متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (641)
بخش اول: جایگاه صلاة و طلاق در چیدمان حکیمانه قرآن کریم
قرآن کریم، بهعنوان کتاب هدایت، با ساختاری حکیمانه و بلاغی، آیات خود را بهگونهای چیده است که نهتنها معانی عمیق الهی را منتقل کند، بلکه ذهن و روح مخاطب را از یکنواختی و خستگی مصون دارد. آیه 238 سوره بقره، در میانه آیات مربوط به احکام طلاق، به موضوع صلاة پرداخته و این تغییر موضوعی، بهسان نسیمی معنوی، روح مخاطب را تازه میکند. این بخش، با نگاهی عمیق به جایگاه صلاة و طلاق، به تبیین اهمیت این دو رکن معنوی و اجتماعی در نظام قرآنی میپردازد.
1.1. حکمت چیدمان قرآنی: تغییری برای تغذیه روح
آیات 238 و 239 سوره بقره، در میان احکام طلاق، بهعنوان فرازی معنوی قرار گرفتهاند که نه پرانتز یا حاشیه، بلکه موضوعی اساسی و حیاتی هستند. این چیدمان، از منظر بلاغی، بهسان ارائه یک وعده غذایی متعادل است که با تنوع در طعمها، از خستگی ذائقه جلوگیری میکند. صلاة، بهعنوان بهترین تغذیه روح، در میان احکام طلاق قرار گرفته تا ذهن و قلب مخاطب را از سنگینی موضوعات اجتماعی به سوی معنویت سوق دهد.
1.2. صلاة و طلاق: دو رکن حیات معنوی و اجتماعی
صلاة، نماد ارتباط انسان با خالق و ضامن سلامت روان و معنویت اوست، در حالی که طلاق، بهعنوان حکمی شرعی، نظم و سلامت اجتماعی را تضمین میکند. فقدان صلاة، روح انسان را تهی میسازد و نبود طلاق صحیح، سلامت جامعه را به مخاطره میاندازد. این دو، بهسان دو بال برای پرواز انسان به سوی کمال، مکمل یکدیگرند و هیچیک بر دیگری برتری ندارد.
تحلیل تفصیلی
از منظر روانشناسی اسلامی، صلاة بهعنوان تمرین ذهنآگاهی، انسان را از پراکندگی ذهنی و غفلت بازمیدارد، در حالی که طلاق، با تنظیم روابط خانوادگی، از آشوب اجتماعی جلوگیری میکند. این دیدگاه، با نظریههای روانشناسی مثبتگرا که بر ضرورت تعادل بین ابعاد معنوی و اجتماعی تأکید دارند، همخوانی دارد. قرآن کریم، با قرار دادن این دو موضوع در کنار یکدیگر، به جامعیت هدایت خود اشاره میکند.
1.3. تشبیه بلاغی: صلاة بهسان نوشیدنی روح
همانگونه که در تغذیه، نوشیدنیای گوارا ذائقه را از خستگی رهایی میبخشد، در قرآن کریم نیز صلاة، بهسان نوشیدنیای معنوی، روح را از سنگینی احکام طلاق آزاد میکند. این تشبیه، نشاندهنده حکمت الهی در چیدمان آیات است که نهتنها به محتوای هدایتی، بلکه به نحوه ارائه آن نیز توجه دارد.
بخش دوم: معنای صلاة و دشواری حفظ توجه در آن
صلاة، فراتر از اعمال ظاهری، تجلی توجه و عطف به خداست. آیه 238 سوره بقره، با تأکید بر «حافظوا»، انسان را به محافظت از این توجه دعوت میکند. این بخش، به تبیین معنای صلاة، دشواری حفظ توجه در آن، و اهمیت اشراف بر این عبادت میپردازد.
2.1. معنای صلاة: عطف و توجه به خدا
واژه «صلاة» از ریشه «صلو» به معنای انعطاف و توجه است. در این معنا، صلاة نهتنها مجموعهای از اعمال ظاهری، بلکه حالتی باطنی است که انسان را به خدا متصل میکند. عبارت «حافظوا» در آیه، بر ضرورت استمرار و محافظت از این توجه تأکید دارد.
آیه: حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ
ترجمه: بر نمازها و بهویژه نماز میانی محافظت کنید و برای خدا با خضوع و فروتنی بهپا خیزید.
تحلیل تفصیلی
این تعریف، ریشه در اشتقاق لغوی صلاة دارد و با اصول عرفانی و روانشناختی اسلامی همخوانی دارد. صلاة، بهسان آینهای است که قلب انسان را به سوی خدا بازمیتاباند و او را از غفلتهای دنیوی رهایی میبخشد.
