متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (541)
تفسیر آیه 189 سوره بقره: واقعگرایی، تقوا و رستگاری
مقدمه
سوره بقره، بهعنوان یکی از جامعترین سورههای قرآن کریم، مجموعهای از احکام، معارف و هدایتهای الهی را در بر دارد که هر یک چون نگینی در تار و پود نظام معرفتی اسلام میدرخشد. آیه 189 این سوره، با پاسخ به پرسشی درباره اهله، به تبیین نقش مواقیت در زندگی و عبادت حج، نقد شکلگرایی و تأکید بر تقوا و رستگاری میپردازد. این آیه، با ژرفای بیمانند خود، انسان را به سوی واقعگرایی در عبادات، تقدم محتوا بر شکل و هدفمندی در مسیر سعادت رهنمون میسازد. تفسیر این آیه، با رویکردی فقهی، فلسفی و اجتماعی، به کاوش در ابعاد گوناگون آن پرداخته و ضمن نقد علوم ذهنی و تأکید بر علم کاربردی، به ضرورت پرورش عالمان عملیاتی و پیروی از ولایت معصومین اشاره دارد. در این نوشتار، با ادغام محتوای درسگفتار و تحلیلهای ارائهشده، تلاش شده است تا تفسیری جامع، نظاممند و آکادمیک ارائه گردد که برای مخاطبان متخصص و محیطهای دانشگاهی، چون چراغی راهنما باشد.
نکات کلیدی مقدمه: آیه 189 سوره بقره به واقعگرایی در عبادات، تقدم تقوا بر شکلگرایی و ضرورت هدفمندی در رستگاری تأکید دارد. این آیه، با جامعیت خود، انسان را به سوی فهم عمیق معارف قرآنی و پرهیز از ذهنگرایی دعوت میکند.
بخش اول: تبیین مفاهیم بنیادین آیه
متن و ترجمه آیه
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ ۗ وَلَيْسَ الْبِرَّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
از تو درباره هلالها میپرسند؛ بگو: آنها زمانبندی برای مردم و حجاند. نیکی آن نیست که از پشت خانهها وارد شوید، بلکه نیکی از آنِ کسی است که تقوا پیشه کند. از درهای خانهها وارد شوید و از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید.
این آیه، با ساختاری فصیح و دقیق، به سه محور اصلی میپردازد: اهله بهعنوان مواقیت، نقد شکلگرایی در عبادات و تأکید بر تقوا و رستگاری. هریک از این محورها، چون شاخههای درختی تنومند، به ابعاد گوناگون زندگی دینی اشاره دارد.
اهله: ظرف زمان و پیوند با واقع
آیه با پاسخ به پرسش درباره اهله (هلالهای ماه)، آنها را «مواقیت للناس والحج» معرفی میکند. اهله، بهعنوان پدیدهای طبیعی و واقعی، ظروفی زمانیاند که زندگی روزمره و عبادت حج را تنظیم میکنند. این پیوند با طبیعت، نشاندهنده نگاه واقعگرایانه قرآن کریم است که عبادات را به واقعیات خارجی متصل میسازد. اهله، با حرکات وضعی و انتقالی ماه، که گاه به کسوف و خسوف میانجامد، تنوعی در زمانبندی ایجاد میکند که از ركود و یکنواختی جلوگیری مینماید.
اهل آسمان، با مشاهده هلالها، بهآسانی میتوانند زمان را تشخیص دهند؛ از آغاز ماه تا میانه و پایان آن. این مهارت، که از وابستگی به تقویمهای مصنوعی میکاهد، نشانهای از هماهنگی انسان با نظام آفرینش است. قرآن کریم با تأکید بر «مواقیت»، به جای زمان مفهومی، از ظرف زمانی سخن میگوید که وجودی و خارجی است. این نگاه، چون آینهای، بازتابدهنده واقعگرایی اسلام در برابر ذهنگرایی است.
درنگ: اهله، بهعنوان مواقیت، ظروفی زمانیاند که زندگی و عبادت را با واقعیات طبیعی پیوند میدهند و از ركود و ذهنگرایی جلوگیری میکنند.
حج: عبادتی در بستر واقعیت
حج، بهعنوان عبادتی وابسته به اهله، دربرگیرنده سه عنصر قصد، حرکت و عمل است. این سهگانه، حج را به عبادتی پویا و پرتلاش تبدیل میکند که فراتر از صلاه، که تنها شامل توجه، حرکت و عمل است، انتقال را نیز در خود دارد. حج، با اتصال به زمان و مکان، چون رودی جاری، انسان را به سوی تعالی هدایت میکند. این عبادت، برخلاف سبکهای ذهنی برخی ادیان، مانند هندوئیسم که در انزوای ذهنی غرقاند، در بستر واقعیت و حرکت تعریف میشود.
صلاه، با تأکید بر عطف (توجه)، از نظر معرفتی بر حج برتری دارد، اما حج از منظر عملی، به دلیل دربرگرفتن انتقال، تلاش بیشتری میطلبد. این تفاوت، نشاندهنده جامعیت اسلام در توجه به ابعاد معرفتی و عملی است. بدون صلاه، که توجه و معرفت را در خود دارد، حج به عملی بیروح بدل میشود. از اینرو، صلاه بستری برای قصد و عمل در حج فراهم میآورد.
درنگ: حج، با پیوند به اهله و دربرگرفتن قصد، حرکت و عمل، عبادتی واقعگرایانه است که تلاش عملی را با معرفت صلاه تکمیل میکند.
نقد شکلگرایی و تأکید بر تقوا
آیه، با عبارت «وَلَيْسَ الْبِرَّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا»، به نقد رسوم نادرست یهود میپردازد که ورود از پشت خانهها را بهعنوان عملی نیک میپنداشتند. این شکلگرایی، که فاقد محتوا بود، در اسلام مردود است. نیکی، به جای شکل ظاهری، در تقواست؛ صفتی که انسان را به خويشتنداری، اراده، استحکام و قدرت میرساند. تقوا، چون ستونی استوار، بنای عبادت را برپا میدارد و شکل بدون محتوا را بیارزش میشمارد.
عبارت «وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» به ولایت ائمه معصومین (ع) اشاره دارد. ورود به دین از درهای آن، یعنی پذیرش ولایت معصومین، که باب عصمت و امامتاند. این اصل، راه را از بیراهه جدا میسازد و نشان میدهد که اسلام بدون ملاک ولایت، ناقص است.
درنگ: تقوا، جوهره نیکی است و شکلگرایی بدون محتوا در اسلام مردود است. ورود به دین از طریق ولایت معصومین، مسیر رستگاری را هموار میکند.
تقوا و رستگاری: فراتر از صفت فعلی
آیه با عبارت «وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» به تمایز میان تقوا و رستگاری اشاره دارد. تقوا، صفتی فعلی است که ممکن است در لحظهای وجود داشته باشد، اما رستگاری (فلاح) به عاقبت به خیری وابسته است. این تمایز، چون چراغی، مسیر سعادت را روشن میکند و هشدار میدهد که حتی افراد با تقوا ممکن است به دلیل انحراف، رستگار نشوند. در مقابل، گاه فردی بدون تقوای طولانی، بر اثر توفیق الهی در لحظهای رستگار میشود.
نمونههای تاریخی نشان میدهند که برخی افراد با قرب ظاهری، به دلیل خودبرتربینی یا انحراف از ولایت، از رستگاری بازماندند. این امر، خطر خودمحوری و دوری از ولایت را گوشزد میکند.
درنگ: تقوا، صفتی فعلی است، اما رستگاری به عاقبت به خیری وابسته است. انحراف از ولایت، حتی با وجود تقوا، مانع سعادت میشود.
بخش دوم: نقد علوم ذهنی و ضرورت علم کاربردی
واقعگرایی در برابر ذهنگرایی
قرآن کریم، با پاسخهای متناسب به پرسشهای صدر اسلام، نشان میدهد که پاسخهایش گاه کاربردی (مانند اهله) و گاه کلی (مانند روح) است. پاسخ درباره اهله، با تأکید بر «مواقیت للناس والحج»، به تنظیم زندگی و عبادت با واقعیات طبیعی اشاره دارد. در مقابل، پاسخ درباره روح («الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي») کلی و غیرکاربردی است، زیرا مخاطبان صدر اسلام ظرفیت فهم آن را نداشتند. این تمایز، نشاندهنده توجه قرآن به ظرفیت مخاطب و ضرورت ارائه علوم کاربردی است.
علوم دینی باید عملیاتی و کارگاهمحور باشند. علوم ذهنی، که فاقد کاربردند، چون سرابی فریبندهاند که تشنه حقیقت را به سوی خود میکشانند، اما جز خیال چیزی به او نمیدهند. مثال «ملوک ضرابی»، که با آواز «حمامی با چهل ستون و پنجره» سخن میگفت، اما فاقد فهم علمی بود، نشاندهنده این حقیقت است. در مقابل، مهندسی برجهای دوقلو در آمریکا و کیش، نمادی از علم کاربردی است که به واقعیتهای ملموس منجر میشود.
درنگ: علوم دینی باید کاربردی و عملیاتی باشند. ذهنگرایی، مانع تحقق حقیقت و خدمت به جامعه است.
نقد علوم دینی و ضرورت اصلاح
بسیاری از علوم دینی، به دلیل فقدان کاربرد، در حد شعرخوانی و خیالپردازی باقی ماندهاند. این علوم، که گاه به اشتباه جامع معقول و منقول نامیده میشوند، فاقد قدرت عملیاتیاند و نمیتوانند نیازهای جامعه را برآورده سازند. عالم دینی باید تهمتن، عملیاتی و توانمند در مدیریت و اجرا باشد. ضعف در این حوزه، چون خورهای، بنیان جامعه را تضعیف میکند.
نظام استعماری، با محکوم کردن میانسالان و ترویج جوانان ناپخته یا پیران فرتوت، جامعه را از عالمان توانمند محروم کرده است. عالم دینی باید در اوج توانایی، چون ستونی استوار، جامعه را هدایت کند. انتخاب افرادی ناتوان برای مرجعیت، به دلیل فقدان قدرت عملی، به جامعه آسیب میرساند.
درنگ: عالم دینی باید عملیاتی و توانمند باشد. انتخاب افراد ناتوان برای هدایت، به جامعه آسیب میرساند.
تعهد و تخصص: دو بال پرواز
تعهد بدون تخصص، چون پرندهای بیبال است که به پرواز درنمیآید. تخصص بدون تعهد نیز، راه را به بیراهه میبرد. عالم دینی باید هر دو را در خود جمع کند تا چون حکیمی ربانی، معجزهگونه به هدایت جامعه بپردازد. این اصل، در عبارت «وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» متجلی است که به ضرورت ورود به دین از مسیر ولایت و تخصص اشاره دارد.
درنگ: تعهد و تخصص، دو بال ضروری برای هدایت دینیاند. فقدان یکی، به خرابکاری و ناکامی منجر میشود.
بخش سوم: ولایت و نقش آن در رستگاری
ولایت معصومین: باب هدایت
عبارت «وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» به ولایت ائمه معصومین (ع) اشاره دارد که باب عصمت و امامتاند. ورود به دین بدون ولایت، چون تلاش برای ورود به خانهای از دیوار است که به ناکامی میانجامد. عصمت و امامت، دو مفهوم متمایزند؛ امامت در غیر معصوم، مشروط به عدالت و اجتهاد است و اطلاق آن به غیر معصوم، نادرست است.
عالمان دینی، برخلاف دانشمندان غربی که خودمحورند، ترجمان معصومیناند. آنها، چون غواصانی ماهر، معارف الهی را از دریای وحی استخراج کرده و به مردم عرضه میکنند. هر عالمی به میزان همراهی با معصومین، مورد احترام است و دوری از این مسیر، او را از اعتبار ساقط میکند.
درنگ: ولایت معصومین، باب ورود به دین است. عالمان دینی، ترجمان معصومیناند و اعتبارشان به همراهی با آنهاست.
نقد خودمحوری و انحراف
خودبرتربینی، چون آتشی خانمانسوز، حتی افراد با تقوا را به گمراهی میکشاند. تاریخ گواه است که برخی با قرب ظاهری، به دلیل خودمحوری یا دوری از ولایت، از رستگاری بازماندند. آیه، با تأکید بر «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»، هشدار میدهد که تقوا بهتنهایی کافی نیست و رستگاری به عاقبت به خیری وابسته است.
درنگ: خودبرتربینی و دوری از ولایت، حتی افراد با تقوا را از رستگاری محروم میکند.
بخش چهارم: نقد اجتماعی و ضرورت تحرک
نقد رکود و نازپروردگی
رکود عملی و فقدان تحرک، بهویژه در زنان، به ضعف جسمی، روانی و اجتماعی منجر میشود. مثال زنان کرد و لر در گذشته، که با تحرک و زایمان در شرایط سخت، سالمتر بودند، نشاندهنده ارزش تحرک در سلامت است. در مقابل، نازپروردگی زنان امروز، چون زنجیری، آنها را به بیماریهای جسمی و روانی گرفتار کرده است. بداخلاقی مردان و رکود عملی، دو عامل اصلی این آسیباند.
قرآن کریم، با تأکید بر «مواقیت للناس والحج»، به ضرورت تحرک در عبادت و زندگی اشاره دارد. جامعهای که از تحرک بازمیماند، چون درختی بیریشه، به زوال میگراید.
درنگ: رکود عملی و نازپروردگی، به ضعف جسمی و روانی منجر میشود. تحرک، کلید سلامت فرد و جامعه است.
نقد نظام آموزشی
نظام آموزشی که دانشآموزان را به برنامههای یکنواخت (صبح یا عصر مداوم) محدود میکند، به سلولهای مغزی آسیب میرساند. تنوع زمانی، چون نسیمی حیاتبخش، ذهن را از رکود نجات میدهد. قرآن کریم، با انتخاب سال قمری به جای سال شمسی، به تنوع و پویایی در زندگی تأکید دارد.
درنگ: نظام آموزشی باید از رکود زمانی پرهیز کند و تنوع را برای سلامت روان دانشآموزان به کار گیرد.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه 189 سوره بقره، چون دری گرانبها، معارفی ژرف را در خود نهفته دارد. این آیه، با تأکید بر واقعگرایی در عبادات، تقدم تقوا بر شکلگرایی و ضرورت هدفمندی در رستگاری، انسان را به سوی سعادت رهنمون میسازد. نقد علوم ذهنی، ضرورت پرورش عالمان عملیاتی و تأکید بر ولایت معصومین، از محورهای کلیدی این تفسیر است. جامعه اسلامی، برای دستیابی به عدالت و قوت، نیازمند عالمانی است که چون ستارگانی درخشان، با تعهد و تخصص، راه را از بیراهه جدا سازند. این آیه، چون مشعلی فروزان، انسان را به پرهیز از ذهنگرایی، تقویت علم کاربردی و پیروی از ولایت در مسیر رستگاری دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی