متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (616)
مقدمه
در این نوشتار، به تفسیر و تحلیل آیه شریفه «وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» از سوره بقره پرداخته میشود. این آیه، که دربردارنده مفاهیم عمیق عرفانی و الهیاتی است، انسان را به سفری معنوی دعوت میکند که از تقوا آغاز شده، به معرفت لقای الهی میرسد و با بشارت به مؤمنان به کمال میرسد. لقای الهی، به عنوان غایت سیر و سلوک انسانی، نه تنها مقصد نهایی مؤمنان است، بلکه پیچیدهترین و متعالیترین مفهوم در قرآن کریم و عرفان اسلامی به شمار میرود. این نوشتار با تکیه بر محتوای درسگفتارهای عرفانی و تفسیری، به تبیین این مفهوم در چارچوبی علمی و نظاممند میپردازد، با این هدف که مخاطب را به عمق معرفت الهی رهنمون سازد.
بخش اول: لقای الهی و عظمت آن
1.1 مفهوم لقای الهی و لسان عظمت
درنگ: عبارت «وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ» به ملاقات خداوند اشاره دارد و با لسان عظمت بیان شده است، نه لسان تهدید، که نشاندهنده بزرگی و متعالی بودن این مواجهه است.
آیه شریفه وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (بقره: 223) به معنای «از خداوند پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان بشارت ده» است. ضمیر «هُ» در «مُلَاقُوهُ» به خداوند بازمیگردد و این عبارت، انسان را به آگاهی از مواجهه حتمی با حق تعالی دعوت میکند. برخلاف برخی تفاسیر که این آیه را تهدیدآمیز میدانند، لسان عظمت در اینجا به کار رفته است، که بیانگر شکوه و بزرگی ملاقات با خداوند است. این آیه، نه تنها انسان را به خوف و هراس دعوت نمیکند، بلکه او را به سوی معرفتی متعالی و وصول به مقام لقای الهی فرا میخواند. این مواجهه، که در پرتو تقوا و علم خاص اولیای الهی پدید میآید، فراتر از تصورات عادی و جسمانی است و به وصال حق تعالی اشاره دارد.
1.2 علم خاص پس از تقوا
درنگ: علم مورد اشاره در «وَاعْلَمُوا» علمی ویژه و متعالی است که پس از تحقق تقوا در انسان پدید میآید و مختص اولیای الهی است.
علم به لقای الهی، که در این آیه مورد تأکید قرار گرفته، علمی متعالی و خاص است که در سایه تقوا به دست میآید. این علم، برخلاف علوم ظاهری و مادی، نتیجه سیر و سلوک معنوی است. تقوا، به مثابه ظرفی وجودی، انسان را برای دریافت معرفت الهی آماده میسازد. این مفهوم با آیه وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (بقره: 282) به معنای «از خداوند پروا کنید تا خداوند شما را تعلیم دهد» همخوانی دارد. تقوا، پیشنیاز دریافت این معرفت است و انسان را به مرتبهای میرساند که قادر به درک عظمت لقای الهی شود. این علم، مختص اولیای الهی است که با خودنگاهداری و پرهیز از گناه، قلب خود را برای دریافت حقایق الهی صیقل دادهاند.
1.3 بشارت به مؤمنان
درنگ: بشارت به مؤمنان نتیجه سیر معنوی است که از تقوا و علم به لقای الهی آغاز شده و به سعادت اخروی و آرامش دنیوی منتهی میشود.
عبارت «وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» در آیه، مؤمنانی را که با تقوا و معرفت به لقای الهی رسیدهاند، مورد خطاب قرار میدهد. این بشارت، نتیجه سیر معنوی انسان مؤمن است که از آیه پیشین نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ (بقره: 223) به معنای «زنان شما کشتزاری برای شما هستند» آغاز شده و با دستور وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ (بقره: 223) به معنای «و برای خود پیش فرستید» ادامه یافته است. مؤمنان با عمل به این دستورات الهی، به مرتبهای از کمال میرسند که شایسته دریافت بشارت الهی هستند. این بشارت، شامل سعادت اخروی و آرامش در دنیا است و با آیاتی مانند فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ (زمر: 17-18) به معنای «پس به بندگانم که به سخن گوش میدهند بشارت ده» همسو است.