2.2. دشواری حفظ توجه در صلاة
حفظ توجه در صلاة، به دلیل پراکندگی ذهن و تأثیر محرکهای محیطی، کاری بس دشوار است. تنها اوحدی از مؤمنان میتوانند نمازی با حضور قلب کامل بخوانند. این دشواری، در دنیای مدرن با افزایش محرکهای محیطی، دوچندان شده است.
2.3. معنای «على» و اشراف بر صلاة
کلمه «على» در عبارت «حافظوا على الصلوات» به معنای اشراف و تسلط بر نماز است. این اشراف، به معنای مهار ذهن و قلب در حین عبادت است، بهگونهای که نماز تحت کنترل انسان باشد، نه اینکه ذهن او را به سوی پراکندگی بکشاند.
تحلیل تفصیلی
این مفهوم، با اشاره به کلام عالمان دینی در نهجالبلاغه، بیان میکند که فعل (نماز) باید تحت کنترل فاعل (انسان) باشد. این دیدگاه، از منظر فلسفی و عرفانی، انسان را موجودی فعال و مسئول در برابر اعمال خود میداند.
2.4. نشانههای فقدان اشراف در صلاة
پراکندگی ذهن در حین صلاة، بهسان گنجشکی است که به در و دیوار میزند و در پی فرار است. این پراکندگی، نشانهای از فقدان توجه و اشراف است و مانع از تحقق حقیقت صلاة میشود.
تحلیل تفصیلی
این تشبیه، با یافتههای روانشناسی شناختی در مورد تأثیر عوامل حواسپرتی بر تمرکز همخوانی دارد. ذهن پراکنده، به دلیل کثرتگرایی و محرکهای محیطی، نمیتواند به حضور قلب در صلاة دست یابد.
2.5. اراده مطوی در صلاة
صلاة نیازمند اراده مطوی، یعنی نیت ناخودآگاه و طبیعی است، نه اراده مصرح که به محاسبه و زمانبندی منجر میشود. این اراده، بهسان جریانی زلال، عبادت را به فرآیندی خودجوش و معنوی تبدیل میکند.
تحلیل تفصیلی
این مفهوم، با نظریههای روانشناسی شناختی در مورد خودکارسازی رفتارهای معنوی همخوانی دارد. صلاة، زمانی به حقیقت خود نزدیک میشود که از محاسبات ذهنی و زمانبندیهای مصنوعی آزاد باشد.
بخش سوم: صلوات یومیه و صلاة الوسطی
آیه 238 سوره بقره، با اشاره به «الصلوات» و «الصلوة الوسطی»، بر اهمیت نمازهای واجب روزانه و بهویژه نماز میانی تأکید دارد. این بخش، به تبیین معنای صلوات یومیه، تعیین صلاة الوسطی، و نقد توجیهات غیرمستند میپردازد.
3.1. الف و لام در الصلوات: اشاره به صلوات یومیه
الف و لام در «الصلوات» به معنای عهد ذهنی است و به صلوات یومیه، یعنی نمازهای پنجگانه واجب، اشاره دارد. این تفسیر، با قرینه «الصلوة الوسطی» که به اتفاق، یکی از نمازهای یومیه است، تقویت میشود.
تحلیل تفصیلی
این تحلیل، از منظر علوم قرآنی، بر اهمیت فهم دقیق الف و لام در آیات تأکید دارد. صلوات یومیه، بهعنوان ارکان اصلی عبادت، محور توجه آیه هستند و سایر نمازهای مستحبی، مانند نافله یا نماز جعفر طیار، در این مفهوم جای ندارند.
3.2. صلاة الوسطی: نماز ظهر
به استناد روایات معصومین، صلاة الوسطی به نماز ظهر اشاره دارد، زیرا این نماز در وسط روز قرار گرفته و انسان را از غفلت و کثرت دنیوی بازمیدارد. این دیدگاه، با توجیه عقلانی که ظهر را وسط روز میداند، تقویت میشود.
تحلیل تفصیلی
روایت معصومین فرموده است: «الصلوة الوسطی صلوة الظهر» (نماز میانی، نماز ظهر است). این روایت، با توجیه عقلانی که ظهر را به دلیل قرار گرفتن بین صبح و عصر، وسط روز میداند، همخوانی دارد. نوافل ظهر و عصر نیز، بهعنوان مقدمهای برای آمادهسازی ذهن، نقش مهمی در این فرآیند دارند.
3.3. نقد توجیهات غیرمستند
توجیهات عقلانی، هرچند ارزشمند، نمیتوانند جایگزین احکام شرعی شوند. در امور عبادی، تنها معصومین مرجع تشریع هستند و استدلالهای عقلانی باید در چارچوب روایات قرار گیرند.
تحلیل تفصیلی
این دیدگاه، از منظر فقهی، بر اهمیت استناد به منابع شرعی تأکید دارد. توجیهاتی که نماز صبح یا عشاء را صلاة الوسطی میدانند، به دلیل فقدان پشتوانه روایی، قابل پذیرش نیستند.
بخش چهارم: نقد نظامهای اجتماعی و تأثیر آن بر صلاة
نظامهای کاری و آموزشی کنونی، با ایجاد فشار و خستگی، مانع از اقامه صلاة با حضور قلب میشوند. این بخش، به نقد این نظامها، تقدم حقالناس بر حقالله، و تأثیر اجبار در عبادات میپردازد.
4.1. نقد نظامهای کاری و آموزشی
نظامهای کاری غیراسلامی، مانند شیفتهای طولانی (6-2، 2-10، 10-6)، و برنامههای آموزشی که دانشآموزان را تا ساعات طولانی در مدرسه نگه میدارند، با ایجاد خستگی، مانع از اقامه صلاة صحیح میشوند. این نظامها، بهسان زنجیری، انسان را از توجه به خدا بازمیدارند.
تحلیل تفصیلی
از منظر جامعهشناسی دین، این نظامها با ایجاد فشار روانی و جسمانی، به دینگریزی و کاهش کیفیت عبادات منجر میشوند. اصلاح این نظامها، نیازمند بازنگری بر اساس اصول اسلامی است که تعادل بین کار، عبادت، و استراحت را تضمین کند.
4.2. تقدم حقالناس بر حقالله
حقالناس، مانند انجام وظایف اجتماعی و کاری، بر حقالله، مانند اقامه صلاة، مقدم است. اقامه صلاة در زمان کار مردم، بهویژه با دریافت حقوق، جایز نیست.
تحلیل تفصیلی
این اصل، با فقه اجتماعی اسلامی همخوانی دارد که عدالت اجتماعی و رعایت حقوق دیگران را بر عبادات فردی مقدم میداند. تنظیم زمان صلاة بهگونهای که با وظایف اجتماعی تداخل نداشته باشد، ضروری است.
4.3. نقد اجبار در عبادات
اجبار در اقامه صلاة، مانند الزام سربازان به خواندن نماز شب یا دانشآموزان به خواندن نماز در مدرسه، به نفرت از دین منجر میشود. این اجبار، بهسان بذری مسموم، دینگریزی را در جامعه میپروراند.
تحلیل تفصیلی
از منظر روانشناسی تربیتی، اجبار مانع از شکلگیری انگیزه درونی در عبادات میشود. تربیت دینی باید بر اساس اختیار و آگاهی باشد تا به پذیرش و عشق به دین منجر شود.
بخش پنجم: نمونههای عملی از اخلاص و تأثیر آن
افراد وارسته، به دلیل اخلاص و عدم تعلق به دنیا، میتوانند الگویی برای ترویج ارزشهای دینی باشند. این بخش، به بررسی نمونهای از این افراد و تأثیر آنها میپردازد.
5.1. اخلاص و تأثیر اجتماعی
افرادی مانند برخی رجال سیاسی وارسته، با وجود محدودیتهای علمی، به دلیل اخلاص و خلوص نیت، تأثیر عمیقی بر جامعه گذاشتند. این افراد، بهسان چراغی در تاریکی، راه ایمان و تعهد را روشن کردند.
تحلیل تفصیلی
از منظر اخلاق اسلامی، اخلاص محور ارزش اعمال است. این نمونهها نشان میدهند که نیت خالص، حتی بدون تخصص علمی، میتواند به تحولات معنوی و اجتماعی منجر شود.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه 238 سوره بقره، با رویکردی چندوجهی، به بررسی جایگاه صلاة و طلاق بهعنوان دو رکن حیاتی معنوی و اجتماعی پرداخته است. صلاة، بهسان چشمهای زلال، روح انسان را از غفلت و کثرت دنیوی رهایی میبخشد، در حالی که طلاق، نظم و سلامت اجتماعی را تضمین میکند. این تفسیر، با تأکید بر دشواری حفظ توجه در صلاة، به چالشهای دنیای مدرن اشاره کرده و بر ضرورت تمرین برای دستیابی به حضور قلب تأکید دارد. نقد نظامهای کاری و آموزشی غیرمنطبق با اصول اسلامی، نشاندهنده تأثیر ساختارهای اجتماعی بر کیفیت عبادات است. در نهایت، این متن با ارائه نمونههایی از اخلاص و اصلاح نظامهای اجتماعی، مخاطبان را به بازنگری در کیفیت عبادات و زندگی اجتماعی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی