در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 644

متن درس






تفسیر آیه 239 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه (644)

مقدمه

تفسیر آیه 239 سوره بقره، با تمرکز بر احکام صلاة در شرایط خوف و امنیت، دریچه‌ای به سوی فهم جایگاه بی‌همتای این فریضه الهی در نظام احکام اسلامی می‌گشاید. صلاة، به مثابه ستون دین و معراج مؤمن، نه تنها یک عبادت واجب، بلکه ضرورتی وجودی است که در هر شرایطی، از آرامش امنیت تا آشوب خوف، باید اقامه گردد. این تفسیر، با نگاهی چندوجهی، صلاة را به عنوان محور معنویت، درمان بیماری‌های روحی و روانی، و عاملی برای اصلاح نظام‌های فردی و اجتماعی معرفی می‌کند. نقد رویه‌های معاصر که به کم‌رنگ شدن صلاة و نوافل آن انجامیده، همراه با تأکید بر ضرورت سرمایه‌گذاری بر این عبادت، از ویژگی‌های برجسته این گفتار است. در این نوشتار، با بهره‌گیری از تحلیل‌های فقهی، عرفانی، و روان‌شناختی، به تبیین جامعیت صلاة و نقش آن در تحول وجودی انسان پرداخته می‌شود. ساختار این اثر، با بخش‌بندی منظم و تحلیل‌های تفصیلی، به گونه‌ای طراحی شده که برای مخاطبان متخصص و محیط‌های آکادمیک مناسب باشد.

بخش اول: جایگاه صلاة در شرایط خوف و امنیت

زمینه قرآنی آیه 239 سوره بقره

فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا ۖ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

ترجمه: پس اگر ترسیدید، پیاده یا سواره [نماز کنید]، و چون ایمن شدید، خدا را یاد کنید، آن‌گونه که به شما آموخت، آنچه را پیش‌تر نمی‌دانستید.

آیه 239 سوره بقره، در میان آیات مربوط به احکام طلاق (آیات 236-237 و 240)، به مثابه فرازی معنوی و عبادی قرار گرفته و حکمت الهی در چیدمان آیات را نمایان می‌سازد. این ساختار، که در علوم قرآنی به “التفات” معروف است، با تغییر موضوع از احکام اجتماعی به عبادی، توجه مخاطب را به پیوند عمیق میان جنبه‌های اجتماعی و معنوی زندگی جلب می‌کند. این آیه، در ادامه آیه 238 که بر حفظ صلوات و صلاة الوسطی تأکید دارد، به شرایط اقامه صلاة در حالت خوف می‌پردازد و احکام خاصی را برای این موقعیت ارائه می‌دهد.

ارتباط خوف و امنیت با طبیعت انسان

درنگ: صلاة، به عنوان ضرورتی هم‌راستا با طبیعت انسانی، در شرایط امنیت با رعایت کامل ارکان و احکام اقامه می‌شود، اما در حالت خوف، با انعطاف در نحوه اجرا، همچنان واجب است.

امنیت، به عنوان حالت طبیعی انسان، بستری است که در آن صلاة با رعایت کامل ارکان، واجبات، مستحبات، مکروهات، و محرمات اقامه می‌گردد. عبارت «فَإِنْ خِفْتُمْ» به شرایط غیرطبیعی اشاره دارد که در آن، به دلیل ترس یا خطر، صلاة با انعطاف در نحوه اجرا (پیاده یا سواره) انجام می‌شود. این ویژگی، صلاة را به عنوان تکلیفی مطلق معرفی می‌کند که به شرایط محیطی وابسته نیست و در هر حالتی باید اقامه شود.

عطف آیه به آیه پیشین

عبارت «فَإِنْ خِفْتُمْ» در آیه 239، عطف به صدر آیه 238 است که می‌فرماید: حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ (ترجمه: بر نمازها و به‌ویژه نماز وسطی محافظت کنید). این عطف، نشان‌دهنده پیوستگی بحث صلاة در شرایط مختلف است، با این تفاوت که آیه 239 به احکام صلاة در حالت خوف اختصاص دارد. این انسجام ساختاری، از منظر علوم قرآنی، بر جامعیت احکام صلاة و ضرورت حفظ آن در هر شرایطی تأکید می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش اول

آیه 239 سوره بقره، با قرار گرفتن در میان آیات طلاق، به عنوان فرازی معنوی، بر اهمیت صلاة در شرایط خوف و امنیت تأکید دارد. این آیه، با ارائه احکام انعطاف‌پذیر برای اقامه صلاة در حالت خوف، نشان‌دهنده جامعیت این فریضه است که حتی در شرایط غیرطبیعی، از انسان مطالبه می‌شود. پیوند این آیه با آیه پیشین، حکمت الهی در چیدمان آیات و ضرورت حفظ صلاة را آشکار می‌سازد.

بخش دوم: تمایز صلاة از سایر احکام اسلامی

مطلق بودن صلاة

درنگ: صلاة، برخلاف سایر احکام که به شرایط خاصی مشروط‌اند، حکمی مطلق است که در هیچ شرایطی تعطیل نمی‌شود.

صلاة، به مثابه ستونی استوار در بنای دین، با هیچ حکمی قابل مقایسه نیست. برخلاف روزه که در بیماری یا ضرر تعطیل می‌شود، یا جهاد که در صورت خطر هلاکت متوقف می‌گردد، صلاة در هر شرایطی، حتی در اوج خوف، باید اقامه شود. این ویژگی، صلاة را به عنوان عمود دین و اولین سؤال در روز قیامت معرفی می‌کند. روایت «الصلاة عمود الدین» و «أول ما یسأل عنه الصلاة» (ترجمه: صلاة ستون دین است و اولین چیزی که از آن سؤال می‌شود، صلاة است) بر این جایگاه بی‌بدیل تأکید دارد.

صلاة در شرایط خوف

آیه 239، با اشاره به «رِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا»، به اقامه صلاة در حال پیاده یا سواره در شرایط خوف حکم می‌کند. این انعطاف، نشان‌دهنده جامعیت صلاة است که حتی در حال فرار، مخفی شدن، یا حرکت، باید اجرا شود. برای مثال، فردی که در حال دویدن از خطر است یا زیر شتر پنهان شده، همچنان مکلف به اقامه صلاة است، حتی اگر نتواند ارکان و واجبات را به‌صورت کامل رعایت کند.

عدم تعطیلی صلاة

درنگ: صلاة، حتی در شرایطی که امکان رعایت ارکان، واجبات، یا قبله وجود ندارد، تعطیل نمی‌شود و باید به هر نحو ممکن اقامه گردد.

متن، با تأکید بر عبارت تمثیلی «بدم بمیر و بدم»، بر این نکته اصرار دارد که صلاة تحت هیچ شرایطی، حتی در اوج خطر، ناتوانی جسمی، یا غرق شدن، تعطیل نمی‌شود. حتی اگر فرد نتواند وضو بگیرد، رو به قبله بایستد، یا کلمات را ادا کند، باید با اشاره، حرکت ناف، یا هر وسیله ممکن، صلاة را اقامه کند. این دیدگاه، با احکام فقهی که قضای صلاة را حتی برای شخص بیهوش واجب می‌دانند، هم‌خوانی دارد.

مقایسه صلاة با سایر عبادات

سایر عبادات، مانند غسل، حج، یا حدود، به شرایط خاصی مشروط‌اند. برای مثال، غسل در صورت نبود آب با تیمم جایگزین می‌شود، و اجرای حدود به شرایط اجتماعی مانند تأمین معیشت وابسته است. اما صلاة، حکمی مطلق است که هیچ شرطی نمی‌تواند آن را تعطیل کند. این تمایز، صلاة را به مثابه روح دین معرفی می‌کند که حیات معنوی انسان به آن وابسته است.

نقد اجرای حدود در شرایط نامناسب

اجرای حدود در جوامعی که حداقل‌های زندگی (مانند معیشت یا امکان ازدواج) فراهم نیست، نه تنها جایز نیست، بلکه به زیان جامعه منجر می‌شود. این دیدگاه، بر ضرورت تأمین عدالت اجتماعی پیش از اجرای احکام کیفری تأکید دارد و اجرای حدود بدون زیرساخت‌های لازم را غیرشرعی و زیان‌بار می‌داند.