نتیجهگیری بخش اول
آیه شریفه، انسان را به سفری معنوی دعوت میکند که از تقوا آغاز شده و به معرفت لقای الهی میرسد. لسان عظمت این آیه، بر بزرگی و شکوه این مواجهه تأکید دارد و آن را فراتر از تهدید و خوف معرفی میکند. علم خاص پس از تقوا، ظرف وجودی انسان را برای دریافت این معرفت آماده میسازد و بشارت به مؤمنان، میوه این سیر معنوی است. این بخش، بنیان تفسیر عرفانی آیه را تشکیل میدهد و انسان را به سوی کمال و وصال الهی هدایت میکند.
بخش دوم: لقای الهی در قرآن کریم و عرفان
2.1 اهمیت لقای الهی
درنگ: لقای الهی، پیچیدهترین و متعالیترین مفهوم در قرآن کریم و عرفان اسلامی است که غایت کمال انسانی را نشان میدهد.
لقای الهی، به عنوان هدف غایی سیر و سلوک انسانی، در قرآن کریم بیش از 150 بار به اشکال مختلف مانند «لقاء الله»، «لقائنا»، «لقائه» و «ملاقوه» ذکر شده است. این مفهوم، که در عرفان اسلامی نیز جایگاه ویژهای دارد، فراتر از بهشت و جهنم، به وصول و رویت حق تعالی اشاره دارد. لقای الهی، پیچیدهترین بحث در معرفت و عرفان است و هیچ مفهومی در قرآن کریم از نظر دقت، سنگینی و عمق به پای آن نمیرسد. این مواجهه، که در آیه وَجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ (قیامت: 22-23) به معنای «چهرههایی در آن روز شاداب و نورانیاند که به سوی پروردگارشان مینگرند» تجلی یافته، نشاندهنده مرتبهای متعالی از کمال انسانی است.
2.2 لقای الهی و محدودیت بهشت و جهنم
درنگ: بهشت و جهنم، حتی با ویژگیهایی مانند «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»، نهایت کمال انسانی نیستند؛ لقای الهی هدف غایی است.
بهشت، با تمام زیباییها و نعمتهایش مانند جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ (بقره: 25) به معنای «باغهایی که از زیر آنها جویبارها جاری است»، مخلوق است و نمیتواند غایت کمال انسانی باشد. لقای الهی، که وصول به حق و رویت اوست، فراتر از هر مخلوقی است. این مفهوم در آیه يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً (فجر: 27-28) به معنای «ای نفس مطمئنه، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که خشنود و مورد رضایت او هستی» به روشنی بیان شده است. نفس مطمئنه، که به وصال الهی دعوت شده، نه به بهشت و نه به جنات عدن، بلکه به خود خداوند رهنمون میشود. این مرتبه، که بالاترین درجه کمال است، هدف نهایی انسان در سیر و سلوک عرفانی است.
2.3 نقد تشبیه و تنزیه در فهم لقای الهی
درنگ: تشبیه و تنزیه افراطی در فهم لقای الهی به گمراهی منجر میشود؛ لقای الهی نه ملاقات جسمانی است و نه انکار ارتباط با حق.
دو گروه در فهم لقای الهی به خطا رفتهاند: مشبهه، که خداوند را به جسم تشبیه کرده و لقا را به ملاقات جسمانی فروکاستهاند، و منزّهه، که با تأکید بر تنزیه، خدا را به عدم فرو برده و امکان لقای او را انکار کردهاند. هر دو رویکرد از حقیقت دور شدهاند. لقای الهی نه به معنای ملاقات جسمانی است و نه به معنای عدم ارتباط. این مفهوم، که در روایات عرفانی مانند «فَكُنْ لِي عَارِفًا فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ» به معنای «برای من عارف باش، چگونه بر جدایی از تو صبر کنم» تجلی یافته، نشاندهنده وصال و رویت حق است که فراتر از محدودیتهای مادی و مجرد است.
نتیجهگیری بخش دوم
لقای الهی، به عنوان غایت کمال انسانی، در قرآن کریم و عرفان اسلامی جایگاه ویژهای دارد. این مفهوم، که فراتر از بهشت و جهنم است، هدف نهایی سیر و سلوک عرفانی را تشکیل میدهد. نقد تشبیه و تنزیه نشان میدهد که فهم صحیح لقای الهی نیازمند پرهیز از افراط و تفریط است. این بخش، با تأکید بر عظمت و جامعیت لقای الهی، انسان را به سوی شناخت حقیقت وجودی خود و وصال به حق تعالی دعوت میکند.
بخش سوم: نظام احسن و ضرورت آخرت
3.1 نظام احسن و عدالت الهی
درنگ: جهان بدون آخرت ظالمانهترین نظام هستی خواهد بود، زیرا ثمرات اعمال انسان در دنیا به دیگران منتقل میشود و او خود از آن بهره نمیبرد.
یکی از دلایل عقلی وجود آخرت، مبتنی بر نظام احسن الهی است. اگر آخرتی وجود نداشته باشد، ثمرات اعمال انسان در دنیا به دیگران میرسد و این با عدالت الهی سازگار نیست. به عنوان مثال، انسانی که در دنیا زراعت میکند، ممکن است میوه تلاش خود را نبیند و دیگری از آن بهرهمند شود. این وضعیت، ظالمانهترین نظام هستی را رقم میزند. اما با وجود آخرت، خداوند، که در آیه وَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ (حج: 56) به معنای «و خداوند میان بندگان داوری میکند» به عنوان حاکم عادل معرفی شده، عدالت را میان بندگان برقرار میسازد. این عدالت، ثمرات اعمال هر فرد را در آخرت به او بازمیگرداند.
3.2 عدالت اخروی و محاکمه اسباب
درنگ: در آخرت، حتی کسانی که اسباب شر بودهاند ممکن است طلبکار شوند، زیرا خداوند به علل اصلی اعمال توجه میکند.
عدالت الهی در آخرت، نه تنها به اسباب ظاهری اعمال، بلکه به علل اصلی آنها توجه دارد. به عنوان مثال، قاتل یا سارقی که در دنیا مباشر گناه بوده، ممکن است در آخرت به دلیل شرایط و علل زمینهساز، مورد رحمت الهی قرار گیرد. این مفهوم با آیه يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (شعراء: 88) به معنای «روزی که نه مال سود میدهد و نه فرزندان» همخوانی دارد، که بر اهمیت عدالت الهی در قیامت تأکید میکند. این عدالت، که فراتر از ظواهر است، نشاندهنده عمق و پیچیدگی نظام الهی است.
نتیجهگیری بخش سوم
نظام احسن الهی، با ضرورت وجود آخرت، عدالت را در عالم برقرار میسازد. بدون آخرت، ثمرات اعمال انسان به دیگران میرسد و این با عدالت الهی ناسازگار است. محاکمه اسباب در آخرت، نشاندهنده عمق عدالت الهی است که به علل اصلی اعمال توجه دارد. این بخش، انسان را به تأمل در ضرورت آخرت و عدالت الهی دعوت میکند.
بخش چهارم: معنای لقا و تلقی در قرآن کریم
4.1 لقا و تلقی: مفاهیم عمیق قرآنی
درنگ: لقا به معنای مواجهه و تلقی به معنای اخذ و دریافت است، که در آیاتی مانند «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ» و «إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ» تجلی یافتهاند.
لقا در قرآن کریم به معنای مواجهه و برخورد با چیزی یا کسی است، در حالی که تلقی به معنای دریافت و وصول به حقایق الهی است. به عنوان مثال، در آیه فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ (بقره: 37) به معنای «پس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت کرد»، آدم (ع) کلمات الهی را تلقی نمود. همچنین در آیه إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ (نمل: 6) به معنای «همانا تو قرآن را از نزد حکیمی دانا دریافت میکنی»، پیامبر (ص) قرآن را از جانب خداوند تلقی کرد. این مفاهیم، ارتباط وجودی انسان با حقایق الهی را نشان میدهند.
4.2 جهان مملو از ارواح و موجودات در جستوجوی وصول
درنگ: جهان پر از ارواح و ملائکه است که در جستوجوی انسانهایی با ظرفیت دریافت حقایق الهی هستند.
عالم غیب، مملو از ارواح، ملائکه و موجوداتی است که در پی انسانهایی هستند که با تقوا و آمادگی معنوی، ظرفیت دریافت وحی، کشف و شهود را دارند. این موجودات، مانند هلیکوپتری که در جستوجوی فرودگاهی امن است، به دنبال قلبی پاک و آماده میگردند تا حقایق الهی را بر آن نازل کنند. این دیدگاه با مفهوم تلقی همخوانی دارد، که انسان را به عنوان ظرف دریافت حقایق الهی معرفی میکند. این ارتباط، که در آیاتی مانند فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ (بقره: 37) بیان شده، نشاندهنده پویایی عالم غیب و ارتباط آن با انسان است.
4.3 تلقی به معنای وصول و ارتباط
درنگ: تلقی به معنای وصول و دریافت حقایق الهی است، که از طریق وحی، کرامات و کشف به انسان میرسد.
تلقی، به عنوان یک مفهوم عرفانی، به دریافت مستقیم یا غیرمستقیم حقایق الهی اشاره دارد. این دریافت ممکن است از طریق وحی، ملائکه، ارواح یا حتی نطفه و لقمه به انسان برسد. این مفهوم با آیه إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ (نمل: 6) مرتبط است، که دریافت قرآن را از جانب خداوند حکیم و دانا میداند. تلقی، نشاندهنده ارتباط وجودی انسان با حق است و این ارتباط، فراتر از محدودیتهای مادی و مجرد است.
4.4 لقا و تلقی فراتر از ماده و مجرد
درنگ: لقا و تلقی نه محدود به ماده هستند و نه صرفاً مجرد؛ شامل خیر، شر، دنیا و آخرت میشوند.
لقا و تلقی در قرآن کریم، مفاهیمی جامع هستند که شامل مواجهه با خیر، مانند لَقَدْ كُنْتَ تَمَنَّوْا الْمَوْتَ (آل عمران: 143) به معنای «هر آینه آرزوی مرگ میکردید»، یا شر، مانند وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا (فرقان: 68) به معنای «و هر که چنین کند، با گناهان مواجه خواهد شد»، میشوند. این مفاهیم، فراتر از محدودیتهای مادی و مجرد، همه ابعاد وجودی انسان را در بر میگیرند و نشاندهنده جامعیت قرآن کریم در بیان حقیقت است.
نتیجهگیری بخش چهارم
مفاهیم لقا و تلقی، به عنوان دو رکن اساسی در قرآن کریم، ارتباط وجودی انسان با حقایق الهی را تبیین میکنند. لقا، به معنای مواجهه، و تلقی، به معنای دریافت، انسان را به سوی وصال الهی هدایت میکنند. عالم غیب، با ارواح و ملائکهای که در جستوجوی ظرفهای آمادهاند، این ارتباط را تسهیل میکند. جامعیت این مفاهیم، که فراتر از ماده و مجرد است، نشاندهنده عظمت قرآن کریم در بیان حقیقت است.
بخش پنجم: یوم التلاق و جامعیت لقای الهی
5.1 یوم التلاق و مواجهه همگانی
درنگ: یوم التلاق، روزی است که همه موجودات، از ازل تا ابد، یکدیگر و خداوند را ملاقات میکنند.
یوم التلاق، که در قرآن کریم به عنوان روز قیامت معرفی شده، روزی است که همه موجودات، از ازل تا ابد، در برابر یکدیگر و خداوند قرار میگیرند. این روز، که در آیه وَجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ (قیامت: 22-23) به معنای «چهرههایی در آن روز شاداب و نورانیاند که به سوی پروردگارشان مینگرند» تجلی یافته، فراتر از محشر است. محشر به معنای تجمع است، اما تلاقی به معنای مواجهه و رویت متقابل است. در این روز، همه موجودات، از پدران و فرزندان گرفته تا نسلهای گذشته و آینده، یکدیگر و خداوند را ملاقات میکنند. این مواجهه، که در اوج عظمت الهی رخ میدهد، نشاندهنده قدرت بینهایت خداوند در وصل کردن همه عالم هستی است.
5.2 جامعیت لقای الهی در قرآن کریم
درنگ: لقای الهی در قرآن کریم بیش از 150 بار به اشکال مختلف ذکر شده و شامل همه انواع مواجهه، از مادی و مجرد تا خیر و شر، است.
لقای الهی در قرآن کریم، به اشکال مختلف مانند «لقاء الله» (17 بار)، «لقائنا» (4 بار)، «لقائه» (3 بار) و «ملاقوه» (3 بار) ذکر شده است. این مفهوم، که در بیش از 150 مورد در قرآن کریم آمده، شامل مواجهههای مادی، مانند وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا (بقره: 14) به معنای «و چون با مؤمنان ملاقات کنند»، و مواجهههای شر، مانند وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا (فرقان: 68) به معنای «و هر که چنین کند، با گناهان مواجه خواهد شد»، میشود. این جامعیت، نشاندهنده معجزه قرآن کریم در بیان همه ابعاد لقا است و هیچ نوع مواجههای نیست که در قرآن کریم نیامده باشد.
5.3 نقد متکلمان در فهم لقای الهی
درنگ: متکلمان تنزیهی با انکار لقای الهی، خدا را به عدم فروکاستهاند، در حالی که این انکار خود نوعی اعتقاد به لقا است.
برخی از متکلمان، با رویکرد تنزیهی، خدا را به عدم فرو برده و امکان لقای او را انکار کردهاند. آنها با تأکید بر اینکه خداوند جسم، مرئی یا مرکب نیست، به این نتیجه رسیدهاند که لقای الهی ممکن نیست. اما این انکار، خود نوعی مواجهه با حقیقت است، زیرا کسی که چیزی را ندیده، نمیتواند آن را انکار کند. این دیدگاه، که با روایات عرفانی مانند «رُوحُ الْمُؤْمِنِ أَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ الشَّمْسِ بِشُعَاعِهَا» به معنای «روح مؤمن به روح خداوند متصلتر است تا خورشید به شعاعش» در تضاد است، نشان میدهد که لقای الهی، فراتر از محدودیتهای مادی و مجرد، ممکن و ضروری است.
نتیجهگیری بخش پنجم
یوم التلاق، به عنوان روز مواجهه همگانی، عظمت الهی را در وصل کردن همه موجودات نشان میدهد. جامعیت لقای الهی در قرآن کریم، که شامل همه انواع مواجهه است، معجزه این کتاب آسمانی را آشکار میسازد. نقد رویکردهای تنزیهی متکلمان، بر ضرورت فهم صحیح لقای الهی تأکید دارد. این بخش، انسان را به تأمل در عظمت یوم التلاق و جامعیت لقای الهی دعوت میکند.
بخش ششم: حقیقت وجودی انسان و لقای الهی
6.1 انسان، ظهور الهی
درنگ: انسان به عنوان ظهور الهی و نتیجه عشق خداوند، در لقای الهی به حقیقت وجودی خود پی میبرد.
انسان، به عنوان مخلوق و ظهور الهی، نتیجه عشق خداوند است. در لقای الهی، انسان به حقیقت وجودی خود دست مییابد و به وصال حق نائل میشود. این دیدگاه، که در روایات عرفانی مانند «رُوحُ الْمُؤْمِنِ أَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ الشَّمْسِ بِشُعَاعِهَا» به معنای «روح مؤمن به روح خداوند متصلتر است تا خورشید به شعاعش» بیان شده، نشاندهنده ارتباط عمیق میان انسان و خداوند است. انسان، به مثابه آیینهای است که نور الهی را منعکس میکند و در لقای الهی، این انعکاس به کمال میرسد.
6.2 نقد انحصارگرایی در معرفت الهی
درنگ: وحی و معرفت الهی مختص پیامبران نیست و ممکن است به هر انسانی، حتی گناهکار، نازل شود.
معرفت الهی و دریافت وحی، مختص پیامبران یا علما نیست. این معرفت، ممکن است از طریق ملائکه، ارواح، یا حتی نطفه و لقمه به هر انسانی، حتی گناهکار، نازل شود. این دیدگاه، که با مفهوم عرفانی تلقی همخوانی دارد، نشان میدهد که خداوند، به عنوان مسببالاسباب، حقایق الهی را به انسانهای آماده نازل میکند. این دریافت، که در آیه إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ (نمل: 6) تجلی یافته، نشاندهنده جامعیت معرفت الهی است.
6.3 ضرورت شناخت حقیقت لقای الهی
درنگ: شناخت لقای الهی نیازمند ورود به حقیقت وجود و پرهیز از انحصارگرایی در معرفت است.
شناخت لقای الهی، نیازمند ورود به حقیقت وجود و پرهیز از انحصارگرایی در معرفت است. لقای الهی، برای همه انسانها، حتی کسانی که در ظاهر گناهکارند، ممکن است، به شرطی که ظرفیت دریافت آن را در خود ایجاد کنند. این دیدگاه با آیه مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ (عنکبوت: 5) به معنای «هر که به لقای خداوند امید دارد» همسو است، که لقای الهی را برای همه جویندگان حقیقت ممکن میداند.
6.4 اهمیت عشق و معرفت الهی
درنگ: تمرکز بیش از حد بر ائمه نباید انسان را از خدا غافل کند؛ هدف نهایی لقای الهی است.
محبت به اهل بیت (ع)، هرچند ارزشمند است، نباید انسان را از تمرکز بر خداوند و لقای الهی غافل کند. هدف نهایی سیر و سلوک، وصال به حق تعالی است. این دیدگاه، که با توصیههای عرفانی عالمان دینی همخوانی دارد، بر ضرورت حفظ توازن در محبت و معرفت تأکید میکند. لقای الهی، به مثابه مقصدی است که همه مسیرهای معنوی به سوی آن هدایت میشوند.
نتیجهگیری بخش ششم
انسان، به عنوان ظهور الهی، در لقای خداوند به حقیقت وجودی خود پی میبرد. معرفت الهی، که فراتر از انحصار به پیامبران یا علما است، برای همه انسانها ممکن است. شناخت حقیقت لقای الهی و حفظ توازن در محبت و معرفت، انسان را به سوی وصال الهی هدایت میکند. این بخش، بر عظمت انسان به عنوان آیینه الهی و هدف نهایی او در لقای خداوند تأکید دارد.
بخش هفتم: معجزه قرآن کریم در بیان لقای الهی
7.1 جامعیت قرآن کریم در بیان لقا
درنگ: قرآن کریم با ذکر بیش از 150 مورد لقا، معجزهای است که همه ابعاد مواجهه با حقیقت را در بر میگیرد.
قرآن کریم، به عنوان معجزه الهی، با ذکر بیش از 150 مورد لقا، همه ابعاد مواجهه با حقیقت را در بر میگیرد. این جامعیت، که در آیاتی مانند وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا (بقره: 14) و وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا (فرقان: 68) تجلی یافته، نشاندهنده عظمت قرآن کریم است. هیچ نوع مواجههای، از مادی و مجرد تا خیر و شر، نیست که در قرآن کریم نیامده باشد. این جامعیت، با آیه قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ (اسراء: 88) به معنای «بگو اگر انس و جن گرد آیند تا مانند این قرآن بیاورند» همخوانی دارد، که بر ناتوانی بشر در ارائه چیزی مشابه قرآن تأکید میکند.
7.2 نقد سادهسازی لقای الهی
درنگ: سادهسازی لقای الهی به مفاهیم مادی یا مجاز، ناشی از ناتوانی در فهم معانی عمیق قرآنی است.
برخی، به دلیل ناتوانی در فهم معانی عمیق قرآنی، لقای الهی را به مفاهیم مادی یا مجاز فروکاستهاند. به عنوان مثال، عباراتی مانند وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ (اعراف: 46) یا وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى (اعراف: 54) به معنای «و بر عرش استوا کرد» را به اشتباه مجاز تفسیر کردهاند. این سادهسازی، ناشی از عدم فهم اشتقاق و ماده کلمات قرآنی است. قرآن کریم، که معانی آن عمیق و چندلایه است، هیچگاه به مجاز محدود نمیشود. لقای الهی، به عنوان حقیقتی عمیق، نیازمند فهمی عمیق و عرفانی است.
نتیجهگیری بخش هفتم
قرآن کریم، با جامعیت خود در بیان لقای الهی، معجزهای بینظیر است که همه ابعاد مواجهه با حقیقت را در بر میگیرد. نقد سادهسازی لقای الهی، بر ضرورت فهم عمیق و عرفانی قرآن تأکید دارد. این بخش، انسان را به تأمل در عظمت قرآن کریم و عمق مفاهیم آن دعوت میکند.
جمعبندی نهایی
آیه شریفه وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ، انسان را به سفری معنوی دعوت میکند که از تقوا آغاز شده، به معرفت لقای الهی میرسد و با بشارت به مؤمنان به کمال میرسد. لقای الهی، به عنوان غایت سیر و سلوک، فراتر از بهشت و جهنم، هدف نهایی انسان است. این آیه، با تأکید بر علم خاص پس از تقوا، انسان را به آمادهسازی برای مواجهه با خداوند دعوت میکند. نظام احسن الهی، با ضرورت آخرت و عدالت اخروی، ثمرات اعمال انسان را تضمین میکند. مفاهیم لقا و تلقی، که در قرآن کریم به صورت جامع بیان شدهاند، ارتباط وجودی انسان با حقایق الهی را نشان میدهند. یوم التلاق، به عنوان روز مواجهه همگانی، عظمت الهی را در وصل کردن همه موجودات آشکار میسازد. نقد تشبیه، تنزیه و سادهسازی لقای الهی، بر ضرورت فهم عمیق و عرفانی تأکید دارد. انسان، به عنوان ظهور الهی، در لقای خداوند به حقیقت وجودی خود پی میبرد. قرآن کریم، با جامعیت خود در بیان لقای الهی، معجزهای است که انسان را به سوی کمال هدایت میکند. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم در چارچوبی علمی و نظاممند، نقشه راهی برای وصال به حق تعالی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی