام ولایی را ترسیم میکنند.
بخش نهم: ظلم و معصیت در قرآن کریم
ظلم در ناسوت
اطلاق ظلم، در ناسوت، برای همه، حتی انبیا، ممکن است. این ظلم، طفیف و ناسوتی است و با ظلم سنگین (مانند قتل) متفاوت است. از منظر فلسفه قرآنی، این اطلاق، به محدودیتهای ناسوتی اشاره دارد.
ظالمین در قرآن کریم
﴿لَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ﴾
ترجمه: «به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود.»
ظالمین، در 124 آیه (33 مورد ظالمون، 91 مورد ظالمین)، شامل انبیا (مانند آدم) و دیگران (مانند حرمله) است. این اطلاق، مقول به مرتبه است. از منظر علوم قرآنی، این تشکیک، به تفاوت در مراتب ظلم اشاره دارد.
ظلم و معصیت
درنگ: ظلم، لزوماً معصیت نیست. ظلم غیرعمدی، اذیت است، اما معصیت، نیازمند اراده خبیثه است.
از منظر فقه قرآنی، ظلم، مفهومی گستردهتر از معصیت است. ظلم غیرعمدی، مانند شکستن پای کسی، اذیت است، اما معصیت، نیازمند اراده خبیثه است.
آمار نور و نار
در قرآن کریم، نور و نار (195 مورد: 145 نار، 50 نور با منیر) و ظلمات، ظل، و ظالمین (339 مورد) ذکر شدهاند. از منظر علوم قرآنی، این آمار، به اهمیت نور و ظلمات در نظام هستیشناختی قرآن اشاره دارد.
برائت از بدیها
برائت، به معنای دوری از بدیهاست، نه دشمنی با افراد بد. مؤمن، با بدیها مخالف است و از آنها تبری میجوید. از منظر اخلاق شیعی، برائت، به حفظ تقوا و اجتناب از رذایل اشاره دارد.
عیار همه موجودات
درنگ: همه موجودات، حتی نجاست و شمر، عیار دارند. عیار، به مرتبه وجودی اشاره دارد، چه در فضیلت و چه در رذیلت.
از منظر فلسفه قرآنی، عیار، معیاری برای سنجش مراتب وجودی است. حتی رذایل، در نظام وجودی، جایگاهی دارند.
ارزش و رذیلت
فضایل و رذایل، هر دو عیار دارند. شمر، در رذیلت، و معصومین، در فضیلت، دارای عیارند. از منظر اخلاق قرآنی، این دیدگاه، به نظاممندی در سنجش موجودات اشاره دارد.
خالص بودن معصومین
معصومین، مخلوقاند و خالص بودن آنها به معنای عصمت است، نه خدا بودن. آنها، در مرتبه اعلای وجودی، از ناخالصیهای ظلم مصوناند. از منظر الهیات شیعی، عصمت معصومین، به کمال وجودی آنها اشاره دارد.
جمعبندی نهایی
آیه 145 سوره بقره، با تبیین ناتوانی اهل کتاب در پذیرش قبله به دلیل کری معرفتی و هشدار به پیامبر (ص) در برابر تبعیت از امیال، به بررسی نظام حکمی ظلم، نور، و ظلمات در عالم ناسوت میپردازد. این آیه، با تأکید بر مراتب وجودی، نفی عدم و ضدیت، و وجودی بودن همه مخلوقات، نظام جامعی برای فهم هستی ارائه میدهد. نقد نظامهای فلسفی و عرفانی سنتی، دعوت به اصلاح علم دینی، و تبیین تفضیل انبیا و ائمه، راهکارهایی برای تولید دانش نوین و پاسخگویی به نیازهای معاصر ارائه میکند. ظلم، بهعنوان صفتی ناسوتی، در همه موجودات حضور دارد، اما مراتب آن، از طفیف (در انبیا) تا سنگین (در ظالمان) متفاوت است. این متن، با حفظ تمامی محتوای اصلی، در قالبی علمی و فاخر، معانی عمیق این آیه و تحلیلهای ارائهشده را برای مخاطبان تحصیلکرده و متخصص تبیین کرده است.
با نظارت صادق خادمی