نتیجه‌گیری بخش دوم

صلاة، به عنوان حکمی مطلق و بی‌همتا، از سایر احکام اسلامی متمایز است. این فریضه، حتی در شرایط خوف و خطر، با انعطاف در نحوه اجرا، باید اقامه شود و هیچ عاملی نمی‌تواند آن را تعطیل کند. نقد اجرای حدود در شرایط نامناسب، بر اهمیت حکمت و عدالت در اجرای احکام تأکید دارد و صلاة را به عنوان محور دین و ضرورتی وجودی معرفی می‌کند.

بخش سوم: نقش صلاة در سلامت روحی و اجتماعی

صلاة به عنوان درمان بیماری‌های روحی و جسمی

درنگ: صلاة، به مثابه درمانی جامع، بیماری‌های روحی مانند ترس، بی‌خوابی، یا تهور، و حتی بیماری‌های جسمی مانند سرطان را درمان می‌کند.

صلاة، فراتر از یک عبادت، دارویی برای مشکلات روحی و روانی معرفی می‌شود. این فریضه، با ایجاد آرامش درونی، به رفع اختلالاتی مانند ترس بیش از حد، بی‌خوابی، یا رفتارهای تهورآمیز کمک می‌کند. متن حتی مدعی است که با اقامه صحیح صلاة، بیماری‌های جسمی مانند سرطان قابل درمان است، مشروط به اینکه صلاة با حضور قلب و آگاهی کامل انجام شود. این دیدگاه، با نظریه‌های روان‌شناسی اسلامی که عبادات را عامل سلامت روان می‌دانند، هم‌خوانی دارد.

نقد سبک زندگی معاصر

سبک زندگی معاصر، به‌ویژه در ماه رمضان، با پرخوری، مهمانی‌های غیرضروری، و سرگرمی‌های بیهوده، به کاهش معنویت روزه و صلاة منجر شده است. متن، با نقد این رویه‌ها، معتقد است که چنین رفتارهایی به بی‌نظمی اجتماعی و معنوی دامن می‌زند و از ارزش عبادات می‌کاهد. برای مثال، پرخوری در افطار یا صرف وقت در فعالیت‌های غیرضروری، با روح روزه و صلاة سازگار نیست.

اهمیت نوافل و تعقیبات

درنگ: نوافل و تعقیبات، به مثابه نرمش و دوش پس از ورزش، برای آماده‌سازی روح و ترمیم فشارهای صلاة ضروری‌اند.

نوافل، به مثابه نرمش پیش از ورزش، روح را برای اقامه صلاة واجب آماده می‌کند. عدم اقامه نوافل، صلاة واجب را خشک و بی‌روح می‌سازد و به کاهش کیفیت آن منجر می‌شود. تعقیبات نیز، مانند دوش پس از ورزش، فشارهای روحی صلاة را ترمیم می‌کند و به انسان آرامش می‌بخشد. اذان و اقامه، به عنوان مقدمه ورود به صلاة، نقش کلیدی در ایجاد حضور قلب دارند.

نقد کم‌توجهی به نوافل

کم‌توجهی به نوافل در جامعه معاصر، به کاهش کیفیت صلاة واجب انجامیده است. نوافل، به عنوان تمرین معنوی، برای حفظ حضور قلب و آمادگی روحی ضروری است. متن، با تشبیه نوافل به نرمش، تأکید می‌کند که بدون این تمرین، صلاة واجب به فعالیتی مکانیکی و بی‌اثر تبدیل می‌شود.

نتیجه‌گیری بخش سوم

صلاة، به عنوان درمانی جامع برای بیماری‌های روحی و جسمی، نقشی بی‌بدیل در سلامت انسان دارد. نقد سبک زندگی معاصر و تأکید بر اهمیت نوافل و تعقیبات، بر ضرورت اصلاح رویه‌های فردی و اجتماعی برای احیای معنویت صلاة دلالت دارد. این فریضه، با ایجاد تعادل درونی، به تحول وجودی انسان کمک می‌کند.

بخش چهارم: صلاة به عنوان معراج مؤمن

صلاة و عروج معنوی

درنگ: صلاة، به عنوان معراج مؤمن، تنها عبادتی است که انسان را به عروج معنوی می‌رساند.

روایت «الصلاة معراج المؤمن» (ترجمه: صلاة معراج مؤمن است) صلاة را به عنوان تنها عبادتی معرفی می‌کند که انسان را به سوی تقرب الهی و عروج معنوی هدایت می‌کند. این ویژگی، صلاة را از سایر عبادات متمایز می‌سازد و آن را به مثابه پلی میان انسان و خدا معرفی می‌کند.

نقد قساوت قلب و ظلم در صلاة

صلاة در صورتی که با ظلم، قساوت قلب، یا بی‌عدالتی همراه باشد، نه تنها بی‌اثر است، بلکه بدتر از بی‌نمازی است. برای مثال، اگر فردی به همسر یا دیگران ظلم کند و سپس صلاة اقامه کند، این صلاة از نظر معنوی باطل است و به آلودگی منجر می‌شود. این دیدگاه، صلاة را به اخلاق و عدالت وابسته می‌داند.

تقدم حق‌الناس بر صلاة

حق‌الناس، مانند پرداخت بدهی یا رفع ظلم، بر صلاة مقدم است. اما حتی در این صورت، صلاة باید دوباره اقامه شود. این تعادل میان حق‌الله و حق‌الناس، نشان‌دهنده جامعیت احکام اسلامی است که صلاة را در مرکز قرار می‌دهد، اما رعایت حقوق دیگران را نیز ضروری می‌داند.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

صلاة، به عنوان معراج مؤمن، راهی برای تقرب به خدا و تحول معنوی است. اما این عروج، مشروط به رعایت اخلاق و عدالت است. نقد قساوت قلب و تأکید بر تقدم حق‌الناس، بر ضرورت پیوند صلاة با رفتار انسانی تأکید دارد.

بخش پنجم: سرمایه‌گذاری بر صلاة

نیاز به پژوهش و اصلاح صلاة

درنگ: سرمایه‌گذاری بر صلاة، با شناسایی و رفع مشکلات آن، به اصلاح زندگی دنیوی و اخروی منجر می‌شود.

صلاة، به مثابه سرمایه‌ای معنوی، نیازمند وقت‌گذاری و پژوهش است. شناسایی مشکلات صلاة، مانند پراکندگی ذهن یا عدم حضور قلب، به اصلاح نظام‌های فردی و اجتماعی کمک می‌کند. متن، با تأکید بر ضرورت آزمایش صلاة، معتقد است که این عبادت می‌تواند محور حل مشکلات وجودی انسان باشد.

صلاة در حال حرکت

صلاة می‌تواند در حال حرکت، حتی در مسجد یا در حال دویدن، اقامه شود. این انعطاف، نشان‌دهنده جامعیت صلاة است که به مکان و زمان محدود نمی‌شود. برای مثال، فردی که در حال راه رفتن در مسجد یا فرار از خطر است، می‌تواند با گفتن «الله اکبر» و انجام حرکات حداقلی، صلاة را اقامه کند.

نقد علم دینی معاصر

متن، با نقد کم‌توجهی علم دینی به صلاة، معتقد است که این فریضه از جایگاه اصلی خود خارج شده و به محراب‌ها و ظواهر محدود گشته است. این نقد، خواستار احیای صلاة به عنوان محور پژوهش‌های دینی و اصلاح نظام‌های آموزشی است.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

سرمایه‌گذاری بر صلاة، با پژوهش و اصلاح رویه‌های اقامه آن، به تحول وجودی و اجتماعی منجر می‌شود. انعطاف صلاة در شرایط مختلف و نقد کم‌توجهی علم دینی، بر ضرورت بازنگری در این فریضه تأکید دارد.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه 239 سوره بقره، با تبیین احکام صلاة در شرایط خوف و امنیت، این فریضه را به عنوان عمود دین و معراج مؤمن معرفی می‌کند. صلاة، با ویژگی مطلق بودن، در هر شرایطی باید اقامه شود و از سایر احکام متمایز است. نقش درمانی صلاة در رفع بیماری‌های روحی و جسمی، همراه با نقد سبک زندگی معاصر و کم‌توجهی به نوافل، بر ضرورت احیای این عبادت تأکید دارد. سرمایه‌گذاری بر صلاة، با پژوهش و اصلاح، راهی برای تحول وجودی و اجتماعی است. این تفسیر، با دعوت به بازنگری در کیفیت صلاة و احیای نوافل و تعقیبات، مخاطبان را به سوی تحولی معنوی فرا می‌خواند. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی