متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (582)
تفسیر آیه 216 سوره بقره: تأملی در قانون تکوینی قتال
مقدمه
آیه 216 سوره بقره، بهعنوان یکی از آیات عمیق و پیچیده قرآن کریم، موضوع قتال را بهعنوان واقعیتی تکوینی در سرشت بشر و نظام خلقت مطرح میکند. این آیه، با بیانی حکیمانه، به قانونمندی جنگ و درگیری در تاریخ بشری و حتی در میان موجودات دیگر اشاره دارد و در عین حال، بر حکمت الهی در پذیرش این واقعیت ناخوشایند تأکید میورزد. در این نوشتار، با رویکردی علمی و نظاممند، به تحلیل و تفسیر این آیه پرداختهایم و با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و پیوندهای معنایی، ابعاد تکوینی، اخلاقی و اجتماعی آن را بررسی کردهایم. هدف این اثر، ارائه تفسیری جامع و منسجم برای مخاطبان متخصص است که ضمن حفظ امانت به محتوای اصلی، غنای علمی و ادبی آن را ارتقا بخشد.
بخش اول: تبیین مفهوم قتال در نظام تکوینی
متن و ترجمه آیه
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
بر شما جنگیدن مقرر شده است، در حالی که آن برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را ناخوش دارید و آن برای شما خیر است، و چه بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما شر است. و خداوند میداند و شما نمیدانید.
پیچیدگی و سنگینی آیه
آیه 216 سوره بقره، به دلیل عمق مفهومی و دشواری ادراک باطن آن، از جمله آیات سنگین و پیچیده قرآن کریم به شمار میرود. این پیچیدگی نهتنها از منظر زبانی، بلکه از حیث محتوایی و فلسفی نیز قابل توجه است. آیه به موضوعی میپردازد که در نگاه نخست، با کرامت الهی و خیرخواهی خداوند برای بندگان ناسازگار به نظر میرسد: قتال یا جنگیدن. این تناقض ظاهری، مفسران را به تأمل واداشته و درک دقیق آن را به چالشی برای عالمان دینی تبدیل کرده است.
درنگ: آیه 216 سوره بقره، با طرح قتال بهعنوان قانونی تکوینی، به رابطه عمیق میان حکمت الهی، طبیعت انسانی و ضرورتهای تاریخی پرداخته و از مفسران، درکی ژرف و چندلایه طلب میکند.
کتابت قتال: قانونی فطری و تکوینی
عبارت «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ» به معنای حکمی تشریعی مانند تعداد رکعات نماز نیست، بلکه به قانونی تکوینی و فطری اشاره دارد، مشابه «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ». این کتابت، ضرورتی قطعی و غیرقابل اجتناب را در نظام خلقت و طبیعت بشر نشان میدهد. قتال، برخلاف احکام شرعی که قابل تغییر یا تعدیلاند، بخشی از سرشت وجودی انسان و موجودات است که ریشه در اختلافات و اصطکاکهای طبیعی دارد.
این قانون تکوینی، نهتنها در جوامع انسانی، بلکه در میان حیوانات نیز دیده میشود. در جنگل، حیوانات برای حفظ قلمرو یا خوراک خود درگیر میشوند، و در جوامع انسانی، این درگیری به دفاع از آرمانها، وطن یا اعتقادات گسترش مییابد. بنابراین، قتال بهعنوان واقعیتی جهانشمول، فراتر از مرزهای دینی و مذهبی است و در همه نظامهای طبیعی و اجتماعی حضور دارد.
درنگ: قتال، قانونی تکوینی است که در سرشت بشر و طبیعت ریشه دارد و بهعنوان ضرورتی فطری، از انسان تا حیوانات را در بر میگیرد.
ناخوشایندی قتال و حکمت الهی
عبارت «وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ» به سنگینی و ناپسندی قتال اشاره دارد. واژه «كُرْهٌ»، بهعنوان مصدر، نهتنها به فعل کراهت (ناخوش داشتن) دلالت میکند، بلکه به بار سنگین و مشقتبار قتال در وجود انسان اشاره دارد. این ناپسندی، ریشه در رنجها، مصیبتها و خسارات ناشی از جنگ دارد. خداوند، با آگاهی از این ناخوشایندی، قتال را بهعنوان ضرورتی تکوینی مطرح کرده است، اما به آن رضایت ندارد (يريد ولا يرضى).
این اصل، حکمت الهی را در پذیرش شرور ظاهری برای دستیابی به خیر برتر نشان میدهد. خداوند، انبیا و اولیا به شر، قتل یا ظلم راضی نیستند، اما آن را بهعنوان لازمه نظام تکوینی پذیرفتهاند. این تمایز میان اراده تکوینی و رضایت اخلاقی، کلیدی برای فهم حکمت الهی در این آیه است.
درنگ: خداوند به قتال رضایت ندارد، اما آن را بهعنوان ضرورتی تکوینی اراده کرده است تا خیر برتر، مانند حفظ آرمانها، محقق شود.
نتیجهگیری بخش اول
آیه 216 سوره بقره، قتال را بهعنوان قانونی تکوینی معرفی میکند که در سرشت بشر و نظام خلقت ریشه دارد. این قانون، اگرچه ناخوشایند و مشقتبار است، برای حفظ حیات اجتماعی و آرمانهای انسانی ضروری است. تمایز میان اراده و رضایت الهی، بر حکمت خداوند در پذیرش شرور ظاهری برای خیر برتر تأکید دارد.
بخش دوم: آرمانخواهی و ضرورت قتال
آرمانخواهی بشر و نقش قتال
انسان، بهعنوان موجودی آرمانگرا و هدفمند، برای دستیابی به اهداف خود ناگزیر از تلاش و گاه درگیری است. قتال، بهعنوان ابزاری برای دفاع از آرمانها، هویت و اعتقادات، در مواقع ضرورت به کار میآید. این ضرورت، ریشه در نیاز بشر به حفظ حریمهای معنوی و مادی دارد، مشابه حیواناتی که برای دفاع از قلمرو یا خوراک خود میجنگند.
قرآن کریم، با تأکید بر گفتوگو و مدارا (مانند «قال و قیل»)، ابتدا به صلح و دیالوگ دعوت میکند، اما قتال را بهعنوان آخرین راهحل در شرایط ناگزیر معرفی میکند. این اولویتبندی، نشاندهنده ترجیح صلح بر درگیری است، اما در عین حال، حق دفاع از آرمانها را به رسمیت میشناسد.
درنگ: قتال، بهعنوان ضرورتی برای دفاع از آرمانها، در شرایط ناگزیر توجیه میشود، اما صلح و گفتوگو اولویت قرآن کریم است.
جهانشمولی قتال
قتال، مختص اسلام یا ادیان نیست، بلکه واقعیتی جهانشمول است که در همه جوامع، از کفار تا حیوانات، دیده میشود. در جنگل، حیوانات برای حفظ قلمرو یا خوراک درگیر میشوند، و در جوامع انسانی، این درگیری به دفاع از وطن، مرام یا دین گسترش مییابد. این جهانشمولی، قتال را بهعنوان بخشی از نظام خلقت معرفی میکند که فراتر از چارچوبهای دینی عمل میکند.
بهعنوان مثال، در جوامع مدرن، که به تعبیر متن اصلی «جنگل مدرن» نامیده شدهاند، قتال در قالب رقابتهای اقتصادی، سیاسی یا نظامی بروز مییابد. این واقعیت، نشاندهنده استمرار قتال در تاریخ بشر است که به دلیل مصدر بودن در باب مفاعله، قانونی دائمی و استمراری تلقی میشود.
درنگ: قتال، واقعیتی جهانشمول است که در همه نظامهای طبیعی و اجتماعی، از جنگل تا جوامع مدرن، حضور دارد.
نقد ترویج قتال
قتال، اگرچه بهعنوان قانونی تکوینی وجود دارد، نباید ترویج شود یا بهعنوان هدف اصلی دنبال گردد. قرآن کریم، با تأکید بر صلح و مدارا، قتال را به شرایطی محدود میکند که آرمانها در خطر باشند. بسیاری از جنگهای تاریخی، از جمله برخی جنگهای دینی، ظالمانه و بیمورد بودهاند و به جای خدمت به خیر عمومی، به رنج و خسارت منجر شدهاند.
این نقد، بر ضرورت پرهیز از جنگطلبی و توجه به عدالت در درگیریها تأکید دارد. جنگجویان واقعی، مانند جانبازان و شهدا، رنج عظیمی متحمل شدهاند و جامعه موظف است از آنها حمایت کند، نه اینکه با سوءاستفاده از جنگ، به ثروت یا قدرت دست یابد.
درنگ: قتال نباید ترویج شود، بلکه بهعنوان آخرین راهحل در دفاع از آرمانها مجاز است.
نتیجهگیری بخش دوم
قتال، بهعنوان ضرورتی برای دفاع از آرمانها، در سرشت بشر و نظام خلقت ریشه دارد. این واقعیت، اگرچه جهانشمول است، نباید بهعنوان هدف اصلی ترویج شود. قرآن کریم، با اولویتبندی صلح و گفتوگو، قتال را به شرایط ناگزیر محدود میکند و بر لزوم عدالت و حمایت از جنگجویان واقعی تأکید دارد.
بخش سوم: حکمت الهی و قاعده خیر و شر
فعل مجهول و حکمت الهی
استفاده از فعل مجهول «كُتِبَ» در آیه، به حکمت الهی در اراده بدون رضایت (يريد ولا يرضى) اشاره دارد. خداوند، بهعنوان خالق نظام تکوینی، قتال را در طبیعت بشر قرار داده است، اما به آن رضایت ندارد. این تمایز، نشاندهنده کرامت الهی است که خیر بندگان را میخواهد و شرور ظاهری را تنها برای تحقق خیر برتر تحمل میکند.
برخی تفاسیر، بهاشتباه، فعل مجهول را به ترس خداوند از واکنش بندگان نسبت دادهاند. این برداشت، نادرست است، زیرا خداوند از واکنش بندگان هراسی ندارد. فعل مجهول، بر عدم رضایت الهی به شر و قتال تأکید دارد، در حالی که اراده تکوینی آن را در نظام خلقت قرار داده است.
درنگ: فعل مجهول «كُتِبَ»، بر عدم رضایت الهی به قتال و پذیرش آن بهعنوان ضرورتی تکوینی دلالت دارد.
قاعده کلی خیر و شر
آیه، قاعدهای کلی ارائه میدهد: «وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ». این قاعده، بر محدودیت علم انسانی و حکمت الهی در تعیین خیر و شر تأکید دارد. انسان، به دلیل گرایش نفس به خوشیها، ممکن است چیزی را دوست بدارد که به ضررش باشد (مانند اعتیاد) یا از چیزی کراهت داشته باشد که به نفعش باشد (مانند روزه یا قتال).
این قاعده، نهتنها به قتال، بلکه به همه جنبههای زندگی، از جمله صیام، قصاص، بیماری یا بلایای طبیعی، قابل تعمیم است. بهعنوان مثال، روزه با مشقت همراه است، اما برای سلامت جسم و روح خیر است. قتال نیز، اگرچه رنجبار است، برای حفظ آرمانها و حیات جامعه ضروری است.
درنگ: قاعده خیر و شر، بر محدودیت علم انسانی و حکمت الهی در پذیرش سختیها برای خیر برتر تأکید دارد.
تمثیل پختگی در تکوین
مشقتهای تکوینی، مانند قتال و صیام، به پختگی روح و جامعه منجر میشوند، مشابه مرغی که برای خوردن باید پخته شود. این پختگی، لازمه کمال انسان و جامعه است. خداوند، اگرچه به رنج بندگان راضی نیست، آن را برای تحقق خیر برتر اراده کرده است. بهعنوان مثال، انسانی که برای درمان فرزندش خانهاش را میفروشد، به این کار راضی نیست، اما آن را برای خیر بزرگتر انجام میدهد.
درنگ: قتال و صیام، مانند پختن غذا، برای رسیدن به کمال و خیر برتر ضروریاند، اگرچه مشقتبارند.
نتیجهگیری بخش سوم
آیه 216 سوره بقره، با ارائه قاعده خیر و شر، بر حکمت الهی در پذیرش شرور ظاهری برای خیر برتر تأکید دارد. فعل مجهول «كُتِبَ»، نشاندهنده اراده تکوینی بدون رضایت الهی است. این قاعده، انسان را به پذیرش مشقات برای دستیابی به کمال و حفظ آرمانها دعوت میکند.
بخش چهارم: نقدهای اجتماعی و اخلاقی
نقد جنگهای ظالمانه
بسیاری از جنگهای تاریخی، از جمله برخی جنگهای دینی، ظالمانه و بیمورد بودهاند. این جنگها، به جای خدمت به خیر عمومی، به رنج، خسارت و نابودی منجر شدهاند. قرآن کریم، با تأکید بر عدالت و صلح، از ترویج جنگهای غیرضروری پرهیز میکند و قتال را به شرایط دفاع از آرمانها محدود میسازد.
درنگ: جنگهای ظالمانه، با حکمت الهی و عدالت اسلامی ناسازگارند و باید از آنها پرهیز شود.
نقد بیتوجهی به جنگجویان
جنگجویان واقعی، مانند شهدا و جانبازان، رنج عظیمی متحمل شدهاند و «كُرْهٌ» قتال را با تمام وجود احساس کردهاند. با این حال، جامعه اغلب به این ایثارگران بیتوجه بوده و حقوق آنها را پایمال کرده است. این بیتوجهی، نهتنها ناعادلانه است، بلکه با ارزشهای اسلامی ناسازگار است.
بهعنوان مثال، جانبازانی که در جنگ آسیب دیدهاند، با مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی مواجه شدهاند، اما حمایت کافی دریافت نکردهاند. این رنج، نشاندهنده سنگینی قتال و لزوم قدردانی از فداکاری این افراد است.
درنگ: جامعه موظف است از جنگجویان واقعی حمایت کند و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد.
نقد سوءاستفاده از جنگ
برخی افراد، با سوءاستفاده از جنگ، به ثروت و قدرت دست یافتهاند، در حالی که جنگجویان واقعی رنج دیدهاند. این سوءاستفاده، نهتنها ناعادلانه است، بلکه به نقض ارزشهای اخلاقی و اسلامی منجر میشود. قرآن کریم، با تأکید بر عدالت، از چنین رفتارهایی نهی میکند و بر لزوم حفظ کرامت انسانی تأکید دارد.
درنگ: سوءاستفاده از جنگ برای کسب ثروت و قدرت، با عدالت اسلامی و حکمت الهی ناسازگار است.
نقد طراحی استعماری کشورها
طراحی جغرافیایی و زیرساختی برخی کشورها، مانند قرارگیری ذخایر در مرزها، به نفع استعمارگران بوده و به ضرر منافع ملی است. این طراحی، که ریشه در دوران استعمار دارد، به گونهای است که منابع ملی در معرض آسیب قرار گیرند و وحدت ملی تضعیف شود. اصلاح این ساختارها، برای حفظ استقلال و منافع ملی ضروری است.
درنگ: طراحی استعماری کشورها، با قرار دادن منابع در مرزها، به ضرر منافع ملی و وحدت اجتماعی عمل میکند.
نتیجهگیری بخش چهارم
نقدهای اجتماعی و اخلاقی این آیه، بر ضرورت پرهیز از جنگهای ظالمانه، حمایت از جنگجویان واقعی و اصلاح ساختارهای استعماری تأکید دارد. قتال، اگرچه قانونی تکوینی است، نباید به ابزاری برای ظلم یا سوءاستفاده تبدیل شود. جامعه موظف است با عدالت و کرامت، از ایثارگران حمایت کند و از هرگونه بهرهبرداری غیراخلاقی از جنگ پرهیز نماید.
بخش پنجم: قتال، صیام و پختگی تکوینی
شباهت قتال و صیام در نظام تکوینی
قتال و صیام، هر دو احکامی تکوینی هستند که در فطرت بشر و طبیعت ریشه دارند. صیام، مشابه قتال، برای سلامت جسم و روح ضروری است، اگرچه مشقتبار است. حتی در طبیعت، گیاهان و حیوانات نوعی روزه (مانند خواب زمستانی) دارند که به پختگی و کمال آنها کمک میکند.
در عرفان، مفهوم «صوم نوم» (روزه خواب) به حالتی اشاره دارد که سالک به موت ارادی دست مییابد. این حالت، نشاندهنده تصفیه روح و رسیدن به مراتب بالای عرفانی است که فراتر از روزه شرعی عمل میکند.
درنگ: قتال و صیام، بهعنوان احکام تکوینی، برای پختگی روح و جامعه ضروریاند و در فطرت بشر و طبیعت ریشه دارند.
شباهت قتال با حدود و زندان
قتال، مانند حدود و زندان، باید بهعنوان قانونی بازدارنده وجود داشته باشد، اما تحقق گسترده آن مطلوب نیست. در نظام اسلامی، زندان و حدود برای حفظ نظم اجتماعی وضع شدهاند، اما اجرای آنها باید محدود و عادلانه باشد. سوءاستفاده از زندان یا تبدیل آن به مکانی برای نقض حقوق بشر، با ارزشهای اسلامی ناسازگار است.
درنگ: قتال، مانند حدود و زندان، باید بهعنوان قانونی بازدارنده وجود داشته باشد، اما اجرای گسترده آن مطلوب نیست.
جوانمردی در قصاص
در قصاص، بخشش قاتل و جایگزینی او با نقشی اجتماعی و مثبت، نشانه جوانمردی و فتوت است. بهعنوان مثال، اگر قاتلی به جای مجازات، مسئولیت اجتماعی (مانند اداره مغازه مقتول) را بپذیرد، خیر بیشتری برای جامعه به ارمغان میآورد. این رویکرد، بر اولویت عفو و اصلاح بر انتقام تأکید دارد.
درنگ: بخشش در قصاص، نشانه جوانمردی است و خیر بیشتری برای جامعه به همراه دارد.
نتیجهگیری بخش پنجم
قتال و صیام، بهعنوان احکامی تکوینی، برای پختگی روح و جامعه ضروریاند. این احکام، مشابه حدود و زندان، باید بهعنوان قوانین بازدارنده وجود داشته باشند، اما اجرای آنها باید محدود و عادلانه باشد. جوانمردی در قصاص، بر اولویت عفو و اصلاح تأکید دارد و خیر برتر را برای جامعه به ارمغان میآورد.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه 216 سوره بقره، قتال را بهعنوان قانونی تکوینی و استمراری معرفی میکند که در سرشت بشر و نظام خلقت ریشه دارد. این قانون، اگرچه ناخوشایند و مشقتبار است، برای حفظ آرمانها و حیات جامعه ضروری است. خداوند، به قتال رضایت ندارد، اما آن را بهعنوان ضرورتی تکوینی اراده کرده است. قاعده خیر و شر، بر محدودیت علم انسانی و حکمت الهی در پذیرش سختیها برای خیر برتر تأکید دارد.
نقد جنگهای ظالمانه، بیتوجهی به جنگجویان واقعی و سوءاستفاده از جنگ، بر ضرورت عدالت، حمایت از ایثارگران و پرهیز از جنگطلبی تأکید دارد. قتال، مانند صیام و حدود، برای پختگی روح و جامعه لازم است، اما باید بهعنوان آخرین راهحل و با رعایت عدالت اجرا شود. این تفسیر، انسان را به تأمل در حکمت الهی و پذیرش مشقات برای خیر برتر دعوت میکند، در حالی که بر اولویت صلح، گفتوگو و جوانمردی تأکید دارد.
با نظارت صادق خادمی