متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (578)
تفسیر علمی و فاخر بخش پایانی آیه 213 سوره بقره
مقدمه
بخش پایانی آیه 213 سوره بقره، چونان آیینهای زلال، چارچوبی ژرف برای تأمل در مسیر ایمان و سعادت بشری پیش رو مینهد. این آیه، با طرح پرسشی استفهامی و اشاره به سختیهای پیشینیان، مخاطب را به تأمل در دشواریهای دینداری و ضرورت اخلاص دعوت میکند. در این تفسیر، با رویکردی علمی و فاخر، محتوای آیه بهصورت نظاممند تحلیل شده و با توضیحات تکمیلی، پیوندهای معنایی و تمثیلات ادبی غنیتر گردیده است. هدف، ارائه متنی است که برای مخاطبان تحصیلکرده و محیطهای دانشگاهی، هم از منظر علمی و هم از حیث ادبی، جذاب و معنادار باشد.
بخش اول: متن و ترجمه آیه
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ
آیا پنداشتید که به بهشت درآیید، در حالی که هنوز آنچه بر پیشینیان شما آمد، بر شما نیامده است؟ آنان را سختی و زیان فرا گرفت و چنان تکان داده شدند که پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند، گفتند: یاری خدا کی فرا خواهد رسید؟ آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است.
بخش دوم: تحلیل ساختاری و مفهومی آیه
الف: نتیجهگیری از آیات پیشین
این آیه، چونان جمعبندی یک استدلال منطقی، نتیجه آیات پیشین را که به اقسام انسانها، گرایشها و اعمالشان پرداختهاند، تبیین میکند. با طرح پرسشی استفهامی، مخاطب را به تأمل در پیامدهای رفتارهای بشری دعوت مینماید.
درنگ: آیه 213، با پیوند منطقی به آیات پیشین، انسان را به بازنگری در گرایشهای توحیدی یا شرکآمیز و تأثیر آنها بر سعادت یا شقاوت دعوت میکند، گویی نقشهای است که مسیر هدایت و گمراهی را ترسیم مینماید.
ب: تکرار در تاریخ و یکتایی در تجلی
از منظر جامعهشناسی دینی، تاریخ بشری چونان جریانی تکرارشونده، قواعد کلی رفتار جوامع را بازمینمایاند. اما از دیدگاه فلسفی و عرفانی، هیچ موجودی در تجلی الهی تکرار ندارد، چنانکه گفتهاند: «لا تكرار فى التجلى». این دو دیدگاه، چون دو بال، مکمل یکدیگرند و چارچوبی جامع برای تحلیل رفتار بشری فراهم میآورند.
هر موجود، چونان گلی یکتا در بوستان خلقت، بازتاب وحدت الهی است. خداوند، در ذات، صفات و افعال یکتاست و این یکتایی در آفرینش هر ذره متجلی است. گویی هر مخلوق، امضایی منحصربهفرد از خالق یکتا بر خود دارد.
درنگ: یکتایی هر موجود، چونان آینهای است که وحدت الهی را بازمیتاباند، در حالی که قواعد کلی تاریخ، چونان الفبای مشترکی، رفتار جوامع را هدایت میکند.
ج: گرایشهای بشری و پیامدهای آن
گرایش به توحید، چونان کلیدی است که درهای رستگاری را میگشاید، و گرایش به شرک، چونان قفلی است که راه سعادت را مسدود میسازد. این قاعده، چونان الفبای مشترکی در همه امتها جاری است. اگر جامعهای به توحید گراید، به وحدت و سعادت میرسد، و اگر به شرک روی آورد، به اختلاف و گمراهی فرو میغلتد.
از منظر روانشناسی دینی، گرایشهای توحیدی به انسجام روانی و اجتماعی منجر میشوند، در حالی که شرک و تفرقه، چونان طوفانی، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی را متزلزل میسازد.
د: تشخص و قواعد کلی
هر قوم و امت، چونان نقشی یکتا بر تار و پود تاریخ، دارای تشخصی منحصربهفرد است. اما قواعد کلی، چونان قواعد نحوی در زبان، در همه جوامع تکرار میشوند. این تمایز میان تشخص و قواعد کلی، چارچوبی برای تحلیل فلسفه تاریخ اسلامی فراهم میآورد.
درنگ: تشخص هر قوم، چونان امضایی یکتا، و قواعد کلی، چونان الفبای مشترکی است که رفتار بشری را در بستر تاریخ هدایت میکند.
بخش سوم: پیوند آیه با آیات پیشین
الف: دعوت به سلم و هشدار به نافرمانی
آیه 213، نتیجه دعوت به «ادخلوا فى السلم كافتآ» (بقره: 208) است که بر ضرورت ورود کامل به سلم (صلح و تسلیم الهی) تأکید دارد. این دعوت، چونان نقشهای است که مسیر هدایت را نشان میدهد، در حالی که نافرمانی، چونان بنبستی است که به بغی و اختلاف میانجامد.
آیه مورد بحث، با اشاره به خطوات شیطان (گامهای شیطانی)، مخاطب را از دنبالهروی وسوسههای شیطانی برحذر میدارد. این خطوات، گاه در قالب فتنههای اجتماعی، گاه در پوشش انگیزههای اقتصادی و گاه در شکل تعصبات قومی ظاهر میشوند.
ب: نقد خوشباوری در ایمان
آیه با طرح پرسش «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ»، خوشباوری در دستیابی به سعادت را نقد میکند. این پرسش، چونان تلنگری است که مخاطب را از سادهانگاری در مسیر ایمان بازمیدارد و بر ضرورت مجاهدت و تحمل سختیها تأکید میورزد.
درنگ: ایمان، چونان سفری است که بدون تحمل سختیها و پالایش نفس، به مقصد سعادت نمیرسد.
بخش چهارم: تمایز مشکلات دنیوی و دینی
مشکلات دنیوی، چونان بیماری، ورشکستگی و مصائب زندگی، از مجاهدت دینی جدا هستند. این تمایز، چونان خطی است که حوزه زندگی مادی را از ساحت معنوی جدا میسازد. تلاش برای دین، نیازمند اخلاص و خروج از خود برای رضایت الهی است، چنانکه در روایت آمده: «مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ إِلَى اللَّهِ وَمَاتَ كَانَ شَهِيدًا» (کسی که از خانهاش برای خدا خارج شود و بمیرد، شهید است).
این اخلاص، چونان چراغی است که مسیر دینداری را روشن میسازد، در حالی که قاطی کردن دین و دنیا، چونان غباری است که این نور را تیره میکند.
درنگ: اخلاص در دینداری، چونان کلیدی است که درهای سعادت را میگشاید، اما قاطی کردن دین و دنیا، به خودفریبی و گمراهی میانجامد.
بخش پنجم: اخلاص و رضایت الهی
ایمان حقیقی، در گرو تسلیم کامل به اراده الهی و چشمپوشی از منافع دنیوی است. مؤمن واقعی، چونان کسی است که خود را در راه رضایت خدا فدا میکند، نه آنکه در پی حلوای دنیا باشد. در قرآن کریم آمده است: «مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ» (کسی که خود را برای کسب رضایت خدا بفروشد).
این اخلاص، چونان نسیمی است که روح را به سوی فنای فیالله میبرد، در حالی که دلبستگی به دنیا، چونان زنجیری است که انسان را در قفس مادیات محبوس میسازد.
بخش ششم: نقد وضعیت علم دینی
الف: قساوت قلب و دنیاگرایی
برخی از طالبان علم دینی، با گذر زمان، از اخلاص اولیه فاصله گرفته و به قساوت قلب و دنیاگرایی گرفتار میشوند. این انحراف، چونان آفتی است که نهال معنویت را خشک میکند و به خسران دنیا و آخرت میانجامد.
ب: ضرورت جدایی دین و دنیا
قاطی کردن دین و دنیا، چونان آمیختن آب و روغن، به خودفریبی و گمراهی منجر میشود. علم دینی باید از دلبستگیهای مادی پالایش یابد تا به مقام اخلاص برسد.
ج: نقد تمرکز بر امور حاشیهای
تبدیل عالمان دینی به انجام امور حاشیهای، چونان استخاره، جایگاه علمی و معنوی آنان را تضعیف کرده است. عالم دینی، چونان مشعلی است که باید در مسائل کلان دینی و اجتماعی نورافشانی کند، نه آنکه در حاشیههای روزمره محصور شود.
درنگ: علم دینی، چونان گوهری است که با پالایش از دلبستگیهای دنیوی، درخشش معنوی خود را بازمییابد.
بخش هفتم: ساختار بلاغی آیه
الف: استفهام انکاری
حرف «أَمْ» در آیه، چونان تلنگری بلاغی، به معنای استفهام انکاری است و مخاطب را از خوشباوری در دستیابی به سعادت برحذر میدارد. این ساختار، چونان آیینهای است که محاسبات نادرست بشر را بازمیتاباند.
ب: محاسبه دقیق
عبارت «أَمْ حَسِبْتُمْ»، چونان دعوتی است به خودشناسی و ارزیابی دقیق اعمال. محاسبه نفس، چونان ترازویی است که انسان را به اصلاح باورها و رفتارها هدایت میکند.
ج: مخلصون و خطر عظیم
روایت «كُلُّهُمْ هَالِكٌ إِلَّا الْعَالِمُ، وَالْعَالِمُ إِلَّا الْمُخْلِصُونَ، وَالْمُخْلِصُونَ فِي خَطَرٍ عَظِيمٍ» (همه هلاکاند مگر عالمان، و عالمان مگر مخلصان، و مخلصان در خطر عظیمیاند) نشان میدهد که حتی مخلصان، تا رسیدن به خلاص کامل، در معرض انحرافاند. این خطر، چونان گردابی است که تنها با اخلاص تام میتوان از آن رهایی یافت.
درنگ: اخلاص، چونان پلی است که از خطر گمراهی به سوی خلاص کامل میگذرد.
بخش هشتم: سختیهای پیشینیان
الف: بأساء و ضراء
«بَأْسَاء» به نگرانیهای روانی و «ضَرَّاء» به مشکلات اجتماعی و مادی اشاره دارد. این دو، چونان دو روی یک سکه، آزمایشهای الهیاند که انسان را در مسیر دینداری به چالش میکشند.
ب: زلزلو و شدت آن
«زُلْزِلُوا»، با ساختار رباعی خود، نشاندهنده تکانهای شدید روانی و اجتماعی است که حتی پیامبران را به استیصال میرساند. این فعل، چونان زنگ خطری است که شدت بحران را گوشزد میکند.
ج: استیصال پیامبر و مؤمنان
پرسش «مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ» از سر استیصال نیست، بلکه دعایی است برای طلب یاری الهی. این پرسش، چونان فریادی است که در اوج فشارها از قلب مؤمنان برمیخیزد.
درنگ: سختیهای بأساء، ضراء و زلزلو، چونان کورهای است که ایمان را پالایش میدهد و مؤمن را به سوی توکل و صبر هدایت میکند.
بخش نهم: نصر الهی و شرط تحقق آن
«أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ»، چونان نویدی است که امید را در دل مؤمنان زنده میکند. اما این نصر، مشروط به تحول درونی و آمادگی جامعه است. گویی خداوند، چونان باغبانی است که میوه نصر را تنها به درختی میبخشد که خاکش آماده شده باشد.
در تفاسیر شیعی، این نصر با ظهور امام زمان (عج) پیوند خورده است، که تحقق آن به تغییر شرایط و آمادگی جامعه وابسته است.
درنگ: نصر الهی، چونان بارانی است که بر زمین آماده میبارد و سعادت را به ارمغان میآورد.
بخش دهم: نقد وضعیت کنونی جوامع دینی
الف: سیاسی شدن ادیان
برخی ادیان، چونان مسیحیت و یهودیت، به دلیل گرایش به سیاست، از حقیقت دینی به ابزارهای سیاسی تبدیل شدهاند. این انحراف، چونان غباری است که نور توحید را تیره میسازد.
ب: ضعف در آموزش تطبیقی
عدم آموزش تطبیقی متون دینی، چونان تورات و انجیل، مانع از فهم عمیقتر قرآن کریم و دفاع عقلانی از آن شده است. مطالعه تطبیقی، چونان پلی است که به تقویت خودآگاهی دینی میانجامد.
ج: حفظ اصالت قرآن کریم
قرآن کریم، چونان گوهری مصون از تحریف، از سایر کتب آسمانی متمایز است. این اصالت، چونان قلعهای است که حقیقت الهی را در برابر دستکاریها حفظ کرده است.
د: نقد ترس از متون دیگر
ترس از مطالعه متون دینی دیگر، چونان سدی است که مانع از گسترش دانش و تقویت بنیانهای اعتقادی میشود. مطالعه آزاد و علمی، چونان کلیدی است که درهای فهم را میگشاید.
ه: نقد سانسور کتب
سانسور برخی کتب، چونان ایجاد کنجکاوی کاذب، به افزایش تقاضا و ارزش غیرواقعی آنها منجر شده است. این سیاست، چونان بادی است که به جای خاموش کردن آتش، آن را شعلهورتر میسازد.
و: ظرفیتهای نهفته علم دینی
نهادهای علمی دینی، چونان گنجینهای نهفته، دارای ظرفیتهای عظیم علمی و معنویاند که به دلیل انزوا و محدودیتها شکوفا نشدهاند. این ظرفیتها، چونان نهالی است که با آبیاری مناسب به بار مینشیند.
ز: نقد سرکوب نخبگان
سرکوب نخبگان علمی و معنوی، چونان قطع ریشههای درخت دانش، به رکود فرهنگی و علمی منجر شده است. حمایت از نخبگان، چونان خاک حاصلخیزی است که پیشرفت را تضمین میکند.
ح: نقد اولویت به نفرات دوم
ترجیح نفرات دوم به جای نخبگان، چونان سپردن کشتی به دستان نابلد، کارآمدی نهادهای علمی و دینی را کاهش داده است.
ط: ضرورت تحول در علم دینی
نهادهای علمی دینی، چونان کورهای که نیاز به بازسازی دارد، نیازمند تحول و احیا هستند تا بتوانند در خدمت جامعه و دین نقشآفرین باشند.
درنگ: علم دینی، چونان مشعلی است که با تحول و احیا، میتواند جامعه را از تاریکی گمراهی به سوی نور هدایت رهنمون سازد.
بخش یازدهم: نقد اجتماعی و اخلاقی
بحرانهای روانی و اجتماعی، چونان زلزلهای، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی را متزلزل ساختهاند. افزایش طلاق، انحطاط اخلاقی و مشکلات اجتماعی، نتیجه دوری از ارزشهای توحیدی و گرایش به دنیاگرایی است.
این بحرانها، چونان آتشی است که در نبود اخلاص و معنویت، نهادهای اجتماعی را میسوزاند.
بخش دوازدهم: وظیفه عالمان دینی
عالمان دینی، چونان نگهبانان حقیقت، موظفاند با اخلاص و بدون غرضورزی به دین و جامعه خدمت کنند. بیتفاوتی و عدم اقدام مؤثر، چونان ترک نگهبانی است که جامعه را در معرض خطر قرار میدهد.
درنگ: عالم دینی، چونان ستونی است که با اخلاص و خدمت، بنای جامعه را استوار میسازد.
بخش سیزدهم: هشدار به آینده دین
چنانچه دین ضربهای عمیق دریافت کند، چونان درختی ریشهکن شده، به زودی احیا نخواهد شد. این هشدار، چونان زنگ بیداری است که عالمان و جامعه را به هوشیاری و اقدام دعوت میکند.
یکی از عالمان دینی فرموده است: «اگر اسلام سیلی بخورد، به این زودیها از جایش بلند نمیشود.» این سخن، چونان هشداری است که ضرورت حفظ و تقویت بنیانهای دینی را گوشزد میکند.
جمعبندی نهایی
بخش پایانی آیه 213 سوره بقره، چونان آیینهای است که مسیر دشوار ایمان و سعادت را بازمیتاباند. این آیه، با یادآوری سختیهای پیشینیان و نقد خوشباوری، مخاطب را به محاسبه دقیق و پالایش نفس دعوت میکند. مفاهیم بأساء، ضراء و زلزلو، چونان آزمایشهایی الهی، انسان را به صبر و توکل فرا میخوانند.
از منظر علمی، این آیه چارچوبی ژرف برای تحلیل رفتار بشری در فلسفه تاریخ، جامعهشناسی دینی و الهیات ارائه میدهد. نقد سیاسی شدن ادیان، رکود نهادهای علمی دینی و انحطاط اخلاقی، درسهایی برای احیای جامعه و دین است. نصر الهی، هرچند نزدیک است، مشروط به تحول درونی و آمادگی جامعه است که با نقشآفرینی عالمان و طالبان علم دینی در خدمت به دین و جامعه تحقق مییابد.
این تفسیر، چونان نقشهای است که مسیر سعادت را ترسیم میکند و عالمان و جامعه را به سوی اخلاص، خدمت و تحول رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی